10 سرگذشت (ORIGIN) کمیک بوکی که در دنیای سینما بدتر شدند!

اینا تغییراتی هستند که داد هواداران کمیک بوکی را درآوردند!

مقدمه: معمولا رسمه که وقتی از روی فلان شخصیت کمیک بوکی یا فلان داستان کمیک بوکی فیلم یا سریال میسازند تغییراتی میدهند تا برای صنعت سینما مناسبت تر بشه. یعنی مثلا انگیزه کاراکترها یا پیشینه و نحوه تبدیل شدن اونا به یک قهرمان یا ابرخبیث رو تغییر میدهند. بعضی وقتها هم میشه فلان کارگردان یا فیلمنامه نویس میاد به میل خودش این کار رو میکنه. در برخی این تغییرات باعث شده فلان کاراکتر از نظر شخصیت پردازی بهبود پیدا کنه و در قالب سینما بدرخشه و حتی از دنیای کمیک هم فراتر بره (این مقاله را بخوانید) ولی راستش رو بخواهید تاریخ نشان داده در اکثر موارد این تغییرات و دست بردن در origin شخصیت ها نتیجه خوبی در بر نداشته است و در این مقاله که توسط سایت CBR نوشته شده میخواهیم به 10 مورد بارز آن بپردازیم.

10- ماندارین در فیلم "مرد آهنی 3"

ماندارین

یکی از انتقاداتی که در سالهای اولیه به دنیای سینمایی مارول (MCU) وارد میشد این بود که خبیث هایش بیش از حد استاندارد هستند و فراتر از حد متوسط نمیروند. پس وقتی اعلام شد خبیث بزرگی به نام «ماندارین» (که قبلا در این مقاله گفته بودیم بزرگترین دشمن ایرون من در دنیای کمیک است) قراره در این فیلم "مرد آهنی 3" ظاهر بشه و بازیگر تحسین شده ای به نام «بن کینگزلی» نقشش را بازی کنه هواداران خیلی خوشحال شدند. اما در نهایت معلوم شد چیزی که آقای کینگزلی نقشش را بازی میکرد یک شخصیت جعلی بوده! یعنی کینگزلی در واقع بازیگری بود به نام «ترور اسلتری» که توسط «آلدریچ کیلیان» استخدام شده بود! در مجموع این قضیه به مذاق خیلی از هواداران مارول خوش نیامد و به عقیده آنها باعث شد تا حسابی گند بخوره به شخصیت ماندرین.

9- جوکر و بتمن در فیلم "بتمن"

جوکر و بتمن در فیلم "بتمن"

«تیم برتون» هنرمند بزرگیه ولی در فیلم "بتمن" (1989) مرتکب اشتباه بزرگی شد. در کل این فیلم تغییراتی در اریجین بتمن به وجود آورده بود ولی بزرگترین این تغییرات مربوط میشه به زمانی که معلوم میشد این «جوکر» بوده که پدر و مادر بروس وین را کشته است! این مساله به اریجین جوکر هم ضربه زد. باز هم به نظر میرسه کارگردان خواسته با این کار داستانک های فیلم را با هم مرتبط تر و خصومت بین بتمن و جوکر را شخصی تر بکنه. ولی واقعا لازم نیست در هر فیلم شاهد خصومت شخصی بین قهرمان و دشمنش باشیم. این مساله باعث شده که از تاثیر گذاری سکانس مرگ والدین بروس کم بشه. این نکته ای هستش که «کریستوفر نولان» در فیلم "بتمن آغاز میکند" به خوبی بهش واقف بوده. به همین دلیل دیدیم که این بار درست مثل دنیای کمیک، دزدی بی سر و پا به نام «جو چیل» مرتکب این جنایت شد. این نشونه اینه که یک جنایت تصادفی باعث به وجود آمدن بتمن میشه و تا هر زمانی که چنین جنایاتی در شهر وجود داشته باشه، بتمن هم هست. به همین دلیل است که وقتی در پایان هر فیلم بر خبیث اصلی داستان پیروز میشه اما باز هم در لباس بتمن باقی میمونه چون میدونه جنایت هرگز تموم نمیشه (البته این نکته متاسفانه در فیلم "شوالیه تاریکی برمیخیزد" و با اون پیچش مزخرف "بتمن بازنشسته شده" خراب شد. یکی نبود از نولان بپرسه که حالا درسته امثال جوکر و «دو چهره» دیگه تو شهر نیستند ولی تکلیف اون جنایت های "تصادفی" که باعث شد پدر و مادر بروس وین کشته بشوند چی میشه؟! واقعا چی فکر کردی که بتمن رو بازنشسته کردی؟!)

8- بتگرل در فیلم "بتمن و رابین"

بتگرل در فیلم "بتمن و رابین"

در مجموع فیلم "بتمن و رابین" محصول سال 1997 نه تنها یکی از بدترین فیلم های کمیک بوکی بلکه یکی از بدترین فیلم های تاریخ سینما است! به همین دلیل تقریبا همیشه در تاپ لیست های بدترین های دنیای کمیک در رشته های مختلف همیشه از این فیلم یاد میشه! یکی از اشتباهات بزرگ سازندگان فیلم این بود که تغییرات بسیار عمده ای را در اریجین شخصیت «بتگرل» (Batgirl) ایجاد کردند. در دنیای کمیک اسم واقعی بتگرل، «باربارا گوردون» است و او دختر کمسیر «جیم گوردون» میباشد. ایشان یک خانم بسیار ماهر و تعلیم دیده و باهوش است که در دنیای رایانه هم تخصص فراوانی دارد. اما در این فیلم اسمش شده بود «باربارا ویلسون» که خواهرزاده «الفرد پنی وُرث» بود و از دانشگاه محل تحصیل خودش در انگلستان مرخصی گرفته و به شهر گاتام آمده بود. واقعا مسخره بود که قبل از اینکه غار بتمن را کشف کنه، هیچ آموزشی ندیده بود و نسخه هوش مصنوعی آلفرد بهش گفت که یکی لباس ابرقهرمانی برایش درست کرده و او هم آن را پوشید و به همراه بتمن و رابین رفت تا با جرم و جنایت بجنگه. به همین کشککی! (یعنی واقعا فیلمنامه نویس این فیلم ما را چی فرض کرده بود؟!).

7- اسکارلت ویچ و کوئیک سیلور در فیلم "انتقام جویان: عصر الترون"

اسکارلت ویچ و کوئیک سیلور در فیلم "انتقام جویان: عصر الترون"

واندا و پیترو ماکسیموف ملقب به اسکارلت ویچ و کوئیک سیلور در دنیای کمیک بسیار مهم و معروف هستند. زیرا تا سالهای سال به عنوان فرزندان «مگنتو» به حساب می آمدند. جهش یافته (mutant) هم بودند و در طول سالها به عنوان اعضای اونجرز به این تیم خدمت کرده اند و البته در بسیاری از داستان های کمیک های X-men نیر حضور مهمی داشته اند ولی وقتی قرار شد در دنیای سینمایی مارول حضور داشته باشند مارول مجبور شد تا اُریجین آنها را تغییر بده. میگم مجبور شد چون رایت این شخصیت با فاکس مشترک بود (فاکس رایت شخصیت های ایکس من و کلا همه جهش یافته ها را در اختیار داشت). در نتیجه مارول نمیتوانست آنها را جهش یافته خطاب کنه یا اینکه اشاره ای به مگنتو داشته باشه. بنابراین ما دیدیم که دو خواهر و برادر یتیم اهل سوکویا هستند که تونی استارک را مقصر مرگ والدین خود میدانند!

6- دکتر دووم در دنیای سینما

دکتر دووم در دنیای سینما

«دکتر دووم» (Dr. Doom) به نظر خیلی ها بزرگترین و برترین خبیث دنیای کمیک است. ولی متاسفانه ایشون در دنیای سینما اصلا شانس نداشته و در سه باری که در فیلم های استودیو فاکس او را دیده ایم یکی از بدترین ویلن ها در دنیای سینما لقب گرفته. یعنی بارها باید فاکس رو نفرین کرد که این شخصیت رو هیچوقت نتونسته خوب تحویل مخاطبان بده. البته باز هم اون نسخه دکتر دووم در فیلم های چهار شگفت انگیز 1 و 2 که به ترتیب در سالهای 2005 و 2007 عرضه شد کمی قابل تحمل تر بود ولی او هم تغییرات زائدی در اریجینش داده بودند (مثلا همراه کردن وی در سفر اکتشافی گروه یا علاقه اش به سوزان استورم) ولی دکتر دووم فیلم فاجعه بار چهار شگفت انگیز در سال 2015 دیگه اصلا قابل هضم نبود. ما شاهد سابقه داری که تشنه قدرت است ، بودیم که دلایلش برای کار های خبیثانه اش بسیار مزخرف است. ظاهر این شخصیت هم که اصلا وحشتناک و غیر قابل باور بود و اصلا شباهتی به دکتر دوومی که ما میشناسیم نداشت و بیشتر شبیه به رُبات و یک چیزی در همین مایه ها بود.

5- دو چهره در فیلم "شوالیه تاریکی"

دو چهره در فیلم "شوالیه تاریکی"

فیلم "شوالیه تاریکی" (The Dark Knight) از سوی منتقدین سینمایی به عنوان یکی از برترین فیلم های تاریخ آثار کامیک بوکی لقب گرفته است و دلایلی زیادی برایش ذکر شده. حماسه جنائی «نولان» بسیار نفس گیر و جذاب بود. و البته یک نقش آفرینی خارق العاده از «هیث لجر» مرحوم را در نقش «جوکر» شاهد بودیم که باعث شد بازی درخشان «آرون اکهارت» در نقش دو چهره (Two-Face) تحت الشعاع قرار بگیره. درسته اریجین دو چهره را به «ریچل داز» و نقشه جوکر برای منفجر کردن آنها و ... ربط دادند ولی این اریجین به خوبی و حماسی بودن اریجین دو چهره در دنیای کمیک نیست. یعنی قصه یک دادستان جسور به نام «هاروی دنت» روی صورتش در دادگاه اسید پاشیده میشه و بعدش سقوط میکنه واقعا اریجین فوق العاده ای هستش.

4- پرفسور اگزاویر و میستیک در فیلم "مردان ایکس: کلاس اول"

پرفسور اگزاویر و میستیک در فیلم "مردان ایکس: کلاس یک"

در سه گانه نخست فیلم های ایکس من شاهد بودیم که نقش «میستیک» خبیث را خانم «ربکا رومین» بازی کرد که شخصیت تهدید آمیزی بود و قدرت های جالبی هم داشت. ولی سال 2011 وقتی فیلم X-Men: First Class اکران شد که حالت پیش درآمد سری قبلی را داشت ، «جنیفر لارنس» نقش این شخصیت را بازی کرد که بازیگر برجسته و مشهور تری بود. در نتیجه نقش میستیک در این فیلم بیشتر شد و شاهد اریجین متفاوتی برای او بودیم که با دنیای کمیک کاملا فرق داشت. یعنی میستیک را به صورت بهترین دوست «چارلز اگزاویر» دیدیم که مثل خواهر ناتنی اش بود و یک صحنه را هم دیدیم که چطور برای نخستین بار با هم در دوران کودکی ملاقات کردند. تمام این موارد باعث شد شخصیت کاملا متفاوتی را نسبت به دنیای کمیک از میستیک ببینیم اما مشکل اصلی این بود که همین تغییرات باعث شد در فیلم های بعدی این سری میستیک مثل رهبر گروه عمل کند و حتی شخصیت هایی مثل «ولورین» را به حاشیه ببرد!

3- سوپرمن در فیلم "مرد پولادین"

سوپرمن در فیلم "مرد پولادین"

متاسفانه سوپرمن در دنیای سینمایی دی سی اصلا شخصیت پردازی درستی نداشته و از همون ابتدا در فیلم "مرد پولادین" (Man of Steel) یک شخصیت منزوی از او دیدیم که حتی وقتی یک اتوبوس پر از آدم را نجات میده اما پدرش بهش میگه تو باید اجازه میدادی غرق میشدند چون با نجات دادن اونا ممکن بود هویت اصلی ات لو بره!!!! واقعا این دیگه چه فیلمی بود؟ همچنین او در فیلم و در مبارزه با ژنرال زاد و افرادش به جان مردم عادی اهمیت نمیداد و دست آخر هم که در اقدامی عجیب که صد در صد با ذاتش در دنیای کمیک در تضاد است ، گردن ژنرال زاد را شکست! برای شرح وضعیت اسفناک او در فیلم بتمن علیه سوپرمن هم اکتفا میکنم به نقل قول مختصری از نظر نویسنده بزرگ دنیای کمیک یعنی پیتر دیوید که قبلا در اینجا تو سایتمون گذاشته بودیم:

مشکل اینه که از اونجایی که سوپرمن مثل یک خدا به تصویر کشیده شده پس نمیتونه انسان باشه. و به عنوان یک تماشاچی سینما، شما با کسی همذات پنداری میکنید که شخصیتش انسانی باشه. 90 درصد زمانی که کویل روی پرده دیده میشه در حالت سوپرمن قرار داره، حتی وقتی کلارک کنته. به عنوان سوپرمن او هرگز لبخند نمیزنه، هرگز جوک نمیگه و هرگز اون لایه ای که در ان فرو رفته را نمیشکنه. حتی وقتی که یک ساختمان در کنارش منفجر میشه و همه رو به جز خودش میکشه ، او همین طور اونجا بی تفاوت ایستاده. او سعی نمیکنه بفهمه آیا کسی از این انفجار زنده مونده یا نه. او هیچ کاری نمیکنه. او فقط همونجا ایستاده؛ درست مثل خدایی که داره مشاهده میکنه این موجودات فانی

2- زن گربه ای در فیلم اختصاصی خودش

زن گربه ای در فیلم اختصاصی خودش

پس از نقش آفرینی نمادین و خاطره انگیز «میشل فایفر» در نقش «زن گربه ای» در فیلم "بازگشت بتمن" وارنر در صدد بود تا هر طور شده یك فیلم اختصاصی از روی زن گربه ای بسازد تا اینكه «هالی بری» اسكار گرفته پا پیش گذاشت و وارنر را مجاب كرد تا بلاخره این فیلم را بسازد. اما نقش آفرینی بری در این فیلم یك فاجعه به تمام معنا بود (بیخود نیست كه بری به خاطر این فیلم برنده تمشك زرين بدترین بازیگر سال شد!). اما اشتباه دیگر وارنر این بود كه یك متخصص ساخت جلوه های ویژه به نام «پیتوف» را كه هیچ سابقه یا استعدادی در كارگردانی نداشت را به عنوان كارگردان فیلم برگزید. در نتیجه، اثری از هم گسیخته ساخته شد كه حتی جلوه های ویژه سرگرم كننده هم نداشت! (در واقع جلوه های ویژه نبرد پایانی فیلم از گرافیك بازی های Playstation 2 هم پایین تر است!!!) خانم «شارون استون» هم احتمالاً تا ابد به عنوان ايفاگر نقش بدترين شرور تاريخ فيلم هاي كميك بوكي شناخته خواهد شد. ولی نکته اصلی درباره خود شخصیت زن گربه ای بود. ایشون تو فیلم حتی اسمش «سلینا کایل» هم نبود و «پیشنس فیلیپس» نام داشت! یک طراح خجالتی که ناگهان متوجه توطئه ای در کمپانی ساخت لوازم آرایشی که در آن کار میکنه، میشه. بعدش او را میکشند و گربه های مصری زنده اش میکنند و قدرت های فوق بشری گربه مانند پیدا میکنه. واقعا هم احمقانه بود و هم غیر جذاب. اصلا چرا اون سرگذشت و پیشینه جذاب زن گربه ای را که یکی از برترین ضدقهرمانان دنیای کمیک به حساب میاد را تغییر و چنین مرخرفی را تحویل ما دادند؟

1- فونیکس در فیلم "مردان ایکس: آخرین ایستادگی"

فونیکس در فیلم "مردان ایکس: آخرین ایستادگی"

فیلم بسیار نا امید کننده "مردان ایکس: آخرین ایستادگی" (X-Men: The Last Stand) دو داستان برتر و عظیم از دنیای کمیک بوک های ایکس من را با هم ترکیب کرد و یک فیلم 100 دقیقه ای مزخرف تحویل ما داد که حق مطلب را برای هیچ کدام از این داستان ها ادا نکرد. اولین اونا داستان Gifted بود که آقای «جاس ویدون» در کمیک های "مردان ایکس: حیرت انگیز" نوشت که اینجا ترجمه شده است. و البته دومین آن هم "حماسه فونیکس سیاه" نام داشت که نه تنها برترین داستان کمیک بوک های ایکس من بلکه یکی از برترین داستان های تاریخه. در این داستان حماسی و گسترده شاهد حضور خبیث های مثل "باشگاه آتش جهنمی" ، امپراتوری شی آر، کری ها و اسکرال ها هستیم ولی در فیلم هیچ کدام از این ها نبود و فقط «جین گری» را دیدیم که روح و ذهنش توسط یک موجود از دنیای دیگر به تسخیر درآمده و خبیث شده و قدرت های بسیار مخربی داره. عوض اینکه «سایکلاپس» به جین کمک کنه ولی ایشون همون اول و به صورت خیلی ضایع کشته شد (این مقاله را بخوانید) و در عوض این وُلورین بود که سعی کرد جور سایکلاپس رو بکشه!