به مناسبت تحوّلات اخیر در کمیکبوکهای اسپایدرمن و بازگشت شخصیت «سینایتر»، در این مقاله به معرفی این شخصیت و حقایق مهمی که باید دربارۀ او بدانید، میپردازیم.
مقدمه: «استنلی کارتر» ملقب به «سینایتر» (Sin-Eater) شاید یکی از بیرحمترین و خشنترین خبیثهایی باشد که اسپایدرمن تا به امروز با آنها درگیر شدهاست. اودر شاهکاری بهیادماندنی به نام «مرگ جین دیولف» (The Death Of Jean DeWolff) خلق شد. او نهایتاً دست به نوعی خودکشی زد؛ اما اخیراً در شمارۀ ۳۷ از سری کمیکبوکهای «مردعنکبوتی شگفتانگیز» (The Amazing Spider-Man) توسط خبیث جدید و مرموز این سری یعنی «کیندرد» دوباره احیاء و به زندگی بازگردانده شد! آرک مهم بعدی «نیک اسپنسر» (نویسندۀ سری ASM) نیز تحت عنوان «خیزش گناهان» (Sins Rising) به کلّی مرتبط با این شخصیت است. به همین مناسبت، در این مقاله به ۱۰ حقیقت و نکتۀ مهم و جالبی که باید دربارۀ این خبیث مرگبار بدانید، خواهیم پرداخت...
*نکتۀ مهم: پیشنهاد میشود حتماً پیش از خواندن ادامۀ مقاله، داستان «مرگ جین دیولف» که اینجا ترجمه شدهاست را بخوانید!
۱. «استن کارتر» کیست؟
«استن کارتر» یک مأمور سازمان شیلد و عضو دپارتمان تحقیق و توسعۀ این سازمان بود. زمانی که این دپارتمان، دارویی جدید بر پایۀ داروهای «فنسیکلیدین» یا PCP با هدف افزایش قدرت و بنیۀ افراد ساخت، کارتر داوطلب آزمایش این دارو شد. داروهای فنسیکلیدین نوعی روانگردان هستند بیشتر در دهههای ۵۰ و ۶۰ مورد مصرف قرار میگرفتند. این پروژه با وجود نتیجۀ مثبتی که داشت، به علّت عوارض جانبی بسیار، خطرناک شناخته شده و تعطیل شد. استن که این حرکت مسئولین شیلد را سوءاستفاده از موقعیت و بازی با جان افراد میدانست، خشمگین شد و استعفا داد.
در واقع تحت اثر این داروها و به دنبال آن این اتفاق، کارتر سلامت روانیاش را از دست داد و خشن و پرخاشگر شد. او سپس به عنوان یک کارآگاه به عضویت پلیس نیویورک در آمد. قتل دستیارش توسط عدهای خلافکار جوان طی یک تیراندازی، باعث شد او دیگر در مقابل افرادی که از جایگاهشان سوءاستفاده کرده و «گناه» کردهاند برنتابد. او که به نوعی فکر میکرد از سوی خدا وظیفه دارد تا گناهان جهان را جذب کند، لباسهایی مخصوص و یک شاتگان خریداری کرد و تبدیل شد به «سینایتر.» [:«جذبکنندۀ گناهان»]
۲. «سینایتر» یک عبارت فرهنگی-عرفانیست
ممکن است بپرسید واژۀ سینایتر از کجا آمده و چرا کارتر چنین هویتی برای خود برگزید؟ باید بدانید که این اسم در واقع ریشه در برخی فرهنگها و ادیان غربی دارد. در آئینی خاص، زمانی که فردی میمیرد، دوستان و اقوام او روی جسدش مقداری غذا و میوه قرار میدهند تا گناهاناش را به خود جذب کنند. سپس فرد یا افرادی موسوم به سینایتر این غذاها رو میخورند تا روح فرد متوفی از گناهان پاک شود. استن کارتر که به خوبی با این عبارت آشنا بود، وظیفۀ خود میدانست تا در دنیای امروز، افراد گناهکار را مجازات کند و با اینکار روحشان را پاک کند.
۳. قربانیان سینایتر
نخستین قربانی سینایتر کسی نبود جز سروان «جین دیوُلف.» جین دیولف افسر پلیسی جدّی، سختکوش با روحیهای بسیار قوی بود که میخواست ثابت کند چیزی از مردها کم ندارد. او همچنین از از معدود پلیسهایی بود که به اسپایدرمن اعتماد داشت و او را تهدید قلمداد نمیکرد. پیداشدن جسد بیجان او را در آپارتماناش توجههای بسیاری را در شهر نیویورک جلب کرد. شخصِ استن کارتر در ادارۀ پلیس نیز مسئول رسیدگی به پروندۀ قتل جین دیولف شد. مدتی نگذشت که پای اسپایدرمن هم به این پرونده باز شد.
قربانی بعدی، قاضی «هوراس روزنثال»، از دوستان «مت مورداک» ملقب به «دردویل» بود.
قاضی هوراس معتقد بود که همه میبایست در برابر قانون یکسان و مساوی باشند؛ حتی اگر خلافکار باشند. به عبارتی سینایتر برای این قاضی هوراس را به قتل رساند چون حس میکرد زیادی برای خلافکاران دل میسوزاند. سینایتر در راه فرار به اسپایدرمن برخورد. او به اسپایدرمن شلیک کرد، اما او جاخالی داد و تیر به فردی بیگناه که مبارزۀ این دو را تماشا میکرد اصابت کرد.
قربانیِ چهارم سینایتر، کشیشی آمریکایی-آفریقایی بود به نام «برنارد فین.»
کشیش فین به خاطر اظهارات صریحاش دربارۀ وضعیت زندانها و ضرورت اصلاح آنها شناخته میشد. سینایتر هم او را به قتل رساند چرا که با مجازات اعدام زندانیان گناهکار مخالف بود.
۴. دستگیرشدن و محاکمه
پس از قتل فین، سینایتر در دیلی بیوگل و به قصد جانِ «جی جونا جیمسون» ظاهر شد. آنموقع جیمسون به سفری کاری رفته بود، اما پیتر پارکر به طور تصادفی در بیوگل حضور داشت. ابتدا «جو رابرتسون» ادعا کرد که جیمسون واقعیست، سپس پیتر پارکر با حرکتی بهموقع زمانی که سینایتر گیج شدهبود، او را بیهوش کرد و به دست پلیس رساند.
دردویل که در زمان قتل قاضی هوراس در هیبت مت مورداک ضربان قلب سینایتر را شنیده بود، خود را به ادارۀ پلیس رساند و متوجه شد که فردی که دستگیر شده سینایتر اصلی نیست. او و اسپایدرمن به آپارتمان «امیل گِرِگ» (فردی که به عنوان سینایتر دستگیره شدهبود) رفتند و فهمیدند که او همسایۀ دیواربهدیوار استن کارتر است. وقتی هم که لباس و تجهیزات سینایتر را در خانۀ کارتر دیدند، مطمئن شدند که او تمام این مدت آنها را بازی میداده و خود سینایتر است. در واقع کارتر صدای ضبطشدۀ خود را شبها با صدای بلند کنار دیوار گِرِگ پخش میکرده و شب قبل او را وادار کرده بود تا سراغ جیمسون برود.
سینایتر حقیقی به آپارتمان جیمسون رفته بود و نزدیک بود «بتی برنت» را، که مهمان همسر جیمسون یعنی «مارلا» بود، به قتل برساند که اسپایدرمن به موقع سر رسید.
این لحظه اسپایدرمن به معنای واقعی کلمه به سیم آخر زد؛ به طوریکه اگر دردویل سر نمیرسید کارتر زیر مشت و لگدهایش کشته میشد!
او را نهایتاً به ادارۀ پلیس تحویل دادند و افشای هویت واقعی سینایتر در اجتماع سر و صدای زیادی کرد. کارتر به دادگاه رفت و به علّت جنون و مشکلات روانی تبرئه شد. حکم دادگاه بر این شد که کارتر به مدت یکسال به بیمارستانی مخصوص بیماران روانی با امنیت بالا فرستاده شود.
۵. پایان سینایتر
محاکمۀ سینایتر پایانِ کار این شخصیت نبود. استن کارتر در بیمارستان درمان شد و پزشکان تأیید کردند که داروهای PCP به طور کامل از بدن او خارج شدهاند. با این وجود، استن به مشکل جدّیتری برخورد: سینایتر در ذهن او هویت کاملاً مستقلی پیدا کرده بود! در واقع کارتر دچار نوعی اختلال تجزیۀ هویت یا چند شخصیتی شدهبود؛ به طوری که او خود و سینایتر را دو شخصیت مختلف میدید. وضع فیزیکی او هم تعریفی نداشت؛ چرا که پس از مبارزۀ آخرش با اسپایدرمن صدمات زیادی دیده بود و حتی مجبور بود با عصا راه برود. صدای سینایتر در ذهن استن متوقف نمیشد و در همه حال به تمسخر و شکنجۀ او میپرداخت. استن که نهایتاً نتوانست این صدا را در ذهناش ساکت کند، بار دیگر در هیبت سینایتر در آمد و پسربچهای را گروگان گرفت. پلیس به او تیراندازی کرد و استن در واپسین لحظات زندگیاش، بالاخره از شر هویت سینایتر خلاص شد. پلیس سپس متوجه شد که شاتگانی که استن با خود برداشته بود خالی از گلوله بوده و او با اینکار دست به نوعی خودکشی زد.
۶. استن کارتر با «جین دیولف» علاقه عاشقانه داشت
سینایتر برای قتل هر کدام از قربانیاناش دلایلی برای خود داشت. برای مثال او معتقد بود قاضی هوراس بیش از اندازه برای خلافکاران دلسوزی میکند و به خاطر این گناه، مستحق مرگ است. اما در داستان «مرگ جین دیولف»، او هرگز دلیلی موجه برای قتل نخستین قربانیاش نداشت. در واقع سؤالی که پیش میآمد این بود که چرا بین اینهمه پلیس، کارتر سراغ پلیس درستکار و سختکوشی مثل جین دیولف رفته بود؟ او در یکی از مواجهههایش با اسپایدرمن صرفاً گفت جین را کشت چون «دلش میخواست!» اما در شمارههای ۱۳۴ تا ۱۳۶ سری Peter Parker: The Spectacular Spider-Man (که داستاناش را به طور کامل در آیتم پیشین توضیح دادیم)، متوجه شدیم که استن کارتر پیشتر به جین دیولف علاقه عاشقانه داشتهاست! این حقیقت، توجیه میکند که کارتر اولین قتلاش در هیبت سینایتر را، صرفاً از روی هوی و هوس انجام دادهاست.
۷. سینایتر عامل بهوجودآمدن «ونوم» است!
در آیتم شمارۀ ۴، گفتیم ابتدا «امیل گِرِگ» به عنوان شخص پشت ماسک سینایتر به رسانهها معرفی شد. در این اثنا و پیش از فاششدن هویت واقعی سینایتر، خبرنگار روزنامۀ «دیلی گلوب» یعنی «ادی براک» با انجام مصاحبهها و کارکردن مطالب اختصاصی دربارۀ این شرور، اسم و رسمی برای خود به هم زده بود. فاششدن هویت واقعی سینایتر توسط اسپایدرمن، باعث نابودی حرفۀ خبرنگاری ادی و تحقیر و تمسخر او در اجتماع شد. هواداران اسپایدرمن به خوبی میدانند همین اتفاق باعث تنفر شدید ادی از اسپایدرمن و نهایتاً پیوندش با سیمبیوت بیگانه و تولد «ونوم» شد!
۸. سینایتر دوم: «مایکل جی. انگلشووِرت»
باید بدانید در تاریخ کمیکهای اسپایدرمن بیش از یک شخصیت از هویت سینایتر استفاده کردهاند. دومینِ آنها، فردی به نام مایکل جی. انگلشووِرت، کهنهسرباز جنگ خلیج فارس بود. او در یک پناهگاه افراد بیخانمان، در نزدیکی امیل گِرِگ سکونت داشت تا اینکه یک شب صداهای مربوط به سینایتر را شنید و همین باعث شد او هم هویت سینایتر را برای خود برگزیند.
او به لطف تجربیات نظامیاش، اطلاعات خوبی دربارۀ انواع اسلحه و کاربردهایشان داشت (درست مثل پانیشر.) او ابتدا به یک دادگاه حمله کرد و افراد زیادی را به قتل رساند و همسر سابق ادی براک، یعنی «آنه وینگ» را نیز مجروح کرد. همین هم باعث شد قضیه برای ونوم تا حدی شخصی شود. انگلشووِرت دوباره به سراغ آنه در بیمارستان رفت تا کارش را تمام کند، اما به ونوم برخورد. او نهایتاً جراحات بسیاری برداشت و وقتی دید راه نجاتی ندارد، دست به خودکشی زد.
۹. سینایتر سوم: سینایتر ماوراءالطبیعه
سومین سینایتر طی رویداد AXIS و در عنوان Carnage: AXIS حضور یافت. او بلافاصله پس از مرگ امیل گِرِگ به نیویورک آمد و ادعا میکرد روح امیل است! او قدرتهای ماوراءالطبیعه و عجیبی داشت؛ برای مثال او میتوانست اعمال شیطانی را شناسایی کند و گناهان قربانیاناش را به خود جذب کند! او مثل سینایتر اصلی، سراغ اصحاب رسانه و آنهایی که فکر میکرد از نفوذ و قدرتشان به طور صحیح استفاده نمیکنند رفت. خوشبختانه در آن دوره، به لطف طلسم دکتر دووم و اسکارلت ویچ، «کارنیج» به شخصیت مثبتی تبدیل شده بود و جلوی او را گرفت (او به سینایتر اجازه داد تمام اعمال شیطانی و گناهاناش را جذب کند و همین باعث شد او نهایتاً بر اثر حجم این گناهان به معنای واقعی کلمه منفجر شود!)
دانستن این مورد هم خالی از لطف نیست که طی رویداد «کارنیج مطلق»، کلتوس کسدی، امیل گِرِگ را از مرگ به شکل موجودی زامبیمانند باز میگرداند.
این سینایتر زامبیشکل تعدادی کودک را گروگان گرفت تا برای خدای سیمبیوتها قربانی کند، اما نهایتاً توسط ادی براک متوقف و نابود شد.
۱۰. بازگشت سینایتر!
اما در آخر، دشمن جدید و مرموز اسپایدرمن یعنی «کیندرد» در شمارۀ ۳۷ از سری جدید کمیکهای «مردعنکبوتی شگفتانگیز»، سینایتر اصلی یعنی استن کارتر را به زندگی بازگرداند! او ظاهراً دوباره دچار جنون و خشم شده و ناگفته پیداشت دلِ خوشی از اسپایدرمن ندارد! به گفتۀ کیندرد، او قرار است به نوعی در فاز بعدی نقشهاش بر علیه اسپایدرمن نقشی داشته باشد.
نظر شما چیست؟ دیدگاهها و یا سؤالاتتان را با ما در بخش نظرات در میان بگذارید!
محمد صالح حیدری
Spider-Fan
All rights reserved © Spidey.ir 2020
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
قسمت آخر از کمیک "اسپایدرمن: مرگ جین دی ولف" ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم
15 دشمن ترسناک و چندش آور مرد عنکبوتی: سین ایتر
بزرگان تاریخ كمیك بوک های اسپایدرمن: پیتر دیوید
خبیث جدید کمیک بوک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز کیست؟
10 حقیقتی که باید دربارهٔ «کیندرد» (KINDRED)، خبیث جدید کمیکبوکهای اسپایدرمن، بدانید
رویداد بزرگ ونوم در سال 2019 - کامل + لینک دانلود
شماره 37 از سری جدید کامیک بوک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" ترجمه شد (همون 838 سابق!)