مون‌نایت احتمالا انعطاف‌پذیرترین قهرمان MCU خواهد شد!

مون نایت (Moon Knight)

در ادامه مقالاتم پیرامون مون‌نایت، این بار قراره جنبه‌ی مهمی از خاص بودن او برای MCU را بررسی کنم...

مقدمه: رئیس مارول استودیوز، کوین فایگی، اخیرا در رویداد D23 جزئیات جدیدی از آینده‌ی این یونیورس سینمایی را فاش کرد. یکی از سریال‌های جدید MCU در شبکه دیزنی پلاس، مون‌نایت خواهد بود که این یعنی MCU بالاخره می‌تواند میزبان فرزند و آواتار مورد علاقه‌ی خونشو، یعنی مارک اسپکتور باشد. مون‌نایت یکی از شخصیت‌های محبوب هواداران است و به دلایل مختلف، یک سریال مورد انتظار و جذاب است. مارک اسپکتور شخصیتی پیچیده و جذاب دارد اما چیزی که سبب می‌شود او به افزودنی فوق‌العاده‌ای برای MCU بدل شود، این است که او در نقش‌ها و داستان‌های بی‌شماری می‌تواند جای بگیرد. مون‌نایت در قالب‌های داستانی مختلفی جای می‌گیرد، از ماجراجویی‌های خیابانی گرفته تا داستان‌هایی که شوالیه‌ی سفیدپوش ما را تا اعماق کهکشان‌ها می‌برد. او که عضو تعداد زیادی از تیم‌های ابرقهرمانی بوده و با شخصیت‌های بی‌شماری در رویدادهای مختلف کراس‌اور داشته است، با این انعطاف شخصیتی در همکاری‌ها و داستان‌های مختلفی که در آن حضور داشته می‌تواند به‌سان چاقوییی چندکاره‌ برای داستان‌های درهم‌تنیده‌ی یونیورس مارول باشد. او نه‌تنها می‌تواند با MCU در حال حاضر همکاری خوبی داشته باشد و شیمی جذابی را با کاراکترهای قدیمی‌تر برقرار نماید و شخصیت‌های جدیدی را به MCU معرفی کند(اگه عمری بود طی یک مقاله جدا به شخصیت‌های احتمالی‌ای که توسط مون‌نایت به دنیای سینمایی مارول معرفی می‌شوند خواهم پرداخت)، بلکه می‌تواند برای سال‌های متمادی در پیشرفت و توسعه‌ی این جهان نقش‌آفرینی نماید. با توجه به این گفته‌ها، بیایید ببینیم چه چیزی مون‌نایت را این قدر قابل‌استفاده، خاص و منحصربه‌فرد کرده و چرا سریال اختصاصی او در دیزنی پلاس چنین رویداد هیجان‌انگیزی است. پس بهتره از پای صفحه نمایشتون تکون نخورید و با ما همراه باشید...

 

رودخانه‌ی ماه

رودخانه‌ی ماه

از لحاظ تئوری، قرار دادن مون‌نایت در یک تیم ابرقهرمانی به نظر نقشه‌ی افتضاحی می‌رسد. شخصیت‌های متعدد او و ویژگی‌ها، انگیزه‌ها و تمایلات متفاوت شخصیت‌‌های مختلفش او را به یک عنصر غیرقابل‌پیش‌بینی تبدیل می‌کند. ما دیده‌ایم که مشکل مشابهی گریبان‌گیر شخصیت‌های دیگری مثل لژیون شده و بارها و بارها خِر او را گرفته‌اند. اما با این وجود به نظر می‌رسد که مارک قادر است تقریبا خودش را کنترل کند و هر شخصیتی که از او تجلی پیدا کند، صادقانه به دنبال به پایان رساندن ماموریت خویش است؛ چه آن شخصیت جیک لاکلی باشد، چه استیون گرانت و چه مارک اسپکتور. مون‌نایت برای مدتی نسبتا طولانی در کمیک‌های مارول با انتقام‌جویان همکاری کرده و عضو بعضی از تیم‌های آن‌ هم بوده است(مثل انتقام‌جویان ساحل غربی). او با تایید شخص استیو راجرز، از عضویت در "سکرت اونجرز" بهره‌مند شد. هر چند او با خندیدن پس از اصابت تیر به پایش در هنگام کنترل هلی کوپتر، "وحشی" را تا سرحد مرگ ترساند، اما توانست در نهایت همه‌ی دوستانش را با توانایی‌های منحصربه‌فردش تحت تاثیر قرار دهد(واقعا اون صحنه خیلی جذاب و سوررئال بود). و اگر نسخه‌ی MCU انعکاسی از منابع اصلی شخصیتش باشد، مون‌نایت می‌تواند یک عضو فوق‌العاده برای گروه اونجرز باشد. هدف اصلی مارک در ظاهر پیروی و اطاعت از خدای ماه، یا همان خونشو است. البته در موارد متعددی او از درک انگیزه‌های خونشو ناتوان مانده و گاها پیش آمده که حتی با او وارد یک نوع حالت درگیری و نزاع هم شده است. در کل جهت اخلاقی کلی او مردی را معرفی می‌کند که تنها می‌خواهد از ضعفا دفاع کند. او به هیچ وجه از فدا کردن امنیت خودش برای نفع رساندن به دیگران باکی ندارد و این موضوع را می توان از دو نکته فهمید: لقب او "محافظ کسانی که در شب سفر می کنند" است و لباس‌های روشن او که برای ترساندن و آگاهی دادن به دشمنان می پوشد هم مزید بر علت است. هرچند این موضوع ممکن است در ابتدا بی‌احتیاطی به نظر برسد، اما به خوبی نشان می دهد که مارک متعهد به خدمت رساندن به دیگران است و در نتیجه هم‌تیمی خوبی می‌شود و در مجموع آن‌قدر منعطف هست که می‌تواند در آرک‌ها و داستان‌های مختلفی بهترین عملکرد را داشته باشد.

 

مرا تا ماه ببر

یک نکته دیگر در مورد انعطاف‌پذیری مون نایت این است که او می‌تواند در داستان‌های مختلفی بگنجد. قالب داستان‌های مارک در طول سالیان به شدت دستخوش تغییر قرار گرفته است و درحالی که بعضی از شخصیت‌ها تنها در قالب داستان‌های بلند و دنباله‌دار و یا داستان‌های کوتاه و محدود می‌گنجند، مون‌نایت به راحتی در هر دوی این فرمت‌ها جواب می‌دهد. مثلا یکی از داستان‌های بلند او شامل سفرش به ساحل غربی و مبارزه با دشمن قدرتمندی مثل "کنت نفاریا" می‌شود که به نوع خودش داستان خیلی خوبی هم بود. از سوی دیگر، او در سری‌هایی شامل داستان‌های کوتاه و نامربوط هم حضور داشته است. او در یکی از این سری‌ها در داستانی به طول 120 صفحه با ارواح جنگید، دخترک جوانی را نجات داد و حتی با یک نوع هیولای فرنکنشتاین هم درگیر شد. علاوه بر قالب، تم و ابعاد داستان‌های او هم نامحدود هستند. مامور مورد علاقه‌ی خونشو در خیابان‌های نیویورک کنار اسپایدرمن جنگیده است، به سیاره‌های زنده سفر کرده تا قتل‌های کیهانی را با شمّ کاراگاهی‌اش پیگیری کند و در کنار دکتر استرنج به دنیای مبهم و گیج‌کننده‌ی هنرهای عرفانی نیز وارد شده است(اینجا به پتانسیل‌های او برای گسترش دنیای عرفانی و جادویی MCU پرداختم). همین که مون‌نایت در این همه تم مختلف حضور داشته است، نشان می‌دهد که او هرگز برای هیچ داستانی نامناسب نیست و در اوج انعطاف‌پذیری بی‌سابقه‌ای در MCU قرار دارد.

 

تمام ماه

این تنها جهان اطراف مارک نیست که از داستانی به داستان دیگر تغییر می‌کند بلکه وضعیت‌هایی که او در آن قرار می‌گیرد، خود مارک را هم به شدت تغییر می‌دهند. در طول سفرش به ساحل غربی، او بدون رفقای انتقام‌جویش، خود را در دردسری بزرگ یافت و به جای این که فورا درخواست کمک کند، تصمیم گرفت خود را در قالب چند تن از آن‌ها از جمله اسپایدرمن، ولورین و کاپیتان آمریکا جا بزند! با توجه به وضعیت روحی شکننده‌اش در آن زمان، این تاکتیک بیشتر روشی بود تا به خودش در برابر خطر عظیمی که با آن مواجه بود اعتمادبه‌نفس بدهد. در موقعیتی دیگر، که در خطوط بالا به آن اشاره شد، او در حین خلبانی هلی‌کوپتر به پایش شلیک شد. زمانی که هنک مک‌کوی(وحشی) از او پرسید که آیا حالش خوب است، او به دوستانش در گروه سکرت اونجر خبر داد که داغ‌تر از آنی است که چیزی حس کند. در هر دوی این موقعیت‌ها ما یک دوگانگی متناسب با وضعیت را از مارک می‌بینیم. در بعضی از موقعیت ها او ناچار است از اقداماتی عملی برای حفظ خودش بهره بگیرد و در موقعیتی دیگر اختلالات روانی‌اش به عنوان یک مکانیزم دفاعی عمل می کند. خلاصه فارغ از نحوه‌ی به تصویر کشیده شدنش، همین که مون‌نایت به تمام گوشه و کنار جهان مارول سرک کشیده به او اجازه می‌دهد که به خوبی با وضعیت فعلی MCU هماهنگ شود. علاوه بر آن، گشتن در وضعیت مون‌نایت و بررسی بخش های مختلفی از آن می‌تواند به پیشرفت جنبه‌های متعدد آینده این یونیورس سینمایی کمک کند. او می‌تواند در کنار دکتر استرنج بجنگد و بخش جادویی MCU را پیش ببرد و گسترش دهد و یا می‌تواند مشغول پرسه‌زدن در کوچه‌های تاریک نیویورک شود، جایی که با تعطیل شدن سریال‌های مارول/نتفلیکس به شدت دست نخورده و بکر باقی مانده.

 

خب همون‌طور که در مقاله دیدید شاید نتوان تابحال هیچ قهرمان دیگری را در MCU مثل مون‌نایت پیدا کرد که این قدر با شرایط گوناگون و متفاوت عیاق شود؛ و دلیلش هم شخصیت منحصربه‌فرد و خاصش است. خلاصه امیدوارم از خواندن این مقاله لذت برده باشید...

 

محمدعلی رضائی‌هنجنی

(MoAli)

منبع: وب‌سایت  CBR

All rights reserved © Spidey.ir 2020

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

10 دلیلی که ثابت میکند مون نایت ‌"بتمن مارول" نیست

10 خط داستانی مون‌نایت که احتمال دارد در سریال اختصاصی‌اش مورد اقتباس قرار بگیرد

10 چیزی که باعث میشود برای سریال اختصاصی مون ‌نایت هیجان داشته باشیم!

10 عاملی که سریال مون نایت برای موفقیت به آنها نیاز دارد

شماره آخر کمیک مون نایت (MOON KNIGHT) ترجمه شد + لینک دانلود

15 شخصیت برتر کمیک های ترسناک مارول

معرفی خشن ترین قهرمانان مارول  

20 وسیله نقلیه برتر در دنیای کمیک: مون کاپتر

100 شخصیت برتر مارول – قسمت سوم

15 ابر قهرمانی که با بیماری زندگی می کنند !!

10 بازیگری که میتونند گزینه خوبی برای ایفای نقش مون نایت  باشند

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn