نقد و بررسی ریبوت فیلم "پسر جهنمی" (Hellboy 2019)

نقد و بررسی ریبوت فیلم "پسر جهنمی" (Hellboy 2019)

فیلمی که به بشکن ثانوس نیاز داره! (این نقد اسپویل ندارد)

 

خب از کجا شروع کنیم؟ واقعا نوشتن نقد برای فیلمی که پشت سر هم باعث ناامیدی مخاطب می شود کار سختی است. همانطور که از تریلر ها و خلاصه داستان منتشر شده فهمیده بودیم در این فیلم شاهد مقابلهٔ «هل بوی» با بازی «دیوید هاربر» و «ملکهٔ خونین» یا «نیموئه» با بازی «میلا یوویچ» بودیم. ملکهٔ خونینی که سالها در بند بوده و حالا بازگشته تا از انسان ها و زمین انتقام بگیرد و هل بوی مانعی برای این کار است. شاید در نگاه اول به این خلاصهٔ داستان، بشود به عنوان یک داستان ساده و سرراست و قابل درک نگاه کرد اما اصلا و ابدا اینطور  نیست چرا که با دیدن فیلم واضحا مشخص می شود که نویسندگان (یا خود کارگردان) خودشان هم نمی دانستند از چه جایی قرار است به چه نقطه‌ای برسند. در خلال اتفاقات مختلف و شلوغ فیلم، تنها احساسی که می توان درک کرد، این است که نویسندگان تمام سعی خودشان را کرده بودند که هر اتفاقی - از کوچک و بزرگ گرفته - به زور در فیلم بچپانند!!! حتی در صورتی که از دنبال کننده های کمیک بوک های این شخصیت باشید با این که اشارات مختلف به داستان ها و آرک های مختلف پسرجهنمی را متوجه می شوید اما با این حال به سختی می توانید آنها را هضم کرده و از آن لذت ببرید.

نقد فیلم پسر جهنمی

مشکلات فیلمنامه‌ای انقدر زیاد است که انگار خود نویسنده ها به شخصه نمی دانستند از چه چیزی و کجای کمیک ها بهره ببرن؛ آرک ها و داستان های مختلفی که به زور در فیلم تزریق شده اند و دقیقا مثل بیماری که دیگر داروها رویش تاثیری ندارد، لحظه ای عمل می کند. ایده ها یکی پس از دیگری نمایش داده می شوند و بلااستثنا تلف می شوند. یکی نیست به دست‌اندرکاران فیلم گوشزد کند که به خدا مخاطب بیچارهٔ سینما ممکنه این تعداد کمیک مختلف از هل بوی را نخوانده باشد، تازه اگر هم خوانده باشد از ایده ها و داستان هایی که در خلال فیلم تلف شده اند شدیدا شاکی خواهد شد.

بررسی فیلم hellboy

همانطور که خبر های مختلفی از پشت صحنهٔ فیلم به گوش می رسید و ما می دانستیم که چه دعوای وحشتناکی(و مسخره‌ای!) بین کارگردان و تهیه کنندگان فیلم درگرفته، می شد از برخی ایرادات چشم پوشی کرد اما با دیدن فیلم با در نظر گرفتن این اتفاقات بازهم ضعف نویسندگی این فیلم به خوبی حس می شود. لحن در نظر گرفته شده برای فیلم اصلا قابل درک وهضم نیست، شوخی ها و جوک هایی که در فیلم به کار برده می شود اصلا و ابدا به دل نمیشیند و انقدر بی مزه هستند که دعا دعا می کنید که دیگر ادامه نیابد نویسنده ها در این قسمت داغون بودن طنز پردازی خودشان را به حد اعلای خود رسانده اند.

نقد فیلم 2019

میدانیم که کارگردان فیلم های قبلی آقای «گی‌یرمو دل تورو» سالها سعی کرده بود قسمت سوم دو فیلم خودش را بسازد و داستان را به سرانجام برساند اما شایعات و خبرهای مختلفی به گوش رسید که می گفت استودیو راضی به تخصیص بودجهٔ قابل توجهی که دل تورو در نظر داشت، نشده است. به هر حال گذشت و قرعه به نام «نیل مارشال» افتاد. او برای ساخت فیلم از سازندگان قبلی کمک و ایده گرفته بود بنابراین با توجه به یکی از مصاحبه های دل تورو می دانستیم که اگر قسمت سومی در کار بود روی سرنوشت هل بوی تمرکز میکرد؛ سرنوشت شومی که خبر از حاکم جهنم شدن او می داد.  ضمن اینکه قرار بود روی هویت دوگانهٔ هل بوی به عنوان نیمی شیطان و نیمی انسان توجه ویژه ای بشود. حالا برای چی ما این داستان را مرور کردیم؟ به این دلیل که بعد از دیدن فیلم متوجه می شویم که استودیو در واقع چیزی شبیه به دنبالهٔ دو فیلم قبلی را می خواسته. مارشال نیز احتمالا افقی بر اساس داستان ذکر شده در نظر داشته اما به چه قیمتی؟ در چه زمانی؟ فیلمی که قرار بود یک «ریبوت» پنداشته بشود نه یک «ریمیک»!!!! اگر قرار بود شاهد ریمیک باشیم نباید برخی از اتفاقات دوباره رخ میداد و اگر قرار بود شاهد یک ریبوت باشیم نمی بایست چیزی که باید پس از پرداخت دقیق به داستان پسرجهنمی رخ میداد را در اولین فیلم او شاهد می بودیم.

فیلم کمیک بوکی

در طول فیلم هیچگاه دلیلی برای اینکه «پسر جهنمی» را یک «هیولا» بپنداریم داده نمی شود، انقدری که روی بعد انسانی این شخصیت کار شده اصلا روی بعد هیولا بودن او کار نشده است. کشمکش درونی هل بوی خیلی کوتاه و تلف شده نشان داده شد. چرایی مبارزهٔ بین انسان ها و هیولاها نیز مشکلی بود که به خوبی به آن پرداخته نشده بود. همه چیز فیلم با عجله و به سرعت رخ میدهد؛ ایده هایی که یکی پس از دیگری معرفی و سپس به دود و خاکستر تبدیل می شدند، خطرات و تهدید هایی که در فیلم وجود داشتند یکی پس از دیگری به سرعت حل می شدند بدون ذره ای چاشنی مضطرب کننده! در حدی که اگر حدود ۵ دقیقه از فیلم را از دست دهید به قیمت از دست دادن یک داستانک کوتاه و مبارزه با صحنه های اکشن را از دست داده اید.

فیلم hellboy 2019

همه چیز به سرعت جلو میرود ما هیچ ارتباطی نمی تونیم با شخصیت ها بگیریم، فلش بک ها و داستانک های اوریجین و روایت پیش زمینهٔ شخصیت ها انقدر کوتاه و زود گذر هستند که در ذهنیت مخاطب کوچک ترین اثری نمی گذارند. صحنه های تاثیرگذار بسیار کم هستند، شیمی بین شخصیت های اصلی و بالاخص فرعی بسیار بد کار شده است. همچنین روابط و مراودهٔ بین آنها انقدر افتضاح هستند که هیچوقت به مرحله درک نخواهند رسید. به همین علت اصلا برای چه باید برای این شخصیت ها ارزش قائل بشویم وقتی اصلا برایمان اهمیتی ندارند و البته دلیلی برایش به ما داده نمی شود. این اتفاق وقتی بیشتر به چشم می آید که به فیلم های قبلی نگاهی بیاندازیم.

نقد سایت spidey

اوضاع وقتی بدتر می شود که حرف از رابطهٔ پدر فرزندی به میان می آید. رابطهٔ بین هل بوی و «پرفسور بروم» با بازی «ایان مک‌شین» از نقطه ضعف های بزرگ فیلم است. این دو شخصیت انگار به یکدیگر تعلق ندارند و هر یک ساز خود را می زنند در طول فیلم نیز حس پدرانه‌ای از سمت مک‌شین دیده نمی شود. رابطهٔ این دو بیشتر چیزی شبیه به فیلم «جان ویک» با بازی خود مک شین و ریوز میباشد! یادتان میاید که دل تورو به چه زیبایی برات هولم را مثل یک پدر دلسوز نگران به تصویر کشید، چیزی که به «پرفسور ایکس» در سری کمیک های افراد ایکس شباهت داشت. با این که در دنیای کمیک (همانطور که در این مقاله گفته شد)، پدر هل بوی نقش به خصوصی نداشته است اما با مقایسه با فیلم Hellboy 2004 هیچ حرفی برای گفتن ندارد کمترین چیزی که انتظار می رفت اتفاق بیافتد همین رابطهٔ پدر پسری بود که اصلا حس نمی شد و در نقطهٔ اوج داستان اصلا تاثیر لازم را روی ما نگذاشت.

نقد سایت اسپایدی

«دنیل دای کیم» در نقش «بن دیمیو/ جگوار» که مثلا قرار است یه جورایی حکم «جان مایرز» در فیلم های قبلی را بازی کند هیچ جذبه و نقطه عطفی در فیلم ندارد انگار فقط به عنوان پر کردن جای خالی شخصیت ها و تمایز دادن با فیلم های قبلی ایشان را به فیلم اضافه کردند. از سویی دیگر «ساشا لین» در نقش «آلیس موناگان» را داریم که معلوم نیست سازندگان چه آینده ای را برای او متصور بودند، از آنجایی که در دنیای کمیک این شخصیت معشوقهٔ هل بوی تلقی می شود اما در این فیلم رابطهٔ بین این دو شخصیت بیشتر حالتی دوستی و کمی هم پدر فرزندی داشت که البته انتخاب بازیگر روی این اتفاق بی تاثیر نبود.

اوضاع خبیث های فیلم هم چیزی کم از شخصیت های فرعی ندارند، «نیموئه» ملقب به «ملکه خونین» (Blood Queen) با بازی خانم «میلا یوویچ» آن چیزی که انتظار می رفت نبود. دقیقا اتفاقی که برای شخصیت «آپوکالیپس» در فیلم X-men Apocalypse افتاد در این فیلم برای ملکهٔ خونین رخ می دهد. در این بین خانم یوویچ برای این نقش چیزی کم نمی گذارد اما فیلمنامه باعث خراب شدن پتانسیلی که در کمیک های Wild Hunt دیده بودیم را هدر می دهد. «گِرو اِگِچ» (Gruagach) نیز می توانست به خبیث اصلی فیلم تبدیل شود اما با وجود ملکهٔ خونین کاملا به حاشیه می رود. پیشینه‌ای که این شخصیت در همین فیلم و دنیای کمیک داشت می توانست دشمنی جذابی را بین او و پسر جهنمی نمایش دهد اما پتانسیل این شخصیت نیز به سطل زباله انداخته می شود!

ارتباط نگرفتن فقط به شخصیت ها خلاصه نشده است، فضا و محیط فیلم نیز چنین چیزی را تداعی می کند. انقدر لوکیشن های متفاوت در فیلم می بینیم که پیش خودمان می گوییم این چی بود، کجا رفتیم و ... این مشکل به تدوین فیلم نیز برمیگردد، وقتی ما اصلا با هیچ چیز داستان ارتباط برقرار نکردیم چگونه می توانیم با محیط های مختلف آن کنار بیاییم. داستانی که در دنیای کمیک پس از مدتها معرفی و پردازش به این نقطه رسیده، در فیلم تیکه پاره و لت و پار شده و البته نصفه باقی مانده است. یک سری اسم ها و نام های بی خودی تو فیلم برده می شود که حتی کمیک خونای حرفه ای هم از شنیدش خیلی خوشحال نمیشوند. همین ایده های نصفه و به نتیجه نرسیده باعث همچین CGI و جلوه های ویژه کامپیوتری بدی شده است چرا که برای ساخت این همه داستان و شخصیت و ایده با این بودجهٔ محدود چیزی جز این کیفیت پایین انتظار نمی رفت. جدا از CGI صحنه های اکشن میدانی نیز به خوبی کار نشده بودند و اصلا نفس گیر و جذاب نبودند، کارگردانی در این قسمت هم خوب انجام نشده بود!

 

موسیقی فیلم نیز چنگی به دل نمی زند و البته بیشتر مشکل لحنی دارد یعنی با صحنه ها مچ و جفت و جور نمی شود انگار از روی فیلم دیگری روی این فیلم قرار گرفته است.

همانطور که گفتیم این فیلم به بشکن ثانوس نیاز دارد، تعادل در آن معنایی ندارد، سازندگان همان اول کاری ما را وارد فضای غلیظ فانتزی کرده اند و از بخش واقع گرایانهٔ آن به شدت فاصله گرفته اند. یادتان هست که دل تورو در فیلم اول هل بوی به چه قشنگی فضا را به طور ملموس و صد البته زمینی به نمایش گذاشت! یا از آن طرف با مقایسه با فیلم های فانتزی دیگر مثل ارباب حلقه ها یا هری پاتر که فضای فیلم را به چه زیبایی برای مخاطب شرح دادند و آشنایمان کردند! اما هل بوی اصلا این کار را انجام نمی دهد،(البته وقت این کار را هم پیدا نمی کند) و ما را وارد فضایی غریب با اسم هایی ناآشنا، شخصیت های ناملموس و بی اهمیت می کند. بی تعادلی فقط در لوکیشن، شخصیت ها و داستان وجود ندارد؛ بلکه در منطق فیلم نیز موجود است در جایی از داستان ما با هل بوی‌ای ضعیف که از انسان ها شکست می خورد آشنا می شویم اما با فاصلهٔ کوتاهی او را در حال مبارزه با غولهایی چندین برابر او می بینیم که به سرعت شکستشان می دهد!!! نکته دیگری که وجود دارد درجهٔ R گرفتن این اثر است، یک موقع ما با ددپولی طرف هستیم که با این فضا عجین شده است؛ اما در Hellboy 2019 این اتفاق تقریبا هدف خاصی ندارد، خون و خونریزی ها بی هدف هستند و فقط جنبهٔ متمایز کردن این اثر با آثار قبلی پسرجهنمی را دارند. برعکس فیلم ونوم که واقعا طالب درجهٔ R بودیم در این فیلم خیلی احساس نیاز به این همه صحنه های خشن خونبار نبود. در واقع ریبوت فیلم هل بوی ترکیبی از عجیب غریبیت Resident Evil و خونین بودن Punisher War zone و فضای فانتزی فیلم های اساطیری بود برعکس زمینی بودن فیلم Hellboy 2004 با کمی چاشنی فانتزی!

حال سری به نکات مثبت فیلم بزنیم، «دیوید هاربر» در نقش پسر جهنمی با فاکتور شوخی های تزریقی نویسندگان عالی است. کاملا جنبهٔ انسانی و خاکی بودن این شخصیت در چهرهٔ هاربر دیده می شود. هاربر با این گریم سنگین و لباس هایش کاملا احساسات را انتقال می دهد و هیچ کم و کاستی برای ایفای نقشش نگذاشته است. نکتهٔ مثبت دیگر جایی از داستان است که سرعت روایت آن کاهش میابد و تازه کم کم با داستان اخت می شویم. این یک ذره حرکت کوتاه داستانی چیزی که انتظار می رفت را به طرفداران نشان داد ولی متاسفانه در این همه اتفاقات شلوغ فیلم به فراموشی سپرده خواهد شد.

در کل این فیلم بیشتر شبیه آثار تلویزیونی بود تا سینمایی. کل فیلم شبیه به پازل ۵ هزار تکه ای بود که بسیاری از قطعه های آن گم شده بود و تکمیل کنندگانش بدون داشتن نقشهٔ اصلی پازل آن را با تکه های متشابه دیگری پُر کرده اند که اثر نهایی را زیر و رو کرده و زیبایی که اصالت آن داشته را دیگر ندارد.ای کاش تعادلی در فیلم وجود داشت، کاش فیلم خلوت و جمع و جور تری سروکار داشتیم و کاش بشکن ثانوس روی این فیلم رخ میداد تا هم خلوت تر شده و هم تعادل به آن بازمی گشت و ای کاش ساخت این فیلم دست آدم های کاربلدی می افتاد و این گونه خاطرات قبلی را نابود نمی کرد!

  

امتیاز: 4 از 10

 

نویسنده: احمد فقیه

P.Constantine

All rights reserved © Spidey.ir 2019

   (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

15 حقیقت مهمی که باید درباره "پسر جهنمی" (HELLBOY) بدانید

10 دشمن برتر هِل بوی (HELLBOY)

10 کمیک برتر "پسر جهنمی" (HELLBOY)

10 ابرقهرمان برتر دنیای كمیك كه به مارول یا دی سی تعلق ندارند

10 فيلم برتر ابرقهرماني: پسر جهنمي

20 مبارزه برتر در فيلم هاي كميك بوكي: پسر جهنمي 2

تمام فیلم های ابرقهرمانی پیش رو در سال 2019

20 كمیك برتر ترسناك (HORROR COMICS)

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn