نقد و بررسی سریالی که واقعا به دل میشینه ...
مقدمه : مارول و شبکه نت فلیکس که با همکاری یکدیگر توانستند تحولی در بین سریال های کمیک بوکی بوجود بی آورند و نه تنها یکی از برترین سریال های کمیک بوکی بلکه یکی از برترین کارهای سال های اخیر تلویزون بسازند اکنون با سومین مدافع سیاه پوست خود برگشتند تا مسیر خود را به اونجرز دنیای تلویزیونی خود یعنی مدافعان بیشتر از گذشته تکمیل کنند . حال میخواهیم به بررسی لوک کیج بپردازیم تا ببینیم سومین همکاری مارول و نت فلیکس چه چیزی برایمان به ارمغان آورده اند .
توجه : متن دارای اسپویل میباشد .
کارل لوکاس که به اشتباه به زندان انداخته شده بود پس از صدماتی که در آنجا میبیند تصمیم به شرکت در یک آزمایش ابرانسانی میکند و در نهایت دارای پوستی ضد گلوله میشود و از زندان فرار میکند . پس از اتفاقات جسیکا جونز لوک کیج اکنون در یک آرایشگاه کار در محله هارلم کار میکند . اما پس از آمدن کاتنموث و اتفاقاتی که در این محله می افتد او تصمیم میگیرد تا از قدرت های خود برای نجات مردم و پاک کردن فساد از هارلم شود .
یکی از نکات برجسته سریال های مارول و نت فلیکس این است که آنها با استفاده از ماهیت و محیط قهرمانی خود برای نشان دادن اتفاقات فاسد و کثیفی که درست در بیخ گوشمان در حال وقوع است استفاده میکنند . اگر در دردویل شاهد بچه دزدی و قاچاق مواد و در جسیکا جونز شاهد خیانت و اتفاقاتی از این قبیل بودیم لوک کیج هم از این قاعده مستثنا نیست . بنابراین در لوک کیج شاهد بچه هایی هستیم که اسلحه بدست در خیابان ها میگردند سیاستمدارهایی که از هزار حیله و کلک برای رسیدن به قدرت استفاده میکنند یا افراد قدرتمندی که با استفاده از قدرت خود سعی میکنند تا با فروش مواد و اسلحه کار و کسب خود را راه بندازند هستیم . سریال همچنین از فرصت استفاده میکند و جامعه سیاه پوستان آمریکا را به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشد و با نوع نشان دادن زندگی آنها بار دیگر ثابت میکند که سیاه پوستان هم مانند سفید پوستان حق و حقوق خود را دارند و باید مانند دیگران زندگی کنند .
اگر بجای لوک کیج با فصل جدید دردویل یا جسیکا جونز طرف بودیم خیالمان راحت بود که این دو سریال در گذشته توانسته اند خود را ثابت کنند اما لوک کیج چه ؟ شخصیتی که در جسیکا جونز حضور نه چندان خوشایند و دلچسبی داشت و اکنون ممکن بود در سریال اختصاصی خود هم این فرمول تکرار شود . برای همین دو قسمت اول سریال به کارگردانی پل مک گوگن پایه های قوی برای آن میسازند و کاری میکنند تا از همان اول به فکر ادامه دادن سریال شویم . مک گوگن که چند قسمت از سریال تحسین شده شرلوک را کارگردانی کرده است به خوبی شخصیت ها را معرفی میکند و اولین نما را از ظاهر کثیف هارلم در اختیارمان میگذارد . اصلا همین شخصیت پردازی خوب است که باعث میشود از مرگ پاپ در قسمت دوم حالمان حسابی گرفته شود اما شاید اگر کارگردان دیگری به جای مک گوگن کار ساخت دو قسمت اول را به عهده داشت نمیتوانست چنین کاری را انجام دهد .
در لوک کیج شاید خبری از نینجا بازی و حرکات رزمی نباشد اما در عوض با آن موزیک هیپ و هاپ و ورود آتشین لوک به محل تبه کاران حسابی حالمان را جا می آورد . حتی با توجه به اینکه قهرمان ما ضد گلوله است و هیچ چیز به او صدمه نمیزند صحنه های اکشن همچنان ماهیت خود را حفظ میکنند و تکراری و ملال آور نمیشوند .
لوک کیج شخصیت های مکمل عالیی دارد . علاوه بر شخصیت میستی نایت با بازی قوی سیمون میسیک که کاراگاهی ضربه خورده از سیستم قانونی و همکار خود را نشان میدهد شخصیت کلر تمپل نیز همانند دو عنوان قبلی مارول و نت فلیکس اما با حضوری بیشتر و موثرتر حضور دارد .
اما لوک کیج علاوه بر نکات مثبتش نقاط ضعف و کم و کاستی هایی نیز دارد که باعث میشود سریال نتواند به آن حد اعلایی که باید برسد . لوک کیج تا قسمت هفتم خود دقیقا همان چیزی است که منابع مختلف قبل از پخش سریالش در باره اش میگفتند : یک سریال کم نقص و در اکثر مواقع بی نقص اما درست پس از پیچش ناگهانی داستان و مرگ کاتنموث مشکلات سریال آغاز میشود . اول از همه بزرگترین مشکل سریال حذف شخصیت کاتنموث است . کاتنموث در هفت قسمت اول سریال توانسته بود تا همانند دیگر شخصیت های خبیث مارول و نت فلیکس یعنی ویلسون و فیسک و مرد بنفش تبدیل به آنتاگونیستی قدرتمند و خطرناک برای قهرمان داستان شود اما درست در زمانی که ما بیشتر با گذشته کاتنموث آشنا میشویم و میفهمیم که او روح یک موسیقی دان را در خود دارد که بخاطر محیط وحشتناک بچگی خود اکنون تبدیل به یک دلال فاسد بزرگ شده است سریال ناگهان کاسه و کوزه مان را میشکند و او را میکشد . بله مرگ کاتنموث یک پیچش ناگهانی بود اما در صورتی میتوانست عالی هم باشد که با شخصیت خبیث دیگری هم سطح خود جایگزین شود . سریال با کشتن کاتنموث فردی به نام دایموند بک را وارد داستان میکند .
شخصیتی که در ظاهر یک ماشین کشتار برای لوک کیج اما در واقع شخصیتی با شخصیت پردازی ضعیف است که مرتب چرت و پرت های مذهبی را تکرار میکند . شاید اگر سریال همان فرمول عنواین قبلی را برای شخصیت خبیث خود تکرار و تصمیم به حذف دایموند بک میکرد به مراتب با اثری بسیار بهتری طرف بودیم . سازندگان دایموند بک را دیر وارد داستان کردند و از آن طرف هم فرصتی برای پرداخت به او ندارند . پس چه بهتر بود اگر همواره به شخصیت او در طی فصل اول اشاره میکردند و آن را برای فصل دوم نگه میداشتند تا هم آپدیت شخصیتی بلک مرایا و هم مرگ ناگهانی کاتنموث مارا برای فصل دوم بیشتر از همیشه هیجان زده کنند . مشکل دیگر لوک کیج تکرار فرمول داستانی خود است که آن هم از قسمت هفتم به بعد شروع میشود . اینکه لوک کیج در وسط یک اتفاق تروریستی قرار گیرد و پلیس او را به عنوان مظنون اصلی خود انتخاب کند و از آن طرف هم میستی نایت همواره سعی کند تا نظر دیگران را عوض کند و بگوید که لوک بیگناه است شاید برای بار اول و دوم جالب باشد اما با تکرار مکرر این فرمول داستانی تبدیل به اتفاقی تکراری و خسته کننده و کش آمدن داستان میشود .
لوک کیج با بازی قوی بازیگران خود که گل سر سبد آنها مایک کولتر ماهرشالا علی و سیمون میسیک میباشند همواره در کنار عناوین دیگر مارول و نت فلیکس یکی از برترین سریال های کمیک بوکی میباشد اما اگر سازندگان سعی میکردند تا راه دو فصله را یک فصله نروند مسلما با اثری به مراتب کم نقص تر روبرو بودیم .
نویسنده : امیرحسام رنجبر
Hesam avenger
All rights reserved © Spidey.ir 2017
(هر كسي بدون اجازه يا بدون ذكر نام نويسنده و منبع از اين مقاله يا ديگر مقالات سايت در وبلاگ يا سايت خود استفاده كند، مورد پيگرد قانوني قرار خواهد گرفت)
مطالب مرتبط:
10 دشمن برتر لوک کیج (LUKE CAGE)
10 کمیک برتر لوک کیج (LUKE CAGE)
اگر از جسیکا جونز خوشتون میاد پس عاشق این کمیک ها میشید!
معرفی شخصیت: جسیکا جونز (Jessica Jones)
معرفی متحدین مرد عنکبوتی: لوک کیج
کمیک انتقام جویان جدید (New Avengers) ترجمه شد + لینک دانلود
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
