چیزهای جالبی که درباره مرد عنکبوتی نمیدانستید! قسمت 44

چیزهای-جالبی-که-درباره-مرد-عنکبوتی-نمیدانستید-قسمت-44

این شماره را نیز مثل قسمت های قبلی تقدیم میکنیم به طرفداران پرشور مرد عنکبوتی که دوست دارند درباره گذشته و اسرار ناگفته این شخصیت بدانند!

برای خواندن قسمت های قبلی بروید اینجا.

 

- آیا میدانستید که آلن مور، موربیوس را طراحی کرده است؟!

«آلن اسوالد مور» نویسنده انگلیسی است که برای کتاب‌های کمیک اش از جمله "نگهبانان" (واچمن)، "وی مثل انتقام" ، "سوامپ ثینگ"، "بتمن: جوک کشنده" و ...   شناخته میشود. آثار کمیک او هم مورد تحسین منتقدان قرار گرفته و هم در میان عامه مردم شهرت و محبوبیت دارند. از وی با عنوان "بهترین نویسنده کتاب‌های گرافیکی در طول تاریخ" و "یکی از مهم‌ترین نویسندگان بریتانیایی 50 سال اخیر" یاد شده ‌است. اما شاید خیلی ها ندانند که ایشون قبل از اینکه نویسنده معروفی بشه، طراحی کمیک و کمیک استریپ میکرد! مثلا با اسم مستعار «کرت وایل» (Kurt Vile) برای یک روزنامه انگلیسی، کمیک استریپی به نام Maxwell The Magic Cat طراحی میکرد و ... تا اینکه سال 1980 به این نتیجه رسید که به اندازه کافی یک طراح خوب یا سریع نیست که بخواهد از طریق طراحی امرار معاش کند و تصمیم گرفت نویسندگی کند و به مرور در این زمینه تبحر خاصی به دست آورد. در هر حال، در زمستان سال 1979 و وقتی که او برای شعبه مارول در انگلیس به نام Marvel UK کار میکرد، یک کمیک دو صفحه ای به مناسبت کریسمس در مجله ای به نام Frantic (که پاسخ مارول به مجله معروف MAD بود) نویسندگی و طراحی کرد که در آن شخصیت هایی مثل بلک نایت، سیلور سرفر و موربیوس حضور افتخاری داشتند!

کمیک الن مور

کمیک استریپ آلن مور 

 

- آیا میدانستید حضور افتخاری دیگر قهرمانان مارول در "بازگشت شش خبیث" در واقع ادای احترامی بود به شماره 1 از کمیک The Amazing Spider-Man Annual؟

شماره 1 از کمیک سالانه مرد عنکبوتی شگفت انگیز (The Amazing Spider-Man Annual) که در سال 1963 به دست استیو دیتکو و استن لی خلق شد بسیار مهم است زیرا در آن شاهد خلق شدن "شش خبیث" بودیم. یعنی اسپایدرمن برای نخستین بار با شش دشمن معروف خودش در این داستان در قالب یک گروه شرور مبارزه کرد. یک نکته جالب درباره این کمیک این است که در آن شاهد حضور افتخاری دیگر قهرمانان مارول بودیم که البته در داستان نقشی نداشتند. مثلا ثور را دیدیم که از کنار اسپایدرمن میگذرد:

ثور در کمیک اسپایدرمن

یا فرم روح مانند دکتر استرنج را دیدیم که هنگام دعوای بین پیتر و فلش تامپسون میاد و میره!

فلش تامپسون دکتر استرنج

یا در پانلی مردان ایکس را دیدیم که به پیام هیومن تورچ برای اسپایدرمن واکنش نشان میدهند و ...

مردان ایکس اسپایدرمن

در کمال تعجب تقریبا 30 سال طول کشید تا خوانندگان بار دیگر با شش خبیث روبرو شوند! یعنی در دهه 90 میلادی و زمانی که دیوید میکلینی نویسنده داستان های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" بود و اریک لارسن هم طراح، داستانی چند قسمتی چاپ شد به نام "بازگشت شش خبیث" (The Return of The Sinister Six) که همانطور که از اسمش مشخصه، در آن دکتر اختاپوس بار دیگر این گروه را تشکیل داد و در آن به قضیه حضور افتخاری قهرمانان مارول ادای احترام شد! مثلا در شماره 334 از "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" که در آن آیرون من یک مقدار ماشین آلات میاره جلوی درب دانشگاه پیتر پارکر (بیچاره پیتر حسودی میکنه بهش که چرا ملت اینقدر از دیدن آیرون من ذوق دارن ولی برای دیدن مرد عنکبوتی ندارن!):

مرد اهنی کمیک اسپایدرمن

یا در شماره 335 میبینیم که پیتر پارکر و مری جین در یک نمایش حرکات محیرالعقول (Stunt Show) شرکت میکنند با حضور کاپیتان آمریکا:

کپتن امریکا اسپایدرمن

در شماره 336 هم شاهد حضور افتخاری دکتر استرنج بودیم:

داکتر استرنج

در شماره 337 هم حضور شخصیت «نُوا» (Nova) را داشتیم:

کمیک nova

(اریک لارسن گفته که شخصیت نوا را خیلی دوست داره چون در کودکی قهرمان مورد علاقه ش بوده و حتی در دهه 90 یک سری اختصاصی از نوا برای مارول نوشت!).

در شماره 338 ، مری جین رو میبینیم که داره ورزش میکنه و آقای شگفت انگیز روی صفحه تلویزیون دیده میشه:

مری جین شگفت انگیز

و در نهایت در شماره 339 شاهد حضور ثور هستیم که یه مقدار نقشش از بقیه در داستان بیشتره (او مواد شیمیایی را به فضا میبره تا بخشی از نقشه پلید دکتر اختاپوس خنثی بشه).

ثور - شش خبیث

جالبه که اریک لارسن بعدا دنباله این داستان را تحت عنوان "انتقام شش خبیث" نوشت و طراحی کرد که در هر شماره از آن یکی دیگر از قهرمانان مارول حضور موثر داشت!

کمیک انتقام شش خبیث

 

- آیا میدانستید که در دهه 80 میلادی دو تن از نویسنده های مرد عنکبوتی با یکدیگر بر سر «فلش تامپسون» بحث کردند؟!

درسته که شخصیت فلش تامپسون الان خیلی تغییر کرده و به عنوان مامور (آنتی) ونوم شناخته میشود و یک قهرمان است ولی در داستان های اولیه نقش قلدر مدرسه را داشت که پیتر پارکر را خیلی اذیت میکرد ولی بعد از چند سال رفاقت خوبی بین آنها برقرار شد (نکته طعنه آمیز اینه که در تمام این سالها فلش طرفدار درجه یک مرد عنکبوتی بود!).

فلش تامپسون کمیک

اما در شماره 11 از سری نخست کمیک بوک های Web of Spider-Man که اواخر سال 1985 منتشر شد، داستانی به قلم «بیل مانتلو» چاپ شد که در آن دیالوگ هایی بین پیتر و فلش را دیدیم و فلش به پیتر میگه که هرگز یه قلدر (Bully) نبوده و تقصیر خود پیتر بوده که اونجور باهاش رفتار میکرده! (او به پیتر میگه که اون وقتها هر جایی که دعوتش میکردن نمیرفته و یا به لیز آلن بی محلی میکرده و ... و به خاطر این رفتارهای ناشایست باهاش اونجوری رفتار میکرده و ...).

فلش - مرد عنکبوتی

فلش - اسپایدرمن

تا اینکه در ماه جولای 1986 شماره 278 از The Amazing Spider-Manمنتشر شد که تام دی فالکو نویسنده اش بود و ایشون همیشه به عنوان یکی از مغزهای متفکر داستان های مرد عنکبوتی شناخته میشه که سابقه سردبیری عناوین مختلف اسپایدرمن رو هم داره. دی فالکو در این داستان صحنه ای رو خلق میکنه که در اون در واقع داره جواب بیل مانتلو رو میده! چون میبینیم که پیتر به فلش تامپسون در زندان سر میزنه (هاب گابلین برایش پاپوش دوخته بود) و نظر احمقانه ای که در شماره 11 Web of Spider-Man داده بود رو رد میکنه!

"من خیلی به چیزی که اون روز درباره دوران ریقو بودن من گفتی فکر کردم، فلش. {فلش در دبیرستان به پیتر لقب ریقو یا Puny داده بود!} و اینکه گفتی خودم باعث اون اذیت ها بودم. شاید در اون دوران نجوش بودم. شاید باید بیشتر سعی میکردم تا با بقیه بجوشم. ولی این حقیقت رو عوض نمیکنه که تو زندگی رو برای من زهر کردی. انگیزه ت هر چی که بود، غیر قابل توجیهه".

و خوشبختانه از آن موقع تا به حال دیده نشده که فلش بخواد بحث کنه که هرگز یه قلدر نبوده!

 

- آیا میدانستید که در کمیک های مرد عنکبوتی به «مارک گرونوالد» ادای احترام شد؟

«مارک گرونوالد» (Mark Gruenwald) یکی از برترین نویسنده های مارول بود که روز 12 آگوست سال 1996 و در سن 43 سالگی درگذشت. او یکی از ستون های مارول بود، کسی که سابقه طولانی در نوشتن کمیک داشت و سردبیر عناوین مختلفی بود. او دیوانه وار عاشق دنیای کمیک و قهرمانان کمیک بوکی بود و بیش از آنکه فکرش را بکنید سعی میکرد "تفکر" به آنها اضافه کند. او خیلی به دنیای کمیک "فکر" میکرد و آن را جدی میگرفت و بسیاری از داستان های تاثیرگذار مارول را در دهه های 80 و 90 میلادی خلق کرد. تقریبا هر کسی که آن سالها در مارول کار میکرد او را قهرمان خودش قلمداد میکرد و دوستش میداشت. به همین دلیل در سال 1997 و در شماره 22 از سری کمیک بوکی Sensational Spider-Man که توسط «تاد دی زاگو» نوشته شد، دیدیم که توجه اسپایدرمن و دکتر استرنج به یک بنای جلب شد. استرنج از قدرت هایش استفاده میکند تا به اسپایدرمن نشان دهد در این برج یک جادوی قدرتمند حضور دارد. در واقع یک وسیله قدرتمندی بود به نام "گوی سارا – کاث" که به دیگر ابعاد دروازه باز میکرد. یکی از این ابعاد انگار اسپایدرمن را صدا میزد و اینجوری او به طرف برج رفته بود و استرنج را در آنجا ملاقات کرد. در همین اثنا، شاهد حضور شیطانی به نام Buel هستیم که به دنبال "گوی سارا-کات" آمده تا با آن بر مولتی ورس حکمرانی کند ("سارا-کات" از نام دختر و همسر آقای گرونوالد گرفته شده بود: سارا و کاترین).

استرنج خودش نمیتونه گوی رو به دست بیاره و به شخصیت مثل اسپایدرمن که ارتباطی با جادو و جنبل نداره نیاز داره تا این کار رو برایش انجام بده ولی گوی به عنوان یک مکانیزم دفاعی مدام دروازه باز میکنه و اسپایدرمن باید از اونا گذر کنه تا بدستش بیاره ولی کسی هستش که همچنان داره او را صدا میزنه.

سپس ماجرا تموم میشه و گوی رو به دست میارن ولی اسپایدی ناراحته که چرا نتونسته اون سوی دروازه رو ببینه که چه کسی داشته صدایش میزده. استرنج تصمیم میگیره در این زمینه کمکش کنه.

سپس در صفحه بعد (که صفحه آخر داستانه) اسپایدی رو میبینیم که کسی رو در آن بُعد میبینه که در بهشت به سر میبره و راضیه. و در پانل آخر میبینیم که نویسنده آن را به مارک گرونوالد تقدیم کرده:

"تقدیم به یاد و خاطره مارک گرونوالد، کسی که سریع با همه دوست میشد، روح لطیفی داشت و یک معلم بود که کلاس اش خیلی زود تعطیل شد".

پس معلوم شد که اسپایدرمن در واقع مارک گرونوالد را در آن بعد دیده بوده که در بهشت بوده. البته برخی میگفتند شاید «بن رایلی» را دیده (بن رایلی به تازگی در داستان های مرد عنکبوتی مرده بود) ولی خود آقای تاد دی زاگو در مصاحبه ای تایید کرد که اون کسی که پیتر را صدا میزده و در طول داستان بهش کمک میکرده، مارک گرونوالد بوده.

و نکته عجیب و در عین حال تراژیک دیگر اینکه، طراح این داستان یعنی «مارک ویرینگو» نیز سال 2007 در سن جوانی و در همان روزی که مارک گرونوالد فوت کرده بود (12 آگوست)، فوت کرد ...

 

مهدی ترابی مهربانی

 All rights reserved © Spidey.ir 2022

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn