10 شخصیت خبیث برتر سریال های کمیک بوکی!

دیگه وقتشه با برترین ویلن های سریال های ابرقهرمانی آشنا بشوید!

مقدمه: در طي سال های گذشته و با اوج گرفتن روند ساخت سریال های کمیک بوکی/ابرقهرمانی، ما شاهد انواع و اقسام شخصیت های خبیث با انگيزه هاي متفاوت براي خباثتشون در دنياي تلويزيون بوده ایم. در میان اینهمه سریال برخی از بَدمن ها بیش از هم نوعان خود در ذهن ما باقی مانده اند و باعث شده اند قهرمان داستان هم جذاب تر به نظر برسد. در این مقاله میخواهیم 10 تا از بهترین های این کاراکترها را به شما معرفی کنیم!

10- دِث استروک (Deathstroke)

در مجموع میتوان ادعا کرد که «دث استروک» یکی از باحال ترین شخصیت های دی سی کامیکس است و دیزاین اریجینال او در دنیای کمیک که توسط طراح بزرگی همچون جورج پرز خلق شد نیز یکی از بهترین هاست. وقتی در فصل نخست سریال Arrow ظاهر شد هوادارانش واقعا ذوق کردند حق هم داشتند زیرا تغییر او از مرشد الیور کوئین در فصل 1 این سریال به خبیثی تمام عیار در فصل 2، بسیار جذاب و دیدنی از آب درآمد و انصافاً لباسش دقیق و عالی بود. اون ماسک دو رنگش که حفظ شده بود و در مبارزه و شمشیر بازی هم خیلی خفن بود. واقعا سازندگان سریال عملکرد خوبی داشتند چون اگه کمی بی احتیاطی میکردند احتمالش بود که شبیه به یکی از خبیث های بیخود سریال Power Rangers به نظر بیاد. حتی به نظر میرسه اون دث استروکی که در صحنه پس از تیتراژ فیلم "جاستیس لیگ" هم دیدیم به نوعی از این ظاهر الهام گرفته بود!

9- مری لانگل (Marie L’Angell)

مری لانگل (Marie L’Angell)

در فصل سوم سریال "واعظ" دیدیم که «جِسی» به محلی که در آن بزرگ شده بود بازگشت تا «تولیپ» را از مرگ بدون خون آشام شدنش بازگرداند. برای اینکار او مجبور بود پیش مادربزرگ بی رحم خودش به نام «مری لانگل" برگرده تا این کار را براش انجام بده. از اونجایی که او قسمتی از روحش را از دست داده بود قدرت جنسیس برای اجرای دستوراتش کار نمیکرد بنابراین او باری دیگر اسیر مادربزرگش شد. ما فهمیدیم که مادر جسی به دست مادربزرگش کشته شده و جسی سال های سال از او متنفر بوده و به دنبال انتقام! مادربزرگ جسی سالها پیش با شیطان معامله ای انجام داده بوده که در ازای خوردن روح آدم ها عمرش زیاد بشه. این پایان کار نیست این مادربزرگ عزیز قرار دیگری با شیطان میبنده که باعث میشه در صورت مردنش او به بهشت بره و به جایش جسی به جهنم بره. اینجاست که جسی نه راه پیش دارد و نه راه پس. هم زندگی اش نابود شده هم زندگی پس از مرگش عذابی بیش نیست. نقش آفرینی بتی باکلی در این نقش فوق العاده بود و حس تنفر هر بیننده ای را برمی انگیخت.

8- لکس لوتر (Lex Luthor)

لکس لوتر (Lex Luthor)

علیرغم اینکه لکس لوتر یکی از برترین خبیث های تاریخ دنیای کمیک بوک است اما این دشمن شماره یک سوپرمن اغلب در دنیای سینما به جای اینکه کاراکتری پیچیده و دارای خصوصیات شخصیتی خوب شرح و بسط داده شده به تصویر کشیده شود به صورت نیم بند، کم رمق و کاریکاتور مانند نمایش داده میشود (مثل فیلم "بتمن علیه سوپرمن" که اینجا گفتیم زک اسنایدر یکی از بدترین ویلن های تاریخ فیلم های کمیک بوکی را تحویل ما داد). اما در سریال "اسمال ویل" که به روایت دوران ابتدایی حرفه قهرمانی کلارک کنت اختصاص داشت، شاهد این بودیم که چطور دوستی او با لکس لوتر به یک دشمنی تلخ بدیل میشود. درسته که "اسمال ویل" نقاط ضعف خاص خودش را داشت ولی آقای مایکل روزنبام همیشه بهترین تلاشش را برای این نقش انجام میداد. او اولش به نظر میرسید یک بچه پولدار است که نیت بدی ندارد اما رفته رفته شیفته این شد که بداند بهترین دوستش (کلارک) دارد چه چیزی را ازش مخفی میکند. هر چه روابطه اش با کلارک بدتر شد، حرص و طمع او برای قدرت هم بیشتر شد و اخلاقیاتش را از دست داد و همین باعث شد کاملا او را در قالب لکس لوتر باور کنیم.

7- شَدو کینگ (Shadow King)

شَدو کینگ (Shadow King)

سریال "لژیون" که برای سه فصل از شبکه FX پخش شد واقعا معرکه بود و کلی هم جایزه برده. این سریال تومُخی که روح و روان و ذهن بیننده را درگیر میکنه، با بسیاری از سریال های ابرقهرمانی مرسوم فرق داره. درسته که براساس شخصیت لژیون که از جهش یافته های بسیار نیرومند ماروله (و اینجا درباره اش توضیح داده ایم) ساخته شده ولی برای دیدنش باید هر چی پیش فرض از سریال های کمیک بوکی دارید رو بگذارید کنار و خودتون رو آماده یک چیز کاملاً منحصر به فرد کنید که مغزتان را با ایده های عجیب و غریب خودش منفجر میکنه! در این سریال دیوید هالر با بازی دن استیونز، جهش‌یافته‌ای است که در کودکی به اسکیزوفرنی مبتلا شده‌است. او قدرت های زیادی دارد که سعی دارد کنترلشان کند ولی نیروهای خبیثی شامل یک آژانس دولتی به دنبال او و کنترل کردن قدرت هایش هستند و ... دیوید مدام کابوس شخصیتی ترسناک و خبیثی را میبیند که بهش لقب "شیطان با چشمان زرد رنگ" را داده است تا اینکه مشخص میشود او همان خبیث معروف دنیای کمیک های ایکس من به نام اماهل فاروق ملقب به شدو کینگ است ! او البته اشکال و ظاهرهای مختلفی در طول سریال به خود میگیرد و معلوم میشود هنگام مرگ، خودش را به ذهن دیوید زمانی که کودک بود متصل کرده تا اینجوری زنده بماند و از قدرت های او استفاده میکرده تا قوی تر شود و جسم خودش را بازیابد (در واقع حضور انگل مانند شدو کینگ در وجود دیوید باعث شد تا او دچار بی ثباتی ذهنی شود). او واقعا خبیث فوق العاده ای است چون به قول معروف جنسش با قهرمان داستان جور است و بهترین و سخت ترین چالش های ذهنی را برایش تدارک میبیند. مخصوصا اینکه از فصل دوم به بعد نقشش را بازیگر ایرانی تبار، نوید نگهبان، بازی میکند و حتی برخی از دیالوگ های خود را به زبان فارسی بیان میکند! (باورتون نمیشه؟ پس این کلیپ را ببینید!) نقش‌آفرینی آقای نگهبان در این نقش عالی آنقدر کم‌نظیر و تماشایی است که تنها می‌توان به او و زحمتی که برای این نقش کشیده افتخار کرد.

6- پنگوئن (Penguin)

پنگوئن (Penguin)

فصل اول سریال "گاتهام" اونقدر پیچش و فراز و نشیب داره که آدم خیال میکنه داره یک افسانه پریانی رو نگاه میکنه! اولش ما با سریالی درام و جنائی سر و کار داشتیم ولی رفته رفته داستانک ها رنگ و بوی تخیلی و فانتزی به خود گرفتند و کمیک بوکی تر شدند. ولی شگفت انگیزترین پیچش این سریال مربوط به جایی میشه که معلوم میشه «اسوالد کابل پات» یا همان «پنگوئن»، در تمام این مدت داشته با یکی از روسای بزرگ جنایتکاری شهر یعنی «کارماین فالکونه» کار میکرده! این پیچش باعث شد تا نقشه کشیده شده بین فالکونه و پنگوئن بیش از پیش پیچیده بشه (یعنی همه اون بخشی که "«گوردون» باید او را میکشته ولی این کار رو نکرده و بعد وانمود کرد که مرده و ..." نقشه بوده!) . ولی مهم تر اینکه باعث شد تا پنگوئن به یکی از بهترین و جذاب ترین شخصیت های این سریال تبدیل بشه و بهش لقب ستاره غیر منتظره (breakout star) سریال را بدهند. در واقع نوع روایت به قدرت رسیدن این شخصیت از یک دستیار ساده به یکی از قدرتمند ترین افراد گاتهام بسیار جذاب از کار درآمد. در ضمن نوع رابطه و تعامل او با شخصیت ریدلر نیز بسیار دیدنی بود. رابین لرد تیلور نیز انصافاً نقش پنگوئن را عالی بازی کرد.

5- گرنت وارد (Grant Ward)

گرنت وارد (Grant Ward)

"مامورین شلید" از آن دسته سریال هایی هستش که اولش خوب شروع نشد ولی رفته رفته بهتر شد و الان چندین فصله که عالی شده. ضمن اینکه فصل اولش اوایل خیلی به MCU (دنیای سینمایی مارول) مرتبط بود و همین باعث میشد دست و پایش برای روایت داستان های مهیج بسته باشه. مثلا خیلی سعی شد این سریال رو مرتبط بکنند با وقایع مهم فیلم "کاپیتان آمریکا: سرباز زمستانی" و اون قضیه نفوذ گروه تروریستی "هایدرا" به "شلید". اما در همین فصل اول و در اپیزود 17 (که اسمش بود: Turn, Turn, Turn) ، شاهد پیچشی بودیم که تقریبا تمام سایت های معتبر از اون به عنوان یکی از برترین غافلگیری های داستانی کل تاریخ تلویزیون یاد میکنند! در واقع وقتی «جان گرت» دستگیر شد همه فکر میکردیم که بزرگترین تهدید فصل خاتمه یافته . ولی ناگهان یکی از مامورین شیلد به نام «گرنت وارد» (Grant Ward) با بی رحمی «ویکتوریا هند» و دو تن دیگر را به قتل میرسانه و فاش میکنه که برای "هایدرا" کار میکنه! این پیچش برای همه ما غیر منتظره بود . تماشاچیان تا ابد اون لحظات ترسناک و دلهره آور این اپیزود را که در آن دوربین روی «وارد» با اون چهره بی احساسش زوم میکنه ، به یاد خواهند داشت. کلا گرنت وارد یک شخصیت اریجینال بود که مختص این سریال خلق شد (ولی بعدا وارد دنیای کمیک هم شد). او اولش شاید خسته کننده ترین کاراکتر سریال بود ولی دقیقا پس از این پیچش همه چیز برایش فرق کرد. در واقع او با گذشت زمان از یک بچه مثبت به یک مزدور و بعد به یک جور ضد قهرمان و سپس به خبیثی تمام عیار تبدیل شد و همین دیدن تکامل شخصیتی او باعث شد بهش علاقمند تر بشویم. او در ضمن خالق برخی از باحال ترین و خفن ترین لحظات در سریال "مامورین شیلد" بوده (به خصوص پس از آنکه کشته شد و جسمش به تسخیر Hive درآمد!).

4- فلش معکوس (Reverse Flash)

فلش معکوس (Reverse Flash)

نخستین ویلن در سریال "فلش" همچنان بهترین است: ایوبارد ثاون (Eobard Thawne) ملقب به فلش معکوس (ریورس فلش) که نقشش را دو بازیگر ایفا کرده اند! بزرگترین پیچش فصل نخست این سریال (که بهترین فصل کل این سریال هم هست) این بود که او همان بزرگترین متحد بری آلن است ، یعنی دکتر هریسون ولز (با بازی تام کاوانا)، مدیر استار لابز! او در واقع به اریجین فلش ربط داشت و مسئول خلق حادثه ای بود که به او قدرت های فوق بشری داد و متوجه شد که سرنوشتش این است که بزرگترین دشمن فلش باشد و به گذشته سفر کرد تا بری آلن را بکشد ولی ناموفق بود و در عوض مادر او را کشت و برای پدر بری (هنری آلن) پاپوش دوخت و سپس در قرن 21 میلادی گیر افتاد و هویت ولز را برای خودش انتخاب کرد و سعی کرد مرشد فلش باشد تا بتواند به زمان خودش برگردد و ... فقط قدرت های او که شبیه به فلش بود نبود که باعث شد به بهترین دشمن فلش تبدیل شود بلکه روش هایی که به کار گرفت تا زندگی بری را نابود کرد این لقب را برایش به ارمغان آورد. و البته عمده دلیل محبوبیت و جذابیت فلش معکوس را باید در رمز و رازی که در او نهفته است جستجو کرد که باعث شد تماشاچی تا مدتها منتظر فاش شدن سرنخ هایی از سرگذشت او باشد. در این سریال نوعی انسانیت به او داده شد که در دنیای کمیک شاهدش نبودیم (مثلا در قضیه علاقه مند شدن او به اعضای تیم فلش). به همین دلیل میتوان ادعا کرد فلش معکوس در این سریال یک سر و گردن بالاتر از نسخه کمیک بوکی خود قرار میگیرد.

3- کیل گِریو (Killgrave)

کیل گِریو (Killgrave)

در فصل اول سریال "جسیکا جونز" شاهد حضور یکی از بهترین ویلن های تاریخ سریال های کمیک بوکی بودیم: کیل گِریو ملقب به «مرد بنفش» با بازی حیرت انگیز دیوید تِنِت. او به عقیده خودش واقعا عاشق جسیکا بود و حتی به خاطر او حاضر بود ثابت کند که میتواند یک ابرقهرمان باشد ولی هر چه بیشتر از سریال میگذشت شاهد شیطان صفت بودن این شخصیت بودیم که هیچ ارزشی برای جان آدم ها قائل نبود. قدرت او در کنترل کردن ذهن دیگران باعث شد خبیثی خلق شود که بسیار هولناک از آب درآمد. کاری که او با جسیکا جونز کرد درست مثل کاری بود که متجاوزین به عنف با قربانیان خود انجام میدهند و سبب گردید جسیکا برای ابد با مشکلات روحی و روانی دست و پنجه نرم کند. با برملا شدن سرگذشت کیل گریو،او به یک شخصیت تراژیک تبدیل شد ولی همچنان حس تنفر مخاطب را به عوان یک حرامزاده تمام عیار برمی انگیخت. او پایه اصلی فصل نخست سریال "جسیکا جونز" بود و بر خلاف دیگر سریال های ابرقهرمانی که گاهی اوقات تمرکز از ویلن اصلی برداشته شده و به سراغ شخصیت های خبیث دیگر میرویم اما این سریال از ابتدا تا آخر تمرکزش را کاملا روی جسیکا و مرد بنفش حفظ میکند و همین موضوع نشان میدهد او چه شخصیت جذابی است که بار خباثت کل فصل را بر دوش میکشد و حتی برای یک ثانیه از حضورش خسته نمیشویم!

2- نِگان (Negan)

نِگان (Negan)

مردگان متحرک (Walking Dead) سریالی پرمخاطب است که از روی سری کمیک بوک های تحسین شده به همین نام نوشته رابرت کرکمن ساخته شده ‌است. داستان از آنجا آغاز می‌شود که اندرو لینکولن در نقش معاون کلانتر، ریک گرایمز، پس از برخاستن از کما با دنیایی مواجه می‌شود که پر از مردگان متحرکی است که مشابه زامبی‌های فیلم‌های ژانر وحشت جورج ای. رومرو، گوشت انسان را می‌خورند. او سعی می‌کند که خانواده‌اش را پیدا کند و در این راه با گروهی از بازماندگان که همسر و فرزندانش بین آن‌ها هستند برای زنده ماندن تلاش می‌کند و ... و اما از وقتی سر و کله شخصیت نگان وارد سریال شد لقب بهترین خبیث سریال را به خود اختصاص داد. این شخصیت کاریزماتیک تا میتوانست ریک و گروهش را زجر داد . پس از کم رنگ شدن نقش او ، جانشین مناسبی برایش پیدا نشد که قادر باشد به اندازه او دیوانه، خشن، غیر قابل پیش بینی، و تهدید آمیز باشد و همین باعث افت سریال شد!

1- کینگ پین (Kingpin)

کینگ پین ، ویلسون فیسک

ویلسون فیسک ملقب به کینگ پین بدون شک بهترین ویلن سریال های کمیک بوکی است. او خبیث اصلی سریال تحسین شده "بی باک" (Daredevil) است که از همان زمانی که در فصل 1 مشاهده کردیم چگونه سر یک نفر رو فقط با استفاده از در ماشین از بدنش جدا کرد فهمیدیم که ویلن های قبلی فقط یک سوءتفاهم بوده اند! کینگ پین جزو عمیق ترین شخصیت های خبیث سریال های کمیک بوکی است و به روش خودش میخواهد از شهری که دوستش دارد (نیویورک) محافظت کند و مت مورداک/بی باک را سد راه خود میبیند. وینسنت دونافريو نقش خودش را با نوعی سكوت تهديد آميز همراه میکرد و هر وقت هم كه حرف ميزد بسيار كم حرف بود ولي كلماتش را دقيق و سنجيده انتخاب میکرد. همه اينها باعث ميشد او در دل دشمنان و حتی كساني كه برايش كار میکردند ترس بيندازد. دونافریو تک تک صحنه هایی که در آن حضور داشت را از آن خود میکرد و با قدرتی که از خود بروز میداد حتی آرام ترین صحنه ها را نیز تنش زا میکرد. او به معنای واقعی کلمه تهدید آمیز بود و تماشاچی را دچار دلهره میکرد و البته سرگذشت او در این سریال و عاشق پیشه بودن او ازش شخصیتی سمپاتیک ساخت . واقعا کدام خبیثی را میشناسید که تمام این خصوصیات را یکجا داشته باشد؟!

مهدی ترابی مهربانی

مهدی ترابی مهربانی

(هر كسي بدون اجازه يا بدون ذكر نام نويسنده و منبع از اين مقاله يا ديگر مقالات سايت در وبلاگ يا سايت خود استفاده كند، مورد پيگرد قانوني قرار خواهد گرفت)

مطالب مرتبط: