10 نبرد برتر کاپیتان آمریکا

توی یه مقاله فوق العاده جذاب، بزرگترین نبرد های زندگی کاپیتان آمریکا رو باهم مرور میکنیم.

مقدمه: همونطور که میدونید، شاهکار جدید مارول سینما رو زیر و رو کرده و روی هر چی اثر سینمایی رو کم کرده است! این فیلم همچنین پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما لقب گرفت و به عقیده خیلی ها برترین فیلم کمیکی تمام دوران می باشد. کاپیتان آمریکا یکی از برجسته ترین شخصیت های این اثر می باشد و حتی حضور به مراتب پر رنگ تری را نسبت به جنگ بی نهایت تجربه کرده است. از طرفی هر چقدر از اکشن پایان بازی بگوییم کم گفتیم! همونطور که هواداران مارول اطلاع دارند، برادران روسو تبحر خاصی در خلق صحنه های اکشن دارند و در پایان بازی اوج مهارت خود را به تصویر کشیدند. همین مسئله بهانه ای برای ما شد تا نگاهی به بزرگترین نبرد های زندگی کاپیتان آمریکا بیندازیم.

- کاپیتان آمریکا علیه هیتلر (Captain America #1)

کاپیتان آمریکا بر علیه هیتلر

از اونجایی که نبرد بین این دو هرگز درون خود داستان رخ نداد، برای همین در این جایگاه قرارش دادم. در حقیقت، شماره اول کاپیتان آمریکا که یکی از داستان های محبوب و درجه یک می باشد، کاوری جنجال برانگیز داشت. این کاور، کاپیتان آمریکا را در حال مشت زدن به صورت هیتلر نشان می داد. جک کربی بزرگ کسی بود که این کاور رو طراحی کرد و از اونجایی که در اون زمان آمریکا هنوز وارد جنگ جهانی نشده بود، این حرکت کربی بسیار جنجالی قلمداد شد. در هر حال، این صحنه به یکی از نمادینی ترین رخداد های دنیای کمیک های مارول تبدیل شد و حتی توی فیلم نخست کاپیتان آمریکا مورد استفاده قرار گرفت.

10- کاپیتان آمریکا علیه شیطان (Captain America Comics #21)

کاپیتان آمریکا علیه شیطان

هنوزم نمیتونم کاملا باور کنم که این نبرد واقعا اتفاق افتاد. در شماره 21 از کمیک های کاپیتان آمریکا، او با خود شیطان (ساتان) مبارزه کرد! این اتفاق شاید برای اون زمان زیاد عجیب بنظر نرسه اما الان که فکرش رو میکنیم، میبینیم خیلی نامعقولانه هست که کاپیتان بدون هیچ نوع جادویی تونست شیطان رو شکست بده! این جور نبرد ها بیشتر مختص شخصیت هایی مثل دکتر استرنجه. البته در نوع خود نبرد ماندگار و منحصر به فردی هست چرا که توی اون نبرد، یک انسان با دست خالی تونست شیطان رو شکست بده. ولی خب مسلما اگر این داستان، امروزه نوشته می شد حتما طور دیگه ای می بود و نویسندگان طوری داستان را می نوشتند که کاپیتان برای شکست ساتان حداقل از طلسم یا یه سلاح جادویی استفاده بکنه، اما توی عصر طلایی او فقط از قدرت مشتش برای این کار بهره برد! در واقع، اون دوران تماما تلاش می کردند تا از قهرمانان سمبل های بی مانندی بسازند، به همین دلیل تنها چیزی که برای شکست یه شیطان خبیث نیاز بود، یه مشت جانانه بود!

همونطور که توی تصویر بالا می بینید، اوضاع از این هم غیرمنطقی تر بود! چرا که ساتان بعد از اینکه توی چشمان کاپیتان نگاه میکنه به شکست اقرار میکنه! او دقیقا میگه: "اون چشم ها... نمیتونم بهشون خیره بشم، بس کن! من شکست رو میپذیرم!" جالبه، نه؟

9- کاپیتان آمریکا علیه ویلیام برن ساید (Captain America #156)

کاپیتان آمریکا علیه ویلیام برن ساید (Captain America #156)

قبلا در اینجا گفته بودیم که ویلیام برن ساید یکی از جانشینان کاپیتان آمریکا بوده است، اما به چه دلیل؟ در حقیقت، وقتی که استیو راجرز برای مدت طولانی در یخ منجمد بود، دولت آمریکا مرتبا سعی داشت که یه نفر رو جایگزین او بکنه. چون اونا احساس می کردند که کشور هنوز به یه سمبل مثل کاپیتان آمریکا نیاز داره تا الهام بخش مردم باشه. اما خب مسلما استیو راجرز هیچ وقت تکرار نمیشه. تا اینکه بعد در شماره 156 کاپیتان آمریکا، استیو راجرز رو می بینیم که داره با یکی از جانشین هاش مبارزه میکنه.

ویلیام برن ساید، کاپیتان آمریکای دهه 50 میلادی بود. در واقع، او را شستشوی مغزی داده بودند و با جراحی پلاستیک کاری کرده بودند که واقعا خودش باورش شده بود استیو راجرزه! او نسخه شرور و نفرت انگیز کاپیتان آمریکا محسوب میشه. اما خب در نبردی سخت از استیو راجرز واقعی شکست خورد.

8- کاپیتان آمریکا علیه بارون بلاد (Captain America #254)

کاپیتان آمریکا علیه بارون بلاد (Captain America #254)

این شماره از کمیک های کاپیتان آمریکا در واقع بخشی از داستانی بود که ما در آن با یه آنیون جک جدید آشنا شدیم )در اینجا میتوانید درباره این شخصیت اطلاعات کافی را کسب کنید) در این شماره همچنین کاپیتان آمریکا را دیدیم که داره با یکی از دشمنانش به نام بارون بلاد -یک خون آشام توانمند- می جنگه. توی این نبرد کاپیتان سعی میکنه بلاد رو در معرض نور خورشید قرار بده اما از شانس بد او، اون موقع خورشید در حال غروب کردن بود و متاسفانه با غروب خورشید این هیولا قوی تر میشه. اما در نهایت...

کاپیتان چاره ای نداشت و کاری رو انجام داد که مجبور به انجام آن شد.

7- نبرد در آسانسور (The Winter Soldier)

توی این مقاله قصد داریم که بیشتر روی دنیای کمیک تمرکز کنیم، اما خب توی عالم سینما هم لحظات اکشن عظیمی وجود داره که واقعا نمیشه ازشون یاد نکرد. واقعا باید به عوامل آثار مارول تبریک اساسی گفت که چقدر خوب تونستند کاری کنند حس کنیم نبرد های فیلم دقیقا از دل پانل های کمیکی بیرون کشیده شده است. یکی از این صحنه ها مربوط به فیلم دوم کاپیتان آمریکا با عنوان سرباز زمستان میشه، جایی که کاپیتان با آسانسوری پر از ماموران هایدرا مواجه میشه. این نبرد بسیار خفن و دیدنیه و یقینا تمام مارول فن ها عاشقش هستند، چرا که در این صحنه اراده شکست ناپذیر قهرمان محبوبشون رو نظاره می کنند.

6- کاپیتان آمریکا علیه ثانوس (Infinity Gauntlet)

کاپیتان آمریکا علیه ثانوس (Infinity Gauntlet)

نبرد بین کاپیتان آمریکا و ثانوس توی داستان "دستکش بی نهایت" (که اینجا ترجمه شده است)، زیادی قابل پیش بینی بود. خب مسلما کاپیتان آمریکا نمیتونه تنهایی در مقابل تایتان دیوانه دوام بیاره، چه برسه به اینکه ثانوس دستکش بی نهایت رو هم دستش کرده باشه!

اما این پانل بسیار ماندگاره چون نشون داد که کاپیتان آمریکا هرگز حاضر نیست تسلیم بشه. فرقی نمیکنه که رو به روی چه کسی میجنگه یا توی چه شرایطی قرار داره، در هر صورت این قهرمان با اراده هرگز دست از جنگیدن نمیکشه.

همونطور که دیدید، حتی بعد از اینکه ثانوس سپرش رو خرد کرد، باز هم عقب نکشید و یه مشت محکم به سمت صورتش پرتاب کرد.

5- کاپیتان آمریکا علیه باکی بارنز (Captain America Volume 5 - #14)

فیلم سرباز زمستان این صحنه رو به زیبایی هر چه تمام تر اقتباس کرد. حتی خیلی از دیالوگ ها هم عینا از روی این داستان برداشته شده بود. چون بعضی چیزا توی کمیک، خودشون انقدری ماندگار و بی نظیر هستند که نیازی به تغییر توی سینما ندارند. این شماره از کاپیتان آمریکا یکی از هموناست.

وقتی که اد بروبیکر گفت که قراره باکی بارنز رو به داستان ها برگردونه، در واقع داشت یه حرکت رسیکی رو انجام می داد. مرگ باکی یکی از مرگ های مهم و به یاد ماندنی کمیک های مارول بود و خیلی ها بازگشت باکی رو به اندازه ای که بخوای عمو بن رو دوباره زنده بکنی، عجیب و غیرقابل باور می دونستند. بنابراین فقط زمانی باید دست به همچین کاری بزنی که مطمئن باشی نتیجه مطلوبی به همراه داره. خوشبختانه همینطور هم شد. بازگشت باکی به عنوان قاتلی که شستشوی مغزی داده شده باعث شد این شخصیت چند بعدی و عمیق تر بشه.

این یکی فقط یه مبارزه محشر نبود، بلکه یکی از احساسی ترین لحظات داستان های کاپیتان آمریکا به حساب میاد. میدونید، معمولا گفتگو بین نبرد نمیتونه چندان جالب باشه، اما گفتگویی که بین استیو و باکی توی این صحنه شکل میگیره خودش یه نقطه قوته. باعث میشه بتونید احساسات اونارو وقتی که دارن باهم میجنگن کاملا درک کنید. اینکه کاپیتان داره تمام تلاشش رو میکنه تا دوست قدیمی اش رو برگردونه و باکی هم سعی داره گذشته رو به خاطر بیاره و کشف کنه که واقعا چه کسی هست.

4- کاپیتان آمریکا علیه بت من (JLA/Avengers)

درسته که این نبرد فقط دو صفحه طول کشید، اما خب تقابل این دو قهرمان بزرگ و محبوب از دو دنیای مختلف قطعا نمیتونه هیجان انگیز نباشه! درست در حالی که خدایان و جادوگران و روبات ها در حال جنگیدن با یکدیگر هستند، این دو انسان هم در مقابل هم قرار می گیرند.

کاپیتان آمریکا علیه بت من (JLA/Avengers)

مثل خیلی از نبرد های ابرقهرمانی دیگه، نبرد اونا هم بدین شکل به اتمام می رسه: اونا متوجه می شوند که هردو در یک سمت هستند و نبرد اونا بی فایدست، بلکه باید باهم متحد شوند تا بتوانند در برابر تهدیدات واقعی بایستند.

3- کاپیتان آمریکا علیه رِد اسکال (Captain America #300)

نبرد کاپیتان آمریکا با رد اسکال

رتبه سوم را مشترکا اختصاص میدهم به نبرد جانانه استیو راجرز با بدترین دشمن خودش و با بهترین دوست خودش! یعنی «رد اسکال» و «تونی استارک»! اول اجازه بدید به رد اسکال بپردازم ...

همانطور که میدانید رد اسکال برترین و قدیمی ترین دشمن استیو راجرز (کاپیتان آمریکا) است که کینه اش از استیو به جنگ جهانی میرسد. رد اسکال و Cap تا به حال بارها و بارها با هم جنگیده اند و نبردهای فوق العاده ای هم با یکدیگر انجام داده اند. اما نبرد آنها در شماره 300 از سری نخست کمیک های Captain America چیز دیگری بود! چون داستان از چند شماره قبل جان گرفته بود و استیو را دیده بودیم که ناگهان پیر شده است! سپس در شماره قبل فهمیدیم که رد اسکال خودش را برای یک نبرد نهایی با استیو آماده میکند. او به خودش و استیو یک زهر منحصر به فرد تزریق میکند که ظرف چند ساعت هر دویشان را خواهد کشت!

همچنین او به استیو القا میکند که دوستانش را در یک انفجار کشته است. بنابراین همه چیز آماده است تا شاهد یک نبرد تمام عیار بین این دو دشمن قدیمی باشیم. همین طور هم میشه و آنها نبرد سختی را با هم انجام میدهند. تا اینکه رد اسکال شکست میخورد. اینجاست که خواننده فکر میکند شاید استیو دست به کشتن او بزند ولی استیو در آخرین لحظه خودش را کنترل میکند.

جنگ کاپیتان امریکا

اما رد اسکال بهش التماس میکند تا بکشتش چون این سرنوشت اوست:

تا اینکه در دستان استیو میمیرد ...

مرگ رد اسکال

- کاپیتان آمریکا علیه مرد آهنی ((Civil War

کاپیتان آمریکا علیه مرد آهنی ((Civil War

بیاین حقیقت رو بگیم، احتمالا اون زمان برای همه ما خیلی سخت بود که نبرد بین کاپیتان آمریکا و مرد آهنی، این دو قهرمان دوست داشتنی و باتجربه رو ببینیم. چرا که ما با هر کدوم از این دو خاطره های زیادی داشتیم و توی لحظات مختلف و سخت، اونارو متحد دیده بودیم، دوستی بین این دو بسیار محکم و پایدار بود، اما خب توی جنگ داخلی همه چیز فرق کرد و اونا علیه هم قرار گرفتند.

در انتهای نبرد، مرد آهنی به صورت کاپیتان آمریکا مشت سنگینی میزنه اما خب این پایان کار نبود، در حقیقت هرگز نتیجه نهایی نبرد مشخص نشد.

ولی انصافا نبرد بین آن ها خیلی خونین و وحشتناک بود. من خودم عاشق داستان جنگ داخلی هستم. بنظرم یکی از رویداد های منحصر به فرد و صد البته جدی ماروله. خوشبختانه اقتباس سینمایی اش هم یک موفقیت کامل به شمار میره و یکی از بهترین اثر های مارول استودیو محسوب میشه.

2- کاپیتان آمریکا علیه کلایسر (The Ultimates)

این یکی حرف نداره The Ultimates ! عنوان یکی از داستان های کلاسیک و مهم دنیای ماروله. این همون داستانیه که در آن با چیتاری (Chitauri) آشنا می شویم (همون لشکر وحشی که توی قسمت اول انتقام جویان از فضا به کمک لوکی آمدند و در مقابل انتقام جویان جنگیدند. البته در دنیای کمیک آنها فرق داشتند و میتونستند تغییر قیافه بدهند و هوشمند بودند) توی این داستان شاهد نبردی بسیار نفس گیر بین کاپیتان آمریکا و رهبر چیتاری، به نام کلایسر هستیم. کلایسر یه بیگانه قدرتمنده که تقریبا نمیشه اونو کشت و برای سال های سال در حال نقشه کشیدن برای حمله به زمین بوده است. او در طی دوران جنگ جهانی دوم در کنار نازی ها فعالیت می کرد. تا اینکه در این داستان رو به روی کاپیتان آمریکا قرار میگیره. او تقریبا موفق شده بود که کاپیتان رو شکست بده تا اینکه بزرگترین اشتباه زندگیش رو انجام داد. به کاپیتان آمریکا گفت: تسلیم شو! همونطور که همگی کاپیتان رو میشناسید، او به این جمله آلرژی داره! یه جورایی میتونیم بگیم کلایسر خودش گور خودش رو کند!

کلایسر

بعد از اینکه کاپیتان شکستش میده، با فریاد بهش میگه: فکر میکنی این حرف روی کلاه من (A) به معنی تسلیم شدنه؟! (در واقع بهش میگه: فکر میکنی این حرف روی کلاه من به فرانسوی نوشته شده. چون توی زبان فرانسوی "تسلیم شدن" یعنی "Abandon" )

انصافا به این میگن یه نبرد جانانه!

1- کاپیتان آمریکا علیه ثانوس (Avengers: Endgame)

کاپیتان آمریکا علیه ثانوس (Avengers: Endgame)

این نبرد دقیقا همون چیزیه که تمام مارول فن ها انتظارش رو می کشیدند. من خودم عاشقشم! ببینید، پایان بازی یه عالمه نقطه قوت داشت که باعث میشه تا این حد خاص و بی همتا باشه. این فیلم دهان هارو میبنده و جایی برای حرف باقی نمیزاره! لحن فیلم عالیه، هنرنمایی بازیگران بعد از این همه سال تجربه محشره و به اوج خودش رسیده، داستانی گیرا و ایده های جذاب و خلاقانه ای داره و... خلاصه اینکه هرچقدر از خوبی های این فیلم بگم کم گفتم! اما مطمئنا یکی از ویژگی های بارز آن، اکشن حیرت انگیزیه که برادران روسو با هنرمندی تمام درون فیلم جای دادند. نبرد نهایی فیلم که تقابل تمام قهرمان ها در مقابل ثانوس و لشکر عظیمش را نشان میداد، بدون شک یکی از صحنه هاییه که بعد میدونم به این زودی ها تکرار بشه. عینا نبرد های بزرگ سه گانه ارباب حلقه ها رو تداعی می کرد. واقعا باید به مارول آفرین گفت که در سطح فیلمسازی به جایی رسیده که با شاهکار های تاریخی سینما مقایسه میشه و فیلم هایی ساخته که در رده برترین های این صنعت قرار می گیرند.

اکشن فیلم در تمامی صحنه ها عالیه ولی خب صد درصد اون نبرد اختصاصی که بین کاپیتان آمریکا و ثانوس برای دقایقی شکل میگیره یه چیز دیگست! اونم درست زمانی که ثانوس بهشون غلبه کرده بود و ناگهان با ورود کاپیتان به میدان همه چیز فرق کرد و برای مدتی کاپیتان مومنتوم نبرد رو به دست گرفت. اون لحظه ای که پتک ثور رو بلند میکنه من از شدت خوشحالی به هوا می پریدم! هماهنگی کاپیتان در استفاده همزمان از سپر و پتک در مقابل ثانوس باعث شد شاهد یه نبرد شگفت انگیز باشیم. پایان نبرد هم با شکستن سپر معروف کاپیتان آمریکا همراه بود، که صد البته خودش یکی از لحظات شوکه کننده و به یاد ماندنی فیلم به حساب میاد. حقیقتش من خودم تا حالا توی هیچ فیلم کمیک بوکی دیگه ای چنین صحنه اکشن مبتکرانه ای ندیدم و به جرئت میتونم بگم بهترین تجربه اکشن یک و نیم دقیقه ای بین آثار سینمایی کمیکی بود که تا به حال داشتم!

محمد امین حیاتی

Cap-Spider Potter