معرفی-10-دشمن-برتر-چهار-شگفت-انگیز-fantastic-four-دشمنان-ویلن-تاریخچه-فکت-حقایق-حقیقت-اعجاب-انگیز-اعجوبه-خبیث-ابرشرور

شک نکنید که گروه "چهار شگفت انگیز" دارای برخی از مهم ترین ، تاثیرگذارترین و نمادین ترین ویلن ها در نه تنها کمیک های مارول بلکه کل تاریخ کمیک بوک میباشد.

مقدمه: وقتی به دشمنان گروه "چهار شگفت انگیز" فکر میکنید مشخصه که اولین نامی که به ذهن میرسه «دکتر دووم» هستش که بی شک یکی از برترین ابرشرورهای کل تاریخ کمیک بوک هم هست. درسته که او خبیثی کامل برای این تیم هستش ولی تنها دشمنی نیست که "نخستین خانواده مارول" باهاش مواجه شده و برخلاف آنچه معمولا در فیلم های بیخود ساخته شده براساس این تیم دیده ایم ، نام های بزرگ دیگری در فهرست خبیث های کمیک های Fantastic Four میدرخشد. در واقع این خبیث ها از تهدیدهای کیهانی گرفته تا سرزمینی مرموز و خطرناک به نام "منطقه انرژی منفی" ،دنیاها و ابعاد دیگر ، دیکتاتورهای خودکامه ، تیم های ابرشرور ، بیگانه های فضایی و دانشمندان دیوانه و ... را در بر میگیرند. در حقیقت چهارشگفت انگیز شاید دارای متنوع ترین ابرشروران در دنیای کمیک باشد که واقعا سخته فقط 10 تا از بین آنان برگزید ولی در این مقاله سعی میکنم این کار را انجام دهم!

10- عروسک گردان (Puppet Master)

عروسک گردان (Puppet Master)

«فیلیپ مسترز» (Philip Masters) ملقب به «عروسک گردان» از دشمنان بسیار قدیمی و کلاسیک چهار شگفت انگیز است. او از گِل خاص آغشته به رادیو اکتیو استفاده میکند تا عروسک های خیمه شب بازی از روی دیگران بسازد و سپس با وصل کردن نخ و ریسمان به آنها میتونه آدم ها رو تحت کنترل خودش دربیاره! احتمالا او نوعی قدرت ورایی یا ذهنی داره که بهش کمک میکنه این قابلیت رو داشته باشه. او تنفر عمیقی از یکی از اعضای اصلی چهار شگفت انگیز یعنی «ثینگ» دارد و جالب اینه که همانطور که در این مقاله گفته بودیم، ثینگ عاشق دخترخوانده او به نام «آلیشیا مسترز» است! همین باعث شده عروسک گردان در داستان هایی حضور پیدا کنه که برای گروه و به ویژه برای ثینگ حالتی شخصی دارند. او علاوه بر اینکه سعی کرده کنترل دیگران را بر دست بگیره تا به اهداف شوم خودش برسه ، چند باری هم سعی کرده دنیا را به تسخیر خودش دربیاره ولی همیشه چهار شگفت انگیز سد راهش شده اند.

9- رِد گوست (Red Ghost)

رد گوست

یک مهندس کاربلد، فیزیک دان برجسته و یک متخصص هوا فضا ب نام اصلی «ایوان کراگوف» (Ivan Kragoff) با لقب «روح قرمز«/رد گوست» از دشمنان قدیمی چهار شگفت انگیز است. او یک دانشمند روس بود که در دوران جنگ سرد با شوروی متحد بود. ایوان با سنجیدن تمام شرایط به قدرت رسیدن چهار شگفت انگیز، برای خود همان وضعیت را شکل داد و در نتیجه به قدرت هایی مشابه دست یافت. یعنی دانشمندی بود که میخواست هر طور شده زودتر از آمریکایی ها به ماه برسد و آن را برای امپراطوری کمونیستی کشورش تسخیر کند. پس سه میمون از نژاد مختلف با خودش به فضا برد و خودش و همراهانش و موشکش را طوری برنامه ریزی کرد تا مثل چهار شگفت انگیز در معرض اشعه های کیهانی قرار بگیرند و قدرت های خاصی پیدا کند. در نتیجه بدنش به حالت غیر ملموس درآمد یعنی میتواند به شکل یک روح عمل کند و از اجسام عبور کرده و حتی سیستم بدنی اش را شکل توده ای از گرد و غبار در بیاورد. سه ابرمیمون قدرتمند او نیز که باهاش در این سفر فضایی بودند نقش دستیارش را بازی میکنند و هر یک قدرت خاصی مثل زور بالا، تغییر شکل و ... دارند. ایوان کراگوف بسیار باهوش است و نکته جالبش اینه که خودش و ابرمیمون هایی که داره در واقع قدرت هاشون مثل گروه چهار شگفت انگیزه. او همچنین یکی از اعضای گروهی خبیث به نام Intellgencia هستش که اعضایش را برخی از بزرگترین و خبیث ترین مغزهای مارول تشکیل میدهند. توضیه میکنیم حتما شماره 3 از این سری کمیک را که اینجا براتون ترجمه کرده ایم رو بخونید و تا با او بیشتر آشنا بشوید.

8- مولکول من (Molecule Man)

مولکول من (Molecule Man)

«اوون ریس» (Owen Reece) ذاتاً پسری خجالتی، ترسو، ضعیف اهل بروکلین، اما بزرگ شده ایالت کلرادو بود. مادرش ۴۴ ساله بود که او را به دنیا آورد و دیگر به فکر بچه‌دار شدن نبود. او هیچوقت بچهٔ محبوبی در مدرسه نبود و رابطهٔ پرتنشی با مادر خود داشت که اغلب او را دلسرد می‌نمود. پس از مرگ مادرش او بیش از پیش مطرود و منزوی شد و از دنیا بیزار بود. سپس در یکی از روزها به سبب وقوع سانحه‌ای در آزمایشگاه تبدیل به مولکول من شد. ریس تبدیل به یک تکنسین رده پایین آزمایشگاه در نیروگاه هسته‌ای، متعلق به شرکت اکمی اتمیکس شد. اما او از حرفهٔ خود به دلیل ساعت کاری طولانی و دستمزد پایین ناراضی بود. در یکی از روزها در حالی که مشغول کار در نیروگاه بود، به اشتباه یک دستگاه آزمایشی را فعال نمود که باعث بازشدن یک درگاه به بُعد دیگری شد. این درگاه او را در معرض انفجار قوی انرژی عجیب و غریب قرار داد (این انرژی بعدها معلوم شد بخشی از مکعب کیهانی بوده است). انفجار به طرز وحشتناک چهره او را با جوشگاهی شبیه به آذرخش از شکل انداخت، اما قدرت‌های باورنکردنی نیز به او اعطا کرد. او دیگر قادر به کنترل مواد، حتی در سطح مولکول و تمام انرژی شد. این نیروی آزاد شده همچنین باعث ایجاد یک کرم‌چاله بین بُعد کره زمین و بعدی نامشخص حاوی یک نهاد انتزاعی فوق‌العاده قدرتمند شد که بعدها با عنوان بیاندر شناخته شد. در هر حال او نه تنها یکی از نیرومند ترین دشمنان چهار شگفت انگیز بلکه یکی از قوی تری موجودات عالم مارول است. یعنی توانایی دستکاری در سازه های بنیادین خلقت چیزی نیست که بشه آن را دست کم گرفت. ابتدا نمیتوانست روی اشیا اُرگانیک تاثیرگذاری داشته باشد ولی این مشکل را نیز چند باری رفع کرده است. او بارها سعی کرده اصلاح شود ولی ذهن بی ثباتی که دارد باعث شد بار دیگر خبیث شود. او در رویداد های "جنگ های پنهان" نقش بسیار مهمی داشته . قدرتش را به رید ریچاردز اهدا کرد تا مالتی ورس مارول را از نو بسازد ولی در نبردی با Griever خبیث کشته شد.

7- سایکو مَن (Psycho Man)

سایکو مَن (Psycho Man)

«سایکو من» از دنیایی به نام Microverse یا همان "قلمرو کوآنتومی" که در کمیک های مارول از طریق کوچک شدن بسیار زیاد میتوان بهش دسترسی پیدا کرد، آمده است تا جهان ما را فتح کند. او دستگاهی دارد که باهاش عواطف دیگران را دستکاری میکند و میتونه باعث بشه احساسات منفی افراد به شدت تقویت بشه. او یک زره ویژه هم دارد که به فن آوری تغییر سایز نیز مجهز است. در اولین تلاش خود برای فتح کره زمین ، چهار شگفت انگیز مجبور شدند با همکاری با «پلنگ سیاه» و خانواده سلطنتی «نا انسان ها» جلویش را بگیرند. همچنین سایکو من گهگاهی مسئول برانگیخته و ظاهر شدن نیمه خبیث «سوزان استورم» بوده (به این هویت او، Malice گفته میشود) و این کار را با تاثیرگذاری روی احساسات لطیف و زنانه او انجام داده است. چندی پیش و پس از رویداد "امپراطوری مخفی" دیدیم که داره با گروه Champions میجنگه.

6- مول من (Mole Man)

مول من (Mole Man)

«هاروی روپرت الدر» (Harvey Rupert Elder) که با لقب «مول من» شناخته میشود در واقع با سابقه ترین دشمن چهار شگفت انگیز است زیرا در شماره نخست داستان های این تیم خلق شد (نوامبر 1961). او سابقاً یک مهندس هسته ای و کاوشگر بود ولی به خاطر اخلاق تند و ظاهر کوتوله مانند خود از نظر اجتماعی منزوی بود و مورد تمسخر قرار میگرفت زیرا به تئوری "زمین توخالی" (Hollow Earth) اعتقاد داشت. تا اینکه به همراه عده ای کاوشگر به جزیره ای به نام "جزیره هیولا" رفت و در آنجا به طور اتفاقی داخل غاری افتاد که او را به قلمروی زیرزمینی به نام Subterranea رسوند و متوجه شد که تئوری اش درست بوده. ولی به خاطر خیره شدن مستقیم به ذخیره عظیمی از الماس های انعکاسی چشمانش آسیب جدی دید و نیمه نابینا شد و برای همیشه از دنیای سطح زمین خودش را پنهان ساخت. او سپس فرمانروای موجودات زیرزمینی به نام «مولوید» (Moloids) شد و بارها سعی کرده به کمک ارتشی از مولویدها به سطح زمین حمله و جهان را تسخیر کند.

5- چهار مخوف (The Frightful Four)

چهار مخوف (The Frightful Four)

گفتیم که گروه "چهار شگفت انگیز" از دشمنان واقعا جالب و متنوعی برخوردار است اما در شماره 36 از کمیک Fantastic Four به ذهن «استن لی» و «جک کربی» (خالقین چهار شگفت انگیز) رسید تا گروهی را خلق کنند که نقطه عکس چهار شگفت انگیز باشند و اسمشون رو بذارند «چهار مخوف»! بنابراین چهار مخوف براساس 4 عنصر هوش، زور بازو، کنترل انرژی و تغییر اندازه بدن شکل گرفت تا نوعی انعکاس خبیث از جهار شگفت انگیز باشد. رهبر این گروه «ویزارد» یا «جادوگر» (Wizard) بود که مغز متفکر گروه هم بود و تا به امروز هسته اصلی چهار مخوف محسوب شده. نام اصلی اش «بنتلی ویتمن» (Bentley Wittman) است که قدرت‌هایش شامل هوش سرشار میشود و از صفحه‌های ضد گرانش استفاده می‌کند و انفجارهای الکتریکی از دستکش هایش ایجاد میشود و کنترل ذهن توسط کلاه‌خود خود انجام میدهد. دیگر اعضای اریجینال «چهار مخوف» عبارت بودند از : «مرد شنی» (که از دشمنان اصلی مرد عنکبوتیه)، «پیست پات پیت» (که در این مقاله گفتم چه اسم مسخره ای داره و بعدا اسمش رو به Trapster تغییر داد)، و «مدوسا» (از اعضای خاندان سلطنتی «ناانسان ها» که اون موقع حافظه اش رو از دست داده و خبیث شده بود). در نسخه های جدید اعضای دیگری مثل «لایرا» (که اینجا معرفی شده) ، «کلا» (از دشمنان «پلنگ سیاه») و حتی اعضای «گروه تخریب گر» (که از دشمنان ثور هستند و در این مقاله معرفی شده اند) عضو چهار مخوف بوده اند ولی همیشه رهبری آن را ویزارد برعهده داشته.

4- سوپر اِسکرال (Super Skrull)

سوپراسکرال

قدرت اسکرال ها در تغییر ظاهر و تبدیل خودشون به دیگران خلاصه میشه به همین دلیل آنها از فن آوری های متعدد و پیشرفته خودشون استفاده کرده اند برای انجام آزمایشاتی روی خودشون تا قابلیت و قدرت های دیگری هم پیدا کنند. در نتیجه این آزمایشات شاهد خلق شدن دو گونه ارتقا یافته از اسکرال ها بوده ایم : سوپر اسکرال (Super-Skrull) و "اسکرال جنگی" (Warskrull). اولین سوپراسکرال، Kl’rt نام داشت که سال 1963 در کمیک بوک های چهار شگفت انگیز خلق شد و جالبه که علاوه بر قابلیت تغییر ظاهر دارای قدرت های فوق بشری اعضای گروه چهار شگفت انگیز هم بود! یعنی میتونست نامرئی بشه، اعضای بدنش رو کِش بده، خودش رو آتشین بکنه و دستانش رو به صورت سنگ دربیاره. بعد از رویداد Infinity، ایشان به عنوان امپراتور اسکرال ها برگزیده شد.

3- انایلوس (Annihilus)

9- انایلوس (Annihilus)

«انایلوس» از سیاره Arthos و حاکم دنیای "منطقه انرژی منفی" (Negative Zone) است و از دشمنان بسیار قدیمی چهار شگفت انگیز به شمار میاد. او شیفته اینه که به طور مستمر عمر خودش رو زیاد کنه و هر چیزی را که حس کنه موجودیتش رو به خطر میندازه نابودش میکنه. یکی از بزرگترین و بهترین رویداد های تاریخ مارول Annihilation نام دارد که در آن انایلوس متوجه شد دنیای منطقه انرژی مثبت (Positive Zone) داره بخش منطقه منفی را تصاحب میکنه. بنابراین لشگری به نام Annihilation Wave راه انداخت و خیلی از سیاره ها را نابود کرد. با ثانوس هم علیه گالاکتوس متحد شد. اما ناگهان معلوم شد ثانوس را فریب داده و در تمام این مدت میخواسته از گالاکتوس به عنوان یک بمب استفاده و هر دو دنیای منطقه مثبت و منفی را نابود کنه! ثانوس متوجه نقشه انایلوس شد ولی قبل از اینکه بتونه گالاکتوس را آزاد کنه، توسط «درکس» کشته شد. درکس سپس «سیلور سرفر» را که او هم توسط انایلوس زندانی شده بود آزاد کرد. سیلور سرفر هم گالاکتوس را آزاد کرد. در نتیجه گالاکتوس خشمگین، آنایلوس و لشگرش را در حمله ای سهمگین کاملا نابود کرد.

2- گالاكتوس (Galactus)

عکس گلکتوس galactus

گالاكتوس اولین بار در كمیك های "چهار شگفت انگیز" دیده شد .او فقط یك هدف داشت: میخواست كره زمین را بخورد! ظاهرا كره زمین و قهرمانانش اولین كسانی بودند كه در مقابل گالاكتوس مقاومت كردند. از آن زمان تا به حال اطلاعات ما درباره گالاكتوس و پیشینه او بیشتر شده است . الان دیگر میدانیم كه رید ریچاردز میداند گالاكتوس در واقع بخشی ضروری در عالم كیهاني است. بنابراین گالاكتوس هنوز هم آن بیرون است و به تغذیه از سیاره ها ادامه میدهد ... گفته میشه گالاکتوس تنها بازمانده از عالمی است که قبل از عالم کنونی وجود داشته. یعنی اریجین او اینطور بوده که وقتی "بیگ بنگ" (انفجار بزرگ) در شرف آغاز بود، با سفینه خودش به قلب بیگ بنگ رفت و با آن ترکیب شد. سپس وقتی عالم کنونی خلق شد، دوباره از خواب بیدار شد و حس کرد که گرسنه هستش و باید از انرژی دیگر سیارات تغدیه کنه. در هر حال در کمیک های مارول هر وقت قهرمان ها بخوان بگن که اوضاع خیلی بده و قراره همه چیز نابود بشه ، میگن: "اوضاع اونقدر بده در حد گالاکتوس"!

1- دكتر دووم (Dr. Doom)

دكتر دووم (Dr. Doom)

«ویكتور وان دووم» در دانشگاه با «رید ریچاردز» ملاقات كرد. آنها به رقبایی برای هم تبدیل شدند ولی دووم آنقدر خودخواه و جاه طلب بود كه سعی كرد از هر راهی برتری خودش را به رید ثابت كند. به همین دلیل دست به آزمایشی خطرناك زد كه باعث انفجار شد و صورتش را از ریخت انداخت. او در نهایت ماسكی فلزی به صورت زد تا زخم های خودش را پنهان كند. سپس كشور زادگاه خودش یعنی "لاتوریا" را تصاحب كرد و فرمانروای آنجا شد (لاتوریا كشوری خیالی در شرق اروپاست) . او حاكمی مستبد بود ولی لاتوریا را از نظر تكنولوژیكی ارتقا داد. ولی در عین حال همواره دو هدف داشت: 1- فرمانروایی بر كل دنیا 2- ثابت كردن برتری هوشی خود به رید ریچاردز و شكست دادن گروهی كه تشكیل داده بود یعنی "چهار شگفت انگیز".

در واقع دكتر دووم از بهترین شخصیت های خبیث كل تاریخ كمیك است و به قول معروف كیسه اش تا به حال به تن خیلی از قهرمانان مارول خورده! ولی قطعا خصومت اصلی او با رید ریچاردز هستش. دووم ، ریچاردز رو مسئول بدبختی های خودش میداند. چیزی كه به خصومت آنها ژرفای خاصی داده اینه كه در اصل رید و دووم مثل هم بودند. یعنی هر دو نوابغی بزرگ بودند كه با هم رقابت میكردند منتهی یكی در علم تخصص داشت و دیگری در جادو و مسائل عجیب و غریب. تا اینكه دست سرنوشت باعث شد هر كدام به مسیر متفاوتی بروند و رو در روی هم قرار بگیرند. بنابراین آنها سمبل تقابل علم و جادو و یا حتی تقابل علم و مذهب هستند. دكتر دووم البته چندین بار هم به نوعی یك ضدقهرمان شده و حتی عضو گروه انشعابی چهار شگفت انگیز یعنی "بنیاد آينده" (Future Foundation) هم شده (برای كسب اطلاعات بیشتر درباره این قضیه، این مقاله را بخوانید). در هر حال همانطور كه در كمیك "جنگ های پنهان" خواندید، دووم بلاخره به خواسته های خودش رسید و پس از تصاحب قدرت های عظیم موجوداتی به نام "بیاندرز" سیاره ای ساخت به نام "دنیای نبرد" و خودش را خدای آنجا معرفی كرد. تا اینكه در نبرد نهایی با رید ریچاردز شكست خورد و همه چیز به حالت اول برگشت، منتهی با این تفاوت كه او در دنیای جدید مارول دیگر مجبور نبود ماسك بزند چون زخم های صورتش خوب شده بود! وقتی آیرون من مدتی مرده بود او برای دوره ای لقب مرد آهنی را به خودش اختصاص داد ولی در هر حال هر تغییری که برایش رخ بده مقطعی است و او ذاتا حاکم خودکامه و کاریزماتیک لاتوریا است که نقشه های عظیمی در سر دارد برای سلطه بر عالم!

حسن رياحي (Bad Joke)