15 رویداد برتر مارول (TOP 15 MARVEL EVENTS)

15 رویداد برتر مارول (TOP 15 MARVEL EVENTS)

دیگه وقتشه رویدادهای برتر مارول را معرفی کنیم ...

مقدمه: مارول در انتشار رویدادها و کراس اورهای کمیک بوکی خیلی سابقه داره و دست کمی از دی سی نداره. در واقع اولین بار در سال 1941 و با انتشار کمیک Young Allies، شاهد حضور دسته جمعی کاراکترهای مختلف مارول در یک عنوان مجزا بودیم. حتی گفته میشه اولین رویداد واقعی دنیای کمیک هم به دست مارول (که اون موقع ، "تایملی" نامیده میشد) خلق شد. منظورم شماره 5 از کمیک های Human Torch است که پاییز سال 1941 منتشر شد و در آن «نیمور» (شاه آتلانتیس) با ارتش خود به نیویورک حمله کرد و با هیومن تورچ اریجینال جنگید.

کمیک human torch

سالها بعد در شاهکاری به نام Marvels (که «کرت بیوزیک» داستانش رو نوشت و «الکس راس» هم به طور شگفت انگیزی آن را طراحی کرد) این داستان به عنوان اولین رویداد بزرگ تاریخ مارول شناخته شد. سپس در دهه 60 میلادی و با ظهور مارول به عنوان ابرقدرت جدید دنیای کمیک اوضاع خیلی فرق کرد. دلیلش این بود که «استن لی» اعتقاد داشت همه داستان های مارول باید در دنیای واقعی و به خصوص در شهر نیویورک رخ بدهند. همین ایده باعث شد تا تعامل و تماس های بسیار بیشتری بین ابرقهرمانان مارول ببینیم. در حالی که در آن موقع به ندرت مثلا «سوپرمن» را در کمیک بوک های «فلش» میدیدیم ولی این امر در داستان های مارول خیلی طبیعی بود و خوانندگان بهش عادت کرده بودند . ضمن اینکه باعث شد مارول از همان ابتدا یک عالم یا یونیورس مشترک (shared universe) داشته باشه. این موارد همگی باعث شد تا دست نویسنده ها برای نوشتن رویدادها باز بشه . تا اینکه در دهه 80 میلادی، مارول "جنگ های پنهان" (Secret Wars) را منتشر کرد که 12 قسمت بود و از آن به عنوان نخستین رویداد گسترده که تمام عناوین را درگیر خود میکنند یاد میشود (به این رویدادها در زبان انگلیسی گفته میشه: company-wide crossover event) . به زودی دی سی هم با رویداد "بحران در دنیاهای نامحدود" همین کار رو تکرار کرد.

در هر حال مارول رویداد زیاد داشته و سخته واقعا بهترین ها رو انتخاب کرد. ولی من در این مقاله سعی میکنم 15 تا از بهترین ها رو معرفی کنم.

ضمنا لازم میدانم بار دیگر "رویداد" را برایتان تعریف کنم: در کل میشه گفت که رویداد یا event به داستان بزرگی گفته میشه که در آن چندین و چند ابرقهرمان نقش کلیدی دارند و عواقبی دارند که کل دنیای اون ناشر رو تحت تاثیر قرار میده . رویدادها اکثرا  در کمیک اختصاصی چاپ میشوند ولی خیلی وقتها کمیک بوک های فرعی ولی مرتبط با اونا هم  چاپ میشه که اصطلاحا بهشون میگن :  tie-in.

مقالات زیر را هم بخوانید:

15 رویداد برتر دی سی (TOP 15 DC EVENTS)

رتبه بندی مهم ترین رویدادهای مرد عنکبوتی در تمام دوران

بدترین رویدادهای دنیای کمیک (THE WORST COMIC BOOK EVENTS)

 

-  كشتار ميوتانت ها (Mutant Massacre)  

كشتار ميوتانت ها

 "كشتار میوتانت ها" (Mutant Massacre)  رو دلم نیومد بهش اشاره نکنم!  در این داستان که سال  1986 منتشر شد، گروهی از مزدوران به نام Marauders كه شخصیت هایی مثل «سیبرتوث»، «بلاك باستر» و «مالیس» عضوش بودند، توسط شخصیت خبیثی به نام «مستر سینیستر» اجیر میشوند تا «مورلاك ها» (Morlocks) را  قتل عام كنند (مورلاك ها جامعه ای از میوتانت ها بودند كه دچار نقص عضو بودند و چهره اي كريه داشتند و زیرزمین زندگی میكردند). سپس مورلاك ها به شكلی وحشیانه و خشن نابود شدند. البته گروه ایكس من و ایكس فاكتور دخالت كردند و سعی كردند آنها را نجات دهند ولی حتی انها نیز تلفات دادند (آنجل در این میان از همه بیشتر صدمه دید. نمیخوام اسپول كنم و بهتون بگم كه چه بلایی بر سرش آمد ولی بلای بدی بود!) . چیزی كه باعث شده این داستان برتر بشه این است كه به نویسنده های كمیك نشان میدهد چطور باید یك كراس اور موفق بنویسند. چون درسته كه داستان بسیار چند لایه و دارای اجزای زیادی است كه در عناوین مختلف به سرانجام میرسند، ولی همه چیز در نهایت به نقطه اوجی قانع كننده منتهی میشود.

  

15- تهاجم هیولاها (Monsters Unleashed)

تهاجم هیولاها (Monsters Unleashed)

یکی از جدیدترین رویدادهای مارول که سال قبل (2017) چاپ شد. نویسنده اش «کالن بان» بود ولی هر شماره اش به دست یکی از طراحان برجسته مارول خلق شد. داستانش ساده ولی بسیار جذاب بود: هیولاهایی از آسمان دارند روی کره زمین فرود می آیند. گروه های ابرقهرمانی مارول دارند در لوکیشن های مختلف با هیولاهای مختلفی مبارزه میکنند. بنابراین پای تمامی قهرمان های مشهور مارول به قضیه باز میشه. از طرفی خانم «السا بلاد استون» (شکارچی معروف هیولاها) در کشور پرو به یک پیش گویی باستانی برخورد میکنه که خبر از آمدن ارباب هیولاها میده و دیگر هیولاها ازش هراس دارند. سپس با نوجوانی به نام «کی» (Kei) آشنا میشویم که از نژاد "نا انسان ها" هستش و میتونه با نقاشی  هیولاها را احضار کند. به زودی معلوم میشه که این نوجوان تنها کسی هستش که میتونه مردم زمین رو از دست تهاجم هیولاها نجات بده و ... این رویداد شاید زیاد به نظر مهم نیاد و تغییرات بزرگی برای عالم مارول به همراه نداشته باشه ولی داستان بسیار زیبا و جذاب و fun ای داره. صحنه های اکشنش هم حرف ندارند. یعنی بعد از سالها که شاهد رویدادها و داستان های دارک و ناراحت کننده در عالم مارول بودیم ، این رویداد واقعا باحال و متفاوت بود و حال ما رو خیلی خوب کرد. از اون رویدادهایی هستش که آدم رو یاد دوران گذشته میندازه و بهمون یادآوری میکنه که اصلا چرا عاشق کمیک خوندن شدیم. خوشبختانه spidey.ir تمام 5 قسمت این رویداد رو با بهترین کیفیت ممکن ترجمه و ادیت کرده . برای خوندنش بروید اینجا.

 

14- سقوط میوتانت ها (The Fall of the Mutants)

 سقوط میوتانت ها (The Fall of the Mutants)

"سقوط میوتانت ها" یک کراس اور و رویداد کمیک بوکی بود که از ماه ژانویه تا مارس 1988 ادامه یافت. این داستان 9 قسمت بود و در کمیک های  The Uncanny X-Men (شماره های 225 تا 227) ، X-Factor (شماره های 24 تا 26) و The New Mutants (شماره های 59 تا 61) چاپ شد. برخلاف اکثر رویدادها ، این شماره ها به هم از نظر داستانی  ربط نداشتند و فقط موضوعشان یکسان بود: مرگ ! در کمیک New Muatants ، شخصیت «سایفر» جان خودش رو از دست داد و بنابراین اولین نوجوان این گروه بود که کشته میشه. در کمیک X-Factor نیز گروه با «آپوکالیپس» و   "سوارکاران" (Horsemen) او روبرو شدند. رهبر سوارکاران کسی بود که معلوم شد همان هم تیمی سابق گروه ایکس من یعنی «وارن ورثینگتون» (ملقب به «آنجل») است که توسط آپوکالیپس خبیث شده بود. و در Uncanny X-men نیز گروه با شخصیت خبیثی به نام «دشمن» (Adversary) روبرو شدند و برای شکست دادن او حاضر بودند جان خودشان را فدا کنند (برای اشنایی با این شخصیت، این مقاله را بخوانید).

  

13- گناه اصلی (Original Sin)

 گناه اصلی (Original Sin)

این رویداد 9 قسمتی سال 2014 توسط مارول منتشر شد و خوشبختانه به طور کامل توسط سایت ما ترجمه شده است (در اینجا). نویسنده اش «جیسون آرون» و طراحش نیز «مایک دیوداتو» بود. داستان درباره گروهی از ابرقهرمانان مارول است که به رهبری «نیک فیوری» سعی میکنند بفهمند چه کسی «واچر» (Watcher) را کشته است. اما در ادامه رازهای بسیار بزرگ و خفنی درباره بسیاری از شخصیت های مارول فاش میشه (به خصوص درباره نیک فیوری!). حالا من نمیخوام این رازها رو لو بدم چون شاید کسی باشه که شاید الان علاقمند شده باشه و بخواد این داستان رو بخونه و من نمیخوام براش اسپویل کنم. در مجموع "گناه اصلی" از اون رویدادهای نادر در تاریخ دنیای کمیک هستش که هم قصه خوبی داره و هم اینکه وقایع مهمی در آن رخ میده که عواقب زیادی هم برای دنیای مارول در پی دارند (مثلا برای «ثور» چون در این داستان بود که لیاقت برداشتن چکش خودش رو از دست داد). من شخصا خیلی این رویداد رو دوست دارم چون مثل یک معمای پلیسی جذاب میمونه که آدم رو تا آخرش هیجان زده و مشتاق نگه میداره. طراحی های بسیار زیبایی هم داره («مایک دیوداتو» کارش حرف نداره).

 

12- جنگ جهانی هالک (World War Hulk)

جنگ جهانی هالک (World War Hulk)

ابتدا در سالهای 2006 و 2007 و در شماره های 92 تا 105 سری دوم کمیک های The Incredible Hulk و همچنین شماره 1 Giant-Size Hulk  داستانی داشتیم به نام "سیاره هالک" که خیلی باحال و هیجانی هستش و در آن هالک موجودی خطرناک محسوب میشه که دیگر نباید در کره زمین باقی بمونه و در نتیجه به سیاره ای بیگانه فرستاده میشه که اسمش هست Sakaar : . سپس یک برده و مجبور میشه در مسابقاتی گلادیاتور گونه شرکت کنه. هالک دارای زندگی و حتی یک بچه هم میشه. و سعی میکنه سیاره را از دست Red King پلید نجات بده و آینده خوبی رو برای مردم آنجا رقم بزنه. تنها چیزی هم که میخواد اینه که با عشقش باشه ولی طبق معمول تراژدی میاد سراغش . این تراژدی و همچنین خیانتی که گروه اونجرز و Illuminati بهش کرده بودند تا به این سیاره فرستاده بشه، باعث میشه زمینه داستان بعدی این مقاله فراهم بشه و هالک برگرده به کره زمین و دمار از روزگار کسانی که باعث شدند از کره زمین اخراج بشه، دربیاره. تازه گروهی هم داره به نام Warbound که بهش کمک کنند! این رویداد "جنگ جهانی هالک" نام داشت که سال 2007 منتشر شد و 5 قسمتی بود ولی یک عالمه کمیک مرتبط باهاش (tie-in) داشت.  همه داستان راجع به انتقام و خشم هالکه ولی چیزی که باعث میشه جذابیت خودش رو از دست نده اینه که نویسنده («گرگ پک») نشون میده بروس بنر هنوز هم جایی در میان اینهمه خشم و طغیان و عصبیت داره. ولی در نهایت اکشن نفس گیر داستانه که در ذهن خواننده باقی میمونه (مخصوصا اینکه بالاخره شاهد نبردهایی تمام عیار و جدی بین هالک و دیگر قهرمانان مارول هستیم که همیشه دوست داشتیم ببینیم!) و البته اینکه با خواندنش بخشی از وجود هالک را میبینیم که معمولا در دنیای کمیک ندیده ایم! راستی، طراحی های «جان رومیتا جونیور» هم مثل همیشه شگفت انگیزه!

 

11- اینفینیتی (Infinity)

 اینفینیتی (Infinity)

«جاناتان هیکمن» وقتی داشت کمیک های "چهار شگفت انگیز" و FF را همزمان برای مارول مینوشت به خوبی ثابت کرده بود که چه نویسنده توانمندی است و چقدر خوب میتونه داستانک های مختلف رو همزمان به پیش ببره و بهم ربطشون بده. اما سال 2013 با Infinity  دیگه سطح و وسعت کارش رو به اوج رسوند و حسابی ترکوند! این رویداد در کمیکی به همین نام و همچنین در کمیک بوک های Avengers و New Avengers به چاپ رسید . ایده اصلی رویداد اینه که گروه اونجرز به فضا سفر میکنند تا با نژادی بیگانه به نام "سازندگان" (Builders) مقابله کنند. گفته میشه اونا قدیمی ترین نژاد دارای عقل و هوش در عالم هستند. بعد اونجرز متوجه میشوند که تمام تخریبی که سازندگان به راه انداخته بودند مسیر مستقیمی بوده که قرار بوده به زمین منتهی بشه. همزمان «ثانوس» از غیبت اونجرز استفاده و با گروه "فرقه سیاه" خودش به زمین حمله کرد . سپس بمب تریژن (Terrigen Bomb) توسط «بلک بولت» (رهبر "نا انسان ها") منفجر و باعث شد تا غبار تریژن در سرتاسر جهان پخش و ژن نا انسان خیلی ها فعال بشه. اینچنین بود که از اون موقع تا به حال شاهد ظهور بسیاری از شخصیت های ناانسان در کمیک های مارول بوده ایم!

 

10- نابودی کامل (Annihilation)

نابودی کامل (Annihilation)

نابودی کامل (Annihilation) یکی از رویدادهای بسیار مهیج ماروله که سال 2006 منتشر شد  و کاملا حال و هوای کیهانی داره. راستش رو بخواهید در قرن بیست و یکم داستان های کیهانی مارول از رمق افتاده بودند ولی با این رویداد دوباره بعد از مدتی خیلی مطرح شدند . البته همانطور که در این مقاله گفته شده بود، از چند سال قبل نویسنده ای به نام «کیث گیفن» با نوشتن کمیک های جذاب برای شخصیت «درکس» و همچنین "ثانوس" تحولی در این نوع داستان های مارول ایجاد کرده بود ولی آقای گیفن با رویداد  Annihilation بود که به سیم آخر زد!  خلاصه داستانش اینه: «انایلوس» اهل سیاره Arthos و حاکم دنیای "منطقه انرژی منفی" (Negative Zone) است. او شیفته اینه که به طور مستمر عمر خودش رو زیاد کنه و هر چیزی را که حس کنه موجودیتش رو به خطر میندازه نابودش میکنه. انایلوس متوجه شد دنیای منطقه انرژی مثبت (Positive Zone) داره بخش منطقه منفی را تصاحب میکنه. بنابراین لشگری به نام Annihilation Wave راه انداخت . بعدش معلوم شد این موج ، انرژی خودش رو از «گالاکتوس» (که دستگیر شده بود) دریافت میکنه. بنابراین «نووا» (Nova)، «سیلور سرفر»، درکس، رونان، سوپر اسکرال و Phyla-Vell (که به «کوازار» جدید مارول تبدیل شده بود) مجبور شدند با هم متحد بشوند تا آنایلوس رو متوقف کنند.  در این داستان نووا واقعا خوش درخشید و قهرمانی شد که انتظار داشتیم بشه.

 

9- تهاجم مخفی (Secret Invasion)

تهاجم مخفی (Secret Invasion)

یادتونه که تو سایت شماره های آغازین کمیک New Avengers رو ترجمه کردیم؟ (اینجا رو میگم). این داستان نه تنها یکی از برترین داستان های تاریخ کمیک بوک های انتقام جویان محسوب میشه بلکه یکی از مهم ترین اونا هم هست. چون در آن شاهد بودیم که یک سری ابرخبیث خطرناک از زندان فرار میکنند. ولی معلوم بود که یکی در پشت صحنه این اتفاق رو رقم زده . بعد از چند سال فهمیدیم کی پشت قضیه بوده است: «اسکرال ها» (Skrulls)! اسکرال ها نژادی فضایی هستند که من قبلا در این مقاله معرفی شون کرده بودم. اونا میتونند شکل و ظاهر خودشون رو مثل دیگران دربیاورند و همیشه به دنبال تسخیر زمین بودند. تا اینکه در رویداد "تهاجم مخفی" که سال 2008 به دست «برایان مایکل بندیس» و «لنیل فرانسیس یو» خلق شد و 8 شماره هم بود، متوجه شدیم که اسکرال ها از سالها قبل نقشه کشیده بودند و با جانشینی برخی از شخصیت های مثبت و منفی مهم، در جامعه زمینی ها نفوذ کرده بودند تا مقدمات تسخیر کره زمین فراهم شود. یکی از جاهایی که ازش استفاده کرده بودند ، سیستم امنیتی«آیرون من» بود. اون موقع او به تازگی رئیس سازمان "شیلد" شده بود و وقتی کل دنیا مورد حمله قرار گرفت مردم جهان او را نالایق تشخیص دادند و گفتند که چرا نتونسته از این تهاجم جلوگیری کنه. در نتیجه پس از تمام شدن این رویداد ، «نورمن آزبورن» جای آیرون من رو گرفت! (نورمن با فریب دیگران خودش رو مسئول نجات زمین از دست اسکرال ها جلوه داده بود). در نتیجه حتی وقتی قهرمانان تونستند به طور موفقیت آمیزی تهاجم اسکرال ها را دفع کنند ولی باز هم آخر داستان شرورها به قدرت رسیدند. از اینجا بود که قضیه "سلطنت تاریک" (Dark Reign) نورمن آزبورن و شکل گیری گروه "دارک اونجرز" و تحت تعقیب قرار گرفتن قهرمان ها و ... شروع شد. خلاصه اینکه این رویداد اونقدر بزرگ و مهم بود که خط اصلی داستان های مارول را برای چند سال آینده شکل داد! شما میتونید این رویداد را در اینجا با ترجمه فارسی بخوانید.

  

8- خاندان ام (House of M)

خاندان ام (House of M)

کلا مارول یونیورس خیلی به هم مرتبطه و راحت میشه باهاش ارتباط برقرار کرد ولی دنیای کمیک بوک های "مردان ایکس" انگار همیشه یه جورایی مستقل و جدا بوده. یعنی ما تا اون موقع ارتباط چندانی بین دنیای مردان ایکس و دنیای اونجرز و چهار شگفت انگیز نمیدیدیم و کراس اور بین آنها خیلی محدود و کم بود. ولی "خاندان ام" این قضیه رو عوض کرد. این رویداد معرکه (که اینجا میتونید با ترجمه فارسی و به صورت رایگان آن را بخوانید) سال 2005 منتشر شد (نویسنده اش «برایان مایکل بندیس» و طراحش هم «الیور کویپل» بود).  ریشه داستان از رویداد دیگری به نام "انحلال اونجرز" (Avengers Disassembled) شروع شد که در آن قهرمانان مارول متحد شدند تا «اسکارلت ویچ» را که قاط زده بود (به خاطر از دست دادن بچه هایش)، تحت کنترل در بیاورند. ولی در نهایت از دنیایی سر درآوردند که در آن میوتانت ها (موجودات جهش یافته) نژاد برتر محسوب میشدند و خانواده «مگنتو» نیز حاکم مطلق بود. تا اینکه معلوم شد این دنیا ساخته اسکارلت ویچ است و سپس دیگران از موضوع باخبر شدند و در نهایت همه چیز به روال سابق خودش برگشت. علیرغم اینکه "خاندان ام" داستان های فرعی زیادی هم داشت ولی در مقایسه با سایر رویدادهای دنیای کمیک قصه سر راست تری داشت و خواننده به راحتی آن را تعقیب میکرد. یعنی مجبور نبود برای فهم داستان حتما بره و فلان Tie-in رو بخونه. ضمن اینکه داستان هایی که در دنیاهای موازی جریان دارند معمولا  زیاد خواننده ها را جذب نمیکنند چون همه میدونند آخرش همه چی مثل اولش میشه ولی خاندان ام فرق داشت چون هم قصه خوب و هم اهمیت زیادی داشت. همچنین الیور کویپل با این سری بود که به عنوان یک طراح ستاره خودش رو مطرح کرد و سپس رفت تا آثار شگفت انگیزی برای کمیک های Thor  و داستان Siege  خلق کنه.

  

7- دنیای عنکبوتی (Spider-Verse)

 دنیای عنکبوتی (Spider-Verse)

"دنیای عنکبوتی" (که سایت ما همه قسمت هایش رو اینجا ترجمه کرده) یک رویداد و کراس اور گسترده در کمیک بوک های مرد عنکبوتی بود که سال 2014 به قلم «دن اسلات» نوشته شد. خلاصه داستانش اینه که تمام مردان و زنان عنکبوتی در دنیاهای موازی گرد هم آمدند تا با خبیثی به نام «مورلان» و خانواده اش به نام «وارثان» (inheritors) مبارزه کنند (چون وارثان به دنبال شکار عنکبوتی ها و تغذیه از انرژی درونی آنها هستند). این رویداد به معنای واقعی کلمه عالی بود و به قول معروف همه چیز داشت. بسیار هیجان انگیز بود و از رمز و راز خوبی هم برخوردار بود. نویسنده در مجموع تونست خیلی خوب داستان و کمیک های مرتبط با اون رو به پیش ببره و به سرانجام برسونه در حالی که مجبور بود یک عالمه شخصیت در داستان به کار بگیره. ایده اصلی بسیار جالب و اجرای آن هم بسیار خوب بود. از همه مهم تر اینکه این رویداد دستاوردهای زیادی برای  مارول داشت چون از دل اون تعدادی شخصیت مهم و محبوب خلق شدند مثل «گوئن عنکبوتی» و «سیلک» . ضمن اینکه کاراکترهای دیگری مثل «کین» (کلون مرد عنکبوتی)، «میگل اهارا» (مرد عنکبوتی 2099)، «زن عنکبوتی» و ... بعد از مدتها دوباره مطرح شدند و کمیک های اختصاصی ازشون چاپ شد. خلاصه اینکه سال 2014 سال هیجان انگیزی برای هواداران اسپایدرمن بود و اون قدیمی های سایت یادشونه که این رویداد رو با چه هیجانی ترجمه و ادیت میکردیم و چقدر هم ازش استقبال شد. یادش بخیر ...

 

6- عصر اپوکالیپس (Age of Apocalypse)

عصر اپوکالیپس (Age of Apocalypse)

 مشكلی كه معمولا با كمیك های مردان ایكس به وجود می آید این است كه خیلی وقت ها شخصیت های بیش از حد یا زمان ها و دنیاها و timeline های خیلی زیادی در انها به چشم میخورد كه باعث گیج شدن خواننده میشود. در این بین اما رویداد "عصر اپوكالیپس" (Age of Apocalypse) كه در یك دنیای دیگر میگذرد و در واقع یك كراس اور عظیم بود كه در اواسط دهه 90 میلادی در بسیاری از كمیك های مربوط به مردان ایكس چاپ شد، فرق دارد. این داستان هم به نوعی درباره سفرهای زمانی است. میوتانتی به نام «لژیون» (Legion) كه قدرت های ذهنی دارد و فرزند نامشروع «پرفسور ایكس» است به گذشته سفر میكند تا مگنتو را بكشد ولی به طور تصادفی پدرش را میكشد (برای اشنایی با شخصیت  لژیون، این مقاله را بخوانید). این تغییر در تاریخ باعث میشود تا  آپوكالیپس كه از دشمنان بزرگ مردان ایكسه، زودتر از موعد مقرر ظهور و دنیا را تصاحب کند و در نتیجه "عصر اپوكالیپس" به وجود می آید. از اینجا به بعد دیگر دنیای ایكس من وارونه میشود. یعنی خبیث ها، قهرمان میشوند و قهرمان ها خبیث!  چون در این دنیا به جای «پرفسور اگزاویر»، «مگنتو» گروه مردان ایکس رو شکل داده بود! عناوین مختلف  مردان ایکس نیز برای چند ماه تغییر نام دادند. مثلا کمیک «ولورین» شد Weapon X و اسم کمیک Uncanny X-men تبدیل شد به Astonishing X-men! تنها کسی که این تغییرات روش تاثیری نذاشته بود، «بیشاپ» (Bishop) نام داشت چون از گذشته آمده بود و همه چیز را به یاد داشت. او سپس به مردان ایکس کمک کرد تا به گذشته بروند و دنیا رو مثل اولش کنند. در هر حال اگر دنبال یك كمیك fun و باحال هستید كه در آن مگنتو تبدیل شده به رهبر گروه مردان ایكس ، پس این رویداد برای شما نوشته شده!

 

5- امپراتوری مخفی (Secret Empire)

 امپراتوری مخفی (Secret Empire)

بدون شک سال تا به حال هیچ رویدادی به اندازه "امپراتوری مخفی" (که اینجا به طور کامل ترجمه شده) جنجال ایجاد نکرده. همه چیز از سال 2016 و اون لحظه ای که معلوم شد کاپیتان آمریکا به گروه تروریستی هایدرا پیوسته شروع شد. در حقیقت «رد اسکال» بوسیله ی مکعب کیهانی موسوم به "کوبیک"، گذشته ی کاپیتان آمریکا را تغیر داد و طوری گذشته اش را دستکاری کرد که انگار از اول برای هایدرا کار میکرده است و جاسوس دوجانبه بوده است. کاپیتان آمریکا وطن پرست ترین قهرمانان کمیک است پس خودتون حدس بزنید وقتی این اتفاق افتاد چه جار و جنجالی صورت گرفت.حتی هواداران در شبکه های اجتماعی از مارول بخاطر همچین کاری انتقاد کردند بطوری که مارول از آنها خواست تا پایان داستان امپراطوری مخفی صبر کنند. سال 2017 این رویداد  منتشر شد و در آن استیو راجرز با غلبه بر قهرمانان، حکومتی فاشیستی و مستبد به همراه اعضای بلند پایه گروه هایدرا تشکیل داد و دست به جنایات زیادی زد ولی خوشبختانه در پایان کاپیتان آمریکای اصلی برگشت و قضیه به خوبی و خوشی پایان یافت ولی در این بین به قدر کافی بر سر اینکه چرا شخصیت هایی مثل  «ثور» و «پانیشر» به رژیم فاشیستی استیو راجرز هایدرایی پیوسته بودند ایجاد شد. همچنین «بلک ویدو» و «ریک جونز» (رفیق صمیمی هالک) به دست کاپیتان آمریکا کشته شدند.  با این وجود دلیل نمیشه که "امپراتوری مخفی" یک رویداد عالی و معرکه نباشه. در واقع این داستان همه چیز داشت و به شدت جذاب بود. نویسنده (نیک اسپنسر) با استادی تمام داستان را جلو برد و ثابت کرد که کاپیتان آمریکا با نبوغی که داره اگه یه وقت خبیث بشه میتونه بزرگترین دشمن مارول لقب بگیره! همچنین میشه در این رویداد رگه هایی از تم ها و پیام های سیاسی نیز پیدا کرد. چون همزمان شد با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» در آمریکا . بنابراین خیلی ها گفتند که فاسد شدن استیو راجرز که سمبل کشور "آمریکا" میباشد در واقع استعاره ای بود از اینکه دونالد ترامپ با به قدرت رسیدن، آمریکا را خبیث کرده است.

 

4- جنگ های پنهان (Secret Wars)

جنگ های پنهان (Secret Wars)

به محض اینکه آقای «جاناتان هیکمن» نویسنده کمیک های Avengers شد ، ایده "شکاف ها" (Incursions) رو مطرح کرد که در واقع حفره ای در مولتی ورس است (که به خاطر وقایع رویداد "عصر الترون" به وجود آمده بود) و باعث شد تا دنیاهای موازی سر از جایی دربیاورند که دنیای اصلی مارول در آن است. بنابراین سئوال این بود که اگر بهم بخورند چی میشه؟ آیا حاضری اونا رو منهدم بکنی تا دنیای خودت نجات پیدا کنه؟ اولش گروه Illuminati (که از قوی ترین و با نفوذ ترین موجودات دارای نیروهای فوق بشری جهان تشکیل شده) گفتند که حاضرند این کار رو بکنند ولی رفته رفته شکاف ها بیشتر و بیشتر شد و اونا دیگه نمیدونستند باید چیکار کنند. در نتیجه گروه مخفی Cabal شکل گرفت که وظیفه اش نابودی دنیا ها بود. در نهایت، دنیای "التمیت" (Ultimate Universe) بدقلق بازی (!) در آورد، یعنی یه سختی میشد نابودش کرد. دلیلش هم وجود نسخه التمیت «رید ریچاردز»  بود. بنابراین با دنیای اصلی برخورد کرد. سپس دکتر دووم موفق میشه قدرت های «بیاندرها» را بگیره و یک خدای نیرومند اما مستبد بشه. او همچنین موفق میشه دنیایی بسازه به نام Battle World که از بقایا و تکه های دنیای دیگر در مالتی ورس مارول ایجاد شده است. بنابراین همه چیز در این دنیا عجیب به نظر میاد تا اینکه معلوم میشه حقیقت چیه. او کم کم با صدای مخالفت دیگران مواجه شد. مخصوصا که دشمن دیرینه اش یعنی «رید ریچاردز» و دیگر قهرمانان مارول که گذشته را به خاطر داشتند، حقیقت را میدانستند و ... واقعا این رویداد که سال 2016 به انتها رسید، فوق العاده است. داستانش اولش کمی پیچیده است ولی بسیار شگفت انگیز و جذابه. از طراحی هایش نیز که توسط «ایساد ریبیچ» انجام شد هر چی تعریف کنیم بازم کنه.  خوشبختانه این رویداد هم با بهترین کیفیت ممکن توسط سایت ما ترجمه شده (اینجا). دیگر کمیک های مرتبط با آن را هم میتونید اینجا بخونید.

  

3- جنگ های پنهان اریجینال (The Original Secret Wars)

 جنگ های پنهان اریجینال (The Original Secret Wars)

خب این اولین رویداد گسترده ماروله که سال 1984 به نام "جنگ های پنهان" چاپ شد و من برای اینکه اون رو با مورد قبلی اشتباه نگیرید بهش میگم "جنگ های پنهان اریجینال". این یکی بسیار اهمیت داره چون همون طور که در مقدمه این مقاله هم گفتم  اولین رویداد گسترده که تمام عناوین را درگیر خود میکنند هستش (به این رویدادها در زبان انگلیسی گفته میشه: company-wide crossover event). بنابراین مارول در این زمینه از دی سی جلوتره چون دی سی که موفقیت این رویداد رو دیده بود، تقریبا یک سال بعد رویداد "بحران در دنیاهای نامحدود" را منتشر کرد. در هر حال، گفته میشه هدف اصلی مارول از انتشار این رویداد این بود که اکشن فیگور بیشتری بفروشه! ولی انصافا داستان بسیار خوبی داشت که پر بود از لحظات بسیار ماندگار  که هنوز هم بهشون ارجاع میشه (مثلا لباس سیمبیوت فضایی اسپایدرمن اولین بار در این داستان ظاهر شد). داستانش توسط «جیم شوتر» نوشته شد که اون موقع سردبیر ارشد مارول بود . طراحش هم «مایک زک» بزرگ بود. ایده اصلیش هم اینه: موجودی مرموز و نیرومند به نام «بیاندر» برای اینکه سرگرم بشه تعدادی از ابرقهرمانان و ابرشروران مارول رو در سیاره ای گرد هم جمع کرد تا با هم بجنگند. سپس دکتر دووم قدرت های بیاندار رو برای مدتی دزدید . ولی در نهایت قهرمانان داستان اولش ابرشرورها و بعدش هم دکتر دووم رو شکست دادند و به کره زمین برگشتند. داستانش شاید به نظر ساده بیاد ولی وقتی کمیکش رو بخونید متوجه میشید که خیلی قشنگه. این رویداد به صورت غیر قابل تصوری موفق و پرفروش بود و مارول قسمت دومش رو هم چاپ کرد که البته زیاد خوب نبود. شما میتونید این کمیک و قسمت های بعدی آن را اینجا دانلود کنید.

 

2- جنگ داخلی (Civil War)

کمیک  جنگ داخلی (Civil War)

با ورود به قرن بیست و یکم زیاد شاهد کراس اور و رویداد در دنیای کمیک نبودیم. تا اینکه مارول در سال 2005 با "خاندان ام" به موفقیت زیادی رسید. سال بعدشم هم رفت سراغ داستانی جنجالی به نام "جنگ داخلی" . نویسنده این رویداد «مارک میلار» بود که در دنیای کمیک به داشتن ایده های منحصر به فرد و جذاب معروفه. طراحش هم «استیو مک نیون» بود. داستان با گروه ابرقهرمانی New Warriors شروع شد که داشتند با چند تا جنایتکار مبارزه میکردند . تا اینکه یکی از آنها خودش رو منفجر کرد و باعث شد آدم های بیگناه  زیادی کشته بشوند که بعضی هاشون بچه مدرسه ای بودند. حادثه مذکور باعث شد تا دولت قانونی رو وضع کنه تحت عنوان "ثبت نام از ابرقهرمانان" (Superhuman Registration Act) . به موجب این قانون هر ابرقهرمانی برای اینکه بتونه به طور قانونی فعالیت کنه، باید حتما بیاد و هویت خودش رو به دولت فاش کنه. «تونی استارک» (آیرون من) حامی اصلی این قانون بود. ولی برخی از دیگر از ابرقهرمانان به رهبری کاپیتان آمریکا باهاش مخالفت کردند و به شورشیان فراری تبدیل شدند (اسپایدرمن هم اولش با تیم تونی بود ولی بعدش رفت به سمت کاپیتان آمریکا ). سپس شاهد مبارزه بین دو گروه از قهرمانان بودیم (قهرمانی به نام Goliath در این نبرد به صورت تراژیکی کشته شد). در نهایت اما کاپیتان آمریکا خودش رو تسلیم کرد . آیرون من هم رئیس شلید شد . این رویداد بسیار تاثیر گذار و معرکه بود و برای حدودا یک دهه به داستان های بعدی مارول جهت داد. ضمنا اگه از خیلی ها بپرسید که چطور به دنیای کمیک علاقمند شدید بهتون احتمالا میگن با خوندن "جنگ داخلی"! چون کلا ایده نبرد بین ابرقهرمانان چیزیه که یه جذابیت ذاتی داره. ما تو سایت این داستان را ترجمه کرده ایم که البته در دنیایی دیگر رخ میده (در اینجا). جنگ داخلی 2 رو هم اینجا میتونید با ترجمه فارسی بخونید.

  

1- دستکش بینهایت (The Infinity Gauntlet)

 دستکش بینهایت (The Infinity Gauntlet)

و حالا میرسیم به سرور و سالار تمام رویدادهای تاریخ کمیک بوک: "دستکش بینهایت"! اجازه بدید قبل از اینکه بهش بپردازیم من چند تا جمله به صورت مقدمه براتون بگم. ببینید .... شاهکارهای دنیای کمیک معمولا خیلی بی سر و صدا خلق شده اند یعنی وقتی خیلی ها حواسشون نیست! مثلا وقتی «فرانک میلر» نویسنده و طراح کمیک های «بی باک» شد کسی زیاد به این عنوان اهمیت نمیداد. یعنی بی باک شخصیت مهمی برای مارول نبود. بنابراین میلر دستش باز بود و کسی تو کارش دخالت نمیکرد. او یواش یواش با داستان های خودش بی باک را به شخصیتی درجه یک تبدیل کرد و چه داستان های ماندگاری هم نوشت. همین اتفاق برای کمیک Swamp Thing و «الن مور» نیز افتاد. یا برای کمیک های ایکس من (وقتی «جان بیرن» و «کریس کلرمانت» طراح و نویسنده اش شدند و ایکس من رو از عنوانی که داشت کنسل میشد به پرفروش ترین و موفق ترین عنوان کمیک بوکی تاریخ تبدیل کردند!). این قضیه برای این رویداد هم رخ داد. یعنی دستکش بینهایت ابتدا از داستان هایی شروع شد که «جیم استارلین» برای شخصیت «وارلاک» (warlock) خلق کرد و بیچاره مجبور شد خیلی از داستانک های خودش رو در کمیک های مختلف به سرانجام برسونه چون مارول بهش زیاد بها نمیداد. به همین دلیل وقتی دستکش بینهایت اومد، مارول براش tie-in زیادی تدارک ندید و همین هم به نفعش شد. چون  استارلین و «جورج پرز» (طراح دستکش بینهایت)  به قول معروف خیلی چراغ خاموش جلو رفتند و نگران این نبودند که داستان رو با عناوین دیگر هماهنگ کنند. بنابراین تمام انرژی خودشون رو گذاشتند روی خلق یک شاهکار بی همتا. درباره داستان هم باید بگم بعد از وقایع کمیک "جستجوی ثانوس" (Thanos Quest) که در آن ثانوس تونست سنگ های بینهایت رو به دست بیاره و دستکش بینهایت رو ساخت که بهش میگفتند قوی ترین سلاح کل جهان، در رویداد دستکش بینهایت دیدیم که ثانوس چطور داره از قدرت خودش استفاده میکنه تا بر تمام عالم حاکم بشه و دل معشوقه خودش (مرگ) رو به دست بیاره ( در شماره نخست با یک اشاره انگشت نصف عالم رو نابود کرد!) سپس دشمن قدیمی او، آدام وارلاک، زنده شد تا رهبری قهرمانان جهان رو علیه ثانوس بر عهده بگیره و ..

خلاصه اینکه این داستان واقعا شگفت انگیزه و ببینید چطور مهم و خوب بوده که مارول استودیوز 10 سال براش زمینه چینی کرد!

راستی ما این کمیک رو هم داریم ترجمه میکنیم (اینجا). انشاله دو قسمت آخرش به زودی تقدیم شما میشه...

  

مهدی ترابی مهربانی

 All rights reserved © Spidey.ir 2018

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

15 رویداد برتر دی سی (TOP 15 DC EVENTS)

رتبه بندی مهم ترین رویدادهای مرد عنکبوتی در تمام دوران

بدترین رویدادهای دنیای کمیک (THE WORST COMIC BOOK EVENTS)

20 کراس اور عجیبی که در دنیای کمیک اتفاق افتادند 

بدترین رویدادهای دنیای کمیک (THE WORST COMIC BOOK EVENTS)

10 داستان برتر MARVEL TEAM-UP

15 داستان و کراس اور برتری که میخواهیم پس از توافق دیزنی و فاکس در دنیای سینمایی مارول (MCU) ببینیم

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn