بدترین فجایع دنیای کمیک

بدترین فجایع دنیای کمیک

در این مقاله، با بدترین و مرگبارترین حوادثی که تا به حال در کمیک‌بوک‌ها به وقوع پیوسته آشنا خواهید شد.

مقدمه: این احتمالا آرزوی بسیاری از کمیک‌فن‌هاست که توی دنیای ابرقهرمان ها زندگی کنند، دنیایی پر از شخصیت‌های خفن با قدرت‌های خفن! من خودم که بدم نمیاد با ولورین مچ اندازی کنم و یا یه ساعت‌هایی رو با رید ریچاردز درباره‌ی مسائل علمی حرف بزنم! جالب به نظر میاد، نه؟ اما خب این فقط ظاهر ماجراست، درواقع در چنین جهانی مسلما خطرات و دردسرهایی هم وجود داره که برای هیچ کس خوشایند نیست. توی دنیایی که در آن ابرقهرمانانی با قدرت‌های فرابشری زندگی میکنند، معمولا حوادث و فاجعه‌هایی پیش میاد که گاها میلیون ها قربانی به جای میذارند! پس وقتی از این زاویه به ماجرا نگاه کنید، متوجه میشید که دنیای انتقام جویان و لیگ عدالت چندان هم نمیتونه جای خوب و خوشی باشه. حالا ما توی این مقاله قراره به همین موضوع بپردازیم و 10 تا از مرگبارترین فاجعه‌هایی که تا به حال در دنیای ابرقهرمانی رخ داده را معرفی کنیم.

 

10- قتل‌عام مردم جنوشا (The Genoshan Massacre)

 قتل‌عام مردم جنوشا (The Genoshan Massacre)

همونطور که میدونید، مکان های بسیار کمی وجود داره که میتونیم با اطمینان بگیم برای جهش‌یافته‌ها جای امن و به دور از خطری هستند. یکی از این مکان ها که برای مدت نسبتا زیادی خانه‌ی امن و راحت جهش‌یافته‌ها محسوب میشد، جنوشا (Genosha) نام داره که در واقع کشوری آفریقایی و جزیره‌ای در داستان های مردان ایکس می باشد. البته جنوشا همیشه هم جای مناسبی برای جهش‌یافته‌ها نبوده و برای مدت زمان زیادی منطقه‌ی خطرناکی به حساب می‌آمده، منتها پس از سال های سال سازمان ملل متحد تصمیم گرفت که این کشور جزیره‌ای رو به مگنیتو بده تا او اینطوری بتونه از این جزیره خانه‌ای امن برای جهش‌یافته‌ها بسازه، اینگونه بود که جنوشا تبدیل به محل آرامش و آسایش بسیاری از جهش‌یافته‌ها شد. اما متاسفانه، در شماره‌ی 114 از سری داستان های New X-Men دیدیم که این کشور توسط سنتینل‌ ها به دستور کاساندرا نوا مورد حمله‌ی سختی قرار گرفت. هجوم وحشیانه‌ی سنتینل ها به جنوشا هنوزم که هنوزه یکی از بزرگترین فاجعه‌ها در تاریخ داستان های مردان ایکس محسوب میشه که منجر به مرگ قریب به 16 میلیون نفر در تنها چند دقیقه شد!

 

9- نابودی سیاره زانشی (Xanshi)

نابودی سیاره زانشی (Xanshi)

زانشی (Xanshi) سیاره‌ای عادی، کوچک و جمع و جور در دنیای دی سی کامیکسه که در بخش فضایی 1313 واقع شده. کلا در میان میلیون ها سیاره‌ی مسکونی‌ای که در دنیای دی سی وجود داره، زانشی هیچوقت مورد مهم و چشمگیری نداشته که اون رو از دیگر سیاره ها متمایز بکنه، اما همه چیز در مینی‌سری Cosmic Odyssey تغییر کرد. در حقیقت، ما در این مجموعه‌ی داستانی مشاهده کردیم که جنبه‌ای از معادله‌ی ضد حیات (Anti-Life Equation) در این سیاره‌ی کوچک کشف و همین مسئله سبب شد که زانشی دارای اهمیت زیادی بشه (معادله‌ی ضد حیات در واقع فرمولی‌ست برای به‌دست‌آوردن قدرت کنترل کامل بر روی ذهن‌های موجودات زنده و دارای احساس) بعد از کشف این فرمول در سیاره‌ی زانشی، مارشن من‌هانتر و گرین لنترن (جان استوارت) به این سیاره رفتند تا تمام آثار معادله‌ی ضد حیات را جمع‌آوری و جان مردم زانشی را نجات دهند. متاسفانه در این بین، گرین لنترن کمی دچار غرور شد و تصور کرد که خودش به تنهایی میتونه از پس مشکل این سیاره بر بیاد، به همین دلیل هم رفت سراغ معادله‌ی ضد حیات که خب اونجا بود که متوجه شد این فرمول در حقیقت یه بمب بزرگ و مخربه! بدتر از اون اینکه این بمب در پوششی زرد رنگ قرار داشت، رنگی که تنها نقطه ضعف حلقه‌ی توانمند سبزرنگ گرین لنترنه و باعث شد او نتونه از پس این بمب بر بیاد و فاجعه‌ای بزرگ به راه بیفته. به عبارتی دیگه، تصمیم اشتباه و خودخواهانه‌ی گرین لنترن سبب نابودی سیاره‌ی زانشی و مرگ احتمالا میلیون‌ها نفر شد.

 

8- نابودی سیاره چهارم از منظومه D'Bari

نابودی سیاره چهارم از منظومه D'Bari

همونطور که پیش‌تر در اینجا عرض کردیم، حماسه‌ی فونیکس سیاه (The Dark Phoenix Saga) بهترین داستان تاریخ مردان ایکس و یکی از شناخته‌شده‌ترین کمیک‌بوک‌های عصر مدرن می باشد. در این داستان، جین گری نقش بسیار پررنگی داره، او در واقع توسط نیروی مخرب فونیکس گرفتار و به یکی از قدرتمندترین موجوداتی تبدیل میشه که عالم مارول تا به حال به خود دیده. یکی از تاریک‌ترین و خشونت‌آمیزترین لحظات این داستان مربوط به اون قسمتی میشه که فونیکس با مردان ایکس درگیر و دخل همشون رو میاره، بعد از اون هم تصمیم میگیره سراغ یه کهکشان دیگه بره. موضوع اینه که این این همه جنگ و نبرد و سفرهای فضایی باعث شده بود که نیروی فونیکس به شدت تضعیف بشه، به همین دلیل هم به جهت ریکاوری و تقویت قدرت‌هاش رفت سراغ انرژی خورشید منظومه‌ای به نام D’Bari و از اون تغذیه کرد. نکته اینجاست که خورشیدی که فونیکس انرژی آن را بلعید، به ابرنواختر (Supernova) تبدیل شد (در علم فیزیک و کیهان‌شناسی، ابرنواختر به قسمتی از زندگی بعضی ستاره‌های عظیم گفته میشود. در حقیقت، گاهی ستاره‌ها به طرز وحشتناکی منفجر شده و فرو می‌پاشند و نور بسیاری زیادی تولید میکنند. این مرحله که در آن بر اثر انفجاری بزرگ، تنها آثاری از ستاره‌ی عظیم اولیه به‌جای مانده ابرنواختر نامیده میشود) انفجار این ستاره سبب نابودی زادگاه نژاد D’Bari   و مرگ میلیاردها نفر شد.

 

7- انفجار سیاره کریپتون

انفجار سیاره کریپتون

انفجار کریپتون مطمئنا شناخته‌شده‌ترین بلا و فاجعه در دنیای دی سی کامیکس می باشد. داستان نابودی کریپتون، داستانی‌ست آمیخته با غرور، امید و ایمان. در حقیقت، کریپتونی‌ها نژادی منزوی و تنها بودند که خودشون انتخاب کردند در سیارهی خودشون بمونند به جای اینکه به دنیاهای جدیدتر وارد شوند. نکته‌ی دیگه درباره‌ی مردم این سیاره اینه که اونا علم و دانش رو بالاتر از هرچیزی میدونستند و اعتقاد بالایی بهش داشتند، اما درست وقتی که دانشمندی به نام جور-ال (Jor-El) نابودی و مرگ این سیاره رو پیش‌بینی کرد، دیگر نابغه‌های کریپتون حرف او رو رد کردند و تصمیم گرفتند توجه‌ای به آن نداشته باشند. خدا رو چه دیدی، شاید اگر اونا به صحبت های جور-ال گوش میکردند و هشدار های این دانشمند رو جدی میگرفتند، مردم کریپتون میتونستند از این حادثه جون سالم به در ببرند. تنها کاری که از دست جور-ال برمی‌اومد این بود که کال-ال -بچه‌ی تازه به دنیا آمده‌اش- رو درست قبل از انفجار کریپتون سوار یه موشک فضایی و از سیاره خارجش بکنه، انفجاری که منجر به مرگ تقریبا یک میلیارد و 400 میلیون نفر شد. کال- ال هم همونطور که میدونید، در ادامه‌ی ماجرا به کره‌ی زمین وارد و به سوپرمن -بزرگترین ابرقهرمان در تاریخ داستان های دی سی کامیکس- تبدیل شد.

 

6- نابودی سیاره نیمز  (Htrae)

 نابودی سیاره نیمز  (Htrae)

سیاره‌ی Htrae خانه‌ی مردمان بیزارو (Bizarro) محسوب میشود، این سیاره درست مثل ماهیت کاراکتر بیزارو که نقطه عکس سوپرمنه، در تضاد کامل با کره‌ی زمین قرار داره (اگر توجه کنید، حتی نام این سیاره هم دقیقا برعکس اسم کره‌ی زمین (Earth) می باشد!) یعنی مثلا زمین حالت بیضی‌شکل داره، ولی این سیاره مربعه! یا اینکه سوپرمن همیشه سعی داشته تا جای ممکن مردم رو نجات بده و بهشون کمک بکنه، در حالی که بیزارو همیشه مایه‌ی دردسر بوده! جالب اینجاست که جناب آقای میکسیزپیتلیک (Mr. Mxyzptlk) بنا به دلایلی همیشه میخواسته که مردم این سیاره از بین بروند! او موفق هم شد اینکارو بکنه، در واقع در طی داستان کلاسیک "چه بر سر مرد فردا آمد؟" او تونست بیزارو رو قانع بکنه که تنها راهی که او میتونه به شخصیتی دقیقا برعکس سوپرمن تبدیل بشه، اینه که سیاره‌ی نیمز (Htrae) نابود بشه! در حقیقت، بیزارو بعد از شنیدن استدلال های آقای میکسیزپیتلیک به این نتیجه رسید که او میبایست از "کپیِ کاملِ ناقص بودن" دست بکشه و به "کپیِ ناقصِ کامل"ـی از سوپرمن تبدیل بشه. بدین ترتیب، بیزارو گول آقای میکسیزپیتلیک رو خورد و به حرفش گوش داد و تک تک کسانی که توی این سیاره زندگی میکردند رو کُشت! از طرفی، احتمالا از اونجایی که داستان «چه بر سر مرد فردا آمد؟» در آینده رخ میده، آقای میکسیزپیتلیک از این طرف تصمیم گرفت که این سیاره رو در همان زمان منفجر بکنه و همه‌ی مردم اون رو از بین ببره، در نتیجه چیزی حول و حوش چهار میلیارد نفر از بین رفتند.

 

5- ظهور زامبی‌ها در تمام نقاط کره زمین

 ظهور زامبی‌ها در تمام نقاط کره زمین

درسته که در سری کمیک‌بوک‌های «مردگان متحرک» (The Walking Dead) -یکی از بهترین و خلاقانه‌ترین داستان های ایمج کامیکس- هیچ دلیلی درباره‌ی چگونگی وقوع این فاجعه داده نمیشه، اما چیزی که واضحه اینه که با یک دنیای آخرالزمانی طرف هستیم که همه‌ی مردمان آن را زامبی‌هایی خطرناک تشکیل میدهند. با در نظر گرفتن اینکه سری کمیک‌های مردگان متحرک در سال 2003 منتشر شدند و داستان این مجموعه هم در همان سال روایت میشود، میتوان به این نتیجه رسید که در آن زمان که زامبی ها وارد ماجرا شدند، چیزی در حدود 3.6 میلیارد نفر در کره ی زمین زندگی میکردند. طبق اون چیزی که در کمیک‌بوک‌ها میبینیم، کل دنیا بر اثر این اتفاق شوم نابود شده‌اند و این یعنی میلیاردها انسان نیز از بین رفته‌اند که خب مسلما یکی فاجعه‌بارترین اتفاقات در تاریخ کمیک‌بوک‌های کمپانی ایمج به حساب می‌آید. البته همونطور که عرض کردم، اگرچه در کمیک ها هرگز روشن نشد که این وضعیت فاجعه‌آمیز دقیقا چه‌طور به وجود اومد، ولی جالبه بدونید که به نظر میرسه جناب رابرت کرکمن –نویسنده‌ی این سری کمیک‌بوک‌ها- مدت ها قبل به‌طور احتمالا ناخواسته در توئیتر خودش پرده از این راز برداشته است!

 

4- ثانوس با یک بشکن نیمی از عالم را نابود می‌کند!

بشکن ثانوس

معمولا کسی که بخواد عشق زندگیش رو تحت تاثیر قرار بده، میره براش چند تا گل یا شیرینی میخره! اما خب مطمئنا یه کسی مثل ثانوس با این چیزها راضی نمیشه، هر چی که باشه، عشق ثانوس هم یه عشق عادی و نرمال نیست، بلکه تجسم فیزیکی مرگه و مسلما قرار نیست چند تا شاخه گل تحت تاثیر قرارش بده! همونطور که پیش از این هم بارها توی سایت درباره‌ی این پانل تاریخی کمیک‌بوک حرف زدیم، ثانوس بعد از اینکه مشورتی کوتاه با مفیستو - شیطان دنیای مارول- میکنه، تصمیم میگیره از دستکش بینهایت برای نابودی نیمی از تمام موجودات زنده در عالم استفاده بکنه. راستش محاسبه‌ی دقیق تعداد موجوداتی که بر اثر این اتفاق کشته شدند یه جورایی غیر ممکنه، اما خب با در نظر گرفتن تمام حشرات، حیوانات و دیگر موجودات زنده و دارای احساس میتونیم اینطور بیان کنیم که اشاره‌ی انگشت ثانوس احتمالا تریلیون ها تلفات به جای گذاشته است.

 

3- رویداد «ساعت صفر» و نابودی تمام عالم!

 رویداد «ساعت صفر» و نابودی تمام عالم!

بعد از اینکه Coast City -شهر و زادگاه گرین لنترن- در طی داستان «سلطنت سوپرمن» (Reign of Superman) نابود شد، هال جوردن حسابی به سیم آخر زد! او در ابتدا سپاه گرین لنترن ها رو از بین برد و سپس به ابرخبیثی کیهانی به نام پارالاکس (Parallax) تبدیل شد. گرین لنترن در قالب پارالاکس قادر بود هر کاری که به ذهنش خطور کنه رو مثل آب خوردن انجام بده، از این رو او تصمیم گرفت که عالم رو اونطور که دلش میخواد، از نو خلق بکنه و بدین طریق شهر و زادگاهش رو بار دیگه ببینه. همونطور که در رویداد مهم «ساعت صفر: بحران در زمان» (Zero Hour: Crisis in Time) مشاهده کردیم، او برای اینکه بتونه نقشه‌ش رو عملی بکنه، نیاز داشت که نخست این عالم رو از بین ببره. پارالاکس در این راه از Extant که در واقع خود قهرمانی بود که به شخصیت خبیثی تبدیل شده بود، استفاده کرد و درست زمانی که تمام موجودات زنده در عالم -به جز تعدادی از ابرقهرمانان- نابود شدند، گرین ارو دست به کار شد و تیری به سینه‌ی پارالاکس پرتاب کرد و بدین ترتیب یکی از بهترین دوستان خود را کشت. بعد از اون ماجرا هم دیدیم که چه طور قهرمانی به نام Damage از قدرت های خودش برای بازسازی رویداد بیگ بنگ (Big Bang) و آغازی دوباره بر عالم هستی استفاده کرد و خط زمانی جدیدی رو به وجود آورد.

 

2- برخورد ها (The Incursions)

برخوردها

گاهی وقت ها قهرمان بودن به این معنیه که بتونی در شرایط خاص تصمیمات سخت و عجیبی بگیری. مثلا در شماره‌ی دوم از سری انتقام جویان جدید، گروه ایلومیناتی -تجمعی متشکل از بزرگترین ذهن های دنیای مارول- رو میبینیم که در تنگنای آزاردهنده‌ای قرار گرفتند و باید قبل از اون‌که دیر بشه، درست‌ترین تصمیم رو بگیرند. در این داستان همچنین رید ریچاردز حضور داره که توضیحاتی رو درباره اتفاقات وحشتناکی که در حال رخ دادنه، به هم‌تیمی‌های خودش میده. او میگه که این عالم در حقیقت یک مولتیورس (چند جهانی) می باشد که متاسفانه داره منقبض میشه و در نتیجه، جهان های اون دارن به هم برخورد میکنند. (در علم فیزیک، مولتیورس (چند جهانی) فرضیه‌ای‌ست که به جهان های موازی اشاره دارد، این فرضیه بر این عقیده استوار شده که عالم ما تنها یکی از چند عالم موجود در هستی می باشد و درواقع جهان های دیگری اون بیرون قرار دارند که میتوانند در برخی پارامترها با جهان ما مشابه و یا متفاوت باشند) ماجرا از این قراره که مدت ها قبل زمینی در یک عالم دیگه بر اثر حادثه‌ای نابود میشه که این نابودی منجر به از بین رفتن کل اون عالم میشه. نابودی این عالم اختلالی در سیستم مولتیورس ایجاد کرد و باعث شد که زنجیره‌ی بلندی از دیگر عالم ها هم با هم دیگه برخورد کنند و از بین بروند. این قضیه تا جایی ادامه پیدا کرد که عالم 616 مارول -عالمی که اکثر داستانِ کامیک‌بوک‌های مارول در آن روایت میشه- در خطر برخورد با دیگر عالم ها قرار میگیره. اینجا بود که گروه ایلومیناتی دست به کار شدند و بعد از مشورت، به این نتیجه رسیدند که نابودی زمین اون عالم دیگه میتونه عالم خودشون رو از نابودی نجات بده. در نتیجه، بدون هیچگونه درنگی این گروه اجازه دادند که گالاکتوس زمین اون عالم رو ببلعه! در کل، میتونیم این برخوردها و اتفاقاتی که بعد منجر به رویداد فوقالعاده‌ی «جنگ های پنهان» (Secret Wars) شد رو فاجعه‌بارترین و مخرب‌ترین حادثه‌ی تاریخ مارول نام‌گذاری کنیم، حادثه‌ای که سبب از بین رفتن نه فقط یونیورس، که بخش عظیمی از مولتیورس شد. (برای کسب اطلاعات بیشتر درباره‌ی این حادثه و برخورد دنیاها توصیه میشود اینجا، اینجا، اینجا و اینجا را کلیک کنید و اگر هنوز رویداد جنگ های پنهان را نخوانده‌اید، میتوانید آن را در اینجا با ترجمه‌ی روان فارسی و بهترین کیفیت ممکن بخوانید).

 

1- بحران در دنیاهای نامحدود

بحران دی سی

در سال 1961 و در طی شماره‌ی 123 از سری کمیک‌بوک‌های Flash دی سی کامیکس مفهوم «مولتیورس» یا همان «جهان های موازی» را برای اولین بار معرفی و وارد خط داستانی کمیک‌های خودش کرد. بعد از اون ماجرا برای 24 سال داستان های دی سی اغلب در میان جهان های موازی گوناگون جریان داشتند و ایده‌ی مولتیورس در اکثر آن ها دیده میشد. مثلا زمین یک (Earth-One) وجود داشت که گروه لیگ عدالت (Justice League)    در آن زندگی میکردند، همچنین زمین دو (Earth-Two) نیز وارد داستان ها شد که در حقیقت محل زندگی «انجمن عدالت» (Justice Society) بود. زمین سه (Earth-Three) توسط «سندیکای جرم و جنایت آمریکا» (Crime Syndicate of America) که اتحادیه‌ای شرور بود، حکمرانی می‌شد و در زمین ایکس (Earth-X) این نازی ها بودند که جنگ جهانی دوم رو پیروز شدند. در کل، ایده‌ی مولتیورس حسابی به مذاق نویسندگان خوش اومد و انقدر تاثیرگذار بود که حال و هوای کمیک‌بوک‌های دی سی از اون زمان به بعد تغییر کرد. به عبارتی، به معنای واقعی کلمه شاهد تعداد نامحدودی از دنیاهای مختلف در داستان های دی سی بودیم. تا اینکه در سال 1985 رویداد بسیار مهم «بحران در دنیاهای نامحدود» (Crisis on Infinite Earths) که همچنان بهترین و بزرگترین رویداد تاریخ دی سی کامیکسه- به انتشار رسید. در این داستان 12 شماره‌ای دیدیم که ابرخبیث نیرومندی به نام آنتی مانیتور (Anti-Monitor) تصمیم میگیره به مولتیورس دی سی خاتمه بده، بدین ترتیب تمام این دنیاها به جز پنج تای اونا به نابودی کشیده شدند که از اون میتونیم به عنوان بزرگترین و مخرب‌ترین فاجعه‌ی دنیای کمیک نام ببریم. این رویداد و این حادثه انقدر عظیم و تاثیرگذار بود که از آن زمان به بعد تاریخچه‌ی دی سی به «قبل از بحران» و «بعد از بحران» (Post-Crisis) تقسیم شد. لازم به ذکره که اون پنج دنیای باقی مانده توسط اسپکتر (Spectre) باهم دیگه ادغام و یک واقعیت و دنیای مجزا و واحد را پدید آورد که محل به وقوع پیوستن جریانات و رویدادهای بعدی دی سی یونیورس بود.

 

محمد امین حیاتی

Cap-Spider Potter

منبع: سایت  CBR

(هر گونه کپی برداری از مطالب و تصاویر تنها با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز می باشد)

Copyright © 2020  spidey.ir All rights reserved

 

مطالب مرتبط:

75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول

10 پیچش داستانی شوکه کننده در تاریخ انتشارات مارول

10 پانل برتر در تاریخ کمیک های مرد عنکبوتی

15 رویداد برتر مارول 

20 دفعه ای که مارول و دی سی اینترنت را به آتش کشیدند

15 اتفاق مهمی که سال 2016 در کمیک های مارول به وقوع پیوست

جنجالی ترین داستان های كمیك بوكی در 20 سال گذشته!

15 بلای بزرگی كه گرین گابلین بر سر مرد عنكبوتی آورده

10 اتفاق بدی که برای کاپیتان آمریکا افتاده است!

مهم ترین داستان های مارول در 10 سال گذشته

برترین و مهم ترین شخصیت های جدید مارول در 10 سال گذشته

15 جنجال بزرگ در کمیک های مارول و دی سی در سال 2017

10 پیچش داستانی برتر در فیلم های کمیک بوکی

10 پیچش داستانی برتر در سریال های کمیک بوکی

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn