دقیقاً یادم نیست چند سال داشتم. 6 سال، 7 سال؟ ولی دقیقاً یادم هست كه اولین بار در یك فروشگاه اسباببازی فروشی دیدمش. البته فقط ماسك پلاستیكیاش را. انگار همین طوری به من زل زده بود. اعتراف میكنم كه اصلاً دوست نداشتم ماسكش را به صورت بزنم. به نظرم آدم بدی میآمد. بعداً چند بار دیگر هم او را لابهلای تبلیغات داخل كمیكاستریپهای والت دیزنی كه در دوران كودكی بارها و بارها میخواندمشان، دیدم. محكم و استوار به دیوار چسبیده بود و آدم را با یك نگاه جذب خودش میكرد. مدتها گذشت و من شیفته دنیای كمیكاستریپ و قهرمانانی مثل سوپرمن، بتمن و .... شدم ولی هنوز هم به او فكر میكردم.
احساس میكردم با دیگران فرق دارد. دیدارهای بعدی ما هنگام خرید از كتاب فروشیهای اطراف میدان انقلاب رخ داد. یك كتابفروشی بود كه ویترین خود را در خیابان میگذاشت، ویترینی كه در آن همیشه یكی دو تا كمیكاستریپ ابرقهرمانی قرار داشت. او روی جلد خوش آب و رنگ یكی از همین كمیكاستریپها در حال مبارزه با فرد دیگری بود. مطمئن نبودم كدامشان قهرمان داستان است ولی نمیدانم چرا دوست داشتم او برنده مبارزه باشد. جذابیتی غریبی در هیبتش به چشم میخورد كه مرا به سمت خود میكشاند. بعدها چند بار دیگر عمداً از كنار آن ویترین گذشتم تا بیشتر ببینمش و تازه فهمیدم كه اسمش "اسپایدرمن" است...
اكنون 38 سال دارم و تقریباً تمام ماجراهای او را خوانده، دیده و یا بازی كردهام. اکثر مقالات خود را نیز درباره او نوشتهام. در ضمن، به خاطر فهمیدن داستانهای او بود كه به زبان انگلیسی علاقهمند شدم و در دانشگاه آن را ادامه دادم. اكثر واژگان و اصطلاحات انگلیسی را نیز از طریق خواندن كمیكاستریپهای او فرا گرفتم. دیگر همه دوستان و آشنایان و همكاران میدانند كه چقدر به او ارادت دارم. هنوز هم وقتی او را میبینم كه تارزنان از گوشهای به گوشه دیگر شهر میرود و با دشمنان متنوع خود دست و پنجه نرم میكند، قلبم تندتر میزند. البته حالا دیگر خیلیها او را میشناسند زیرا به لطف فیلمهای سینمایی و كارتونهای متعددش در ایران بسیار محبوب شده است. حالا دیگر اكثر كودكان و نوجوانان شهر پیراهنهایی بر تن میكنند، یا كیفها و كوله پشتیهایی بر دست میگیرند كه رویشان تصویر او دیده میشود. خیلیها را هم میشناسم كه از تماشای كارتونها یا انجام بازیهای كامپیوتریاش سیر نمیشوند و .... اما من اصلاً حسودی نمیكنم. اتفاقاً برعكس خیلی هم خوشحال میشوم وقتی میبینم دیگران هم فرصت آشنایی با او را پیدا كردهاند و از ماجراهایش لذت میبرند. ولی گاهی اوقات از خودم میپرسم كه آیا آنها میدانند كه در زیر تمام جذابیتهای ظاهری و هیاهوی تبلیغاتی اسپایدرمن، یك انسان شریف، مهربان، خوشقلب و مسئولیتپذیر نهفته است؟ آیا میدانند كه او نه تنها انسانترین قهرمان عالم كمیكاستریپ بلكه تمام ادبیات تخیلی عصر معاصر است؟ آیا میدانند كه او تنها قهرمان دنیاست كه مجبور است علاوه بر مبارزه با شخصیتهای پلید جورواجور، از صبح تا شب با مشكلات روزمره درگیر باشد؟ آیا میدانند كه هیچ قهرمان دیگری به اندازه او برای خانواده، دوستان و اطرافیان خود جانفشانی نكرده است؟ آیا میدانند كه او واقعاً عاشق شده و ازدواج كرده است در حالیكه ازدواج یك ابرقهرمان امری بسیار نادر محسوب میشود زیرا ناشران كمیكاستریپ فكر میكنند با این كار از فروش كاراكترهایشان كاسته میشود و مخاطبان كم سن و سال دیگر نمیتوانند با آنها همذاتپنداری كنند؟!
آیا میدانند كه او هرگز دست به اعمال غیر اخلاقی نزده است؟ آیا میدانند كه او همواره طرفدار مظلوم است و سعی میكند کاری که درست است را انجام بدهد حتی اگر تمام دنیا برعلیه او بسیج شده باشند؟ آیا میدانند كه هیچ وقت روحیه مثبت و تسلیم ناپذیرش را از دست نداده است؟ اصلاً آیا تا به حال شعار معروف او یعنی "قدرت زیاد، مسئولیت به همراه دارد" را شنیدهاند؟
این وب سایت و مقالاتی كه در آن میخوانید تلاشی است برای شناساندن كامل این قهرمان دوستداشتنی به علاقمندانش .......
مهدی ترابی مهربانی