رتبه بندی 10 تراژدی بزرگ مرد عنکبوتی

رتبه بندی 10 تراژدی بزرگ مرد عنکبوتی

وقتی هواداران به تاریخچه مرد عنکبوتی نگاه میکنند از خود میپرسند که پیتر پارکر چطور میتونه با این همه بدبختی و تراژدی همچنان لباس اسپایدرمنی خودش رو بر تن کنه و موقع مبارزه با جنایت شوخی کنه؟!

مقدمه: هر قهرمانی به نوعی مجبور بوده با تراژدی و اتفاقات ناگوار در زندگی خودش دست و پنجه نرم کنه. به طور مثال سوپرمن میدونه که کل نژادش نابود شده. یا بتمن علاوه بر خاطره تلخ کشته شدن والدین خودش، شاهد مردن بسیاری از متحدین خودش بوده زیرا تصمیم گرفتند جا پای او بگذارند. کاپیتان آمریکا نیز شاهد بود که چطور بهترین دوستش (باکی بارنز) در جلوی چشمانش مرد و سپس در قالب یک قاتل شستشوی مغزی داده شده برگشت. در واقع تراژدی و قهرمان بازی دوشادوش یکدیگر حرکت میکنند. اما یقیناً اگر جایزه ای برای کسی که بیشترین تراژدی را در زندگی خود تجربه کرده تعیین میشد آن جایزه به مرد عنکبوتی محبوب ما تعلق میگرفت. در طول سالها مرد عنکبوتی متحمل برخی از وحشتناک ترین ناکامی هایی شده است که هیچ قهرمانی ، چه واقعی یا خیالی، باهاش روبرو نشده. به طوری که وقتی هواداران به تاریخچه این شخصیت نگاهی می اندازند از خود میپرسند که پیتر پارکر چطور با این همه بدبختی و تراژدی هر روز صبح از رخت خواب بلند میشه، چه برسه به اینکه همچنان لباس اسپایدرمنی خودش رو بر تن و موقع مبارزه با جنایت شوخی کنه؟! هیچ کم و کسری از نظر لحظات دردناک در زندگی مرد عنکبوتی نیست و این مقاله میخواد تراژیک ترین آنها را رتبه بندی کنه.

 

10- مرگ پدر و مادر پیتر پارکر

مرگ پدر و مادر پیتر پارکر

نخستین تراژدی زندگی پیتر پارکر وقتی اتفاق افتاد که او بسیار کوچک بود و خاطرات واضحی از آن ندارد. پدر و مادر پیتر - ریچارد و مری پارکر – در چیزی که به نظر میرسید یک سانحه هوایی باشد کشته شدند ولی مشخص شد درگیر جاسوس بازی شده بودند که به دلیل مداخله «رد اسکال» جان خود را از دست دادند (این مقاله را بخوانید). عمده ی حقیقت درباره مرگ والدین پیتر پارکر از او مخفی نگه داشته شده بود تا اینکه خودش با انجام تحقیقات متوجه شد جاسوس های دولتی بوده اند که با «نیک فیوری» کار میکردند. درسته که مرگ پدر و مادر پیتر باعث شد او یتیم و از نعمت داشتن والدین محروم بشه ولی این تراژدی در این رتبه قرار میگیره زیرا پیتر نزد عمو و زن عمویی بزرگ شد که براش حکم پدر و مادر واقعی خودش را داشتند و او را به خوبی بزرگ کردند.

  

9- مرگ الکساندر وول کات (Alexander Woolcot)

در شماره 112 از کمیک The Spectacular Spider-Man نیز ما با پسر بچه ای آشنا شدیم به نام «الکس» که پدرش باهاش بدرفتاری میکرد و کتکش میزد. حتی معلم مدرسه الکس هم متوجه قضیه شده بود و میخواست جلوی بدرفتاری رو بگیره ولی پدرش مانع میشد. در شماره بعدی دیدیم که پدر الکس یک دانشمنده و روی دستگاهی تجزیه کننده کار میکنه. الکس هم به طور تصادفی دستش بهش میخوره و دارای نیروهای فوق بشری میشه و البته پدرش رو هم تجزیه میکنه! تا اینکه در شماره 118 میبینیم که مامورین و روبات های سازمان شیلد دارند این پسربچه بدبخت رو تعقیب میکنند تا دستگیرش کنند اما اسپایدرمن سعی داره هر جوری ممکنه نجاتش بده. اما  از فاصله دور الکس رو با تیر میزنند و او در بغل اسپایدرمن جان میده. واقعا پایان تلخی بود. البته همانطور که در اینجا توضیح دادیم بعداً معلوم شد که الکس زنده است ولی این چیزی از دردناکی این تراژدی کم نمیکنه چون پیتر ازش خبر نداره و خاطره جان دادن یک کودک در بغل هر کسی میتونه تا ابد برایش کابوس وار باشد.  

 

8- محو شدن زندگی زناشویی پیتر پارکر و مری جین واتسون

محو شدن زندگی زناشویی پیتر پارکر و مری جین واتسون

پیتر پاركر برای نجات زن عموی سالخورده‌اش، با شیطان (كه در عالم تخیلی مارول، «مفیستو» نام دارد) معامله میكند! یعنی شیطان در ازای نجات جان زن عمو مِی، زندگی زناشویی پیتر و مری جین را از بین میبرد و كاری میكند كه انگار آنها هرگز با هم ازدواج نكرده‌اند! به عبارتی دیگر، دیگر هیچ کس (حتی خود مری جین و پیتر) یادشون نمیاد با هم ازدواج کرده اند!) بعد یه داستان دیگه به نام One Moment in Time چاپ شد و در آن نشان داده شد که مفیستو تاریخ را عوض کرده یعنی پیتر در اصل سر مراسم عروسیش دیر رسیده بوده و مری جین هم دیگه از تصمیمش برای ازدواج با او منصرف شده! پس بنابراین الان رابطه مری جین و پیتر مثل دوران قبل از عروسیشونه یعنی مری جین میدونه پیتر اسپایدرمنه، پیتر ازش خواستگاری کرده ولی چون دیر رسیده مری جین دیگه نمیخواد باهاش ازدواج کنه !!! البته لازم به ذکره که one more day به شدت هواداران اسپایدرمن را عصبانی کرد زیرا آنها اعتقاد داشتند که مارول با چاپ این داستان نه تنها بخش عمده‌ای از تاریخچه قهرمان محبوبشان را حذف کرده بلکه خاطرات خوانندگانی که از سال 1987 (یعنی از زمان ازدواج پیتر پارکر و مری جین) با کمیک‌ ‌های اسپایدرمن زندگی کرده بودند را نابود کرده است. از طرفی چطور شخصیتی اخلاقمند و اصول گرا مثل پیتر حاضر شده با شیطان معامله كند؟ و البته بخش تراژیک قضیه برای خود پیتر پارکر اینه که ازدواج موفقش با دختری که عاشقش بود از صفحه روزگار محو شد ...

 

7- سقط شدن بچه پیتر و مری جین

سقط شدن بچه مرد عنکبوتی

در اواخر داستان "سرگذشت كلون" و زمانی كه همگی تقریبا مطمئن شده بودیم پیتر پاركر كلونی بیش نبوده و «بن رایلی» مرد عنكبوتی واقعیه ، ناگهان در شماره 418 كمیك مرد عنكبوتی شگفت انگیز سر و كله نورمن آزبورن پس از سالها پیدا شد. جالبه كه این بازگشت مصادف شد با حاملگی مری جین . بعد وقتی مری جین وضع حمل میكنه یك پرستار مرموز به نام «الیسون مونگرین» بچه رو برمیداره و میبره. به مری جین هم گفته میشه كه بچه اش سقط شده. البته همانطور که قبلا در این مقاله گفته بودیم بعدا مشخص شد که طبق معمول نورمن آزبورن پشت قضیه است. ضمن اینکه ما دیگه اثری از این بچه ندیدیم و این مشخص میکنه كه نورمن بچه پیتر و مری جین را پس از دزدیدن، كشته. و این یک تراژدی بزرگه، به ویژه برای مری جین که بهش اطلاع دادن پس از تحمل اونهمه سختی و مشقت بچه اش سقط شده است.

 

6- زنده به گور شدن

زنده به گور شدن اسپایدرمن

كمیك 6 قسمتي "آخرین شکار کریون" که اینجا به طور کامل ترجمه شده است در دهه 80 میلادی به قلم «جی ام دی متیوس» و با طراحی «مایك زِك» خلق شد و فضای بسیار متفاوت  و تاریكی دارد و همواره یكی از داستان های محبوب طرفداران مرد عنكبوتی بوده (برای كسب اطلاعات بیشتر درباره این داستان حتما  این مقاله را بخوانید). این داستان با خودکشی یکی از خبیث های کلاسیک مرد عنکبوتی به نام «سرگی کریون اف» ملقب به «کریون شکارچی» به اتمام میرسه. گفتم که داستان دارک و خفنی است و صحنه های دلهره آوری مثل زنده به گور شدن مرد عنکبوتی داره. این تراژدی هولناک باعث شد پیتر تا مدتها ترس از محیط های بسته پیدا کنه و شبها کابوس ببینه. ضمن اینکه یکی از چندش آورترین دشمنان مرد عنکبوتی به نام «وِرمین» (Vermin) هم در این داستان حاضر بود که درسته که خبیث اصلی نبود ولی در فاضلاب نیویورک پرسه میزد و بارها مردم عادی را شکار کرد و به مخفیگاه خود برد و زنده زنده آنها را میخورد!!! مرد عنکبوتی با او نیز نبرد کرد و مشخصه که کابوس او را هم میدیده!

 

5- مرگ سروان «جورج استیسی»

مرگ سروان «جورج استیسی»

 مرگ سروان استیسی نخستین تراژدی بزرگ در زندگی پیتر پاركر/اسپایدرمن پس از قتل عمو بن بود كه در شماره 90 از کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" رخ داد. در واقع، سروان استیسی به نوعی جای خالی یك پدر را برای پیتر پاركر پر كرده بود و خیلی‌ها به درستی حدس زده بودند كه او از راز بزرگ پیتر خبر دارد ولی هرگز آن را بروز نمی‌دهد. این داستان برای اولین بار این مساله را مطرح كرد كه نزدیكان اسپایدرمن همواره در معرض خطرقرار دارند و به همین دلیل تراژدی بخش لایفنك زندگی او خواهد بود. در ضمن، یكی از احساسی‌ترین و غم‌انگیز‌ترین لحظات تاریخ اسپایدرمن در پایان این داستان رقم می‌خورد یعنی جایی كه سروان استیسی در آخرین لحظات عمر خود از اسپایدرمن می‌خواهد تا از دخترش محافظت كند و نگذارد آسیبی به او برسد.

 

4- قتل «جین دی وُلف»

قتل «جین دی وُلف»

داستان دارک دیگری به نام "مرگ جین دی ولف" به قلم «پیتر دیوید» و طراحی «ریک باکلر» در دهه 80 میلادی و در سری کمیک بوک های The Spectacular Spider-Man خلق شد. در این داستان اسپایدرمن متوجه شد یکی از معدود دوستانش در اداره پلیس به نام سروان «جین دی ولف» در خانه اش به طرز فجیعی به قتل رسیده. قاتل او کسی بود که با لقب «سین ایتر» شناخته میشد و اسپایدرمن در تعقیب این جانی خطرناک شاهد برخی از بدترین لحظات حرفه اش بود و در نهایت از فاش شدن هویت واقعی او بسیار متعجب و البته خشمگین شد زیرا  این اتفاق ناگوار برای مرد عنکبوتی جنبه شخصی هم داشت. در واقع جین از معدود افسران نیروی پلیس بود که علیرغم شخصیت سرسخت و خشن خود اما طرفدار مرد عنکبوتی بود و حتی در چند پرونده با هم همکاری کردند. موضوع وقتی تلخ تر شد که مرد عنکبوتی فهمید جین بهش علاقه رومانتیک هم داشته ولی هرگز آن را بروز نداده بود ... 

 

3- ورود دکتر اختاپوس به ذهن، جسم و زندگی شخصی پیتر پارکر/مردعنکبوتی

ورود دکتر اختاپوس به ذهن، جسم و زندگی شخصی پیتر پارکر/مردعنکبوتی

قطعا بزرگترین اتفاق و تغییر 10 سال گذشته در داستان های مرد عنکبوتی مربوط به وقایع "مرد عنکبوتی برتر" میشود. کی فکرش رو میکرد مارول بزرگترین و محبوب ترین شخصیت خودش رو بکشه و بعد یک خبیث رو داخلش جسمش بذاره؟! در واقع اولین جنجالی  که در دوره ای که دن اسلات نویسنده اسپایدرمن بود این بود که ذهن و حافظه پیتر پارکر با دکتر اختاپوس عوض شد. یعنی ذهن دکتر اختاپوس اومد داخل بدن پیتر پارکر/اسپایدرمن و برعکس! منتهی مساله این بود که بدن و جسم دکتر اختاپوس درب و داغون بود و در نتیجه پیتر در شماره 700 از کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز و در حالی که در آغوش دکتر اختاپوس بود، درگذشت! در هر حال اتفاقات جوری رقم خورد که دکتر اختاپوس وارد جسم و ذهن و حافظه پیتر پارکر شد. او سپس هویت مرد عنكبوتی برتر را برای خود انتخاب كرد و تصمیم گرفت یک جور ضد قهرمان باشد که با روش های خاص خودش جنایت را سرکوب میکند. بدش هم نمیومد کسی را که فکر میکنه باید بُکشه، بُکشه! البته در نهایت پیتر پارکر دوباره به جسم خودش برگشت ولی شاید تراژدی بدتر از اینکه جسم و ذهنش مورد تجاوز یکی از بدترین دشمنانش قرار گرفته بود که زندگی شخصی اش علیرغم آنکه از نظر ظاهری بهتر و جذاب تر از قبل شده (مثلا اکتاویوس باعث شده بود او صاحب شرکتی به نام "صنایع پارکر" بشه) اما خیلی زود بدتر از قبل شد! (شما میتونید کمیک های مرد عنکبوتی برتر را در  اینجاو به صورت رایگان با ترجمه فارسی بخونید و لذت ببرید).

 

2- مرگ گوئن استیسی

مرگ گوئن استیسی

درباره این یكی بارها و بارها در سایت ما مقاله نوشته شده و بحث شدهداستان غم انگیز مرگ گوئن استیسی یكی از مشهور ترین داستان های تاریخ كمیكه و اونقدر مهمه كه آغاز گر دوره جدیدی در تاریخ كمیك شد. چه كسی فكرش را میكرد كه در اوج دوران معصومیت در عالم كمیك ناگهان عشق واقعی قهرمان شماره یك مارول كامیكس توسط دشمنش كشته بشه؟ پیتر تا حالا هیچ وقت نتونسته مرگ گوئن رو به دست فراموشی بسپاره و همیشه در عذاب بوده چون خودش رو هم به نوعی مقصر میدونه و از اون بدتر این كه نتونست به قولی كه به پدر گوئن داد عمل كنه و نزاره آسیبی به دخترش برسه. نكته دیگه ای كه اوضاع را پیچیده تر كرد و باعث شد وضعیت داستان های مرد عنكبوتی دراماتیك تر بشه این بود كه در پاپان داستان گرین گابلین هم توسط گلایدر خودش كشته شد. و برای سالهای سال پسرش كه دوست صمیمی پیتر بود، اسپایدرمن را مقصر میدونست ! یعنی ببینید واقعا پیتر ما چی كشید: از یه طرف عشق اش توسط یك شخص واقعا پلید كشته شد ولی جامعه ازش خبر نداشت و باید خودش تنهایی این غم را تحمل میكرد. از طرفی هم مردم شهر و بهترین دوستش، اسپایدرمن را مسئول كشته شدن نورمن آزبورن و گوئن میدانستند. واقعا بدبختی از این بیشتر؟ در هر حال پس از مرگ گوئن پیتر دیگر هرگز آن آدم سابق نبود. 

 

1- مرگ عمو بن

مرگ عمو بن

به اذعان تمام كارشناسان كمیك مرد عنكبوتی در بین تمام ابرقهرمانان از بهترین و كامل ترین منشا یا origin برخوردار است. در واقع، «استن لی» و «استیو دیتكو» در شماره 15 از كمیك "فانتزی شگفت انگیز" و در عرض تنها 11 صفحه به بهترین شكل ممكن پیتر پاركر/اسپایدرمن را به خواننده معرفی و دنیای پیرامونی او را با جزئيات باورنكردني خلق كردند (برای كسب اطلاعات بيشتر درباره نحوه پيدايش مرد عنكبوتي اين مقاله را بخوانيد)  به جرات میتوان ادعا كرد كه حتی یك كلمه یا یا یك پانل اضافی هم در اين داستان وجود ندارد. یادم می آید كه یكی از پژوهشگران بزرگ تاریخ كمیك گفته بود "تلاش برای بهتر كردن یا اضافه كردن origin اسپایدرمن كاملا بیهوده است و مثل آن میماند كه  انگار بخواهیم به شاهكاری مثل "برباد رفته" چیزی اضافه كنیم!" به همین دلیل است كه منشا مرد عنكبوتی در طول بیش از 50 سال گذشته دست نخورده باقی مانده است و بر خلاف بیشتر ابرقهرمانان كه معمولاً در طی سالیان گذشته سعی شده origin شان اصلاح یا غنی تر شود، اما اسپایدرمن سفت و محكم بر سر origin خود باقی مانده است. بدون شك مهم ترین بخش از منشا اسپایدرمن به مرگ عموی او یعنی «بن پاركر» برمیگردد. استن لی و استیو دیتكو با هوشمندی و نبوغی منحصر به فرد با قرار دادن مرگ عمو بن در بطن origin مرد عنكبوتی پیچشی جالب و ابدی در او به وجود آوردند و مسئولیت پذیری را سرلوحه ماجراهایش قرار دادند، به طوریكه اگر از هر كسی بپرسید چرا پیتر پاركر مرد عنكبوتی شد به شما پاسخ خواهد داد: "چون میتونست جلوی یه سارق رو بگيره ولی نگرفت. بعدش اون سارق رفت و عموش رو كشت". آری! مرگ عمو بن به پیتر یاد داد كه "قدرت زیاد، مسئولیت پذیری به همراه دارد".  به عبارت دیگر، مرگ عمو بن همواره نقطه ای بوده كه پیتر دربحبوحه بسیاری از بحران های  بزرگ زندگی به آن رجوع كرده تا قوت قلب بگیرد و یا اگر تا حدی از مسیر اصلی فاصله گرفته، دوباره به آن برگردد.  از سوی دیگر، لی و  دیتكو با این كار نشان دادند كه تراژدی بخش لاینفك زندگی مرد عنكبوتی خواهد بود و پس از مرگ او بود كه تراژدی های دیگری نیز به سراغش آمد که در این مقاله به آنها اشاره شد. مرگ عمو بن در رتبه نخست تمامی تراژدی های بیشمار مردعنکبوتی قرار میگیرد زیرا کاملا در بطن اریجین او قرار دارد و انگیزه ای شد برای موجودیت او.

 

 مهدی ترابی مهربانی

منبع: سایت CBR

 All rights reserved © Spidey.ir 2021

     (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

10 تراژدی غم انگیز کمیک های مارول

مهم ترین داستان های کمیک بوکی مرد عنکبوتی + لینك دانلود مستقیم

تاریخچه کمیک های اسپایدرمن - قسمت اول

10 تغییر بزرگ در دنیای کمیک بوک های مرد عنکبوتی در دهه گذشته

تاریخچه کمیک های اسپایدرمن - قسمت دوم

لحظات ماندگار در كمیك‌های اسپایدرمن

10 حقیقتی که باید دربارهٔ داستان "اسپایدرمن: یک روز دیگر" بدانید

بهترین داستان های مرد عنکبوتی در 10 سال گذشته

لحظات ماندگار در كمیك‌بوک های مرد عنکبوتی: مرگ سروان جورج استیسی

مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی در 10 سال گذشته

لحظات ماندگار در كمیك‌بوک های مرد عنکبوتی: مرگ عمو بن

جنجالی ترین داستان های كمیك بوكی در 20 سال گذشته!

15 بلای بزرگی كه گرین گابلین بر سر مرد عنكبوتی آورده

15 بلای بزرگی كه گرین گابلین بر سر مرد عنكبوتی آورده

10 لحظه در داستان های مارول که دنیای کمیک بوک را تکان داد!

10 لحظه جنجالی «دن اسلات» در کمیک بوک های مرد عنکبوتی

لحظات ماندگار در كمیك‌ های مرد عنکبوتی: اسپایدرمن زنده به گور میشود!

قسمت آخر از کمیک "اسپایدرمن: مرگ جین دی ولف" ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

Agent bishop
#1 Agent bishop 1400-04-08 10:28
یه نکته که من خیلی از تراژدی های مردعنکبوتی خوشم میاد اینکه همشون (به جز مردعنکبوتی برتر ) ماندگار شدن و هیچ وقت به حالت عادی برنگشتن یعنی همه افرادی که تو این لیست مردند دیگه هیچ وقت به طور کامل برنگشتن و مطمئنا در آینده هم مرده باقی خواهند بود تا مردعنکبوتی این تراژدی ها رو تو ذهنش داشته باشه و این ویژگی او رو نسبت به بقیه خاص تر می‌کنه برای مثال cbr همین مقاله رو برای بتمن هم نوشته بود ولی چهار تا از اتفاق های اون لیست دوباره بعد ها به حالت عادی برگشت و درست شدن و از حالت تراژدی شدن خارج شدن .
نقل قول کردن
Mani.s.j
#2 Mani.s.j 1400-04-08 11:23
سلام
ماشالا مردعنکبوتی زنرگانی بسیار پرمشغله داشته من اگه بودم همون زندگی معمولی رو انتخاب میکردم
شماره یک و شماره دو خیلی بده:((
نقل قول کردن
Mohamadgg
#3 Mohamadgg 1400-04-08 12:22
قهرمانیکه به تراژدی ها و سختی های زندگیش معروفه
طرفدار مردعنکبوتی میدونه که بزرگترین تراژدی برای پیتر چی بوده و هست و خواهد بود
میدونید من خودم یه تفکری که دارم اینه که این تراژدی ها پیتر امروز رو ساخته. البته نه همه لیست
اون هایی که روی ایده عالی و درست نویسنده پیش رفتن نه فقط دستور مستقیم و بی چون و چرای مارول بودن و به خاطر یه علت مسخره (مطمئنم میدونید منظورم کدوم مورده :-* )
حالا از این مورد بگذریم هرکدوم از اتفاقات یک بعد شخصیتی جدید برای پیتر درست کرده و اون رو برای ما قابل باور تر کرده
ممنون استاد ترابی بابت مقاله
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#4 AM SM BM SM 1400-04-08 13:31
سلام
ممنون بابت مقاله.
تراژدی های انبوهی که برای شخصیت اسپایدرمن به وجود آمده اغلب باعث پدید آمدن داستان های خوبی شدند اما قطعا غمی بر دل اسپایدی و خود هواداران او میگذارند. برترین تراژدی های او هم آنهایی هستند که برای شخص پیتر پارکر به وجود اومدند. بدون شک پیتر پارکر زجر کشیده ترین قهرمان هست (تازه اونم زجر هایی که اغلب در سنین نوجوانی و جوانی رخ دادند) که زندگی او را بسیار سخت میکنند اما به قول خودش "مهم نیست چی پیش میاد اون (اسپایدرمن) هیچ وقت دست از تلاش بر نمیداره."
رتبه بندی تراژدی های انبوه این شخصیت واقعا کار آسونی نیست! ما به عنوان اولین تراژدی پیتر پارکر یکی از بزرگترین تراژدی هایی که برای یک آدم معمولی رخ میده رو شاهد هستیم، مرگ پدر و مادرش! اما اون تحت نظر عموش و زن عموش بزرگ شد. اما مرگ عموی عزیزش بر اثر اشتباه او رخ داد. تراژدی که سرنوشت اون رو به عنوان یک قهرمان تعیین کرد. که یاد گرفت چطور از قدرت خودش درست استفاده کنه. و البته مرگ دردناک گوئن استیسی که اون هم زندگی اون رو بسیار تحت الشعاع قرار داد و تا مدت ها بر اساسش عذاب وجدان گرفت. و بقیه تراژدی های سنگینی که هر کدام در مسیر شکل دادن زندگی او تاثیر زیادی داشتند. همه این ها باعث شدند که او زجر کش ترین قهرمان دنیای کمیک باشه اما همیشه بلند شد و روی پای خودش وایسته و باز هم به عرصه برگرده. سایر تراژدی ها که انواع مختلفی دارند هم بسیار ناراحت کننده هستند. مثل مرگ کودکی در دستان اسپایدی یا مرگ جین دی ولف که یکی از داستان های دارک اسپایدی هست. آخرین شکار کریون هم برای پیتر و خواننده ها داستان ترسناکی بود و قطعا پیتر لحظات بسیار سختی رو گذروند. واقعا به نظرتون چطور کسی با این همه غم میتونه سر پا شه؟ خودش میگه که "درسته که ناکامی ها برامون درناک هستند ولی ازشون درس میگیریم." اون پسر خیلی درد کشیده اما سعی میکنه باز هم سر پا شه و کاری رو بکنه که به عنوان مسئولیت قبولش کرده.
راستی اینم بگم که به نظرم اگر زن عمو می با اون شکل افتضاح برنمیگشت مرگ او هم در شماره ۴۰۰ کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز بسیار دردناک بود و پیتر اشک های بسیار زیادی ریخت.
نقل قول کردن
Strange spidey
#5 Strange spidey 1400-04-08 13:47
سلام ممنون بابت این مقاله
واقعا ترتیب بندی عالی بود
من واقعا از کمیک مرگ جین دی ولف خوشم اومد مخصوصا حضور دردویل به عنوان یاور اسپایدی
به نظر من ورود اختاپوس به جسم اسپایدی شاید ناراحت کننده باشه ولی یه خوبی تونست نشون بده که اختاپوس حتی با اون هوش و امکانات بالایی که داشت هیچ وقت به پای اسپایدی نمی رسه و باعث شد که خیلی از داستان های جلوتر اسپایدی هم تحت الشعاع قرار بگیره ( یعنی استفاده فوق العاده از یه اتفاق منفی تو داستان چنین شخصیتی نشون میده چقدر روی کمیک های اسپایدی دقت به خرج میدن)
درباره مرگ گوئن استیسی و عمو بن هم که حرفی باقی نمی مونه.
یک نکته ای که خیلی یرام تو کمیک های مرد عنکبوتی جالبه اینه که هر شخصیتی که تو خط داستانی اسپایدی میمیره دیگه بر نمی گرده( بر عکس کمیک های کاپتان آمریکا) تو این سری هم به جز دو تا همه از این قانون رعایت کردن مثلا مرگ گوئن حتی با وجود اینکه شخصیت گوئن خیلی پر رنگ بوده اما هیچ وقت شاهد برگشتش نبودیم.
نقل قول کردن
Pooyan mirzahosseini
#6 Pooyan mirzahosseini 1400-04-08 14:10
سلام استاد عزیز مثل همیشه عالی بود
راستش رو بگم به نظر من یکی از دلایلی که مرد عنکبوتی محبوب ترین هست تراژدی ، داستان و سختی های زیادی رو پشت سر گذاشته و بارها از لحاظ روحی و روانی در هم شکسته و دوباره تونسته سر پا بشه این برای بیننده یا خواننده این داستان ها یک شرایطی رو به وجود میاره که جذب این ابرقهرمان با قدرت زیاد و مسئولیت زیاد میکنه :lol:
راستش با رتبه بندی موافقم اما اصلاً با ایده شماره هشت حال نمیکنم احساس میکنم کلا اون شخصیت ساده و پاک مردعنکبوتی رو از بین بردن آخه معامله با شیطان به هم زدن ازدواج پیتر و ام جی نظر شما چیه ؟ :-)
نقل قول کردن
Ehsan Spider
#7 Ehsan Spider 1400-04-08 14:20
سلام

خیلی ممنون استاد عزیز. قشنگ کیف کردم.

بی تردید اسپایدی در تاریخچه خودش تراژدی های فراوانی تجربه کرده که باعث شده خودمون رو زیر اون نقاب معصوم تجسم کنیم. خب مثل خود ما سختی های زیادی داشته و البته خوشی های زیادی هم داشته که این دو مکمل یکدیگرند.

از تمامی این موارد باخبر بودم و هنگام خواندن مورد جین دی ولف، به دلیل توصیف بی نقص و عشق آمیز شما مو های سرم سیخ شد.

به نظرم زندگی پیتر سرشار از این گونه داستان هاست که توی این مقاله هم جایی نگرفتند ولی در نوع خودشون جالب و تراژیک بودند. مثل مرگ بن رایلی و حتی مرگ و بازی با احساسات پیت سر قضیه روبات های پدر و مادرش و....



دستتون درد نکنه استاد. مثل همیشه سبک نگارش شما اینجا هم به مشهود بود، حتی با اینکه ترجمه بود.
نقل قول کردن
Ehsan Spider
#8 Ehsan Spider 1400-04-08 14:38
به نقل از Strange spidey:
مثلا مرگ گوئن حتی با وجود اینکه شخصیت گوئن خیلی پر رنگ بوده اما هیچ وقت شاهد برگشتش نبودیم.


استن لی هم تحت فشار هوادار ها سعی کرد گوئن رو برگردونه و به کان‌وی گفتش که برش گردونه اونم یه داستان جنجالی دیگه نوشت و در قالب کلون برش گردوند که با وجودی که داستان خوبی هم از آب در نیومد ولی کل بخش کلونی داستان های اسپایدی رو زمینه سازی کرد.


یه درس دیگه ای هم که گرفتیم اینه که این مرگ اینقدر زیبا و تاثیر گذار بود که اصلا قابل تغیر و دست بردن نیست و تاثیر به سزایی در عمق شخصتی اسپایدی داره.


به نقل از Strange spidey:

به نظر من ورود اختاپوس به جسم اسپایدی شاید ناراحت کننده باشه ولی یه خوبی تونست نشون بده که اختاپوس حتی با اون هوش و امکانات بالایی که داشت هیچ وقت به پای اسپایدی نمی رسه و باعث شد که خیلی از داستان های جلوتر اسپایدی هم تحت الشعاع قرار بگیره ( یعنی استفاده فوق العاده از یه اتفاق منفی تو داستان چنین شخصیتی نشون میده چقدر روی کمیک های اسپایدی دقت به خرج میدن)
.


به نظرم نقطه اوج تراژیک این اتفاق اون جایی بود که پیتر در آغوش کسی جان داد که تمام عمر باهاش سر جنگ داشته. در واقع من جایی اسپایدی بودم ترجیح میدادم حداقل آخرین چهره ای که میبینم چهره زن عمو می یا مری جین باشه نه چهره خود پیتر که یه خبیثی رفته توش و خدا میدونه که چه بلایی میخواد سر زندگیش بیاره. خودم از اون نگاه ناجورش به مری جین شدیدا عصبانی شدم و رگ غیرتم ترکید و بخش دردناکش هم اینجا بود که پیت در قالب به قول معروف «روح» این صحنات رو میدید و کاری نمیتونست بکنه. پیت توی این اتفاق به تنهایی مرد یعنی عزیزی سر مزارش حاضر نشد و این، این قضیه رو دردناک تر میکنه. مرگ پیت آلتیمیت رو با این مرگ مقایسه بکن.



گفتی که دوکی به پای پیت نمیرسه ولی نظر من اینه توی عرصه آنتی هیرویی که کاملا مخالف اخلاقیات پیت هستش دوکی فراتر از انتظار عمل کرد و به نظرم حتی کاراکتر جالبی هم بود ولی برای ما که همیشه چهره مهربونی مثل پیت با اون اخلاقیاتی که خودت میدونی رو میدیدیم، سخته که با پیتر پارکری از این نوع حال کنیم و ازش خوشمون بیاد. حتی این کاراکتر بعدا هم باز ادامه دار شد که سری کمیکش توی سایت ترجمه شده. به نظرم این که توی یه دنیای دیگه دوکی جای پیت باشه ایده بدی نیست ما که همجورشو دیدیم اینم روش.

من از این داستان این برداشت رو گرفتم که اگه اسپایدی شاید اون دل مهربونش رو نداشت یه چیز مثل این میشد. همه میدونیم که پیت توی عقل کم از دوکی نداره و اگه اون وجدان، ذهنیت و شخصیت پیتری رو نداشت شاید یه همچین کاراکتری میشد. قهرمانی موفق اما خشک و بدون روحیه جوانمردی و قهرمانی.
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
#9 Scarlet Speedster 1400-04-08 16:26
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد ترابی عزیز.
خیلی ممنون از مقالهٔ زیباتون.
بر کسی پوشیده نیست که زندگی و هویت ابرقهرمانی پیتر پارکر پُر از تراژدی های مختلف ـه که همین تراژدی ها هستن که زندگی اون رو شکل دادن. به جرئت میشه ادعا کرد که حتی اگه یکی از این تراژدی ها در تاریخ کمیک بوک های اسپایدرمن رخ نمیدادن، الان زندگی این ابرقهرمان تا چه اندازه تفاوت داشت.
فقط یک لحظه تصور کنید... برای مثال اگه هیچ‌وقت مرگ عمو بن رخ نمیداد، پیتر هم هیچ‌وقت به درکی از مسئولیت پذیری نمیرسید و شاید اصلاً به قهرمانی هم تبدیل نمیشد و همون نمایش دهندهٔ تلویزیونی باقی میموند (البته ممکن هم بود که استن لی و استیو دیتکو بدون این تراژدی هم پیتر رو به یه ابرقهرمان تبدیل کنن؛ ولی باید قبول کرد که در اون صورت اوریجین این شخصیت خیلی کلیشه‌ای میشد)
یا مثلاً اگه گوئن استیسی هیچ‌وقت کشته نمیشد، پیتر هم هیچ‌وقت به ازدواج با مری جین و آغاز زندگی مشترک ـش با اون فکر نمیکرد و شاید الان گوئن به عنوان شریک زندگی پیتر شناخته میشد (که قطعاً مارول قضایای omd رو روی اون هم اجرا میکرد و شاهد چنین چیزی نمی‌بودیم) ولی با مرگ این شخصیت، حضور مری جین در کمیک های اسپایدرمن پر رنگ تر شد و اگه مرگ گوئن اتفاق نمیفتاد، شاهد دو تراژدی دیگهٔ ذکر شده در این لیست نبودیم؛ یعنی از دست رفتن بچهٔ پیتر و مری جین و به هم خوردن ازدواج اونها توسط مفیستو (که البته هیچ‌ کدوم‌مون از این آخری خوشمون نمیاد :-* )
انصافاً قرار گرفتن نخستین تراژدی بزرگ زندگی پیتر پارکر یعنی مرگ عمو بن در جایگاه اول، درست ترین تصمیم ممکن بود. مطمئنا هیچ تراژدیِ بدتر و بزرگتریدر زندگی پیتر پیش نخواهد اومد و قرار دادن اون در اوریجین ایده‌آل و بی‌نقص اسپایدی به ماندگار شدن این تراژدی خیلی کمک کرده. واقعاً حتی نمیشه تصور کرد که بدون مرگ عمو بن، پیتر به یه قهرمان تبدیل بشه و در حقیقت این مرگ عمو بن بود که شخصیت اسپایدرمن واقعی رو تشکیل داد. راستش تنها چیزی که ازش افسوس میخورم، این ـه که لی و دیتکو فرصت و صفحات خیلی کمی رو برای روایت اوریجین اسپایدی در اختیار داشتن و برای همین هم حین خوندن این داستان، مخاطب با یه ریتم خیلی تند رو به رو میشه و فرصت زیادی رو برای لذت بردن از داستان و البته تاثیر مرگ عمو بن روی پیتر پیدا نمیکنه (البته شاید همه با نظر من موافق نباشن) برای همین هم سالها بعد برایان مایکل بندیس و مارک بگلی اوریجین پیتر در سری Ultimate Spider-Man رو در چند شماره روایت کردن. ولی در کل این موضوعات چیزی از مهم و ارزشمند بودن تراژدی مرگ عمو بن کم نمیکنه. جالب ـه که بعد از گذشت تقریباً ۶۰ سال از خلق شدن اسپایدرمن و مرگ عمو بن، هنوز هم این اتفاق بزرگترین تراژدی این شخصیت ـه و هنوز هم رو دستش نیومده! واقعاً تحسین برانگیز ـه!
یادم ـه وقتی اولین بار شمارهٔ ۱۲۲ از عنوان «مرد عنکبوتی شگفت انگیز» که مرگ گوئن استیسی هم در اون رخ میده رو خوندم، احساس پوچی میکردم. اصلاً انتظار نداشتم که چنین تراژدی‌ بزرگیی برای پیتر رخ بده و مطمئنا هیچ‌کس دیگه‌ای هم انتظارش رو نداشت. کشته شدن عشق واقعی یک ابرقهرمان به دست شرور داستان اون هم در فضای صمیمی و دوستانهٔ کمیک‌بوک؟ این همون چیزی ـه که کلیشه ها رو در اون مقطع شکست و آغاز گر دوران جدیدی در دنیای کمیک شد، چون قبلاً نذیرش نبود (البته اگر بود هم به این تأثیر گذاری نبود) چیزی که ترازدی این داستان رو خیلی غم انگیز و خاص‌تر میکنه‌، این ـه که پیتر با تمام خشم و حس کینه و انتقامی که وجودش رو فرا گرفته بود، باز هم در انتها حاضر نشد که نورمن رو بکشه. اون هم آدمی مثل نورمن که بار ها و بار ها بلا های زیادی رو سر پیتر آورده با این کارش دیگه خون پیتر رو به جوش آورده بود. ولی با همهٔ اینها، پیتر به یاد عقاید و باورهای خودش افتاد و میدونست که کشتن نورمن نه تنها چیزی از غم مرگ گوئن کم نمیکنه، بلکه اون رو بیشتر هم میکنه و اینجا نویسنده کاری میکنه تا نورمن هم به دست گلایدر خودش کشته بشه تا عدالت اجرا شده باشه. راستش من خیلی این دو شماره رو دوست دارم و به نظرم در top 3 کل داستان های تاریخ اسپایدرمن قرار داره و نویسندگانش هم فرصت بیشتری برای روایت داستان داشتن تا بر خلاف مرگ عمو بن، مخاطب فرصت بیشتری رو برای قرار گرفتن در بطن داستان و تأثیر گرفتن از اون پیدا کنه.
تعویض ذهن و جسم پیتر پارکر با دکتر اختاپوس هم ایدهٔ منحصر به فرد و کلیشه شکنی بود و مارول و دن اسلات با این حرکت اون ایدهٔ کلیشه‌ایِ "دانشمند شروری که میخواد هر طوری شده شخصیت اصلی داستان رو نابود کنه" رو از دکتر اختاپوس گرفتن و حال و هوای جدیدی به شخصیت پردازی اون دادن. با همهٔ اینها به نظرم رتبهٔ این مورد یکم زیادی بالاست و برخلاف نویسنده، من فکر میکنم که مرگ جین دی‌ولف و سروان استیسی خیلی غم‌انگیزتر و مهم‌تر از این مورد هستن.
قتل جین دی‌ولف هم تراژدی مهم دیگه ای در زندگی پیتر بود و پیتر دیوید با این داستان نشون داد که چرا یکی از برترین نویسندگان تاریخ کمیک بوک های اسپایدرمن ـه. اما از اون مهم‌تر، مرگ سروان استیسی ـه که به نظرم باید یه رتبه بالاتر می‌بود و حداقل من که تأثیر بیشتری از این تراژدی گرفتم. همون‌طور که گفته شد، بعد از عمو بن سروان استیسی تا حدودی جای خالی یک پدر رو برای پیتر پر کرده بود و سرنخ هایی از آگاهی اون نسبت به هویت مخفی پیتر داده میشد مرگ این شخصیت هم خیلی فداکارانه بود و نشون میداد که "حتی مردم عادی هم میتونن قهرمان داستان باشن" و در نتیجه سروان در اقدامی فداکارانه جان یک کودک بی‌گناه رو از مرگ حتمی نجات داد و مرگ این شخصیت و قولی که از پیتر در رابطه با محافظت از دخترش گرفت هم به غم‌انگیزتر شدن مرگ گوئن کمک و عذاب وجدان پیتر رو هم بیشتر کرد .
بقیهٔ موارد لیست هم به خودی خود غم‌انگیز بودن ولی تأثیری که مواردی که در بالا گفتم رو نداشتن.
تا یادم نرفته بگم که به قول یکی از دوستان، ای کاش مارول هیچ‌وقت زن عمو می رو به اون شکل مسخره از مرگ بر نمی گردوند تا بعد از اون همه ناراحتی و اشک ریختن های پیتر برای کسی که از مادر هم بیشتر دوستش داشت، شاهد حضور این تراژدی در لیست باشیم و از بازگشت مسخرهٔ اون به زندگی به عنوان یکی از بدترین ایده های نویسندگان کمیک های اسپایدرمن یاد نکنیم.





باز هم تشکر میکنم از استاد ترابی عزیز بابت ترجمهٔ این مقالهٔ زیبا.
یکی از بهترین مقالاتی بود که این چند وقت اخیر خوندم.

خسته نباشید!
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
#10 Scarlet Speedster 1400-04-08 16:36
به نقل از Ehsan Spider:
به نقل از Strange spidey:
مثلا مرگ گوئن حتی با وجود اینکه شخصیت گوئن خیلی پر رنگ بوده اما هیچ وقت شاهد برگشتش نبودیم.


استن لی هم تحت فشار هوادار ها سعی کرد گوئن رو برگردونه و به کان‌وی گفتش که برش گردونه اونم یه داستان جنجالی دیگه نوشت و در قالب کلون برش گردوند که با وجودی که داستان خوبی هم از آب در نیومد ولی کل بخش کلونی داستان های اسپایدی رو زمینه سازی کرد.

فکر کنم شما «clone saga»ـی دههٔ ۷۰ میلادی رو با دههٔ ۹۰ میلادی اشتباه گرفتید. چون که این داستان که در دههٔ ۷۰ منتشر شد و همون‌طور که خودتون هم گفتید گوئن در قالب یک کلون برگشت، داستان خیلی خوبی بود و دنبالهٔ اون در دههٔ ۹۰ بود که داستان جالبی از آب در نیومد به عنوان یکی از بدترین داستان های اسپایدرمن شناخته میشه.

اتفاقاً یادم ـه یه بار استاد هم از اون «clone saga»ـی ابتدایی به عنوان یکی از داستان های مورد علاقه‌شون یاد کردن:
spidey.ir/.../...
نقل قول کردن
s.p.i
#11 s.p.i 1400-04-08 16:41
سلام خیلی ممنون بابت مقاله
واقعا پیتر تراژدی های درد ناکی رو پشت سر گذاشته

والبته من امیدوار بود یک روز بچه پیتر ببینم و ازداوج برگرده
ووالبته شخصیت های مثل عمو بن و گوئن و جین دی ولف برنگشتن واتفاقات ماندگار بودن و مورد شماره ۱۰برای پیتر سخت بود
ولی با همه ی این سختی ها پیتر همیشه راه خودشو ادامه میده چون میدونه قدرت زیاد مسئولیت زیادی به همراه داره
تشکر و ممنون
نقل قول کردن
Ehsan Spider
#12 Ehsan Spider 1400-04-08 18:09
به نقل از Scarlet Speedster:
به نقل از Ehsan Spider:
به نقل از Strange spidey:
مثلا مرگ گوئن حتی با وجود اینکه شخصیت گوئن خیلی پر رنگ بوده اما هیچ وقت شاهد برگشتش نبودیم.


استن لی هم تحت فشار هوادار ها سعی کرد گوئن رو برگردونه و به کان‌وی گفتش که برش گردونه اونم یه داستان جنجالی دیگه نوشت و در قالب کلون برش گردوند که با وجودی که داستان خوبی هم از آب در نیومد ولی کل بخش کلونی داستان های اسپایدی رو زمینه سازی کرد.

فکر کنم شما «clone saga»ـی دههٔ ۷۰ میلادی رو با دههٔ ۹۰ میلادی اشتباه گرفتید. چون که این داستان که در دههٔ ۷۰ منتشر شد و همون‌طور که خودتون هم گفتید گوئن در قالب یک کلون برگشت، داستان خیلی خوبی بود و دنبالهٔ اون در دههٔ ۹۰ بود که داستان جالبی از آب در نیومد به عنوان یکی از بدترین داستان های اسپایدرمن شناخته میشه.

اتفاقاً یادم ـه یه بار استاد هم از اون «clone saga»ـی ابتدایی به عنوان یکی از داستان های مورد علاقه‌شون یاد کردن:
spidey.ir/.../...



آه درسته. موقع نوشتن کامنت تازه اون مقاله بد ترین های استاد رو خونده بودم و فکرم اونجا بود.

دمت گرم داداش
نقل قول کردن
AmirhoseinJafari2005
#13 AmirhoseinJafari2005 1400-04-08 18:17
مقاله جالبی بود.... خسته نباشید ;-)
نقل قول کردن
Ghost Rider
#14 Ghost Rider 1400-04-08 18:38
به به عجب مقاله ای، داشتم میگفتم نه بابا صد درصد گوئن اوله بعد یادم به عمو بن افتاد..
خیلی مورد 9 عجیب بود واسم
مورد های
5(تقریبا میدونستم ولی نه اینقدر)
9
رو نمیدونستم
الحمدالله منم امروز میخوام یه یک ساعت دیگه کاپیتان آمریکا اولین انتقام جو رو با مادرم ببینیم و شروعی باشد برای ساخت پلی قوی بین فیلم های مارول و من
نکته ای چیزی میخواید قبل از اینکه ببینم بگید!
نقل قول کردن
ab8001ab@gmail.com
#15 ab8001ab@gmail.com 1400-04-08 20:55
سلام خسته نباشید
من خودم کمیک زیاد نخوندم اما همون اندک مقداریم که خوندم خیلی از لحاظ احساسی باهام بازی نکردن،اما وقتی کمیک مرگ گوئنو میخوندم باهاش زارزار اشک میریختم و واقعا تمام صحنه ها و دیالوگاش دراماتیک بودن.
اسپم:من کاربر جدیدم و نام کاربریمو نمیتونم عوض کنم کسی میدونه چکارش کنم؟
نقل قول کردن
Ghost Rider
#16 Ghost Rider 1400-04-08 22:23
به نقل از :
سلام خسته نباشید
من خودم کمیک زیاد نخوندم اما همون اندک مقداریم که خوندم خیلی از لحاظ احساسی باهام بازی نکردن،اما وقتی کمیک مرگ گوئنو میخوندم باهاش زارزار اشک میریختم و واقعا تمام صحنه ها و دیالوگاش دراماتیک بودن.
اسپم:من کاربر جدیدم و نام کاربریمو نمیتونم عوض کنم کسی میدونه چکارش کنم؟

من دلم میخواد عوض کنم اگه شد به شما هم میگم!
پ.ن:اگر الان اسمم جدیده من کاربر قدیمی(3سال پیش سایت رو دنبال میکردم اما 5 ماهه اومدم) سایت Ghost rider
هستم اگر الان اسمم عوض شده!
نقل قول کردن
Ghost Rider
#17 Ghost Rider 1400-04-08 22:26
به نقل از :
سلام خسته نباشید
من خودم کمیک زیاد نخوندم اما همون اندک مقداریم که خوندم خیلی از لحاظ احساسی باهام بازی نکردن،اما وقتی کمیک مرگ گوئنو میخوندم باهاش زارزار اشک میریختم و واقعا تمام صحنه ها و دیالوگاش دراماتیک بودن.
اسپم:من کاربر جدیدم و نام کاربریمو نمیتونم عوض کنم کسی میدونه چکارش کنم؟

پی بردم نمیشه،به اسپایدی ایمیل بده ببین راهی هست یا نه ;-) (احتمالا بخاطر اسمت الان کلی ایمیل مزاحم داری :sad:)
نقل قول کردن
s.p.i
#18 s.p.i 1400-04-09 09:24
مورد شماره ۸ هرگز به شخصیت پیتر نمیخوره و هیچ هواداری از این داستان دل خوشی نداره امیدوارم اسپنسر این ننگ از بین ببره
مورد شماره ۷ جالبی ماجرا این جاست با بازگشت نورمن نه تنها داستان کلون سگا رو تمومش کردن و بن رایلی و بچه پیتر و مریجین نابود کردن البته با یک رتکان میشه بچه رو برگردوند
تشکر از آقای ترابی
نقل قول کردن
hassan91
#19 hassan91 1400-04-09 13:46
توی عالم کمیک خیلی از ابرقهرمانا و ابرشروران هستن که یه تراژدی باعث شده تا راهشون رو انتخاب کنن. خود فضای کمیک هم حکم میکنه که یه تراژدی توی سرگذشت این شخصیتها وجود داشته باشه. مرد عنکبوتی اولین تراژدیش باعث شد که این راهو انتخاب کنه. چرا که خودش در شکل گرفتن اون تراژدی نقش داشت و باعث شد تا همیشه دست به کار بشه و کمک کنه تا تراژدی دیگری رخ نده.
نقش عمو بن و زن عمو می به این خاطر بزرگ و موثره که همواره از پیتر حمایت کردن و از لحاظ روحی هیچ حفره ای تو دلش نکاشتن و هیچ وقت نذاشتن جای خالی پدر و مادرشو حس کنه. حتی این قضیه راجع به ویلنهاش هم صادقه. در واقع نورمن آزبورن، اتو اکتاوویوس یا ادی براک زیاد از مرشد شانس نیاوردن. در واقع استن لی و استیو دیتکو از اینکه عامل تربیتی مهم ترین عامل در سرنوشت یک شخصیت هست خبر داشتن و به خوبی اونو در سرگذشت اسپایدی نهادینه کردن. بیخود نیست که مرد عنکبوتی لقب انسانی ترین ابرقهرمان رو یدک میکشه.
نقل قول کردن
hm
#20 hm 1400-04-11 17:12
واقعا در عین تلخ بودن زیباست ، هر کدوم رو که می خوندم یاد یکی از خاطراتم توی دنیای کمیک میفتم ، فقط مردن بچه پیتر رو نخونده بودم که اون رو توی داستان زندگی اسپایدرمن خوندم
نقل قول کردن
P.B.P
#21 P.B.P 1400-05-12 07:36
سلام ممنون از استاد ترابی عزیز
مقاله خیلی خیلی تِرِفیکی بود.
اول اینکه می خواستم بدونم آیا جابجایی ذهن پیتر و دکتر ختاپوس تراژدی یا نه؟چون به نظرم تراژدی معنی غم انگیز میده ولی این اتفاق یا واقعه یک شوک بزرگ بود از نظرم، نه تراژدی.(چون خودتونم گفتین بزرگترین اتفاق و تغییر).
نقل قول:
واقعا بد بختی از این بیشتر؟
خوبیش اینه همینطور که اول مقاله گفتین :پیتر با وجود این همه تراژدی غم انگیز باز هم لباس مرد عنکبوتی به تن می کنند و با جنایات روبرو می شود و با دشمنانش هم شوخی می کند.
با شماره یک کاملا موافقم،اول اینکه پدر و مادرت بمیرن و دوم اینکه پدر و مادر عالی مثل زن عمو می و عمو بن گیرت بیاد و بعد هم پدری که تو رو بزرگ کرده و بهت مسئولیت رو یاد داده بمیره ،واقعا خیلی ناراحت کننده و آمورنده است(واقعا از این دردناک تر دیگه ندیدم).
در پایان هم پیتر با این همه تراژدی دردناک و جذاب تونسته هنوز اسپایدرمن باشه و مسئولیت پذیری اش رو به نحو احسنت انجام بده ،واقعا به این میگن قهرمان.
ممنون و خسته نباشید از استاد ترابی.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

42

مردعنکبوتی سیمبیوتی

کمیک های پادشاه سیاه پوش - فارسی - کامل

پاسخ به سئوالات مردعنکبوتی

مقالات اسپایدرمن راهی به خانه نیست

حقایق کمیک بوکی

گرین گابلین

50

تاپ 20 - سایت spidey.ir

27

کمیک امپراتوری مخفی

توطئه کلونی

دنیای ونومی

41

Telegram     Facebook    Youtube red

Aparat     Instagram     Discord                                                                                   

       

 

کمیک بوک های امازینگ اسپایدرمن

نکات جالب مرد عنکبوتی

14

18

26

15

بزرگان تاریخ اسپایدرمن

006

 

0010

21

31

29

 لحظات ماندگار اسپایدرمن

28

25

39

بهترین داستان های اسپایدرمن

لباس های مختلف اسپایدرمن

22

دشمنان معروف مرد عنکبوتی

34

48

45