این مقاله به مناسبت پخش فصل دوم سریال Runaways بار دیگر تقدیم شما میشود.

مقدمه: سریال "فراری های مارول" (Marvel’s Runaways) الان مدتیه که داره از Hulu پخش میشه و اتفاقا خیلی هم با استقبال گرمی از سوی منتقدین و مخاطبین روبرو شده است. این سریال بر اساس کمیک های بسیار جالب و تحسین شده "فراری ها" (The Runaways) ساخته میشود که سال 2003 توسط «برایان کی. وان» و «آدریان آلفونا» خلق شد. این کمیک فوق العاده درباره 6 نوجوان در عالم مارول است که متوجه میشوند والدین شان عضو یک گروه ابرشروری به نام The Pride هستند! سپس میفهمند که جانشان در خطره و پا به فرار میزارند و در حالی که در حال فرار هستند یاد میگیرند که چطور دوستان خوبی برای هم باشند.

10- نحوه خلق شدن کمیک های Runaways

Runaways توسط نویسنده ای مطرح به نام «برایان کی. وان» و طراحی به نام «آدریان آلفونا» خلق شد. مارول این کمیک را تحت سری Tsunami imprint خلق کرد. کمیک های Tsunami imprint در واقع اولش برای این چاپ میشدند تا خوانندگان کم سن و سال را جذب کنند  و همچنین اونایی که طرفدار مانگا بودند. بنابراین طراحی ها حالت مانگا داشتند ولی از نظر محتوا این کمیک ها چندان به هم ربط نداشتند. تا اینکه در همون سال 2003 مارول این نوع کمیک ها را کنسل کرد و اونایی که خیلی محبوب بودند وارد سری اصلی مارول شدند و اونایی هم که نبودند کنسل شدند. متاسفانه کمیک Runaways هم بعد از 18 شماره کنسل شد ولی خوشبختانه فروش نسخه های trade paperback این کمیک خیلی بالا بود (trade paperback یعنی کتابی که داستان های کمیک به صورت پشت سر هم داخلش چاپ شده). بنابراین مارول ترغیب شد تا سال 2005 دوباره این کمیک را احیا کنه. برایان کی. وان که اولش قصد داشت سری دوم رو برای 6 ماه بنویسه ولی تا سال 2007 آن را نوشت. وقتی هم که از نویسندگی این کمیک کنار رفت به مارول پیشنهاد کرد که «جاس ویدون» (کارگردان فیلم "اونجرز" که نویسنده کمیک بوک هم هست) آن را ادامه بده. مارول هم قبول کرد . بنابراین ویدون تا شماره 30 این کمیک را نوشت.

برای سری سوم «کاترین ایمونن» و «سارا پیکلی» به ترتیب به عنوان نویسنده و طراح انتخاب شدند و تا سال 2012 آن را خلق کردند. بعد از پایان سری سوم ما دیگر اثر زیادی از گروه Runaways در دنیای مارول ندیدیم (سری چهارم هم که در واقع یکی از سری های فرعی رویداد Secret Wars بود). فقط برخی از اعضای آن مثل «چیس استاین» و «نیکو مینورو» در داستان Avengers Arena (که در آن شخصیت خبیثی به نام «آرکید» ابرقهرمانان نوجوان را مجبور میکرد تا با هم بجنگند) و ادامه آن به نام Avengers Undercover حضور پررنگی داشتند. «ویکتور مانچا» هم در گروه تشکیل شده توسط «هنک پیم» به نام Avengers A.I حضور پیدا کرد و درگیر قضیه خانواده «ویژن» شد. بنابراین واقعا باعث شرمندگی و تاسف است که اعضای این گروه واقعا شگفت انگیز و جذاب کمتر در دنیای مارول دیده میشوند . به طور مثال « مالی هیز» از شخصیت هایی است که واقعا محبوب شد و حتی به عنوان یکی از 100 شخصیت محبوب مارول در این مقاله معرفی اش کردیم. اما خوشبختانه از ماه گذشته مارول سری پنجم کمیک های Runaways را به بهانه پخش سریال آنها آغاز کرده و قطعا در آینده از آنها بیشتر خواهیم شنید.

9- ترکیب اولیه

ترکیب اولیه گروه فراری ها از شش نوجوان تشکیل شده بود که در یک گردهم آیی سالیانه که پدر و مادرشان ترتیب آن را داده بودند  ، با یکدیگر ملاقات کردند . اما در کمال شگفتی متوجه شدند که پدر و مادر های آنان عضو یک فرقه مخوف هستند و دور هم جمع شده اند تا دختری را در مراسم شیطانی خود قربانی کنند! بنابراین   پا به فرار گذاشتند و سوگند یاد کردند که جلوی والدین خبیث خود را بگیرند. این 6 نفر عبارت بودند از:

-  «الکس وایلدر» (Alex Wilder)

 پسر نابغه ای که در نقشه کشیدن استاد و  وارث خانواده ای جنایتکار بود .  او بود که پیشنهاد داد با دوستانش گروه Runaways را تشکیل دهند و رهبر این گروه هم شد  اما بعدا معلوم شد از همون اولش به پدر و مادرش وفادار بوده و به دوستانش خیانت کرد و نقشه کشید که آنها را بکشه!

- «نیکو مینورو» (Nico Minoru)

او دختر جادوگر تاریکی به نام Minorus است و وقتی خونریزی میکنه قدرت چوب یا عصایش به نام Staff Of One آزاد میشه که از اون برای طلسم کردن استفاده میکند. او عاشق هم تیمی خودش یعنی الکس وایلدر شد ولی وقتی الکس به گروه خیانت کرد جای او را به عنوان رهبر گروه گرفت. نیکو به تیپ گوتیک (gothic) علاقه داره و معمولا از دوست شدن یا صمیمی شدن با دیگران خودداری میکنه. نیکو عضو گروه ابرقهرمانی تمام مونث A-Force هم بوده و قبلا اسم مستعار Sister Grimm را هم داشت ولی الان همه با اسم واقعی اش صدایش میکنند.

- کارولینا دین (Karolina Dean)

دختری که پدر و مادرش از بیگانه های فضایی محسوب میشوند. او میتونه پرواز و انرژی خورشیدی را کنترل کنه. ضمن اینکه به جنس مخالف علاقه ای نداره! در واقع او اهل سیاره ای به نام  Majesdane هستش. پدر و مادرش به خاطر اعمال خلافکارانه خودشون از این سیاره تبعید شدند و به کره زمین آمدند و به کله گنده های هالیوود تبدیل شدند . بنابراین کارولینا در ناز و نعمت بزرگ شده است. بچه که بود همیشه انگار یه مشکلی داشت. تا اینکه الکس وایلدر دستبندی که به پدر و مادرش به خاطر آلرژی به پنسیلین بهش داده بودند را برداشت و معلوم شد  قدرت های عظیم انرژی داره و میتونه پرواز کنه و بنابراین احساس آزادی کرد. او از قدرتمندترین اعضای گروه Runaways هستش و البته جزو حساس ترین آنان!

- مالی هیز (Molly Hayes)

دختر جهش یافته خاندان خبیث Hayes. مالی با 11 سال سن جوان ترین عضو گروه است و واقعا مشخصه از اینكه یك ابرقهرمانه خیلی حال میكنه! مالی یك میوتانت (موجود جهش یافته) است و قدرت فوق بشری داره منتهی جالب اینه كه اگر زیاد به خودش فشار بیاره و از قدرت هاش استفاده كنه، خوابش میگیره! او هم مثل دیگر اعضای خانواده اش میوتانتی است كه قدرت فرابشری در آسیب ناپذیر بودن دارد.

- گرترود یورکس (Gertrude Yorkes)

دختر خانواده ای خبیث که در سفرهای زمانی تخصص دارد . او که با نام Arsenic هم شناخته میشه ، رابطه ای تله پاتیک و عاطفی با دایناسور خودش به نام Old Lace داره. بدبین ترین عضو گروهه که زبان تند و تلخی هم داره. بعدا با دیگر عضو گروه یعنی «چیس استاین» رابطه رومانتیک برقرار کرد. گرترود برخلاف دیگر اعضای گروه که بعد از مدتی  لقب های قهرمانی خود را کنار گذاشتند همیشه اصرار داشت از نام Arsenic استفاده کنه چون از اسم واقعی خودش خوشش نمیومد و دوست داشت تا میتونه از خانواده و پدر و مادرش فاصله بگیره. او در نهایت در نبردی با نسخه جدید گروه خبیث Pride کشته شد. بعدها اشاراتی شد که قراره برگرده ولی سری کمیک های Runaways کنسل شد و این قضیه بلا تکلیف باقی ماند.

- «چیس استاین» (Chase Stein)

 فرزند دانشمندانی خبیث است . او از فن آوری استفاده میکنه که پدر و مادرش درست کردند، مثل دستکش های پرتاب آتش یا عینک های اشعه ایکس. یعنی اونا رو از پدر و مادرش دزدیده تا به گروه Runaways کمک کنه . همچنین خودرویی به نام Leapfrog ازشون دزدیده که اعضای گروه Runaways باهاش تردد میکنند!

Leapfrog اولش فقط میتونست بپره (!)  یک سیستم استتار هم داره که باعث میشه نامرئی بشه . دارای یک هوش مصنوعی هم هست . اخیرا اپگریدهایی بهش اضافه شد تا بتونه پرواز یا در طول زمان سفر کنه.

در هر حال چیس استاین با 18 سال سن بزرگترین عضو گروه به شمار میاد. خودش رو خیلی جسور و با اعتماد به نفس نشان میده ولی در واقع آدم عاطفی و احساساتی هستش.  با دیگر عضو گروه یعنی « گرترود یورکس» رابطه رومانتیک داشت و وقتی گرترود مرد، ارتباط ذهنی او با دایناسورش (Old Lace) را ادامه داد.

8-  اعضایی که بعدا به گروه اضافه شدند

- ویکتور مانچا (Victor Mancha)

اولش معلوم نبود پدرش واقعا کیه اما بعد مشخص شد فرزند ابرخبیث معروف مارول یعنی «الترون» هستش! الترون او را به صورت یک سایبورگ خلق کرده بود . یعنی از بخش های کلون شده اعضای بدن مادرش به همراه بخش های روباتیک او ساخته بودش. ویکتور عضو Runaways و به یکی از سخت کوش ترین و بهترین اعضای آن تبدیل شد. بعدا عضو گروهی شد که «هنک پیم» (مرد مورچه ای) تشکیل داده بود و اعضایش را سایبورگ ها و روبات ها تشکیل میدادند. سپس فرستاده شد تا مراقب خانواده تازه خلق شده «ویژن» باشد اما به طور تصادفی پسر ویژن را کشت و خودش هم به دست همسر «ویژن» کشته شد.

- ژاوین (Xavin)

«ژاوین» در سری دوم کمیک بوک های Runaways وارد گروه شد. او از نژاد بیگانه «اسکرال» هستش (برای آشنایی با اسکرال ها این مقاله را بخوانید). نامزد «کارولینا دین» بود ولی پدر و مادر کارولینا این مساله را ازش مخفی کرده بودند. متاسفانه مراسم ازدواج آنها به دلیل جنگی بین اسکرال ها و هم نژادهای کارولینا (که از سیاره Majesdane بودند) به هم خورد. در هر حال، ژاوین در رویداد "تهاجم مخفی" تصمیم گرفت  علیه همنوعان اسکرال خود شود. او برای مدت نسبتا کمی عضو Runaways بود چون وقتی بازماندگان سیاره Majesdane آمدند تا کارولینا را به خاطر اتفاقاتی که در مراسم ازدواجش افتاده بود دستگیر کنند، ژاوین تغییر قیافه داد و خودش را به جای کارولینا جا زد و بدین ترتیب او بود که به جای کارولینای واقعی دستگیر شد.

- کلارا پراست (Klara Prast)

یکی از اعضای گمنام گروه Runaways که در واقع دختری 12 ساله است که به زور مجبور شد با مردی میانسال در سال 1907 در شهر نیویورک ازدواج کند. وقتی گروه Runaways به گذشته سفر کرد با او مواجه شد و کلارا ازشون خواهش کرد او را با خود ببرند.  آنها هم این کار را کردند. کلارا قابلیت حرف زدن با گیاهان را دارد و میتواند ازشون بخواهد هر کاری میخواهد برایش بکنند. یک بار Old Lace (دایناسور گرترود یورکس) جانش را داد تا کلارا زنده بمونه (بعدا معلوم شد Old Lace نمرده و به بعد دیگری تله پورت شده) . شخصیت کلارا بسیار جالبه . او اولش متفاوت رفتار میکرد (چون با مردی بزرگتر از سنش ازدواج کرده بود) ولی بعد از مدتی عوض شد و یاد گرفت که چطور مثل نوجوانان امروزی رفتار کنه.

7- دشمنان Runaways

سازمان مخوف و خبیثی به نام Pride دشمن اصلی گروه محسوب میشه (کلمه Pride در زبان انگلیسی علاوه بر "غرور" میتونه معنی "گله حیوانات وحشی" هم بده). جالبه که این گروه همگی پدر و مادرهای اعضای Runaways هستند! به عبارتی دیگر بزرگترین دشمنان آنها والدین شون هستند! گروه Pride شهر لوس آنجلس را در کنترل خودش داشت و از 6 زوج تشکیل شده بود:

- جفری و کاترین وایلدر (پدر و مادر «الکس وایلدر») که از روسای گروه های خلافکاری شهر بودند.

-  دیل و استیسی یورکس (پدر و مادر «گرترود یورکس») که به سفرهای زمانی میپرداختند.

- فرانک و لزلی دین (پدر و مادر «کارولینا دین») که بیگانه های فضایی بودند.

- ویکتور و ژانت استاین (پدر و مادر «چیس استاین») که دانشمندان دیوانه بودند.

- جین و آلیس هیز (پدر و مادر «مالی هیز» ) که قدرت های تله پاتیک داشتند.

- رابرت و تینا مینورو (پدر و مادر «نیکو مینورو») که جادوگر بودند.

حالا کی بود که این گروه را کنار هم جمع کرد؟ سه غول باستانی و مرموز به نام «گیبوریم» (Gibborim) که به اعضای Pride ماموریت دادند نژاد بشر را نابود کنند! (آنها از نژاد "خدایان ارشد" یا همان Elder Gods هستند).

سپس قرار بود هر وقت ماموریتشون تمام میشه سه تا از این زوج ها انتخاب شوند و بر کره زمین جدید حکمرانی کنند. اونا هم قبول کردند و در نتیجه گروه The Pride شکل گرفت. تا اینکه شرایط با حامله شدن ژانت استاین فرق کرد و در نتیجه همه این 6 زوج تصمیم گرفتند بچه دار بشوند تا در آینده بچه هاشون جاشون را بگیرند . اما با گذشت زمان اعضای گروه شروع کردند به خیانت به هم دیگر و و در نهایت به دست فرزندان خود شکست خوردند.

6- تنوع و تفاوت ها

Runaways تیمی است که بیشتر اعضایش مونث هستند تا مذکر! بنابراین با بقیه سوپرتیم ها فرق داره. اغلب 4 عضو مونث به همراه 2 عضو مذکر در گروه هست. ضمن اینکه این گروه بسیار از نظر نژادی و قومیتی متنوع هستش . به طور مثال «نیکو» اصلیتی ژاپنی - آمریکایی داره، کارولینا یک بیگانه ه.م.ج.ن.س.ب.ا.ز هستش، گرترود یهودیه و الکس هم سیاه پوسته.  البته بعدا امثال ژاوین به گروه اضافه شدند که از نژاد اسکرال ها بود (او اولش مذکر بود ولی بعدش خودش را به صورت مونث درآورد تا نظر نامزدش کارولینا را به خودش جلب کنه). یا مثلا ویکتور مانچا که یک سایبورگ بود و ... تمام این موارد نشان میدهد که این گروه بسیار مدرن و متنوع است و در دنیای سرگرمی امروز که بسیار تنوع طلب شده و میخواهد نظر تمام اقشار و ملیت ها را جلب کند یک نمونه بارز است.

یکی دیگر از تفاوت های این گروه با دیگر گروه های ابرقهرمانی این است که در حال حاضر از لقب های ابرقهرمانی یا لباس مخصوص استفاده نمیکنند. البته در سری اول کمیک های خود شاهد بودیم که به جز «الکس وایلدر» بقیه لقب ابرقهرمانی داشتند (مثلا نیکو با لقب Sister Grimm شناخته میشد و یا مالی هیز با لقب Bruiser  و ....) اما خیلی زود این لقب ها را کنار گذاشتند. آنها در ضمن اصرار دارند که با لباس های معمولی خودشون قهرمان بازی کنند. ضمن اینکه خودشون اعتقاد دارند گروهشون اسمی نداره و خودشون را با لقب "فراری ها" (Runaways) صدا نمیکنند.

5- جنگ داخلی، تهاجم مخفی و جنگ های پنهان

گروه Runaways تا به حال در سه رویداد مهم مارول نقش داشته است. اولین آنها «جنگ داخلی» بود که سال 2006 به وقوع پیوست. مارول به این مناسبت یک کمیک فرعی به نام Civil War: Young Avengers/Runaways منتشر کرد که در آن گروه "انتقام جویان جوان" به کمک Runaways میروند تا در نبرد گروه های دولتی که سعی دارند دستگیرشان کنند بهشون کمک کنند. سال 2008 و به مناسبت رویداد "تهاجم مخفی" (Secret Invasion) نیز مارول بار دیگر کمیک مشترکی با حضور این دو تیم منتشر کرد. همانطور که قبلا در همین مقاله گفته شد، ژاوین در این داستان علیه همنوعان اسکرال خود جنگید. و بالاخره در سال 2015 شاهد رویداد "جنگ های پنهان" بودیم. مارول سری چهار قسمتی به همین مناسبت چاپ کرد که در واقع سری چهارم کمیک های Runaways هم به شمار میاد. در این کمیک 4 قسمتی با نسخه های متفاوت از اعضای این گروه آشنا شدیم که در مدرسه جوانان بااستعداد «ویکتور وان دووم» حضور داشتند. نام آنها عبارت بود از : آمادئوس چو، دلفین گارگن، فراست بایت، جوبیلی، پیکسی، مالی هیز، اسکار و کلوک و داگر!

همچنین لازم به ذکره که گروه دیگری به نام "تنها ها" (Loners) از کمیک های Runaways منشعب شده است. این گروه توسط «فیل یوریک» تاسیس شده بود و هدفش این بود که از نوجوانانی که دارای نیروی فوق بشری هستند حمایت کنه. مارول یک مینی سریز 6 قسمتی از روی آنها منتشر کرد.

نکته جالب درباره این گروه اینه که اولش اسمشون بود Excelsior!  ولی چون «استن لی» صاحب کپی رایت این کلمه است مارول برای اینکه یک وقت با او به مشکلی برنخوره به Loners تغییرشون داد.

4- سفرهای زمانی

یکی از چیزهایی که وقتی «جاس ویدون» نویسنده کمیک های Runaways شد اتفاق افتاد این بود که در زمان گم شدند! در واقع چیس برای اینکه گروه رو از دست پانیشر و نینجاهای «کینگ پین» فراری بده از یکی از وسایل گرترود استفاده کرد و تیم را به نیویورک سال 1907 فرستاد! سپس گروه درگیر جنگی بین سه گروه خبیث شد (یکی از این گروه ها "گناهکاران" یا Sinners نام داشت که در واقع نسخه اولیه گروه خبیث Pride به شمار می آمد). خلاصه اینکه داستان خیلی جالب شد و همین جا هم بود که «کلارا پراست» به عضویت گروه درآمد. آخرش هم تونستند به زمان حال برگردند . اما جالبه که بلافاصله بعد از بازگشت فهمیدند زمین مورد تهاجم اسکرال ها واقع شده است!

3- آنها همیشه در حال فرار هستند!

طبیعت و ذات گروه Runaways اینه که همیشه در حال فرار باشند! حالا از دست والدین خودشون یا کسانی دیگر. مثلا گاهی اوقات خود دولت یا برخی مقامات دولتی دنبالشون بوده اند . اون اوایل برخی از اعضای فاسد پلیس شهر لوس آنجلس که از The Pride دستور میگرفتند به تعقیبشون میپرداختند و حتی براشون پاپوش دوخته بودند. بعدشم سازمان بهزیستی آمریکا دنبالشون بود! ولی اعضای گروه همیشه دنبال آزادی هستند و استقلاشون براشون خیلی مهمه چون خودشون رو اعضای یک خانواده میدونند و به هر قیمتی که شده میخوان با هم باشند. جالب اینکه حتی سازمان شیلد یا S.W.O.R.D. یا گروه هایی مثل اونجرز هم به خاطر سو تفاهم هایی دنبالشون بوده اند! بنابراین برخی اوقات با امثال ایرون من، کاپیتان آمریکا و پانیشر و ... سر شاخ شده اند!

2- رهبر گروه خائن از آب درآمد!

همه چیز در گروه Runaways گل و بلبل نبوده و یکی از اعضا به بقیه خیانت کرده! او کسی نبود جز الکس وایلدر که اتفاقا رهبر گروه هم به شما ر می آمد. ولی معلوم شد مثل یک جاسوس دو جانبه عمل میکرده. یعنی هم با دوستان نوجوانش بوده و هم با پدر و مادرش در گروه خبیث The Pride! الکس میدانست که اربابان خانواده اش یعنی غول های «گیبوریم» قصد دارند دنیای انسان ها را نابود کنند و فقط میتوانند 6 نفر را با خود ببرند . بنابراین میخواست که این 6 نفر خودش و والدینش و خانواده نیکو مینورو باشند (چون عاشق نیکو شده بود و نمیخواست نیکو و خانواده اش بمیرند) . نقشه اش این بود که روح دوستانش را به عنوان قربانی تقدیم گیبوریم کند. از نیکو هم خواست که بهش ملحق بشه ولی قبول نکرد. وقتی گیبوریم احضار شدند تا قربانیان خود را تحویل بگیرند دیدند که خبری ازشون نیست و به همین دلیل عصبانی شدند و الکس را کشتند . البته الکس اخیرا توسط «دیمون هل استورم» زنده شد تا به نیکو درباره جادو آموزش دهد. اما بعد از مدتی او و نیکو از هم جدا شدند . الانم که به خبیثی تمام عیار در دنیای مارول تبدیل شده و به گروه Young Masters که در واقع نسخه جوان گروه خبیث Masters of Evil است ملحق شده.

1- قرار بود فیلم سینمایی Runaways ساخته بشه

اون اوایل که تازه دنیای سینمایی مارول شکل گرفته بود و مارول استودیوز نقشه راه خودش را کامل مشخص نکرده بود، قرار بود فیلمی براساس کمیک بوک های Runaways بسازه. سال 2008 مارول از خالق این کمیک یعنی برایان کی. وان خواست فیلمنامه ای برایش بنویسه. حتی سال 2011 برای اکران آن در نظر گرفته شد . گفته میشه حتی بحث استخدام کارگردان و بازیگران هم مطرح شده بود ولی ظاهرا بعد از اینکه مارول تصمیم میگیره تمرکز خودش رو بذاره روی فیلم اونجرز این پروژه هم کنسل میشه. سال 2013 هم کوین فایگی اعلام کرد به جای فیلم سریالش ساخته میشه که به نظرم تصمیم خوبی هم بود چون الان واقعا سریال Runaways که داره از شبکه Hulu پخش میشه شگفت انگیزه و از بهترین سال 2017 بوده.

مهدی ترابی مهربانی

All rights reserved © Spidey.ir 2017

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مطالب مرتبط:

ایستراگ (EASTER EGG)ها و اشارات سریال "فراری ها"

15 ابرقهرمان برتری که خبیث شدند

این مطلب را به اشتراک بگذارید :