سریال جسیکا جونز دومین سریال موفق مارول هست که در تاریخ 20 نوامبر سال 2015 از شبکه نتفلیکس پخش شد و مورد توجه عموم و به ویژه منتقدان قرار گرفت.
این سریال از سایت معتبر metacritic.com نمره ی بالای 81 از 100 منتقدان و همچنین 7.8 از 10 تماشاگران را به خود اختصاص داد.
این سریال دارای نقاط قوت زیاد شامل داستان جذاب و درگیر کننده ، نقش آفرینی عالی به خصوص نقش آفرینی کریستن ریتر در نقش جسیکا جونز و دیوید تننت در نقش کیلگریو را نام برد که بیشتر صحنه های برتر حول این 2 شخصیت است.
این سریال هم مانند همه ی سریال های دیگر صحنه ها و دیالوگ های زیبایی داشت که در این مقاله به 15 صحنه برتر آن میپردازیم.
توضیح: این صحنات ، 15 صحنه ی برتر از دید خود بنده است و از هیچ سایت دیگری انتخاب نشده هست ؛ پس بنابراین دوستان می توانند نظرات خود را آزادانه بیان کنند. و همچنین حاوی اسپویلر نیز می باشد. پس اگر نمیخواهید اسپویل شوید ، این مطلب را مطالعه نفرمایید.
15-دعوای مردم عادی به دستور کیلگریو
این صحنه یکی از چالش برانگیز ترین کارهایی است که کیلگریو انجام داد.
پس از یک تعقیب و گریز نسبتا طولانی کیلگریو آخرین تلاش خود برای فرار از جسیکا را می کند
او برای فرار از دست جسیکا تعدادی از مردم عادی را به جان هم انداخت و سپر بلای خود کرد تا فرار کند.
این صحنه جسیکا را در یک سه راهی مطلق قرار میدهد.
اینکه کیلگریو را بگیرد ، از تریش محافظت کند ، یا جان مردم را نجات دهد.
14- جسیکا با اتاقی از عکس های خودش مواجه میشود
طی جستجو دنبال کشف حقیقت بلایی که کیلگریو سر تریش میخواست بیاره جیسکا با اتاقی مواجه شد که پر بود از عکسای خودش. دیدن این صحنه جسیکا دچار احساس رعب و وحشت شد و فهمید که کیلگریو کسی رو در کمین جسیکا گذاشته که سایه به سایه در تعقیبشه و هر جا که بره ازش عکس میگیره.
13-چارلز همسرتو نکشت ؛ من کشتم!
این صحنه هم طی کشف حقیقت مرگ همسر لوک کیج رخ داد.
لوک که با جسیکا و کارش آشنا شده بود ، اونو استخدام کرد و ازش خواست که راز قتل همسرشو پیدا کنه و جسیکا پی برد که توسط یه راننده ی اتوبوس کشته شده در حالی که خواب آلود بوده ولی جسیکا یادش میاد که به دستور کیلگریو خودش همسرشو کشته و درحالی که لوک کیج بسیار خشمگینانه بدنباله راننده ی اتوبوسه ؛ جسیکا فریاد میزنه :
" چارلز (راننده ی اتوبوس) همسرتو نکشت ؛ من کشتم!
و لوک کیج بعد از این که با خشم بسیار به اتوبوس کوبید حرفی تکان دهنده زد:
"یعنی همسر توسط دستای تو کشته شده ؛ درحالی که من با اون دستا باهات دست دادم؟
12- جسیکا متوجه نیروهای فوق بشری اش میشود
این صحنه که مشابهش رو در فیلم مردعنکبوتی شگفت انگیز 1 هم دیدیم طی یک فلش بک مشاهده میشه و در اون جسیکا در حالی که مشغول شانه کردن موهاشه تریش و مادرش با هم بحث میکنن و اونم بخاطر تریش ناراحته و محکم شونه میکنه که باعث کنده شدن موهاش میشه و بعدش شونه و روشویی رو میشکنه و برای اولین بار پی میبره که دارای قدرت فوق بشری است.
11- کودک پیغام رسان
یکی از نقاط قوت سریال بازی های روانی کیلگریو با جسیکاست که این یکی از اون جالب تریناست. در این جا کیلگریو از یه دختر بچه استفاده میکنه تا پیغام خودشو به جسیکا برسونه:
دختر بچه : تو جسیکایی؟
جسیکا:آره
- پتسی واکر جاش امنه
- چی؟
- لازم نیست فعلا نگرانش باشی
- کی اینو بهت گفته؟
- اون مرده. اون گفت که دوست داره عذرخواهی کنه
- متاسفم که با توام داره اون کارو میکنه
- تو %^$# هستی.می تونستی جلوی اون اتوبوس رو بگیری ولی گذاشتی تو خیابون بمیره
- بس کن
- تو همه چیرو خراب کردی . امروز جمعست . کاری برای انجام دادن نداری
- داری درباره ی آردی حرف میزنی ؟ کیلگریو آدرسی میفرسته؟
تو همین لحظه دختر شروع به داد و بیداد و صدا کردن مامانش میکنه و این باعث میشه که جسیکا نتونه ازش سوالایی بپرسه
10- لوک کیج ، سوزان از کافه اش بیرون می آید
این لحظه در حالی اتفاق میافته که جسیکا کنار تریش بد حال تو بیمارستانه و براش اس ام اسی از طرف کیلگریو میاد که باعث میشه جسیکا نگران لوک کیج بشه
وقتی جلوی کافه لوک میرسه ، لوک اول از پنجره با نگاهی عمیق جسیکا رو نگاه میکنه و بعد پنجره رو میبنده ، بعدش وقتی جسیکا میخواد وارد کافه بشه ، کافه منفجر میشه و درحالی که جسیکا فکر میکنه لوک مرده ، لوک از کافه سوزان بیرون میاد
9- مسابقه جسیکا با مرد مغرور
این مسابقه ی جالب هم تو کافه اتفاق میافته در حالی که جسیکا و تریش تو کافه هستن و یه مرد میاد و بهشون پیشنهاد دوستی میده ولی تریش قبول نمیکنه در همین حال جسیکا میگه من قبول میکنم به شرط برنده شدن تو بازی مشت قوی ولی اگه تو باختی باید سفارشات ما رو حساب کنی.
نتیجه اش هم که از عکس معلومه
8- Take him Down
این صحنه در واقع آغاز سکانسی هست که به شماره 15 و بعدش به شماره بعدی یعنی 7 ختم میشه.
در این صحنه میبینیم که تریش خودش رو جای جسیکا جا زده و داره آهنگی رو گوش میده که تو اوجش جمله ی Take him Down هستش که اشاره به از بین بردن کیلگریو هست.
موسیقی در این صحنه حرف اول رو میزنه
7- لبخند بزن
این صحنه ی جالب بعد از لحظات 8 و 15 اتفاق می افته.
در حالی که در کل سریال کیلگریو جسیکا رو بازی روانی میداده ، در صحنه ی پایانی این جسیکاست که این کار رو انجام میده.
در آخرین لحظه کیلگریو به جسیکا میگه که لبخند بزنه و اون این کار رو انجام میده و کیلگریو از فرط خوشحالی هم اینکه فرض میکنه نیروهاش روی جسیکا دوباره اثر دارند و هم بنظر میرسه که عاشقشه و تحت تاثیر لبخند جسیکا بعد از مدتها قرار میگیره و در این حاله که جسیکا گلوشو میگیره و جمله ی خودش رو بهش بازگو میکنه " لبخند بزن" و بعدش حسابشو میزاره کف دستش.
6- اون قهوه رو بردار ، بریز رو صورتت
راستش من انتظار این صحنه ی جالب و خنده دار رو نداشتم
این صحنه در حالی اتفاق میافته که جسیکا یواشکی کیلگریو رو زیر نظر داره..
کیلگریو مشغول انتخاب کتاب از کتابخانه داخل پارک هست و مردی با صدای بلند بهش اعتراض میکنه و در همین هنگام کیلگریو با این جمله شر مرد رو بطرزی جالب کم میکنه:
" اون قهوه رو بردار ، بریز رو صورتت"
5- مرگ و زندگی در کافه
در این صحنه کیلگریو تعدادی از دوستان و آشنایان جسیکا رو گروگان گرفته و میخواد پدرش رو با اونا معامله کنه. 4 نفر از اونا که شامل روبن ، مالکوم و 2 شاهد که میگن کیلگریو ذهنشون رو کنترل کرده به نوعی پای چوبه ی دار و هوپ اشلاتمن در کنار کیلگریو روی میز نشسته. تو یه لحظه که کیلگیو ازش غافل میشه و هوپ شیشه ای رو میشکنه. در این لحظه کیگریو .میگه: تو نمیتونی که منو بکشی. هوپ در جواب میگه : شاید من نتونم ولی جسیکا میتونهو دست به خود کشی میزنه.
در این لحظه کیلگریو به دوستان جسیکا دستور میده که خودشون رو اعدام کنن و خودش دست به فرار میزنه.
جسیکا اول دوستانش رو نجات میده و بعدش به بالین هوپ میره و هوپ ازش قول میگیره که کیلگریو رو بکشه.
4- پایگاه پلیس
جسیکا سعی میکنه تا کاری غیر قانونی بکنه و زندانی بشه تا بتونه مدرکی بدست بیاره ولی هنگامی که ازش بازجویی میشه افسری میاد و میگه آزادی که بری در این حال جسیکا با عصبانیت به مرکز پایگاه میره و با صحنه ای وحشتناک که پلیسا همدیگر رو نشونه گرفتند مواجه میشه. که باعثش کیلگریو هست. اون بعد از اجرای این نمایش تمام مدارک رو پاک میکنه و در آخر به مامورا میگه که جسیکا به شما جوکی تعریف کرده ، بعد از 2 دقیقه بخندید و خودش از مهلکه میگریزه.
3- کمکم کنید
در این صحنه میبینیم که شخص قدرتمندی مثل کیلگریو که با توانایی کنترل ذهن خودش میتونه انسان ها رو به انجام دادن کارهای مورد نظرش بپردازن ، چطوری از فرش به عرش رسیده و کارش به جایی رسیده که با سس گوجه فرنگی که از غذاش مونده از جسیکا در خواست کمک میکنه.
2- آرزوها و درد دل های جسیکا با لوک بیهوش
این صحنه قبل از نبرد پایانی رخ میده وجسیکا که مطمئن نیست زنده بر میگرده یا نه به بالین لوک کیج که بیهوشه میره و باهاش درد دل میکنه و آرزوهاشو میگه:
"تو فکرت بودم ، يعني، ميدونستم که اين هيچوقت اتفاق نميافته ، ولي نتونستم جلوي خودم رو بگيرم که خودمون رو تصور کنم ، خودمون رو در قرار واقعي تصور کردم ، سالن بولينگ ، کاراي عادي ، تو اولين کسي هستي که يه آينده رو باهاش تصور کردم وقتي که بيدار بشي ... ديگه کنارت نيستم که بخوام بيشتر از اين زندگيتو نابود کنم احتمالا بخاطر اينه که تا اون موقع مُردم ، ولي شايد اون موقع کيلگريو هم مُرده باشه
موبايلت شايد منو به کليگريو برسونه تو بيهوشي و با اينحال داري بهم کمک ميکني اگه زنده ميموندم از اين آينده خوشم ميومد"
واقعا کیه که این دیالوگا رو بشنوه و دلش به حال جسیکا نسوزه
1- رنج های جسیکا
تو این صحنه که یک زن و مرد برای جسیکا پاپوش دوختن و فکر میکنن که او یکی از قهرمانانی هست که تو جنگ نیویورک ( احتمالا منظورش جنگ اونجرز با ارتش لوکی هست) عزیزانشون رو از دست دادند درحالی که نمیدونن رنج هایی که جسیکا کشیده خیلی بیشتر از رنجهای اونهاست.
جسیکا در حالی که داره خونه رو داغون میکنه رنج هایی که کشیده رو به زبون میاره:
"فکر میکنی تو تنها کسی هستی که عذاب میکشی؟ فکر میکنی میتونی بهم توهین کنی؟ حق نداری این کارو بکنی! پس با این درد کنار بیا و باهاش زندگی کن
پدر و مادرت رو از دست دادی؟ به این مجمع لعنتی خوش اومدی من خودم رو در یه تصادف ناگهانی از دست دادم دیدی که هیچ رانندهای رو بکشم؟ نه! چون دوست ندارم به خاطر ترسم بقیه رو اذیت کنم"
به نظر من این صحنه بهترین صحنه ای هست که در سریال هست با دیالوگ و بازیگری عالی و تاثیری که رو بیننده میزاره.
نظر شما چیه؟
بنظر شما کدوم صحنه بهترین صحنه ی سریاله؟
نویسنده: سهیل قادری
All rights reserved © Spidey.ir 2016
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی سریال جسیکا جونز (JESSICA JONES)
100 شخصیت برتر مارول – قسمت چهارم
معرفی شخصیت: جسیکا جونز (JESSICA JONES)
15 صحنه برتر سریال جسیکا جونز
کمیک انتقام جویان جدید (NEW AVENGERS) ترجمه شد + لینک دانلود
اگر از سریال جسیکا جونز خوشتون میاد پس حتما عاشق این کمیک ها میشوید!
دیدگاهها
من صحنه مورد علاقه ام اونجایی بود که جسیکا، تریش رو بغل میکنه و برای اولین بار ازش تشکر میکنه
راستی این کمیک های جسیکا جونز هم انگار خیلی خفن هستند.
عمو جان من یه هشدار بده مشاهده شده کاربرای 8 یا 9 ساله هم داریم
گزاشتن لینک های فیلتر شده ممنوعه
الان از یوتیوب لینک گزاشته بودی
ولی مگه یوتیوب فیلر نیست؟
ببخشید نمیدونستم چجوری میتونم عکس بذارم برا همین یه لینکی رو یه عکسی تو گوگل نوشته بود بعد هم من همون رو کپی کردم بعد تازه فهمیدم اگه روش بزنم میره تو یوتیوب در هر حال معذرت میخوام.لطفا به من یاد بدید چجوری عکس تو نظرات بدارم تا دیگه اشتباه نکنم
ببخشید نمیدونستم چجوری میتونم عکس بذارم برا همین هم من یه لینکی که رو یه عکسی تو گوگل نوشته بود کپی کردم بعد تازه فهمیدم اگه روش بزنم میره تو یوتیوب در هر حال معذرت میخوام.لطفا به من یاد بدید چجوری عکس تو نظرات بدارم تا دیگه اشتباه نکنم
واقعا جسیکا جونز یه سریال کلاس بالاست.من خودم ارو و فلش رو میبینم و ازشون لذت میبرم ولی اگه اینها رو مثل دربی تهران در نظر بگیریم،جسیکا جونز یه پا ال کلاسیکو است.در واقع جسیکا جونز خودش رو از سطح عادی سریال های ابر قهرمانی جدا کرده و یک درام تمام عیار ساخته (کاری که دردویل در حد کمتری انجام داد).داستان جسیکا جونز فقط مقابله قهرمان و خبیث یا تقابل خیر و شر نیست بلکه این سریال سعی میکنه در یک قالب ابرقهرمانی و تخیلی مسائلی رو بیان کنه که در تمام جوامع به واقع وجود دارند مثل اعتیاد،فحشا،بدر فتاری با کودکان به شکل های مختلف و....
یه نکته ی دیگه که حتما باید راجع به این سریال گفت شخصیت خبیثشه.کیلگریو شبیه هیچ ابرخبیث دیگه ای نیست.نه در پی پوله و نه در پی قدرت و حکومت،بلکه برای تفریح و بعد تر برای جلب دختر مورد علاقش خباثت میکنه.
در پایان بگم که صحنه ی مورد علاقه ی من تو این سریال اونجاییه که کیلگریو غمار میکنه و همه ی پولها رو میبره.واقعا این صحنه شخصیت کیلگریو رو خیلی جالب توصیف میکنه.
"بدون شک آلن ریکمن یکی از بزرگترین بازیگرانی بود که من با آنها کار کرده و خواهم کرد. علاوه بر این، او یکی از وفادارترین و بهترین پشتیبانی هست که یک شخص میتواند در صنعت فیلم با او روبرو شود. همیشه سر صحنه هری پاتر یا حتی بعد از آن به شدت مشوق من بود.مطمئنم تمام کارهایی که من تا به حال در تئاتر داشتم را چه در لندن و چه در نیویورک آمده بود و دیده بود. مجبور نبود این کارها را بکند. مطمئنم تمام اشخاص دیگری که سالیان سال بیشتر از من با او دوست بودهاند این حرف من را قبول دارند که «مهم نیست کجای دنیا باشی یا چقدر سرش شلوغ باشه با مشغلههاش، اما وقتی صداش کنی، یه روزه خودش رو بهت میرسونه.»
مردم براساس نقشهایی که بازیگران ایفا میکنند، در مورد آنها تصورات خود را میسازند، برای همین ممکن است برای عدهای شگفت آور باشد که بفهمند برخلاف نقشهای عبوس (یا چه بسا ترسناک) که او آنها را بازی کرده بود، آلن انسانی به شدت مهربان، بخشنده، از خود گذشته و بامزه بود. و خیلی چیزها حتی دوبرابر جالب میشوند وقتی همچین تفاوتی در نقش و باطن وجود داشته باشد.
به عنوان یک بازیگر، او اولین بزرگسالی بود که سر هری پاتر، با من مثل همکار هم سطح خودش برخورد میکرد، تا به عنوان یک بچه. کار کردن با اون، در سنی که خیلی چیزها شکل میگیرند، به طرز باورنکردنی مهم بود و درسهایی که به من آموخت را تا آخر عمر برای خودم و حرفهام حفظ خواهم کرد. صحنههای سینما و تئاتر از این به بعد از فقدان چنین هنرمند و مردی، بسیار تهیتر خواهند شد."
خیی سریال خوبی مثل اینکه.
راستی بلاخزه برنامه ام تموم شد فردا میفرستمش برای ایران اپس
#7
۱- عکسو دانلود کن
۲-عکستو توی یه سایت آپلود کننده
مثال:
www.uplooder.net آپلود کن.
۳ - لینکشو بزار توی سایت
ممکنه یکی از مدیران بزرگش کنه.
اون یکی سوالتم اثلا نمیشه فقط مدیران میتونن.
می خواستم بدانم سری بازی های مورتال کمبت کامیک داره؟
عذر می خوام چه برنامه ای؟
یه برنامه درمورد مردعنکبوتی
آقا مختار شما از صاحب نظران هستین و من وقتی نظرات شمارو میخونم واقعا چیزهای زیادی ازشون یاد میگیرم ولی در این یک مورد من فکر میکنم خاصیت شخصیت هایی مثل اررو و فلش هست که دوستان و دشمنان زیادی وارد و خارج شن همین طور که فکر میکنم اگه بخوان در حال حاضر سریالی بر اساس اسپایدر من بسازن معقوله که همین اتفاق بیافته
البته اینم بگم که مطمئنا جسیکا از اون دوتا در جذب مخاطب جلوتره
بله سری مورتال کمبت ایکس کمیک داره
واقعيتش اينه که کلا با لوک کيج و هر صحنه اى که ايشون توى سريال بودن مشکل داشتم، دليلم هم منطقى نيست :|
در مورد مورد يک مقاله بگم که اينم براى من تاثير گذار نبود
صحنه ى خود کشى هوپ اشلاتمن فوق العاده غافل گير کننده بود
عوضش پايان فيلم بنظرم کريستن ريتر خوب بازى نکرد, چون مطمئن بودم که جسيکا تحت تاثير کيلگريو نيست
کيلگريو يه سر و گردن از دارک ارو توى فصل اول ارو سر داشت ولى دشمنى فلش و ريورس فلش خيلى جذاب کار شده بود
مقاله ى خيلى خوبى هم بود با تشکر از اقاى قادرى
واقعا چرا اینقدر باهاش مشکل داشت؟ اصلا توضیح دادن چرا اینقدر ازش متنفره؟ چون سد راهش میشه تو اینده؟ این که خیلی کلیشه ای هستش
ولی رابطه جسیکا و کیل گریو کاملا جنسش فرق میکرد. میشه درباره اش مقاله 10 صغحه ای نوشت
اونقدر عمیق و چند لایه است که به نظرم حتی مقایسه اش با فلش و ریورس فلش توهینه به شعور مخاطب
روى دشمنى فلش و ريورس فلش در اينده اصلا کار نشده بود. خب اينکه يه قهرمانى براى يه ويلين دردسر ساز بشه بقول شما کاملا کليشه ايه. ولى جذابيت ريورس فلش اين بود که اومد به گذشته تا برى رو بکشه ولى نتونست برگرده به زمان حال
براى همين همه ى تلاششو کرد تا خودش دشمنش رو بسازه و با تکنولوژى شتاب دهنده ى ذرات برى رو فلش کنه. بعدش خودش براى فلش مثل يه استاد شد و ريزه کارياى قابليت هاى فلش رو بهش ياد داد تا بتونه به وسيله ى فلش سفر در زمان کنه و برگرده به زمان حال. ديالوگ هاى ريورس هم وقتى که برى روى تخت بيمارستان بود طر نوع خودش جالب بود(از ديالوگ زياد يادم نيست ولى راجع به اين بود که ميتونم همين الان که رو تخت بيمارستانى بکشمت ولى اينکارو نمى کنم)
انصافا اين دشمنى خاص نبود؟ مخفى کارى هاى ريورس هم خيلى خوب بود
متوجه اشتباهم توى کامنت قبلى شدم که گفتم دشمنى فلش و ريورس در حد جسيکا و کيلگريو بود ولى مضخرف بودن دشمنى فلش و ريورس رو قبول ندارم
این سریال سریالیه که کاملا مخاطبان اون بزرگسالان هستن و با دیدن قسمت اول به این نتیجه رسیدم که اگر قسمت ها ی بعدی رو به صورت خلاصه یا به اصطلاح اسکنینگ ببینم،نتیجه ی بهتری میگیرم.در این که گفتم رده ی سنی بالایی نسبت به اون چیزی که مارول و نتفلیکس قبل از منتشر کردن این سریال گفته بودن داره شکی نیست.البته این دو شرکت قبلا اشاراتی کرده بودن که قراره با سریالی دارک و تقریبا ترسناک روبه رو باشیم ولی راستش رو بخواین من تا به این حد انتظار نداشتم.
فضای داستان تا حد بسیار زیادی نزدیک به دردویل اما با چاشنی بیشتر هستش.فکر کنم در همون منطقه ی Hell s Kitchenوقایع فیلم رو شاهد باشیم.همون جایی که شاهد این بودیم مت به همراه دوستانش چه طور نقشه های پلید ویلسون فیسک رو به عذاب زندان تبدیل کردن.نمیدونم چرا ولی خیلی دلم میخواد این سریال رو با دردویل مقایسه کنم.چون میدونم که هدف هر دو قهرمان یکی بوده و در آخر به خاطر اهدافشون حاظرن در کنار همدیگه بایستن و بجنگن.
از نظر بازیگری که همه چیز عالی و محشر بود.یعنی تمام بازیگران وظیفه ی خودشون رو به خوبی هرچه تمام تر انجام داده بودن و حرفی برای گذاشتن نمیگذارن.البته این نکته اصلا در مورد بازیگر نقش لوک کیج صدق نمیکنه!!!
اما میرسیم به اصل مطلب یعنی ویلین یا خبیث سریال.ویلین سریال از نظر من پتانسیل زیادی برای تبدیل شدن به یکی از برترین ها رو داشت و به خوبی برای شخصیت مثبت داستان حفره ایجاد میکنه.شما مثلا در دردویل میدیدن که چه طور فیسک هر کی رو که جلوش وایسه له میکنه و از سر راهش بر میداره و شخصیت های خبیث دو سریال فوق العاده بودن.
یکی از نکات منفی که ما در این سریال و البته در مقایسه با دردویل میتونیم بگیم اینه که صحنه های اکشن و جلوه های بصری فیلم اصلا با هم قابل مقایسه نیست.یعنی اون مبارزه ی مت با اون مزدور فیسک در قسمت اول به کل مبارزات این سریال می ارزید.در واقع اگه بخوام واضح تر و رک تر بگم ما چیز خاصی در این سریال ندیدیم که مارو به وجد بیاره و مارو به دیدن صحنات اکشن دیگه مشتاق بکنه.
در ضمن اینم بگم که سریال نتوسته بود تمام قدرت ها ی جسیکا جونز و همنیطور ارجینش رو بهمون نشون بده.در واقع شاید یکی از دلایل این باشه که میخواستن کمی روی رابطه ی کیلگریو و جسیکا زوم کنن و از طرفی هم دردویل و هم جسیکا جونز رو رئالیستی تر بکنن که در این امر موفق هم بودن.
این سریال دارای داستانی فوق العاده بود و خیلی کم میتونستیم ازش ایراد بگیریم.هر چند این سریال دارای شخصیت های فرعی بسیار زیادی بود و نمیدونم که این موضوع از نکات منفیه یا مثبت ولی به کام من که زیاد خوش نیومد.
این سریال به خوبی تونسته بود قالب کمیک بوک رو با خیلی از چیز هایی که امروزه از مشکلات اجتماعی هستند ترکیب کنه.مثلا مثل:مواد مخدر،تجاوز جنسی و ... .
به شخصه از حضور اون پرستار(دوست مت در سریاب بی باک)لذت بردم.اون پرستار در قسمت آخر نقش بزرگی رو بر عهده داشت و حضورش خیلی برام جذاب بود.یادمه در یه صحنه که داره زخم های جسیکا رو پانسمان میکنه بهش میگه که من یه دوست مثل شما دارم که شاید بتونه کمکتون کنه ولی جسیکا گفت که دوست نداره کس دیگه ای رو وارد ماجرا بکنه.
خیلی دوست داشتم که در قسمت آخر سریال وقتی که جسیکا به حبس محکوم شده کسی که اون رد از طناب دار نجات میده،وکیل مت مورداک باشه که نبود.فرض کنین در صحنه ی آخر ما این دو رو روبه روی همدیگه میدیدم و شاهد کمک مت به جسیکا بودیم.
شخصیت پردازی ها تا حد بسیار خوبی مورد قبول بود.با این که من شناخت اونجوری نسبت به جسیکا و شخصیت هاش ندارم اما اینو خوب میدونم که نتفلیکس و البته مارول تونسته بودن به خوبی این شخصیت و طرز رفتار و فکر کردنش رو به ما نشون بدن.اما از حضور لوک کیج و شخصیت پردازی که داشت تا حدی ناراضی بودم و اون چیزی که انتضارشو داشتم ندیدم.
این سریال یک سریال خوش ساخت عالی با شخصیت پردازی ها و بازی های عالی هستش که نشون دهنده ی اینه که مارول میتونه برای هر ذاعقه ای یه غذای متفاوت درست کنه که شخص ببیتده انگشتاش رو هم بخوره.امیدوارم مارول بتونه در ادامه ی راه موفق باشه و ما شاهد شاهکاری دیگر در فصل دوم سریال دردویل باشیم.
از همتون ممنونم که به حرفام گوش کردین...
اگه امکانش هست یه مقاله یا ترجمه از استراگ های این سریال هم بدین
خیلی وقته از پخش سریال میگذره و هنوز استراگ هاش رو نذاشتین..
دمتون گرم
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا