15 رویداد برتر دی سی - dc events

در روزهای آینده قراره مقالاتی درباره رویدادها و کراس اورهای برتر دنیای کمیک داشته باشیم. این اولین مقاله ای است که تقدیم شما میشود.

مقدمه: وقتی برای اولین بار در سال 1940 "انجمن عدالت آمریکا" (Justice Society of America) شکل گرفت، شاهد واقعه ای بودیم که قبلا نظیرش را در دنیای کمیک بوک ندیده بودیم. یعنی برای نخستین بار بود که ابرقهرمانان را از داخل کمیک بوک های خودشان خارج کرده و در کنار یکدیگر قرار داده بودند. این واقعا رخدادی تاریخی بود و بعد از آن هم دی سی کامیکس آن را با ملاقات این گروه و "گروه جاستیس " لیگ تکرار کرد. از اون به بعد رویدادهای بزرگی را در داستان های دی سی شاهد بوده ایم . در کل میشه گفت که رویداد یا event به داستان بزرگی گفته میشه که در آن چندین و چند ابرقهرمان نقش کلیدی دارند و عواقبی دارند که کل دنیای اون ناشر رو تحت تاثیر قرار میده . رویدادها اکثرا در کمیک اختصاصی چاپ میشوند ولی خیلی وقتها کمیک بوک های فرعی ولی مرتبط با اونا هم چاپ میشه که اصطلاحا بهشون میگن : tie-in. در این مقاله که سایت CBR نوشته، ما به 15 رویداد برتر تاریخ کمیک های دی سی میپردازیم.

مقالات زیر را هم بخوانید:

رتبه بندی مهم ترین رویدادهای مرد عنکبوتی در تمام دوران

15 رویداد برتر مارول (TOP 15 MARVEL EVENTS)

بدترین رویدادهای دنیای کمیک (THE WORST COMIC BOOK EVENTS)

15- فلش پوینت (Flashpoint)

فلش پوینت (Flashpoint)

سال 2011 دی سی یونیورس کاملا دگرگون شد و شاهد ریبوت جدیدی به نام New 52 بودیم که همه اش به خاطر "فلش پوینت" بود. ایده اصلی این رویداد که توسط «جف جانز» و «اندی کوبرت» خلق شد، این بود که «بری آلن» به گذشته برمیگرده و اجازه نمیده که «فلش معکوس» مادرش رو بکشه و پدرش هم به قتل متهم بشه. منتهی با این کارش به طور گسترده ای تایم لاین دی سی را شخم زد! یعنی در این تایم لاین جدید ، گروه "جاستیس لیگ" هرگز تشکیل نشده ، آمازون ها و آتلانتیسی ها با هم در حال جنگ بودند و «توماس وین» بتمن شده بود! (پسرش ، «بروس وین» چند سال قبل به قتل رسیده بود). در نهایت بری تونست به گذشته بره و همه چیز رو درست کنه. ولی وقتی به زمان حال برگشت دید که دی سی یونیورس دوباره دچار تغییرات زیادی شده است (که بهش گفتند: New 52) . در مجموع فلش پوینت داستان بسیار جالبی بود که به ما نشان داد نه تنها باید عواقب دستکاری زمان را جدی گرفت بلکه گاهی اوقات کوچکترین تغییر در گذشته میتونه چقدر شخصیت هایی که دوستشون داریم رو عوض کنه. از روی این داستان یک انیمیشن معرکه هم ساخته شده (این مقاله رو بخونید).

14- ساعت صفر: بحرانی در زمان (Zero Hour: Crisis in Time)

ساعت صفر: بحرانی در زمان (Zero Hour: Crisis in Time)

ما تو این مقاله قراره خیلی به رویداد "بحران در دنیاهای نامحدود" که اواسط دهه 80 میلادی چاپ شد اشاره کنیم (در آیتم شماره 1 بهش پرداخته شده. پس میتونید الان برید و یه نگاهی بهش بکنید و دوباره برگردید اینجا!) بنابراین اسمش رو به یاد بسپارید و سعی کنید با یقیه رویدادهای این مقاله اشتباه نگیریدش چون اونا هم اکثرا کلمه "بحران" توشون به کار رفته! در هر حال، تقریبا یک دهه پس از سپری شدن وقایع این رویداد مهم ، به آرامی محدودیت های تایم لاین جدید دی سی مشخص شد. البته مشکل خاصی نبود ولی از نظر زمانی خوانندگان یک سری مشکلات داشتند. به طور مثال گروه "انجمن عدالت آمریکا" در داستان ها بود در حالیکه از خودمان میپرسیدیم چطور ممکنه عده ای قهرمان از دوران جنگ جهانی دوم در زمان حال باشند؟! بنابراین رویداد "ساعت صفر" که سال 1994 توسط «دن جرگنز» و «جری اوردوی» خلق شد، سعی کرد با چنین مشکلاتی مواجه بشه. «هل جوردن» (گرین لنترن) نقش کلیدی را در داستان داشت. همانطور که در این مقاله نیز گفته شد، او آن موقع به شخصیت پلیدی تبدیل شده بود. به شدت هم فکر میکرد که ایندفعه میتونه با نابودی و سپس خلق مجدد زمان، همه چیز رو بهتر کنه و دیگه اجازه نده شهرش به نام Coast City نابود بشه (اینجوری فکر میکرد که اگر این شهر نابود نشه پس او هم دیگر دلیلی برای نابودی "سپاه لنترن ها" نخواهد داشت). بعدش شخصیت های مختلف دیگری از تایم لاین های موازی در داستان حضور پیدا کردند ، مثل «باربارا گوردون» که از جایی آمده بود که هنوز «بتگرل» بود در حالی که در دنیای اصلی فلج شده و به «اراکل» تبدیل شده بود. در نهایت دی سی یونیورس مثل قبلش شد ولی هر نویسنده این فرصت رو پیدا کرد تا هر مشکلی که از نظر زمانی مشاهده میکنه رو اصلاح بکنه (مثلا کمیک های بتمن جوری شدند که بتمن هرگز قاتل پدر و مادرش رو پیدا نکرد). این رویداد 5 شماره داشت و جالب اینه که شماره هایش به صورت معکوس چاپ شدند! یعنی نخستین شماره ای که ازش بیرون اومد، #4 بود و بعد همینطور چاپ شد تا به شماره #0 رسید!

13- تهاجم! (Invasion!)

تهاجم! (Invasion!)

سال 1962 و با الهام از آثار درخشان «والاس وود» برای شرکت "ای سی کامیکس"، شرکت دیگری به نام Topps Comics یک سری کارت به نام "مریخ حمله میکند" (Mars Attacks) منتشر کرد که تصاویرش توسط خود والاس وود خلق شده بودند. در داخل این کارت به تهاجم موجودات بیگانه مریخی به کره زمین اشاره شده بود و بسیار روی خلاقیت و تخیل کودکان و نوجوانان آن موقع تاثیر گذاشت (یکی از آنها ، «تیم برتون» بود که میدونید بعدا به چه کارگردان بزرگی تبدیل شد و حتی فیلم "مریخ حمله میکند!" را نیز براساس همین طراحی های نمادین ساخت). بعد از تقریبا سه دهه یعنی در سال 1988 دی سی تصمیم گرفت داستان مشابه ای درباره تهاجم بیگانه ها به زمین چاپ کنه. نویسنده اش «کیث گیفن» و «بیل مانتلو» بودند (مانتلو اون موقع تازه از مارول به دی سی کوچ کرده بود و این اولین کمیکی بود که واسه دی سی مینوشت). در هر حال در این رویداد سه قسمتی، نژادی بیگانه به رهبری Dominators به این نتیجه رسید که زمین میتونه بسیار خطرناک باشه . بنابراین قبل از اینکه زمینی ها بهشون حمله کنند اونا به ما حمله کردند! قهرمانان زمین هم به رهبری «کاپیتان اتم» و «واندرومن» جمع شدند و باهاشون جنگیدند. وقتی هم بیگانه های فضایی شکست خوردند یک بمب ژنتیکی منفجر کردند که میتونست هر کی که نیروی فوق بشری رو داره تحت تاثیر قرار بده و به کما فرو ببره. بعدش گروهی از قهرمانان که تحت تاثیر این بمب قرار نگرفته بودند به رهبری «مارشن منهانتر» موفق میشوند تاثیرات آن را برعکس کنند تا قدرت های بقیه برگرده. نکته جالب درباره این رویداد اینه که طراحی اش توسط سوپراستاری به نام «تاد مک فارلین» انجام شد. همچنین سال 2016، کراس اوری برگرفته از این داستان در سریال های دی سی در شبکه CW (موسوم به Arrowverse) ساخته و پخش شد.

12- بحران هویت (Identity Crisis)

بحران هویت (Identity Crisis)

سال 2007، آقایان «برد ملتزر» و «رگس مورالز» این رویداد 7 قسمتی را خلق کرده و ما رو به بخش تاریک دنیای دی سی بردند. همسر محبوب آقای «مرد دراز شونده» (Elongated Man) به نام «سو دیبنی» در خانه آنها به قتل رسید و جسدش هم سوزانده شده بود. در مراسم خاک سپاری او، گروهی از اعضای پیشکسوت "جاستیس لیگ" به این نتیجه رسیدند که قاتل کسی نیست جز «دکتر لایت». انها همچنین فاش کردند که سالها قبل دکتر لایت وارد مقر فضایی جاستیس لیگ شده بود و به «سو دیبنی» تجاوز کرده (اون موقع سو در آنجا تنها بوده). وقتی که او را دستگیر کردند ، برخی از اعضای گروه به نام های «گرین اروو»، «فلش»، «قناری سیاه» و «زاتانا» تصمیم گرفتند که دکتر لایت را به خاطر این کارش، لوبوتومی کنند (لوبوتومی در نیمهٔ اول قرن بیستم به منظور درمان اختلالات روانی انجام می‌شد. این پروسه خطرناک که بر پایهٔ ایجاد برش و آسیب تعمّدی به لوب پیشانی مغز استوار بود، معمولاً نتیجهٔ معکوس و مخرب داشت و در بهترین حالت بیمار را در حالت بی تفاوتی حسی، شناختی و عاطفی نسبت به دنیای پیرامون قرار می‌داد. این جراحی امروزه غیرعلمی و غیراخلاقی شناخته می‌شود). بعدشم زاتانا با جادو روی ذهن برخی از خبیث ها تاثیر گذاشت تا این قضیه رو به خاطر نیاورند. وقتی هم که بتمن فهمید دارند چیکار میکنند، ذهن او را هم پاک کردند تا چیزی یادش نیاد! سپس معلوم شد که دکتر لایت قاتل سو دیبنی نیست. در نتیجه کل دنیای دی سی در معرض خطر قرار گرفت چون یکی که از هویت مخفی قهرمانان باخبر بود داشت بهشون ضربه میزد. آخرش معلوم شد که قاتل «جین لورینگ»، همسر سابق «اتم»، بود . او این کار رو کرده بود تا این قضایا شروع بشه و اتم برای محافظت ازش دست به کار بشه و در نتیجه دوباره با هم باشند! در هر حال این داستان وقتی چاپ شد خیلی جنجالی شد و برخی از منتقدین گفتند که چرا دنیای معصومانه ابرقهرمانان باید اینقدر پست و کثیف به تصویر کشیده بشه؟ ولی خیلی ها هم به خاطر جسارتش و نشون دادن جنبه واقعی زندگی ابرقهرمانان آن را ستودند.

11- افسانه ها (Legends)

افسانه ها (Legends)

بعد از رویداد معروف و مهم "بحران در دنیاهای نامحدود" ، دنیای دی سی خیلی فرق کرد و خیلی ها هنوز دقیقا نمیدونستند که این تایم لاین چه فرقی با قبل داره و همچنین برخی قهرمانان داشتند به تازگی وارد دنیای دی سی میشدند در حالی که به صورت سنتی از قهرمانان کلاسیک دی سی به شمار می آمدند! رویداد Legends که سال 1986 چاپ شد و 6 قسمتی بود اوضاع را پیچیده تر هم کرد! این رویداد توسط بزرگانی همچون «لن وین»، «جان استراندر» ، «جان بیرن» و «کارل کسل» خلق شد و برای اولین بار در دنیای دی سی قهرمانان را دور هم جمع کرد. یعنی به طور مثال واندرومن در این داستان داشت برای اولین بار با دیگران ملاقات میکرد یا «کاپیتان مارول» (شزم) از نو به دنیای دی سی اضافه شد و ... در هر حال داستان اصلی درباره افراد «دارک ساید» بود که میخواستند با توطئه خودشون کاری کنند که مردم جهان نسبت به ابرقهرمانان بی اعتماد شوند. همین بی اعتمادی باعث شد تا گروهی به نام "جوخه خودکشی" (Suicide Squad) توسط «اماندا والر» شکل بگیرد. بنابراین میتوان بزرگترین دستاورد این رویداد را خلقت این گروه دانست. در پایان داستان هم قهرمان ها با هم متحد شدند و در برابر معاون دارک ساید به نام Glorious Godfrey ایستادگی کردند و در نتیجه یک جاستیس لیگ جدید شکل گرفت که از شخصیت های درجه 2 دی سی مثل «بلو بیتل» و «بوستر گولد» و ... تشکیل شده بود و در کمال تعجب با استقبال خوب خوانندگان هم مواجه شد!

10- بحران نامحدود (Infinite Crisis)

بحران نامحدود (Infinite Crisis)

در پایان رویداد "بحران در دنیاهای نامحدود" چند شخصیتی بودند که به نظر میرسید شاید از این رویداد مهم جان سالم به در برده باشند . یعنی چطور بگم ... "بحران در دنیاهای نامحدود" (که تا اینجا چند بار بهش تو مقاله اشاره شده ) هدفش این بود که دی سی رو از شر دنیا (earth) های مختلف خودش خلاص کنه تا همه چیز سرراست بشه یعنی تا پیش از آن ما چند دنیا و چندین نسخه از قهرمانان دی سی رو داشتیم که همین باعث شده بود خوانندگان دی سی گیج بشوند. این در حالیه که نقطه قوت اصلی مارول این بوده که همه داستان ها و شخصیت های اصلی اش در یک دنیای واحد رخ میدهند. دی سی هم میخواست همچین دنیایی رو داشته باشه. در نتیحه در "بحران در دنیاهای نامحدود" خیلی از شخصیت ها و دنیاهای موازی قربانی شدند . تا اینکه سال 2005 از راه رسید و «جف جانز» و «فیل خیمنز» رویدادی 7 قسمتی به نام "بحران نامحدود" را خلق کردند. و اون شخصیت هایی که گفتم به نظر میرسید جان سالم به در برده باشند ، برگشتند. منتهی در دورانی که در دنیای اصلی نبودند همه چیز رو زیر نظر داشتند . ضمن اینکه برخی از اونا مثل «الکساندر لوثر» و «سوپرمن پرایم» به مرور از دنیای اصلی و واحد دی سی متنفر شده بودند و بر این باور بودند که دنیای اصلی بیش از حد تغییر کرده و دارک شده. این وسط سوپرمن اریجینال هم متقاعد شد که قهرمانان دنیای جدید دی سی مشکل ساز هستند ولی بعد از مدتی پی به اشتباه خود برد و فهمید که نباید به سوپرمن پرایم و لوثر اعتماد کند. ضمن اینکه لوثر کلا نقشه کشیده بود همه چیز رو از بین ببره! در پایان، قهرمانان نقشه دیوانه وار لوثر را خنثی کردند ولی معلوم شد دیگه فقط یک دنیا (Earth)ی واحد وجود نداره! بله درسته ... مالتی ورس دی سی برگشت!

9- دی سی : یک میلیون (Dc One Million)

دی سی : یک میلیون (Dc One Million)

"دی سی : یک میلیون" همیشه در طول تاریخ کمیک ازش به عنوان رویداد یا کراس اوری یاد خواهد شد که بسیار با برنامه ریزی و هماهنگی دقیقی چاپ شد . یعنی سال 1998 داستان اصلی به صورت هفتگی توسط «گرنت موریسون» و «ول سمیکس» منتشر شد در حالیه که داستان های مرتبط با آن تقریبا به طور همزمان در تمامی دیگر کمیک های دی سی منتشر شد! ضمن اینکه خود موریسون روی تمام این داستان ها نظارت داشت. در نتیجه این رویداد بزرگ از انسجام خوبی برخوردار شد. ایده اصلی اینه که گروه جاستیس لیگ قرن 853 با جاستیس لیگ زمان حال دیدار میکنند! حالا چرا اسمش رو گذاشتن "یک میلیون"؟ چون کمیک Action Comics (که اولین بار سوپرمن در آن خلق شد) اگه همینطور به صورت ماهانه چاپ بشود در قرن 853 به شماره 1,000,000 خواهد رسید! سپس جای اونا با هم عضو شد. یعنی جاستیس لیگ حال به آینده و جاستیس لیگ آینده به زمان حال آمدند! اما معلوم شد که «وندال ساوج» که هم در آینده زنده هستش و هم در زمان حال (چون عمر جاویدان داره) به همراه شخصیتی دیگر به نام Solaris از این فرصت استفاده کرده اند و نقشه خبیثی کشیده اند که هم در زمان حال جریان داره و هم در زمان آینده! (برای آشنایی با شخصیت وندل ساوج، این مقاله را بخوانید) اما در نهایت نسخه های حال و آینده جاستیس لیگ با هم متحد میشوند تا نقشه های پیچیده آنها را خنثی کنند. این داستان سال 1999 براساس آرای هواداران، برنده جایزه بهترین رویداد سال از سوی مجله Comics Buyer's Guide شد.

8- مرگ سوپرمن (The Death of Superman)

مرگ سوپرمن (The Death of Superman)

بیش از 25 سال از زمان انتشار داستان مرگ سوپرمن در شماره 75 كمیك Superman میگذرد . هنوز هم خیلی از هواداران و منتقدین بر این باور هستند كه این داستان آغازگر دورانی شد كه ناشرین كمیك فقط به كمیت اهمیت میدادند و با چاپ داستان های اغراق آمیز و پر زرق و برق فقط به فكر پر كردن جیب خودشان بودند. ولی بی شك همه عقیده دارند كه صرفنظر از هیاهوهای تبلیغاتی كه در اطراف این داستان معروف به وجود آمد، انصافا مرگ سوپرمن بسیار غم انگیز بود. سوپرمن یك شخصیت عادی نیست. او نماد بزرگ دنیای كمیك و كسی است كه بیش از 75 سال پیش ژانر ابرقهرمانی را شروع كرد. او سمبل سوپرهیرو ها در سرتاسر دنیاست. بنابراین كشته شدن چنین شخصیتی بسیار ناراحت كننده است . كار به جایی كشید كه حتی شبكه CNN هم مرگ سوپرمن را پوشش داد. ناراحت كننده تر اینكه او در آغوش عشق واقعی خود یعنی «لوئیس لین» مرد و همین باعث شد تا بار احساسی مرگ او صد چندان شود... در هر حال، قضیه خلق شدن این رویداد هم در نوع خودش جالبه: سال 1992 نویسندگان کمیک های سوپرمن مثل «دن جرگنز» ، «لوئیس سایمنسون» و «راجر استرن» دیدند نمیتونند قضیه عروسی سوپرمن و لوئیس لین را پیش ببرند (چون سریال Lois & Clark شروع شده بود و ایده مشابه ای هم داشت. بنابراین سازندگان سریال از دی سی خواستند ازدواج اونا در دنیای کمیک رو فعلا عقب بندازه). بنابراین نویسندگان کمیک های سوپرمن تصمیم گرفتند به جای اون داستان، داستان مرگ سوپرمن رو پیش ببرند! برای کشتن سوپرمن هم لازم بود هیولایی ترسناک و نیرومند خلق بشه به نام «دومزدی» (که اینجا راجع بهش توضیح داده شده). دومزدی کمر به نابودی متروپلیس بسته بود و فقط سوپرمن قادر بود جلویش رو بگیره ولی در این راه جانش رو داد. نکته جالب درباره این داستان اینه که طراحانش با هم قرار گذاشتند به تدریج بر بزرگی پانل ها اضافه کنند. یعنی صفحات شماره های اولیه هر کدوم مثلا 4 یا 3 پانل داشتند ولی رفته رفته از تعدادشون کم شد. در نتیجه در شماره آخر که مرگ سوپرمن را شاهد بودیم، هر صفحه فقط یک پانل داشت و همین به عظمت حماسی داستان افزود.

7- سقوط شوالیه (Knightfall)

کمیک بتمن سقوط شوالیه (Knightfall)

بعد از رویداد "مرگ سوپرمن" دی سی سعی کرد یک رویداد مشابه هم برای بتمن داشته باشه که باعث بشه دچار تغییرات زیادی بشه. اما قبل از اون کمیکی رو داشتیم به نام "بتمن: شمشیر عزرائیل" (Batman: Sword of Azrael) که در آن با پسر جوانی آشنا شدیم به نام «ژان – پل والی» که شستشوی مغزی داده شده بود تا به قاتلی به نام « عزرائیل» تبدیل بشه. او در نهایت کنترل ذهن خودش رو به دست آورد و تحت تعالیم بتمن و رابین سعی کرد به یک قهرمان تبدیل بشه. در همین زمان خبیثی جدید به شهر گاتهام آمد به نام «بین» (Bane) که هم باهوش بود و هم بسیار نیرومند (میتونید اینجا راجع بهش اطلاعات کسب کنید). بین باعث شد دشمنان معروف بتمن از تیمارستان "آرکهام" فرار کنند. سپس وقتی بتمن خسته شده بود بهش حمله کرد و کمرش رو شکست. بنابراین عزرائیل برای مدتی جانشین بتمن شد. منتهی او یک بتمن خشن بود که هواداران دوستش نداشتند و همانطور که در این مقاله هم گفته شد، دی سی زودتر از موعد بروس وین/بتمن اصلی را برگرداند.

6- بحران نهایی (Final Crisis)

بحران نهایی (Final Crisis)

"بحران نهایی" سال 2008 توسط «گرنت موریسون» و «جی جی جونز» خلق شد و 7 قسمت داشت (میگم دقت کردید نویسنده های رویدادهای دی سی چقدر از کلمه "بحران" خوششون میاد؟!!!). دی سی در تبلیغات خود درباره این داستان میگفت:"روزی که خباثت پیروز شد". بنابراین در این داستان شاهد پیروزی نیروهای تاریکی بر نیروهای روشنایی بودیم. همانطور که میدانید «دارک ساید» سرور تمام خبیث های دنیای دی سی هستش که همیشه به دنبال یافتن معادله Ant-Life دیده میشه تا بر تمام عالم سیطره پیدا کنه (مثل «ثانوس» که در کمیک های مارول همیشه دنبال سنگ های بینهایت میگرده!) . در این رویداد میبینیم که اگر این اتفاق بیفته چی میشه. یعنی او به قدرت مطلق دست یافته. اولش "خدایان جدید" (New Gods) یکی یکی به دست او کشته میشوند (حتی پسرش به نام Orion) . وقتی هم که بتمن داشت راجع به کشته شدن Orion تحقیق میکرد ، دستگیر و شکنجه شد. سپس از رویش کلون ساخته شد تا ارتشی از بتمن ها تشکیل بشه! در نهایت قهرمانان زمین موفق شدند علیه دارک ساید ایستادگی کنند و سیاره زمین رو پس بگیرند . بتمن هم فرار کرد و تونست دارک ساید رو بکشه ولی دارک ساید هم اونو کشت. (بعدا معلوم شد یک کلون بوده) . بعدشم سوپرمن و دیگر قهرمانان کمک کردند تا نسخه ای یاغی از نژاد «مانیتورها» (Monitors) را که در جریان حمله دارک ساید به زمین، آزاد شده بود شکست بدهند. این داستان در کل بسیار جنجالی از کار درآمد و خیلی ها یا عاشقش هستند یا ازش تنفر دارند چون برخی شخصیت ها در آن مردند یا فاسد شدند. مثلا بتمن قانون "کسی را نمیکشم" خودش را زیر پا گذاشت و با همان گلوله ای که دارک ساید پسرش رو کشته بود، او را کشت. ضمن اینکه در پایان داستان دیگه کاملا مولتی ورس دی سی برگشته بود!

5- مالتی ورسیتی (Multiversity)

مالتی ورسیتی (Multiversity)

بعد از رویداد "بحران نهایی" (که در ایتم قبلی راجع بهش توضیح داده شد) ، مولتی ورس دی سی دیگه کاملا برگشته بود . نویسنده بزرگی مثل «گرنت موریسون» هم که کلا شیفته ایده مولتی ورس و دنیاهای موازی هستش و بنابراین رویداد جدیدی در سال 2014 نوشت با نام " مالتی ورسیتی" و در آن زد به سیم آخر! البته ایده این رویداد از چند سال پیش به ذهنش رسیده بود ولی برای مدتی به تعویق افتاد چون دی سی داشت NEW 52 رو کار میکرد . در هر حال، در این داستان شاهد بودیم که مالتی ورس دی سی مورد هجوم نژادی از انگل های کیهانی به نام Gentry قرار میگیرد. اونا در واقع تجسم شیطانی یک ترس ذهنی بشریت هستند و به دلیل رویاهای نابود شده و ایده های منفی مردم به مالتی ورس کشیده شده بودند و هدفشون این بود که تمام ذهن ها را تحت کنترل خود بگیرند. این رویداد فرمت جالبی داشت و به صورت کمیک های وان شات (تک قسمتی) روایت شد . یعنی هر وان شات مربوط به یک دنیا در مالتی ورس میشد. هر کدوم از اونا باید با تهاجم Gentry روبرو میشدند و با هم به صورت شخصیت های خیالی ارتباط برقرار میکردند (مثلا «جی گریک» برای «بری آلن» یک شخصیت تخیلی بود). توضیحش کمی سخته ... چطور بگم ... یعنی شخصیت ها انگار دارند ماجراهای دیگر قهرمانان دنیاهای دیگر رو به صورت کمیک میخوانند. و به زودی آنها از همین طریق با هم ارتباط برقرار کردند. بنابراین هر دنیا کمیکی داره از دنیای دیگر که در آن سرنخ هایی داده شده درباره فاجعه ای که قراره رخ بده. موریسون و طراحان ستاره ای که باهاش همکاری کردند با این رویداد نشان دادند که ایده مالتی ورس چقدر میتونه جذاب باشه.

4- سیاه ترین شب (Blackest Night)

سیاه ترین شب (Blackest Night)

"سیاه ترین شب" رویداد بزرگ دی سی در سال 2009 بود که توسط «جف جانز» و «ایوان ریس» خلق شد و در واقع در آن بسیاری از داستانک هایی که جانز قبلا در کمیک های «گرین لنترن» خلق کرده بود به نتیجه رسید (در این داستانک ها شاهد لنترن های مختلف مثل لنترن های سفید، لنترن های قرمز، زرد و ... بودیم). همچنین برای نخستین بار شاهد لنترن های سیاه بودیم . حلقه های آنها در زمین باعث زنده شدن اجساد قهرمانان و خبیث های مرده شد و اونا به صورت زامبی برگشتند! همچنین جانز به طور هوشمندانه ای قضیه مردن و زنده شدن مداوم قهرمان ها و خبیث ها را در عالم کمیک بوک توجیه کرد. در پایان هم برخی از شخصیت های مرده به جمع زنده ها برگشتند! جذابیت اصلی این رویداد دیدن نسخه زامبی شده قهرمانان معروف دی سی بود . واقعا آیا چیزی جذاب تر از یك بتمن زامبی شده است؟ این كمیك به خوبی المان سنتی كمیك های سوپرهیرویی را با عناصر مرسوم ژانر زامبی ها تركیب كرد. در ضمن توانست زمینه را مهیای ریبوت جدید دیسی كامیكس در سال 2011 كند.

3- بتمن مرحوم (Batman R.I.P)

بتمن مرحوم (Batman R.I.P)

این رویداد سال 2008 در شماره های 676 تا 681 از کمیک Batman چاپ شد . نویسنده اش «گرنت موریسون» و طراحش نیز «تونی دانیل» بود (کاورهای زیبایش هم کار «الکس راس» بود). در کل run گرنت موریسون در کمیک های بتمن به سه بخش تقسیم شده بود که بخش اول با Batman R.I.P به سرانجام رسید. بتمن باید با اعمال جاه طلبانه و خبیثانه سازمانی مخفی به نام "دستکش سیاه" (Black Glove) روبرو میشد. اونا سالها بود که به داخل نخبه های شهر گاتهام نفوذ کرده بودند. حالا هدفشون بتمن بود و برای حذف او میخواستند دیوانه اش کنند! به نظر هم رسید که موفق شده اند و بتمن دیوانه شده. ولی تم اصلی داستان اینه که "بتمن فکر همه جا رو میکنه". یعنی او قبلا فکر همچین سناریویی که ممکنه از نظر ذهنی دچار مشکل بشه رو کرده بود. بنابراین نوعی شخصیت تغییر یافته برای خودش درست کرده بود که ازش محافظت کنه. وقتی هم دوباره نرمال شد سازمان دستکش سیاه رو شکست داد. ولی بعدش وارد رویداد "بحران نهایی" شد که همانطور که در بالا گفته شد در آن بتمن به دست دارک ساید کشته شد. سپس وارد بخش دوم run موریسون شدیم که در آن «دیک گریسون» جای بتمن رو گرفت . در بخش سوم هم که بروس وین برگشت و Batman Incorporated را تشکیل داد تا با گروهی خبیث به نام Leviathan بجنگه.

2- جنگ سپاه سینسترو (Sinestro Corps War)

جنگ سپاه سینسترو (Sinestro Corps War)

«جف جانز» به عنوان نویسنده برتر کمیک های «گرین لنترن» داستان عالی زیادی برای این شخصیت نوشته. او مفهوم ترس را در قالب Parallax در کمیک Green Lantern: Rebirth خلق کرد و «سینسترو» (دشمن شماره یک گرین لنترن) رو برگرداند تا با Parallax همکاری کنه. و البته همون موقع معلوم بود که برنامه های بزرگتری در ذهن داره. همین طور هم شد و سال 2007 رویداد "جنگ سپاه سینسترو" را نوشت که در آن سینسترو موفق شده بود به کمک Parallax سپاهی مشابه با سپاه گرین لنترن ها خلق کنه! یعنی برخلاف اعضای سپاه گرین لنترن ها که براساس نیروی اراده و قدرتشون در مقابله با ترس انتخاب میشدند، اعضای سپاه در انداختن ترس در دل دیگران مهارت داشتند (جالبه که اونا حتی سعی کردند بتمن رو هم به استخدام خود دربیاورند!). وقتی هم که Parallax «کایل رینر» رو تسخیر کرد، دیگه وقت اون بود که سپاه لنترن ها با سپاه سینسترو وارد جنگ بشه. منتهی در این جنگ اونها برخی از قوانین خود مثل "کسی نباید کشته بشه" رو زیر پا گذاشتند که همین در ادامه براشون دردسر ساز شد. در هر حال، این رویداد بسیار با استقبال مواجه شد و خیلی ها اون رو بهترین داستان دی سی در سال 2007 دونستند . ضمن اینکه سایت CBR جف جانز رو بهترین نویسنده اون سال انتخاب کرد. ولی از همه مهم تر این بود که این رویداد برای اولین بار شخصیت گرین لنترن را به عنوان یکی از شخصیت های درجه یک و پولساز دی سی مطرح کرد.

1- بحران در دنیاهای نامحدود (Crisis on Infinite Earths)

بحران در دنیاهای نامحدود (Crisis on Infinite Earths)

خب .. ما تا اینجا کلی به این داستان و این رویداد اشاره کردیم . و حالا وقتشه به خودش بپردازیم! یقینا بهترین و مهم ترین رویداد دی سی و یکی از برترین های تاریخ کمیکه که هنوز هم بعد از این همه سال خواندنی و جذابه. سال 1985 چاپ شد و 12 شماره هم ادامه یافت. نویسنده اش «مارو وُلف مَن» و طراحش «جورج پرز» بود. این رویداد ایده و مفهوم مالتی ورس و وجود دنیاهای موازی رو از دنیای دی سی حذف کرد و در آن شاهد مرگ شخصیت های مهمی مثل «بری آلن» و «سوپرگرل» بودیم. از این داستان بود که تاریخچه دی سی به "قبل از بحران" (Pre-crisis) و "بعد از بحران" (Post-Crisis) تقسیم شد.

اجازه بدهید کمی به عقب تر برویم ... گفته میشه که ایده مالتی ورس از اوایل دهه 60 میلادی در کمیک های دی سی باب شد. یعنی این ایده مطرح شد که دی سی دنیاهای مختلفی داره و هر کدوم از اونا قهرمانان خاص خود رو دارند. دی سی در ضمن از این ایده استفاده کرد که تا شخصیت هایی که از کمپانی های دیگر میخرید (و در این مقاله بهشون اشاره شده) رو وارد کمیک های خودش بکنه و خیلی راحت بگه که اونا در دنیایی موازی هستند! ولی در دهه 80 میلادی اوضاع فرق کرده بود و مارول دیگه کاملا قدرت اصلی دنیای کمیک شده بود و بنابراین دی سی از ولفمن و پرز (که هر دو قبلا در مارول کار کرده بودند) خواست تا با این داستان مالتی ورس رو نابود و همه شخصیت ها رو وارد یک دنیای واحد کنند. در این داستان دنیاها و قهرمانان دنیاهای مختلف کنار هم جمع شدند تا از نابودی دنیای خودشون جلوگیری کنند. و همانطور که گفته شد در این راه برخی از قهرمانان معروف دی سی هم کشته شدند. در هر حال، این رویداد بسیار بزرگ بود و تاثیرگذار . ضمن اینکه قصه خوبی هم داشت.

مهدی ترابی مهربانی