15 دفعه ای که هواداران تاریخچه کمیک بوک را عوض کردند

15 دفعه ای که هواداران تاریخچه کمیک بوک را عوض کردند

هیچ وقت نقش فن های کمیک رو دست کم نگیرید!

اگه خوب به قضیه نگاه کنیم متوجه میشویم که در واقع مهم ترین چیز در صنعت کمیک توسط فن ها مورد تصمیم گیری قرار میگیره چون اونا هستند که پول بابت محصولات کمیک بوکی پرداخت میکنند . بنابراین اگر فروش خوب نباشد آن کمیک هم ادامه میابد. به همین ترتیب هم ممکنه که یک کمیک کنسل بشه (اگه فروشش پایین باشه) . اما از بحث فروش هم که فراتر برویم متوجه میشویم که فن ها میتوانند حتی روی محتوای کمیک هم تاثیر گذار باشند. در این مقاله فوق العاده که توسط سایت CBR چاپ شده، به 15 دفعه ای که خوانندگان دنیای کمیک باعث ایجاد تغییرات محتوایی شدند میپردازیم.

نکته مهم: این مقاله رتبه بندی نداره. آیتم ها به ترتیب زمانی مرتب شده اند.

 

 15- قدرت های زن نامرئی

 قدرت های زن نامرئی

در ابتدای دهه 60 میلادی و زمانی که مارول غوغای خودش را در دنیای کمیک با انتشار چهار شگفت انگیز آغاز نمود ، «استن لی» سعی کرد به طور بی سابقه ای با خوانندگان تعامل برقرار کنه. در واقع تعامل با خواننده یکی از عناصر کلیدی موفقیت بی حد و حصر کمیک های مارول بود . حتی در شماره 11 از Fantastic Four، جک کربی و استن لی از نامه های واقعی هواداران استفاده نمودند تاشخصیت ها به این نامه ها جواب میدادند! برخی از این نامه ها درباره این بود که شخصیت «زن نامرئی» (سوزان استورم) قدرت های بیخودی داره و به شخصیت بی مصرفی تبدیل شده است! شخصیت ها در توجیه اهمیت او گفتند که "زن نامرئی منبع الهام بخش آنان است!". آنها آبراهام لینکلن» را هم مثال زدند.  ولی این کافی نبود و اونقدر نامه اعتراض آمیز به دست مارول رسید که در شماره 22 این کمیک، زن نامرئی صاحب "میدان های نیرو" (force fields) شد. سپس رفته رفته  به نیرومند ترین شخصیت گروه تبدیل شد!

 

14- شانس دوباره ای که به هالک داده شد

شانس دوباره ای که به هالک داده شد

شاید براتون جالب باشه که بدونید در اوایل دهه 60 میلادی مارول فقط میتونست تعداد محدودی کمیک رو به صورت ماهیانه چاپ کنه. علتش هم این بود که آن زمان شرکت توزیع کننده کمیک های مارول زیر مجموعه "دی سی کامیکس" بود و بنابراین چون دی سی نمیخواست رقیبش زیاد کمیک چاپ نکنه، بهش گفته بود که فقط میتونه فلان تعداد کمیک ماهیانه داشته باشه! بنابراین اگر مارول میخواست عنوان جدیدی چاپ کنه پس مجبور بود یک عنوان قدیمی رو کنسل کنه. در نتیجه وقتی قرار شد کمیک Sgt. Fury and His Howling Commandoes را شروع کنه مجبور شد کمیک "هالک شگفت انگیز" را که فقط 6 شماره ازش چاپ شده بود را کنسل کنه! اما کلی نامه و تقاضا به دست مارول رسید تا هالک رو برگردونه. مخصوصا دانشجویان اون زمان خیلی طرفدار هالک بودند. بنابراین استن لی با زیرکی از هالک به عنوان عضو گروه اونجرز استفاده کرد. بعدشم یک حضور افتخاری در کمیک چهار شگفت انگیز بهش داد. تا اینکه ماجرای هالک به کمیک های Tales to Astonish اضافه شد.

 

13- کلون ساگا

13- سرگذشت کلون

مرگ گوئن استیسی نقطه عطف بزرگی در تاریخ مرد عنکبوتی  و كل تاریخ كمیك بود. واقعا تا آنموقع سابقه نداشت دوست دختر و عشق حقیقی یك قهرمان درجه یك كشته شود . این لحظه بسیار دارك و خفن به شمار می آمد. بنابراین واكنش ها نسبت به مرگ گوئن بسیار شدید بود. استن لی هم هر جا میرفت ازش میپرسیدن چرا گوئن مرده؟ او هم میگفت كه از این موضوع اطلاعی نداشته و تقصیر نویسنده كمیك های مرد عنكبوتی شگفت انگیز یعنی «جری كان وی» هستش!!! (البته بر خلاف تصور عمومی استن لی با كشته شدن گوئن مخالفت خاصی نداشته) در هر حال استن لی انقدر تحت فشار قرار میگیره كه میره پیش كان وی و بهش میگه كه باید هر جوری شده گوئن رو دوباره برگردونه!

گفته میشه كان وی اولش خیلی مقاومت كرده ولی استن لی بسیار اصرار كرده و او در نهایت به فكرش رسیده كه گوئن رو به صورت كلون برگردونه! و بدین ترتیب داستان بسیار خوب و جالب "سرگذشت کلون" یا همون کلون ساگا (Clone Saga)خلق شد كه در نتیجه آن شخصیت های ماندگاری مثل «شغال» و یا كلون پیتر پاركر خلق شدند. هر چند كه متاسفانه در دهه 90 ادامه این داستان منتشر شد و آنقدر طولانی و پیچیده و بیخود بود كه داد همه هواداران مرد عنكبوتی درآمد! شما میتونید ترجمه داستان "سرگذشت کلون" را اینجا بخوانید.

  

12- حق خالقین سوپرمن

حق خالقین سوپرمن

«جری سیگل» و «جو شوستر» به عنوان خالقین شخصیت سوپرمن تا سالهای سال از درآمدی که دی سی ناجوانمردانه بابت این شخصیت به جیب زده بود محروم بودند. آنها چندین بار شکایت کردند ولی مدارک قانونی نشان میداد که رایت این شخصیت را همان ابتدا به مبلغ فقط 200 دلار به دی سی فروخته اند. اما در اواسط دهه 70 میلادی و زمانی که قرار بود نخستین فیلم سینمایی سوپرمن اکران بشه هواداران به رهبری طراح بزرگ یعنی «نیل آدامز» کمپینی را به راه انداختند که باعث شد فشار افکار عمومی روی وارنر زیاد بشه و این شرکت مجبور شد تا پایان عمر حقوق و مزایای ثابت بپردازه.

 

 11- زاتانا و جاستیس لیگ

 زاتانا و جاستیس لیگ

در دنیای کمیک رسمه که از هواداران بپرسند آیا فلان شخصیت رو دوست داشتند یا نظرشون درباره فلان مساله چیه. سردبیر سوپرمن به نام «مورت وایزینگر» در دهه های قبل خیلی از این کارها میکرد. و همیشه سعی میکرد قبل از اینکه فلان شخصیت اولین حضور خودش رو داشته باشه، قبلش یک مقدار آمادگی کسب کنه. یعنی یک سری داستان هایی به صورت test چاپ میکرد تا واکنش هواداران را بسنجه و بعدش وقتی شرایط را مناسب میدید شخصیت جدید رو میکرد (سوپرگرل هم همین جوری خلق شد). در کمیک The Legion of Super-Heroes هم شاهد بودیم که هواداران با ارسال نامه تصمیم گرفتند کی باید رهبر گروه باشه. سال 1978 نیز  هواداران دی سی تصمیم گرفتند که عضو جدید جاستیس لیگ کی باشه. آنها «زاتانا» (Zatanna) را انتخاب کردند و او هم به زودی یکی از شخصیت های کلیدی شد و در کراس اور بزرگ Identity Crisis نیز نقش مهمی ایفا کرد.

 

10- شماره 200 کمیک اونجرز

شماره 200 کمیک اونجرز

کمیک شماره 200 اونجرز از اون کمیک های جنجالیه که همیشه آدم با خوندنش شگفت زده میشه. شگفت زده بابت اینکه مارول چطور اجازه داد همچین داستانی در آن چاپ بشه. میگن ایده اولیه این کمیک چیز دیگری بوده ولی چون با داستان یک کمیک دیگر مارول که همزمان چاپ میشد، شباهت داشت بنابراین در لحظه آخر قرار شد این ایده جدید جایگزینش بشه که واقعا هم عجب ایده ای بود! در هر حال داستان عجیب این کمیک از این قراره: «کارول دانورز» (که اون موقع ملقب به Ms. Marvel بود) بچه ای به دنیا میاره به نام «مارکوس» که بعد معلوم میشه معشوقه خودش از یک دنیای دیگست! «مارکوس» فرزند یکی از دشمنان اونجرز به نام Immortus بود . او در دنیای برزخ به دنیا اومده بود (!) ولی برای اینکه به دنیای اصلی بره کارول رو وارد دنیای خودش میکنه و سپس نقشه میکشه تا کارول رو از خودش باردار کنه و بعدش برش گردونه به دنیای خودش تا وقتی کارول وضع حمل میکنه، او وارد دنیای ما بشه!!!  بنابراین به  کمک دستگاهی ذهن کارول را جوری تغییر داد که عاشقش بشه. بعدش کارول حامله میشه و ... و او را در دنیای ما به دنیا میاره . اعضای اونجرز هم هیچ مشکلی با این قضیه نداشتن! و اجازه میدن کارول باهاش بره!!!  (راستش من خودمم هنوز بعد از این همه سال این داستان برام نامفهومه). در هر حال مساله مهم این بود مارکوس از دستگاه کنترل ذهن برای اینکه کارول عاشقش بشه استفاده کرده بود. بنابراین خانمی به نام Carol A. Strickland در یکی از مجلات مقاله ای نوشت به نام The Rape of Ms. Marvel که در اون نوشت "مارکوس در واقع با این کار خودش به کارول تجاوز جنسی کرده است چون به میل خودش عاشق مارکوس نشده بوده".

سپس «کریس کلرمانت» از نویسندگان برتر تاریخ کمیک مقاله مذکور را خواند و  در شماره 10 از کمیک Avengers Annual داستانی نوشت که در آن کارول به زمین برمیگرده و با اعضای اونجرز جر و بحث میکنه که چرا اجازه دادن با مردی بره که در واقع بهش تجاوز کرده بوده.

 

9- لباس سیاه مرد عنکبوتی

 لباس سیاه مرد عنکبوتی

گفته میشود که «جیم شوتر» (سردبیر ارشد مارول در دهه 80 مارول) اون موقع از خواننده ها میخواست تا به مارول ایده بدهند. او  نامه ای از یکی از هواداران و خوانندگان مرد عنکبوتی به نام «رندی شولر» (Randy Schueller) دریافت کرد که در آن پیشنهاد کرده بود که مرد عنکبوتی در یکی از داستان های خود لباس جدیدی بر تن کند. او پیشنهاد داده بود که مرد عنکبوتی به دلایلی لباس خودش را از دست بدهد و سپس لباس جدیدی بر تن کند ولی در انتهای داستان دوباره لباس خودش را به دست بیاورد. جیم شوتر از این ایده خوشش آمد و به قیمت 220 دلار این ایده را ازش خرید و به نویسنده کمیک های مرد عنکبوتی یعنی «تام دی فالکو» گفت که از آن استفاده کند. تام دی فالکو هم از ایده خوشش آمد ولی فرصت نشد آن را عملی کند. تا اینکه مدتی بعد رویداد  8 قسمتی  "جنگ های پنهان"  منتشر شد و تام دی فالکو به ذهنش رسید تا آن ایده را به نوعی در این رویداد پیاده کند. در نتیجه در شماره آخر این رویداد مرد عنکبوتی صاحب لباس جدیدی شد که سیاه رنگ بود و بعدها معلوم شد که یک سیمبیوت زنده است! این لباس همانطور که میدانید در نهایت با پیوند خوردن با «ادی براک» به ونوم تبدیل شد. (میبینید یک ایده ساده میتواند در نهایت چقدر توسعه و اهمیت یابد؟!)

 

8- مسابقه برای جذب بهترین ها

 مسابقه برای جذب بهترین ها

یک سال بعد از اینکه جیم شوتر ایده لباس جدید مرد عنکبوتی را خرید، ایده جدیدی رو کرد. او کمیکی چاپ کرد تحت عنوان  Marvel Try-Out Book. در این کمیک مشاغل مختلف مارول شرح داده شده بود و صفحات آزمایشی هم داشت. یعنی هوادارانی که دوست داشتند نویسنده یا طراح باشند میتونستند داستان نیمه کاره ای که در این کمیک چاپ شده بود را تکمیل کنند و بعد برای مارول ارسال نمایند. سپس بهترین ها انتخاب میشدند و بهشون پیشنهاد میشد که به مارول ملحق بشوند! اسامی برندگان بعدا اعلام میشد ولی جالبه که بدونید یکی از برندگان کسی نبود جز «مارک بگلی» معروف! شما میتونید در این مقاله درباره آقای بگلی که قطعا یکی از 5 طراح برتر تاریخ مرد عنکبوتیه، اطلاعات کسب کنید.

 

7- مرگ رابین

مرگ جیسون تاد/رابین

در اواخر دهه 80 میلادی نویسنده کمیک های بتمن، «جیم استارلین» بود . او از دستیار آن موقع بتمن یعنی رابین دوم (جیسون تاد) خوشش نمی آمد (جیسون چندی پیش جانشین دستیار اریجینال بتمن یعنی «دیک گریسون» شده بود چون خواننده ها دیگر از گریسون خسته شده بودند). اما جیسون تاد اخلاق گندی داشت و حتی از دیک گریسون هم محبوبیت کمتری داشت. استارلین میخواست هر طور شده از شر این رابین خلاص شود ولی دی سی بهش اجازه نمیداد. سپس سردبیر کمیک های بتمن یعنی «دنی اونیل» فکری به سرش زد . اون موقع داستان معروف "مرگ خانوادگی" (Death in the Family) داشت چاپ میشد که در آن جوکر این رابین را گرفتار کرد و به قصد کشت زد. آخر داستان معلوم نبود که رابین زنده میمونه یا نه. دنی اونیل پیشنهاد کرد که هواداران با دو شماره تلفن مختلف تماس بگیرند که رابین زنده بمونه یا بمیره. یعنی هر کی  میخواست رابین زنده بمونه با فلان شماره تماس بگیره و هر کی هم نمیخواد با اون یکی شماره .

دی سی حتی دو کاور برای شماره بعدی طراحی کرده بود . در یکی رابین زنده مونده و در اون یکی مرده بود:

مرگ رابین robin 

ولی  اکثرا رای به مرگ رابین دادند! بنابراین کاور سمت چپ چاپ شد.

 

6- پایان کمیک ARMAGEDDON 2001

 پایان کمیک ARMAGEDDON 2001

سال 1991 هنوز چیزی به عنوان اینترنت به معنای آنچه امروز باهاش روبرو هستیم وجود نداشت و خیلی ها به کامپیوتر دسترسی نداشتند. اما شبکه ای بود به نام usenet که در واقع جد اینترنت به شمار میاد و برای بحث و گفتگو استفاده میشد. وقتی پایان کراس اور دی سی در اون سال به نام "آرماگدون 2001" لو رفت خیلی ها از طریق این شبکه از آن با خبر شدند. در این داستان Waverider از سال 2001 به 1991 سفر کرده بود . قرار بود یکی از ابرقهرمانان دی سی در 2001 یک حاکم ستمگر بشه و Waverider آمده بود تا جلوی این اتفاق رو بگیره. در پایان اصلی قرار بود این ابرقهرمان، «کاپیتان اتم» باشه ولی وقتی این پایان توسط هواداران کمیک بوکی اسپویل شد، دی سی آن را تغییر داد و شخصیت دیگری به نام «هاک» (Hawk) جای کاپیتان اتم را گرفت (شما میتونید در این مقاله درباره قضیه تبدیل شدن هاک به یک شخصیت پلید اطلاعات بیشتری کسب کنید).

 

5- داستانی که زودتر تموم شد

کمیک knight quest

سال 1993 ، دی سی دنیای کمیک را شوکه کرد. ماجرا از این قرار بود که شخصیت خبیثی به نام Bane، کمر بتمن را شکست و او بازنشسته شد . سپس فردی به نام Jean-Paul Valley که یک آنتی هیرو به نام «عزرائیل» (Azrael)  بود، جانشین بتمن  شد. عزرائیل شخصیت خشنی داشت. کلا دی سی میخواست نشون بده که یک بتمن خشن میتونه چقدر بد باشه. آخرش هم قرار بود بروس وین دوباره بتمن بشه. اما هواداران اعتراض کردند و از این بتمن جدید خوششون نیومد. بنابراین دی سی مجبور شد این داستان را که اسمش Knightquest بود زودتر از موعد تموم کنه تا بروس وین زودتر بگرده و دوباره بتمن بشه.

 

4- دومین کلون ساگا

 دومین کلون ساگا

داستان Clone Saga (سرگذشت کلون) که در دهه 70 میلادی چاپ شد (و اینجا در سایت ما ترجمه شده) از بهترین داستان های مرد عنکبوتیه . اما ادامه این داستان در سال 1994 دوباره از سر گرفته شد و ما دیدیم که کلون پیتر پارکر به نام «بن رایلی» زنده است و دوباره برگشته (درباره بن رایلی بهتره این مقاله رو بخونید). اما بعد معلوم شد که بن رایلی واقعی بوده و پیتر کلون بوده!!! بنابراین پیتر پارکر بازنشسته شد  و به همراه  همسرش «مری جین» رفت به شهر دیگر. بن رایلی هم جانشین مرد عنکبوتی شد . این مساله اصلا به مذاق هواداران مرد عنکبوتی خوش نیامد و تصمیم گرفتند دیگر کمیک های اسپایدرمن را نخرند  (میگن 60 درصد از فروش کمیک های اسپایدرمن کم شد!). بنابراین مارول هم به غلط کردن افتاد و در داستانی فاش کرد که پیتر همون مرد عنکبوتی واقعی بوده! چون همه اش زیر سر نورمن آزبورن بوده تا اینجوری حال پیتر رو بگیره!

(برای اشنایی بیشتر با قضیه clone saga، این مقالات را بخوانید).

 

3- زنده شدن ددپول

 زنده شدن ددپول

«ددپول» الان خیلی محبوبه ولی قبلا اینجوری نبود. در واقع تا سال 1997 او حتی یک سری کمیک اختصاصی هم  نداشت. وقتی هم که کمیک اختصاصی اش چاپ شد زیاد پرفروش نبود و مارول به نویسنده اش یعنی «جو کلی» گفت که در شماره 25 قراره کمیک رو کنسل کنه. ولی هواداران فشار آوردند و کمیک هم تا بعد از شماره 25 ادامه یافت. ولی مارول گفت شماره 33 دیگه آخر خطه. جو کلی هم با خودش گفت مارول دیگه عمرا به حرف هواداران گوش کنه. بنابراین یک پایان حسابی نوشت که در اون ددپول میشه گفت یه جورایی میمیره. اما مارول دوباره به حرف هواداران گوش داد و کمیک ددپول برای 30 شماره دیگه ادامه یافت (منتهی بدون جو کلی)! بنابراین ددپول دوباره زنده شد.

  

2- بازگشت شگفت انگیز دختر عنکبوتی

 بازگشت شگفت انگیز دختر عنکبوتی

دختر عنکبوتی (spider-girl) از اون شخصیت هایی هستش که هواداران بسیار پرشور خودش رو داشت و داره و بارها قرار بود که کنسل بشه ولی نشد (شما میتونید در این مقاله به قدر کافی درباره این شخصیت اطلاعات کسب کنید). اسپایدر گرل اولش در یک کمیک بی اهمیت به نام What if…? خلق شد ولی اونقدر محبوب شد که یک سری مختص خودش پیدا کرد . بعدش یک دنیای جداگانه به ماجراهای او اختصاص یافت که اسمش MC2 بود و در آن فرزندان قهرمانان مارول جانشین والدین خود شده بودند. بارها و بارها کمیک spider-girl تا مرز کنسل شدن رفت ولی به خاطر داد و هوار هوادارانش نجات یافت. تا اینکه به شماره 100 رسید و دیگه چاپش متوقف شد.  باز هم صدای اعتراض هوادارانش بلند شد و مارول کمیک Amazing Spider-Girl را چاپ کرد که 30 شماره دوام داشت. بعد از اون هم این شخصیت به طرق گوناگون در داستان های مرد عنکبوتی دیده شده است. واقعا تا به حال در دنیای کمیک سابقه نداشته هواداران اینقدر از یک کمیک  حمایت کنند.

 

1- حق خالق بتمن 

 حق خالق بتمن

متاسفانه وقتی رایت شخصیت بتمن به دی سی فروخته شد در قرارداد آمد که خالقش فقط «باب کین» است. این در حالی است که همه میدونند بتمن مشترکا توسط باب کین و «بیل فینگر» خلق شد. اصلا اگر ایده های فینگر نبود، بتمن همچین شخصیتی میشد:

بتمن باب کین

فینگر در خلق بسیاری از دشمنان بتمن هم نقش کلیدی داشت ولی همانطور که گفته شد تا سالهای سال فقط نام باب کین به عنوان خالق بتمن مطرح میشد. سپس بیوگرافی مصور بیل فینگر چاپ شد و خیلی از هواداران بتمن حقیقت را فهمیدند و اونقدر به دی سی فشار اوردند که بلاخره قبول کرد وقتی اثری از بتمن اقتباس میشه زیرش بزنه : "بتمن: خلق شده توسط باب کین به همراه  بیل فینگر"

بیل فینگر 

در واقع دی سی به جای اینکه بگه Bob Kane and Bill Finger، میگه Bob Kane with Bill Finger چون اینجوری هم اسم بیل فینگر میاد و هم اینکه اون قرارداد نقض نمیشه!

 

 مهدی ترابی مهربانی

منبع سایت : CBR

 All rights reserved © Spidey.ir 2017

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn