10 کمیک برتر واندرومن (Wonder Woman)

10 کمیک برتر واندرومن

به مناسبت پخش فیلم "جاستیس لیگ زک اسنایدر" این مقاله بار دیگر در صفحه نخست سایت قرار میگیرد.

یادداشت نویسنده: در این مقاله بیشتر تمرکز شده که در کنار توصیف داستان به شخصیت پردازی و اهـداف و روحـیات  پرنسس دایانا/واندرومن هم اشاراتی بشه. در این مقاله 10عنوان از داستان های واندرومن انتخاب شده یعنی داشتن 10 پلـه یا 10 تا فـرصت برای شناخت و درک کردن این شخصیتپیـش روی شماست؛ شخصیتی که تاثیرات گستـرده ای در دفاع از حقوق زنان داشته و از ابتدای خلقـتـش یکی از پایه های اصلی فمینیسـم سـالم در دنیای کمیک بوده؛ شخصیتی که در طی تاریخچه ی خود در مورد مشکلات فرهنگی جامعۀ زنان یا به طـور گسترده تر بشریتفعالیت های موثری داشته و به مدت 75 سال مظهـر مهر ورزی، شجـاعت و حقیقـت بوده است.

 

این شما و این 10 داستان برتر Wonder Woman :

 

 

10 - JLA: League of one

کمیک  JLA: League of one 

نویسنده-طراح: کریستـوفـر مُـلر

وضعیت انتشار: 2000

رمان گرافیکی (Graphic Novel)

نویسنده و طراحی نه چندان معـروف، داستانی با روایتی نو و فضایی جدید به ما معرفی میکند. داستانی که خیلی راحت ما را با ارباب حلقه های تالکین پیوند میدهد ولی اینبار در دنیای لیگ عدالت قهرمانان و به شکلی دیگر جدای از افسانه های تالکین می باشد. که به خوبی داستانی را رقم میزنـد که بتـوان آن را تحسین کـرد.

خب داستان با یک پیشگـویی شروع می شود. پیشگویی ای که سرنوشت خوب و بـد جهان را رقم میزند. طبق پیشگویی و حـدس های دایانا ممکـن است قهرمانان لیگ عدالت در مبـارزه با تهـدیدی ناشناخـته (که یک اژدها می باشـد) بمیـرند و با تـوجه به پیشگویی، این اژدها کل بشریت را در آتـش خـود خواهـد سوزانـد. دراینجاست که دایانا نمـی توانـد آرام بگیـرد و حتی نمیتـواند به کشته شدن دوستانش فکر کند! بنابراین تصمیم می گیرد هر یک از اعضای لیگ عدالـت را به شیوه ی خـود به دور از قضیه نگه دارد و البته شیوه ای هم که بکار می بـرد جالبـست. او سعی می کـند تمام اعضای لیگ عدالت را به نوعی بیهـوش کنـد (به استثنای آکوامـن و سوپـرمن) و در کپـسول های نجات Watchtower قرار دهـد و به مـدار منظومه ی شمسی بفـرستـد و سوپرمن مجبور شود به خاطر نجـات دوستـانش از قضیـه دور بمـاند و از ایـن طـریق دایانا بتـوانـد به تنـهایی با آن اژدها مبـارزه کنـد.

جالب بود نه؟ با کـاری که دایانا انـجام داد الان او تنها فرد حاضر بروی زمین است که می تواند در برابر آن اژدها مقابله کند. تنها فرد مـوجود از لیگ عدالـت.

شجاعت دایانا و حماقت او در این کمیک جای بحث دارد و واقعاً این میـزان جسارت برای نجات دوستانـش خوبی و محبت او را می رسانـد؛ گـرچه روشش عجیب بودولی او توانست دوستانش را نجات دهد و در نهایت جلوی محقـق شدن پیشگویی را بگیرد و موجب نجات بشـریّت شود.

 



9 - Wonder Woman: The Lies & The Truth

کمیک  Wonder Woman: The Lies & The Truth

نویسنده - طراح: گرگ روکا–لیـام شارپ

وضعیت انتشار: 2016- ناتمام

Wonder Woman V5 (Rebirth One Shot -1-3-5-7-9-11)

"اولـش قرار نبـود سری ریبـرث جز 10 تای برتر این مقـاله باشه چـونکه هنوز آرک بعدی مـرتبط بـه ایـن داستان یعنی The Truthتکمیل نشـده ولی وقـتی که شخصیـت پردازی پـرنسس دایانای گرگ روکـا رو در سـری ریبـرث دیدم واقعـا لازم دونسـتم که توی این مقـاله جایی براش در نظر بگیرم."

سـری ریبـرثِ وانـدرومن (البته در خط داستانی زمان حال) که طراحی آن توسط لیـام شارپ انجام شده از جزیئات زیادی درشبیه سازی چهره بـرخوردار اسـت و به راحـتی می توان حالت شخصیت ها را درک کرد و با آنها انس گرفت. البته ناگفته نماند آقـای شـارپ تا جایی که دسـتش باز بوده سعی کـرده به طـراحی های گذشـته ی وانـدرومن ادای احتـرام کنـد.

 داستانلحن ساده و سرراستی دارد ولی درعین حال به دل می نشینـد و فکر ما را درگیـر خودش میکنـد و این تنـها یک دلیل دارد؛ چونکه گرگ روکا تقـریباً در این داستان توانستـه با دقت بسیار، حـق تمام شخصیت ها را ادا کنـد و شخصیت پردازی کـاراکـتر ها را در جای مناسب قرار دهد.

دروغ ها، ذهن دایانا را محاصره کرده اند؛ او که همیشه به دنبال حقیقت می گشت الان حتی نمیتواند به ذهن خودش اطمینان کند! او گـم شده است. او دیگر نمی تواند خـانه ی خود را در جزیره ی "پارادایس" پیدا کند. در کنار سـر شکستگـی دایانا، توطئه هایی علیه او در حـال به وقوع پیوستـن هستنـد که او حتی روحـش از ایـن توطئه ها خـبر ندارد! تنها چاره ی او، دیدار دوست قدیمی اش یعنی دکتر باربارا مینـروا مـی بـاشد. (برای کسب اطلاعـات بیشـتـر به این مقـاله مراجعـه کنید.) "مطـلب رو درست خوندید!" وانـدرومن به سراغ دشمن قدیمی اش یعنـی چیـتـا می رود تا بتواند با او معامله ای بـکند!(کمکی برای درمان چیتا در مقابل رسـانـدن دایانا به خانه ی حقیقی اش)

 با تمام اتفـاقـاتی که بر سـر راه آنها قـرار گرفت در نهایت هر دوی آنها موفق می شوند و با درمان چیتا و کمک های دکتـر مینـروا، دایانا به همراه استیـو جزیرۀ "پارادایـس" را پیـدا می کنـد ولی دایانا متوجه می شود که تمام مدتی که در نیو 52 گذشت، در تمام آن سال ها، هیچ گاه توی خـونه ی حقیقی خود نبوده... تمام آن سال هـا و تمام آن اتفاقـات، چیـزی بجـز یک دروغ بزرگ نـبودند...!!!

 

 

 

8 - Sensation comics/Wonder Woman Chronicles

کمیک Sensation comics/Wonder Woman Chronicles 

نویسنـده-طراح: دکتر ویـلیام مولـتون مارستون (ملقب به چارلـز مولـتون)

وضعیت انتـشار: 1940s

All-Star Comics #8, Wonder Woman V1 #1, Sensation Comics #1-8

خالـق واندرومن به نام ویـلیام مولـتون مارستون، روان پزشک آمریکایی، در دهه ی 40 میلادی قهرمانی خلق کرد که تمام دختـران آن زمـان عاشقـش شدند! بعـد ها سری Sensation بعنـوان سـری منتخب از داستـان های او تحت عنوان Chronicles جمع آوری شد که در بردارنده ی بهترین های وانـدرومن و هم چنین اولین حضور او در دنیای کمیک در دهه ی 40 میلادیبـود.

در این سری پرنسس دایانا، دختر ملکه هیپولیتا از تمیسکیـرا، از نژاد زنان آمازون که زنی جنگجـو و کنجـکاو است و سعی بر شناخت دنیای اطرافش دارد؛ او میخواهد بیشتر بداند و بیشتر کشف کند. دختر ماجراجوی قصه ی ما به خاطر وقـوع یک اتفاق که طبق گفته ی آتنـا(الهه ی دانایی) توسط خدایان مقـدر شده بود به خواسته اش می رسـد. فرمانده استیـون تـرور از سازمان اطلاعات ارتش آمریکا به دنبال تعقیب یک هواپیمای جاسوسی نـازی سوختش تمام می شود و به جزیره ی "پارادایس" سقوط میکند و به شدت مجروح می شود. به دستور ملکه هیپولیتا او باید زنده بماند و به کشورش بازگـردد.

 طبق دستور آتـنا و آفرودیت، مقدر شده که بهترین و قوی ترین زن از جنگجـویان آمازون، با او همسفـر شود و برای دستیابی به صلح، جنگ علیه نازی ها و در کنار آن آزادی تمام نسل زنان بجنگـد.

پرنسس دایانا با وجود اینکـه از مسابقات انتخاب برتـرین زن آمازون منع شده بود با زدن نقابی وارد مسابقات شد و با لیاقـتی که از خود نشان داد، برنده ی رقابت ها و زن منتخب امازون شد و بـه دستور مادرش با لباسی طراحی شده به سبک مـد آمریکا (خب مسلماً مد آمریکا توی دهه ی 40) قرار شد با کاپیتان تـرور به آمریکا برگردد جایی که قرار است در آنجا به اندازه ی سرزمین مادری خودش یاد بگیرد و عشق بورزد و دیگران را بپذیرد.

دایانا در این کمیک نماد و نشان تمام دخترانیـست که میخواهنـد قهرمان باشنـد. این دختران اهل تسلیم شدن یا ضعیف بودن یا تابع حرف زور بودن نیستنـد. این زن ها میخواهنـد که قهرمان زندگی خودشان باشند. این زنها و این دختران می خواهند"شگفت انگیـز" باشنـد و منتظر این نیستنـد که یک شاهزاده با موهای مشکی و چشم های آبی با اسب سفیـدش به داد مشکلات و بدبختی های آن ها برسـد(به قول خودمون منتـظر نیستـن تا از ترشیدگی نجـات پیدا کنند!) نه! اینطور نیست. این زنها خودشان قهرمان داستـان خودشان هستنـد.

"وانـدرومن/پرنسس دایانا با این دیـدگاه به تصویر کشیده شـد و تبدیل به اولین ابـرقهرمان مونث و بـه عنـوان الـگـوی زنـان و دختــران دهه ی 40 معـرفی شـد."

 

 

 

7 - Wonder Woman New 52 (Brian Azzarello’s run)

 کمیک Wonder Woman New 52 (Brian Azzarello’s run)

نویسنـده-طـراح:بـرایان آزارلـو–کلیـف چیـانگ

وضعیت انتشار: 2011-2014

6 Arcs (Blood, Guts, Iron,War, Flesh, Bones)

Wonder Woman V4 #1-35

و کمیکی که سـر و صـدایش کل دنیای دیسی را لـرزاند! نویسنده ی جنجالی، برایان آزارلو، این بار با یـک شاهکار برگشت و داسـتانی را عرضه کـرد که تا آخرین آرک آن خواننـده را مجـذوب خـودش میکـند. و البـته اشـاره ای هم داشـته باشیم به گُـل سر سبـد آن یعنی آرک خون (blood) کـ آغاز کننده ی داسـتان بـرایان آزارلـو و یک پیـش زمینه ی قـوی برای یک سـری کامل بود. (البته حیف شـد که مـردیت فینچ نتوانـست از شـماره ی 35 تا پـایان سـری به خـوبی بـرایان ازرلـو پیـش برود و بعـد از شماره ی 35 شـاهد افت شدید ایـن سـری بودیم.)

بعـد از اتـفاقات فلـش پوینت و بـوجود آمـدن جهـان نیـو 52، تـاریخچـه ی اکثـر شخصیت ها دگـرگون شد و وانـدرومن هم یکی از آن شخصِت ها بود.

در ایـن سری،  وانـدرومنی که می بـینیم متفاوت با واندرومنی بود که می شناختـیم؛ دایانا ئر نیـو 52 جنگاورتـر و تنـدخو تـر شده و هـدف از ایـن کـار آزارلـو بدون شک نزدیک کردن پرنسس دایانا و زنان آمازون به ریشه های تاریخی آنهـا و دوران یونان باستان بـوددورانـی مملو از خشونت و جنگاوری و البته افتـخار... در کنـار ایـن موضـوع مسلماً در ریبـوت نیـو 52، نشان دادن یک آمازونی تازه به دوران رسیده که دوران کـودکی اش وقف جنگـاوری و مبـارزه شده و الان سعی دارد نـرم خـوتـر و زنانه تـر رفتار کند منطقـی و قـابل ستـایـش اسـت. ایـن سیـر تکـاملی تـا پایان این سری و در یـونیـورس نیـو 52 مشـاهده می شـود یعنی مـا شـاهد ایـن هستیم که چگـونه پرنسس دایانـا از یک گلادیاتـور جنگجو به یک "زن" مبـارز که به مهـربانی و سخـاوت مندی اش معـروف است تبدیل می شود.

داسـتانی که در آرک خون مـعرفی شد به خـودی خـود نـوآورانه بود. چـرا خـون؟ چه ارتبـاطی بیـن خـون و داسـتان وجود دارد؟ جنگ و خونریزی؟ شایـد ساده ترین چیز همیـن باشد ولی ایـهام کلـمه ی "خـون" وقتـی مشخص می شـود که می فهمـیم منظور از خـون، خـون موجود در رگ های دایانا می بـاشد.

 پرنسس دایانـا، زنی که نامش را از الهه ی ماه گـرفته بودنـد و به معنی پاک سرشت بود و زنی بود که توسط خدایان تقدیس شده بود و از گِـل خلق شـد اکنون می فهمد تمام اینها افسـانه بوده و ایـن دروغ بزرگ سـاخته و پـرداخته ی ملکه هیپولیتـاست. سـالیانی پیـش، ملکه هیپولیتـا بعد از همبستـر شدن با زئـوس باردار شده و دختری به نام دایانا را به دنیا می آورد! (بلـه! چنین تغییر عظیمی توی ارِیـجین این شخصیـت بی سابقه ـست!) خـون دایانا دیگر یک خون پاک و بی سرشت از هر انسـان دیگری نیست بلکه خـون درون رگ های دایانا از مادری که ملکه ی آمازون هاست و پدری که خدای خدایان استجاری شده؛ خود این دلیـل بر نگرانی ملکه هیپولیتـا بر پوشانـدن راز تـولـد این دختـر از دید همسـر حسـود و زودرنج زئوس یعنی هرا (الهه ی زنان) می باشد.

در ایـن سری در کنـار اتفـاقـات جنجالی، پیـش زمینه ای محکـم قـرار داردو پیـش زمینه ی داستان ما به زنی برمیگـردد به نام زولا (Zola)؛ این خانم نه الـهه است، نه یکی از افراد تقـدیس شده یـا نیمه الهـه و نـه هیچ چیز دیگه ای که فکر می کنید. یک زن ساده و اهل حومه ی شهر که گاهاً هم زبان تنـد و بی ادبانه ای دارد توسط عده ای مقدر شده از طرف هرا قرار است به قتل برسد، اما چرا؟ جواب سوال را بایـد از زئوس پرسیـد! زولا در اصل معشوقه ی جدید زئوس می باشد و حتی روحش هم خبر نـدارد که زئوس با او همبستـر شده و در این میان هرمـس(الهه ی پیـغام رسـان) در صـدد نجات زولا می بـاشد و پای پرنسس ما به داستان باز می شود و در نهایت برای نجات زولا و مـداوا شدن هرمـس بعد از حملات موجودات اهریمنی هرا، آنها به جزیره ی پارادایس می روند و در ادامه هـرای خشمگین از تمام ماجرا از جمله ماجرای زولا و پرنسس دایانا با خبر می شود و آنجاست که خشم او کل پارادایس و قله ی المپیوس را به لرزه می اندازد!

 

 

6 - Eyes of the Gorgon

 کمیک  Eyes of the Gorgon

نویسنده-طراح: گرگ روکا - درو جانسـون

وضعیت انتـشار: 2004

Wonder Woman V2 #206-213

"گرگ روکا و دوبـاره گرگ روکا! فکـرکنم زیاد اسـم ایشـون رو تو این مقاله دیـده بـاشیـد ولی چرا اکثر داستان هـای گرگ روکا خوبـن؟! شـاید یکی از دلایـلش ایده های نـو و اشـراف کامل به تـاریخ و افسانه های یونـان باسـتان باشـد."

در ایـن کمیک گـرگ روکـا از ایده های جدیـدی رونمایی میکنـد. از مـدرن شـدن ظـاهر خدایـان المپیـوس گرفته تا متحـد شدن "کیرکه" با موجودی ترسناک و چشـم هایی شیطانی به نام گورگِـن!

"گورگـِن" طبق افسانه ها در ابـتدا زنی بسیار زیبا به اسم مـدوسا بوده که به خـاطرعشق بازی در یکی از معـابـدآتـنا (کـه ایـن عـمل به عنـوان یک توهـیـن محسـوب می شـد) توسط آتـنا به موجودی به نام گورگـن تبـدیل شـد. موجودی شیطانی با قلبی تاریک و چشم هایی افسون کننده که بـروی سرش به جای مو، مار هایی زهـرآگـین قرار دارنـد.

ابتدای این کمیک مثل آرامش قبـل از طوفان آغـاز می شـود. قـرار اسـت اتفـاقـاتی به وقـوع بپـیـوندند که به زودی دنیای پرنسس دایانا را عوض خـواهنـد کـرد ولـی در ابتـدا انگار قـرار است همه چـی با آرامش و پایان خوش تمام شود ولی واقعـاً چنیـن چیـزی از داستـان های روکا ممکن است؟! خـیر زیـرا که آتـنـا در صـدد رسیدن به تاج و تخـت المپیـوس است و میخواهـد زئوس را برکنار کنـد که اکنون تبدیل به شخصی سـرد و ستمـگـرشده و به درستـی بـر المپیـوس حکـومت نمی کنـد.

 با شروع داستان ما دایانا را در تـلاش بـرای درمـان کـردن"ونـسا کاپاتـلیس" و رهایی او از دست سیلـور سـوان کـه در درونـش رخنـه کرده می بـینیم. در ادامه دایانا به عنوان سفیـر تمیـسکیـرا در میهمانی کاخ سفید در حضور شخص ریئس جمهور شرکت میکنـد و اینجاست که مدوسـا به همراه خواهـرانـش قصد جان پرنسس را می کنـد.

در ادامه گورگـن به سفارت خانه ی تمیسکیـرا حمله کرده و تـراژدی دیگـریرا برای پرنسس دایانـا رقم میزنـد. در آخـر دایانا در چالـشی علیه گورگـن شرکت کـرده  و سـر او را قطع می کنـد که تنها راه موجود برای نجات و رهـایی مـردم از شـرّ ایـن هیـولا بود.

دلاوری و تسلیـم ناپذیری دایانـا در این کمیک مثال زدنی است. او در مبارزه با گورگـن کور شـد! یک فرد معصوم را که مثـل عضـوی از خانوادهبـرایـش مهم بود از دست داد. او در ادامه ی کـوری خـود از لیگ عدالت درخواسـت استعفـا کـرد ولی تمامی اینها باعث نشـد که او از مبارزه دست بکشـد و به مبـارزه کـردن ادامـه داد تـا همیشه حـق بر بی عـدالـتی و ستـم پیروز شود.او هیـچ وقت در بـرابـر ظلم و ستـم تسلیم نمی شود حـتی اگر آن ظلـم از طرف خدایی مانند زئوس باشـد.

 

 

 

 

5 - Wonder Woman V2 (Phil Jimenez's Run)

کمیک  Wonder Woman V2 (Phil Jimenez's Run) 

نویسنده - طراح: آرک بهشت گمشده توسط فیـل جـیمنـز (به همراهی جورج پـرز)

آرک بهشت پیدا شده تـوسط فیـل جـیمـنـز (به همراهی جو کلی)

وضعیت انتشار: 2001-2002

Paradise Lost: Wonder Woman V2 #164-169

Paradise Found: Wonder Woman V2 #170-177

فیـل جیمنـز، فردی که در ابتدا به عنوان دستیـار جورج پـرز در نوشتـن داستان های وانـدرومن کمک میکـرد، بعد از مـدتی توانـست رویدادی بـنویسـد که واقعاً تک تک پانـل های آن جای بحث دارد. ایـده هایی که آقای جیمنـز در این کمیک استفـاده کرد بدون شک تنها از فردی بر می آید که تسـلـط کامل بروی تمام داستـان های واندرومن داشته و به عبارت دیگر یک واندرومن فن واقعی باشد و آقای جیمنـز دقیقا همون فـرد بود.

فرض کنید با داستانی طرف هستیـد که دایانا را به دور تا دور جهـان دیسی ربط می دهد. از جزیره ی پارادایس گرفته تا گـاتهام و متروپـلیـس! فرض کنید واندرومن در یکجا با ویلـن های بتمن که توسـط خدایان شـرور یونان باستان تسخیر شده اند می جنگد (مثلا با جوکری که توسط خدای قتـل یا همان دیـموس (فرزند ارشد آریس) تسخیر شده است!) و از سـوی دیگـر در تمیـسکیـرا از جنگ داخلی زنان آمازون جلوگیـری میکنـد.

از طرفی در متـروپلـیس، لـوییـس لیـن بـا او مصاحبه میکـنـد و از طرفی دیـگـر یکی از بهترین دوستانـش (ونـسا کاپاتـلیس) را بـه عنـوان سیلـور سـوان در جـبهه ی مقابلشمی بیـنـد! (برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این شخصیت، به این مقاله مراجعه کنید.)بـودن این همه شخصیـت مکـمل از دنیای دیـسی باعث می شود که این سـریمـاننـد یک ایونت کامل عمـل کنـد و دربـردارنده یبخـش اعظـمی از یـونیورس دیسی باشد.

تـراژدی هـا هـمچنـان در زنـدگی پرنسس دایانا رخ می دهنـد و او تحـت فشـار شدیـد آنـها قـرار دارد ولی بـازهـم تسلیم نمی شود و در راه حقـیقـت و عـدالـت مبارزه میکـنـد. او نـزدیک ترین افـراد زندگی اش را از دست داد، با نـزدیک ترین دوستـانـش مبارزه کـرد، غـم و انـدوه تمـام قـلبـش را فـرا گـرفت ولی هنـوز هـم شکست را نمی پذیرد. عـزت نفـس دایـانا تـا حـدی می بـاشـد کهحـتی وقتـی کـه می توانست جـان کیـرکه را به خاطر تمام کارهای شیطـانی اش بگیـرد، ایـنکـار را نکـرد و با گـذشتی که از خود نشان داد یک مادر و یک دختر را دوباره بـه یکـدیگـر رسـانـد و در انتـهای داسـتان شاهـد تبـدیـل شـدن تمیـسکـیـرا بـه بهشتـی نـو بودیـم کـه اکنـون دروازه هـایـش نـه تنهـا بـروی زنـان بلکـه بـروی تمـام دنیـا باز است.

چـیـز دیـگـری که در مـورد شخصیـت پـردازی وانـدرومن در ایـن سـری قابـل ستایـش است مـربـوط بـه دیـدگاه نویسـنـده در مورد شخصیـت دایانا می باشد. چیزی که این زن را متمایـز می کنـد آن شخصیـتی است که در داخل لبـاس وانـدرومن دارد؛ دایانا زنی است که خود را با شرایط متـنـاقض اطرافش وفـق میدهـد و به جای آن یک لبخنـد و یک نگاه دلسـوزانـه برمیگـردانـد.

"وانـدرومن یک آیینه است؛ آیینه ای از حقیقت وجود بشـر، آیینه ای که بـه طـرف مقـابلـشدر ازای نگـاه کـردن بـه آن عشق، احتـرام و اعتـماد را هدیـه می کنـد."

 

 

 

 

4 - Wonder Woman: The Hiketeia

کمیک  Wonder Woman: The Hiketeia 

نویسـنـده-طراح: گرگ روکا-ویـد وون گراوبـدگـر

وضعیت انتشار: 2002

رمان گرافیکی (Graphic Novel)

شاهکاری دیـگـر از گرگ روکـا که در واقـع نقطه ی عطف او در داسـتان های وانـدرومن می بـاشـد. در این عنوان گرگ روکـا با قلم تیـز و لحن کوبنده اش چنان صنعت فحشا را در آمریکا زیر قـلـمش له می کند که مطمئنـاً هر فرد بی دینی را به فکر وا میدارد که آیا انسـان آزاد است هر کاری که میخواهد انجام دهـد؟ آیا انسـانیـت حکم میکند به خاطر آزادیعـده ای از انسان ها در جهان شاهد فساد باشیم؟ از طرف دیگر روکـا با نوشتن این کمیک بیشتـر دایانا را به ریشه های فمینیـسم و هم چنین ریشه های یونانی او نزدیک تـر کرد و نشان داد واندرومنی که به آن بـرچسب سکسیم و توخالی بودن در دنیـای کمیـک می زدنـدمی تواند داستانی داشته باشد که اتفـاقاً ضـد سکسیم و فحشـا بـاشـد.

روکا در ابتدای داستان مـا را به دوران گذشته می برد و با مفهومی به نام "هایکـتـیا" یا "هایکـیتیا" آشنا می کند. چیزی که در یونان باستان (در حدود 3000 سال پیـش) به عنوان قانون تلقی می شـد. قانونی ماننـد دیـگـر قـوانیـن که همه ی ما بردگانـشـان هستیـم. هـایکـتیا هم همین طـور است. هـایکـتیا  یک قانون است، یک سنّـت اسـت، سنّـتی که نمی توان نادیده اش گـرفت.

هـایکـتیـا مـاننـد هر سنّـت دیگـری اصول خود را دارد. ایـن سنّـت توسـط یک فـرد "درخواسـت کننـده" و یک فـرد "پذیـرنده" انـجام می شـود. فـرد درخواسـت کننـده بـا انجـام یـک سـری تشـریفـات در مقـابل فـرد پذیـرنده زانـو زده و سنّت را به جـا می آورد و فرد پذیـرنده به انتخـاب خود می توانـد هایکـتیا را قبول یا رد کند. به محـض قبـول شدن هـایکـتیا، مسئولیـت فـرد درخواسـت کننـده به عهـده ی فـرد پذیـرنده خواهـد بود ولی نه به عنـوان یک بـرده بلکـه به عنـوان یک مهـمان و یک دوسـت؛ آن فـرد پذیـرنده موظـف اسـت که بهتـرین هـا را بـرای مهـمانـش فـراهم کنـد و حافـظ جان و کمک رسـان او بـاشـد و اگـر چنیـن نکنـد توسـط موجوداتـی افسـانه ای به نام The Erinyes یـا همـان The Furies خـواهـد مـرد (در مقـابـل هـمفـرد درخواسـت کننـده موظـف اسـت خـدماتی را بـرای پذیـرنده انجـام دهـد.) و تنهـا یک راه برای شکستـن هـایکـتیا وجود دارد و آن هم توسـط فـرد درخواسـت کننـده صورت میگیـرد.

خب از سنّـت هایکـتیا که بگذریم میرسیم به شهر گاتهام و یک زن بی چاره که به فکر انتقـام مرگ ظالمانه ی خواهـرش است. آن زن به اسـم "دنیـل ولیـز"موجـبقتـل چهـار مرد شـده اسـت (آن 4 مـرد از خـواهـر دنـیل بـه عنـوان بازیچـه ی جنسـی استفـاده کـرده بـودند.) بـا قتـل چهـار مرد، توجه شوالیه ی تاریکی بـه دنـیل جلـب می شود و الان او چاره ای ندارد جز اینکه از شهر گاتهام فـرار کنـد. در ادامـه او به سـراغ قهرمان زنـدگی خود یعنی واندرومن می رود و سنّـت هایکـتیا را به جا می آورد وتـحت مراقبـت و حمایت پرنسس دایانا قرار می گیـرد و این اتفاق کـار را میان واندرومن و شوالیه ی تاریکی دشوار میکنـد.

در نهایـت شوالیه ی تاریکی کوتاه نمی آید و شاهد درگیری هایی بین او و وانـدرومن خواهیم بود و اینجاست که بعد از آخرین درگیـری بین واندرومن و بتمن، روکا ضربه ی نهایی خود را میزند و بـه هایکـتیای نافـرجام پرنسس دایانا پایان می دهد. فکر نکـنم تمیسـکیـرا تا به حال اینقـدر در سرمای ظلمت به سر برده باشد، نـه تا وقتی که میدانـد اشک های پرنسس اش بر زمین جـاری شده انـد.

 

 

 

3 – Wonder Woman: Spirit of Truth

کمیک Wonder Woman: Spirit of Truth

نویسنـده–طـراح: پاول دینی-الـکس راس

وضعیت انتـشار: 2001

رمان گرافیکی (Graphic Novel)

ایـن داسـتان تکان دهنـده و تاثیـرگـذار از پاول دینی و الـکس راس از دل مجـموعـه ی (The World Greatest Superheroes) بیـرون آمـد که شـایـد بتـوان گفـت بهتـرین داستـان آن مجموعـه می بـاشد که در آن که شـاهـد اوج گیـری شخصیت پـرنسس دایـانا مـی بـاشیم.

داسـتانی سـادهکـه در عین سادگی محتـوایی عمیـقی دارد. در ابتـدا دایـانا را مشـاهده می کنیـم که به دنـبال نجـات گـروگـان هایی از دسـت تـروریست ها می بـاشد و دیـگر کـار هایی که او در طـول روز بـرای مـردمان جهـان انـجام می دهـد. کـار هـایی ماننـد کمـک رسـانی به مـردم جنـگ زده، کمک به فقیـران و بچـه هایی کـه در سـو تغـذیـه به سـر می بـرند. کمـک به حمـایت از حیـوانات و دیـگر کـار های خیـری که توسـط دایـانا انجـام می شـود.

در ادامـه از سوی دولـت مـداران از دایـانا خواسـته می شـود که به نـاامنی ها و جنـگ هایی که در آسیـا در حـال رخ دادن اسـت پایان دهـد چونـکه تهـدیدات موجـود ممکـن است به ازای جـان مـردم بی گنـاه تمـام شـود.

دایـانا وارد عمـل می شـود وبعـد از نجـات دادن زنـی در آسیای شرقـی از خطـر لـه شـدن در زیـر تانـک ولـی آن زن به جـای تشـکر (کـه به عنـوان نمادی از جـامعه ی زنـانبه تصـویر کشیـده شـده اسـت) دایـانا را پـس می زنـد!! در کنـار این موضـوع دایـانا برای جلـوگیـری از خطـر تروریسمبه میـان زنـان مسلـمان می رود و آنهـا هـم با او به عنـوان نمادی از فحشـا و سکسیم بـرخورد می کننـد و او نمی تـوانـد به آنـها کمک کنـد. تقـابل زنـان مسلـمان در کنـار واندرومن که تقریباً فـرهنگ هایی متضـاد هم دیگـر دارند ایـده ای بود که شـاید فکـر کردن در مورد آن چیـزی بجز خوبی نداشته باشـد. پرنسس دایانا به عنـوان زنی که از بچگـی در محیطـی آزاد بـزرگ شـده و مظهـر فمینیسـم در جـامعه ی مدرن می باشـد، اکنـون در مقـابلـش زنـانی را می بیـند که تن به آزادی نمی دهنـد و خـود را وقف دیـن خود کـرده انـد و شایـد همین موضـوع بـرایـش قـابل هضم نبـاشـد.

داسـتان تـا به اینـجا یک طرفـه اسـت. ما دائماً در حال دیـدن فداکـاری ها و کمک های دایـانا هستیـم ولی چیزی که در آخر نصیب او می شود عـدم پذیـرش او در عمـوم مردم و قلـب شکسته ای است که در درونـش به سختی می تپـد.دایـانا که وضع را دشـوار می بـیند به سراغ یکی از دوستان قدیمی خود یعنی کلارک کنـت می رود تا با او مشورت کند و بالاخره راه چاره را می یابد. دایانا می فهمد که برای نجات انسـان هـایی که از انها نیست و نمیتواند مورد پذیـرش انها باشـد بهتر است با همرنگ شـدن و بودن در کنار آنها به کمک کردن بپـردازد. بهتـر است به جایقـرار داشـتن در بالای بشـریّت در کنـار آن به مبـارزه کـردن در راه عدالـت بپـردازد.

در نهـایت دایانا موفق می شـود و با کار شگفت انگیزش توانست حقیقت را به مردم نشان دهد. حقیقـتی که شـاید برای همه ی مـا درکـش ضروری باشـد و آن حقیقت این اسـت که ما انسـان ها بایـد یـاد بگیـریم که دیگـر انسـان ها را قضـاوت نکنیم. هـر انسـانی صـاحب ارزش اسـت و نمی تـوان او را تنـها از ظـاهر قضـاوت کـرد.

در ایـن کمیـک مـا درک می کنیم کـه چـرا دایـانا مظهـر شگفتی است، می فهمیـم کـه چـرا او یک زن شگفـت انگیـز اسـت. چیزی که به آن کلمه ی "Wonder" را نسبـت میدهـنـد در ظاهـر و قـدرت و مقام دایـانا نیسـت، البـته درسـت اسـت که در آن موارد هم شگفت انگیـز است ولی چیـزی که دایـانا را شگفـت انگیـز می کنـد و چیـزی که در آن می تـوان کلمه ی “Wonder” را یـافـت، اعمال شگفت انگیز اوسـت.

 

 

 

 

2 - Wonder Woman: The Circle

 کمیک  Wonder Woman: The Circle

نویسنـده-طراح: گیل سـیمون–تـری دادسـون

وضعیت انتـشار: 2008

Wonder Woman V3 #14-17

نویسنده ی بـرجسـته ی شخصیت های مونث یعـنی گـیـل سیمون، به همراه طراح با استعـداد و خوش ذوق یعنی تری دادسـون (کـه طراح عنـوان "اسپـایدرمن: شوالیه های مارول" هـم هـست) شـاهکاری به یـاد مانـدنی در داستـان های وانـدرومن خلـق کـردنـد.

در سـری سـوم و داسـتان حلقـه/محفـل ما شاهـد تغییرات جالبی در دنیای پرنسس دایانا هستیـم. به خصوص در این داستان که در مورد زندگی پرنسس دایانا می باشد و به صورت فلـش بک به ناگفته هایی از گذشته ی "ملکه هیپولیتا" پرداخته میشود؛ همچنین اکنـون پـرنسس دایانا (وانـدرومن) مامور سازمان D.M.A. (سـازمان امور فـراانـسانها) شـده و در واشـنگتن فعالیت دارد. دایانا پس از برخورد با سربازان "شهر گوریل ها" (Gorilla Knights)متـوجه میشود که رئیس آنها یعنی "گـراد"(Grodd)قصد دارد "انجمن مخفی ابـرشروران" (Secret Society of Supervillains)را دوباره فعال کـنـد. دایانا بـا کمک هـمکار خـود، تام تـرسـر (ملقـب به Nemesis) هـنگام حمله به پایگاه انجمـن ابـرشروران با "آلـبرشت کریگـر" ملقب به "کاپیتان نازی" روبـرو شـده و معـلوم میشـود که او یک ارتـش از ابـرسربازان نازی تشکیل داده (یک گروه نیو نازی) و اکنون تمیسـکیـرا مورد هجوم آنـان قرار گرفـته و مادر دایانا، ملکه هیپولیتا، در خطر مرگ قرار دارد...

کـار بسیار مهم گیـل سیـمونعـلاوه بـر وفـادار بـودن بـه ریشـه های وانـدرومن،بـه شخصیت پـردازی دایانـا مـربوط می شـود. خـانوم سیـمون شخصیـت دایـانا را بـه نـوعی آپدیت کرد که کسی تا اون موقع انتظارش را نـداشـت. در آرک "حلقه/محفل" دایانا از یک زن مهربان و خون سـرد و آروم(کـه در سـری دوم شـاهـدش بـودیم)به یک دختر پـر شور، پر محبّـت و بسـیار خونگـرم تبدیل شـد،البـتههنـوز همان هدف ها و همان منـشی را کـه در سـری هـای قبلـیداشـت حفـظ کرده و در کنـار آن گیـل سیـمون بـه شیـوه ای جـدیدبـه آنهـا پـرداختـه اسـت.چیز مهمی که دراین 4 شماره وجود دارد درتـم کمیک نهفـته اسـت وچیـزی اسـت که برای دایانا مهم تلقی میشود، یعنی نعمت زندگی.دایانا به طرز باور نکردنی ای از خاک زاده شـد و به امـید زنان آمازون بـدل گشـت. تبدیل به پرنسس آنها شـد. در واقـع دایـانا، نـور چشـم آنهـا بود.کسی بـود که شادی را دوبـاره به تمیسکـیـرا برگردانـد ولی ایـن شـادی دوام زیـادی نـداشت وقـتی که تـوسـط گـروهی از اعضـای خـانواده اش بـه عنـوان مایه ی شـرمسـاری و ننـگ نـامیـده شـد.

گـروهی از بـرترین افراد هیپـولیتـا که مثـل یـک حلقـه ی دفـاعی و در یک دسـت ماننـد سپـر و در دست دیگـر مانند شمشیـر برای ملکه ی خـود بودنـدپـس از آمـدن دایـانا، او را به چشـم یک شـرم و یـک خیـانت از جانـب ملکـه در نظـر گـرفتـند و متعهـد شـدند که این ننـگ را در همـان دوران کـودکی بـه قتـل بـرساننـد.

یکـی دیگـر از اشـارات گیـل سیـمون شـاید همیـن موضـوع بـاشـد کهمگـر یک بچه ی معصوم چـه گنـاهی دارد؟ مگـر یک بچـه می توانـد مایه ی تباهی یک نسـل بـاشـد؟ مسلمآً هیچ انسـانی از شکـم مادر پلید زاده نـشده؛حتی کسـانی که مرتکب قتل میـلیـون ها نفر شدند یـا بـاعـث ایجـاد فسـاد و تباهی در دنیـا بـودنـد. آنها هـم در ابتدا تنها یک بچّه ی شیـرخواره بیشتـر نبـودند .

گـذشت زمـان و تصمیمات ما هستـنـد که ما را مـی سـازنـد و از یک بـچه ی معصـوم به یـک شخـص تبـدیل می کننـد. آن دخـتری که مایه ی شـرم و تباهی خـوانـده میشـد با تصمیماتی که گرفـت به یک زن "شگفت انگیـز" تبـدیل شـد. زنـی که مـایه ی افتـخار سرزمیـنش و مـایه ی افتـخار انسـانیـت اسـت.

 

 

 

1- Wonder Woman V2 (George Perez’s Run)

کمیک  Wonder Woman V2 (George Perez’s Run)

نویسنـده-طراح: جـورج پـرز (بـه همـراهی گـرگ پـاتـر)

وضعیت انتشار: 1987-1988

Wonder Woman V2 #1-7 (Gods & Mortals)

Wonder Woman V2 #8-14 (Challenge of Gods)

این هـم از بهتـرین ریبـوتی که می تـوانست برای یک شخصـیت انجـام شـود و ایـن کـار هم تنهـا از عهده ی یـک نفـر بـر می آمد یعنی جورج پـرز که بعضی ها به او لقـب افسـانه می دهنـد. طـراح برجسته ی کمیـک های بـرتـر دیسی و مارول (ماننـد بحـران در زمیـن های نامحـدود و دستکـش بی نهـایت) بـرگشـت تا اریجیـنی را عـرضه کنـد که نمـونه اش بـرای هیچ شخصیـت مونثی وجـود ندارد.

ایـن داسـتان، داسـتان پیـدایـش زن شگفـت انگیـز است. این داسـتان همـان داسـتانی است که باعـث شـد آینـده ی وانـدرومن رقـم بخـورد. بـدون هیچ شـک و شبهه ای شخصیـت پرنسس دایـانا بخـش اعظـم محبـوبیت و پیشـرفت خـود را مـدیون داسـتان پـردازی هـای جورج پـرز می بـاشـد.فـردی کـه در شخصـیت وانـدرومن با داسـتان هایـش روحـی دوبـاره دمـید و دنـیایی بـرای وانـدرومن سـاخـت که تـا به امـروز مستحکـم  اسـت و شخصیتی که از پـرنسس دایـانا معـرفی کـرد همـان شخصیـتی است که اکنـون مظهـرعشـق، گذشـت و بـردبـاری اسـت.

جورج پـرز یک شگفـتی آفـرید. شگـفتی ای که شخصیـت وانـدرومن را تـا به امروز زنـده نگه داشـته اسـت. جـدای از وفـادار بـودن جـورج پـرز به اریجیـن اصلـی وانـدرومن، او بـا شـروع پیـش زمینه ای قـوی از تـاریخ بشـر، داسـتان خـود را آغـاز می کنـد. پـرداخـتن به جـزییـات و ایـجاد  پیـش زمیـنه ای منـاسـب از وجـود خـدایـان الـمپیـوس گـرفتـه تـا تـاریخچـه ی زنـان آمـازون و چگـونگـی پیـدایـش پرنـسس دایـانا کـه همه ی اینـها تنـها در یـک شمـارهاتفـاق می افتـنـد!در کنـار اینـها بیـان دلیـل منـاسـب بـرای شـرارت هـایآریـس (خـدای جنـگ) و دلیـل دشمنـی او بـا خـدایـان المپیـوس و نسـل بشـر، دیـدن تغییـرات جزئی دیگـر و اضـافه شـدن شخصیـت هـای مکمـل گـوشه ای از کـار های جورج پـرز در این 14 شمـاره اسـت.

بـا وجـود تهـدیـد آریـس، خدایـان المپیـوس متعهـد می شـوند از نسـل زنـان جنگجـوی آمـازون فـردی بـرگـزیده شـود و علیـه شـرارت هـای آریـس بایـستـد. کـه طبـق داســتان پرنسس دایانـا با سرپیچی کـردن از فـرمان مادرش در مسـابقـات شرکـت کـرده و پیـروز مسـابقـات می شـود و در هنـگام پیـدا کـردن سـرنخی از آریـس، جت جنگی کلـونل استیـون ترور به همـراه یـک بمـب مخـرب در حـال اصـابت با جزیره ی پـارادایسمی بـاشـد. در ادامـه، رفـتن دایـانا به آمریکـا و شـاهد آشنـایی او با زنـی به نام پرفسـور کـاپـاتلیـس (مادر ونسـا کـاپاتلیـس) هسـتیم و به دنبـال آن تـا پـایان آرک "خـدایان و انسـان هـا"، رویارویی پـرنسس دایـانا با تهدیدات آریـس و در نهـایت در شمـاره ی 7 او را در حـال مـرگ بـه خـاطـر رو به رو شـدن با آریـس می بیـنیم!!

در آرک بعـدی عـلاوه بـر پیـدایـش چیـتا و چگـونگی عضویت دایانا در لیگ عدالت و تبدیـل شـدن او به عنـوان یک چهـره ی عمومی، دیگـر ایـده های شـوک آور جورج پـرز را می بیـنیم.

در طـول داسـتان، دایـانا بعـد از انجـام چـالـش هـای مختلـف به لحظـه ای می رسـد که نقـطه ی اوج گیـری شخصیـتاوسـت. لحظـه ای که نجـات تمیسـکیـرا و زنـدگی تک تک خـواهـرانـش به تصـمیم او بسـتگی دارد. او بـرای اولیـن بـار دشمـن اصلی زنـان آمازون یعنی هـرکـول را می بیـند!!!هـرکول که به خـاطر کـار هایی که با زنـان آمـازون کـرده بـود اکنـون با خشم پدرش مواجه شـده، به عنـوان مجـازات بـرای سالـیانی ست که جزیره ی پـارادایـس را بر دوش خـود نگه میـدارد. کـاری که دایـانا  در ادامه ی این لحظـه انجـام می دهـد از شگفـت انگیـز بـودن هـم فـراتـر می رود.

دایـانا که هـرکول را در پشیـمانی می بینـد،با وجـود تمام کارهـایی که هـرکـول با مـادر و خـواهـرانش کـرده بـود، او را  می بخشـد و از او درخواسـت می کنـد که در رنج و مجـازات او شـریک شـود و با همیـن عمـل زئـوس به همـراه دیـگر خـدایان مفتخـر می شـوند و به خـاطر بخشـش دایـانا هـرکول را از بنـد مجـازات رهـا می کنند.

عمـلی که دایـانا انجـام داد به حـدی بـزرگ بود که حتی ایجـاب کـرد هـرکول از زنـان آمـازون در حضـور تمامی آنـها معـذرت خواهـی کنـد و از تفکـراتی که ذهـن و قلـبش را تاریک کـرده بـود فاصله بگیـرد و به آنهـا این نـدا را بدهـد که زن هـا با مـرد ها تفـاوتی ندارنـد و از نظـر ارزش انسـانی برابرند و برتری به هیچ کـدام تعلق ندارد و بـا گفـتن این جملـه امـروزبه روزی تبدیل شـد که هـرکول به عنـوان یک مـرد خودش را در آن ثـابت کـرد و امـروز روزی بود که زنان آمازون جنگ را کنـار گذاشـتن و شمشیر هایشان را غلاف کردند و زره هایشـان را سوزاندند و به لطف پرنسس شان به صلحی ابـدی دست پیـدا کردند.

"ایـن بـود اتفـاقاتی که در ران جورج پـرز دیدیم. نحـوه ی پیـدایـش زنی کـه از فـرش به عـرش رسیـد. زنـی که تبـدیل به مظهـر عشـق، گذشـت و استقـامت شـد. زنی که هیچ وقت تسلیم نشـد و بـرای دست یـابی به حقیقـت با مشکـلات متعددی رو به رو شـد ولـی در نهـایت حقیقـت وجـودش را درک کـرد، این حقیقـت که او زنـی اسـت به نـام وانـدرومن..."

 

مقالـه چطـور بود؟ کسـل کننده و زیـاد؟ یا مفیـد و منـاسب؟ تونست برای شمـا فـرصت شـناخت بیشتـر با وانـدرومن را ایجـاد کند؟ اصلاً مقـاله انتظـارات شمـا رو برآورده کـرد؟ خواهشـاً نظـرات تون رو با ما به اشتـراک بـذاریـد.

 

 

نـویسـنده: راک استـار

All rights reserved © Spidey.ir 2017

(هر كسي بدون اجازه يا بدون ذكر نام نويسنده و منبع از اين مقاله يا ديگر مقالات سايت در وبلاگ يا سايت خود استفاده كند، مورد پيگرد قانوني قرار خواهد گرفت)

 

مطالب مرتبط:

10 کمیک برتر واندرومن (WONDER WOMAN)

10 اریجین و شخصیت پردازی متفاوت برای واندر ومن 

10 بازیگری كه چیزی نمانده بود در نقش ابرقهرمان ظاهر شوند!

10 تغییر لباس مهم در قهرمانان كمیك

10 دشمن برتر واندرومن 

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn