داستان "هیچ چیز نمیتواند جلوی جاگرنات را بگیرد" ترجمه شد! + لینک دانلود

پس از چند سال سایت Spidey.ir با كمال افتخار داستان مشهور و محبوب "هیچ چیز نمیتواند جلوی بولدوزر را بگیرد" (Nothing Can Stop the Juggernaut ) را با ترجمه و ادیت جدید از روی نسخه دیجیتالی تقدیم شما میکند! 

داستان "هیچ چیز نمیتواند جلوی بولدوزر را بگیرد" ترجمه شد! + لینک دانلود


همانطور كه میدانید این داستان یكی از بهترین داستان های تاریخ اسپایدرمن است و در مقاله "10 داستان برتر مرد عنکبوتی"   درباره آن میخوانیم:

" شاید در نگاه اول هیچ چیز متمایز‌كننده‌ای در مورد این داستان به چشم نخورد زیرا بار دیگر شاهد هستیم كه یك قهرمان در مقابل یك نیروی خبیث عظیم و متوقف نشدنی قرار می‌گیرد و در پایان بر او چیره می‌شود. ولی این داستان كلاسیك دربرگیرنده یكی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین ویژگی‌های شخصیتی اسپایدرمن است یعنی تسلیم نشدن او در مقابل مشكلات ریز و درشت حتی اگر مجبور شود تا سر حد مرگ پیش رود. به علاوه در این داستان می‌توانید از یكی از بهترین و مهیج‌ترین مبارزات اسپایدرمن لذت ببرید."
 
خلاصه داستان: «بولدوزر» یا همان جاگرنات (Juggernaut) به نیویورك آمده تا یكی از آشنایان اسپایدرمن به نام مادام وب را به قتل برساند ولی اسپایدرمن مصمم است به هر قیمتی كه شده او را متوقف كند.

 

Amazing Spider-Man #229
هیچ چیز نمیتواند جلوی بولدوزر را بگیرد

مترجم: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور و گرافیست: علی وفایی صفت

طراح کاور: آرشام باهنر

لینک دانلود مستقيم

لينك دانلود غير مستقيم

لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)

 

Amazing Spider-Man #230

هیچ چیز نمیتواند جلوی جاگرنات را بگیرد

مترجم: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور و گرافیست و طراح کاور: علی وفایی صفت

لینک دانلود مستقيم

لينك دانلود غير مستقيم

لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)

 

ضمناً پیشنهاد میشود حتما این مقاله را بخوانید تا درباره  نویسنده این داستان یعنی «راجر استرن» اطلاعات کسب کنید!

برای خواندن دیگر کمیک های ترجمه شده از روی اسپایدرمن نیز اینجا را کلیک کنید.

  

مطالب مرتبط:

چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟

بهترین کمیک های مرد عنکبوتی به زبان فارسی

20 "آخرین ایستادگی" (LAST STAND) برتر در دنیای کمیک

20 نبرد برتر مرد عنکبوتی و گرین گابلین در دنیای کمیک، انیمیشن، بازی و سینما

15 رویداد برتر دی سی (TOP 15 DC EVENTS)

10 مبارزه برتر مرد عنكبوتی در دنیای كمیك – قسمت اول

15 صحنهٔ نمادین در فیلم های ابرقهرمانی که دقیقا از روی صفحات کمیک بوک اقتباس شده اند

برترین "آخرین ایستادگی" (LAST STAND) های ولورین در دنیای کمیک

10 مبارزه برتر مرد عنكبوتی در دنیای كمیك – قسمت دوم

10 نبرد برتر کاپیتان آمریکا

15 نبرد حماسی برتر بین قهرمانان مارول و دی سی!

5 مبارزه برتر ولورین و هالك (WOLVERINE VS HULK)

15 رویداد برتر مارول (TOP 15 MARVEL EVENTS)

15 صحنه در دنیای سینمایی مارول که مستقیما از کمیک بوک گرفته شدند!

10 اتفاق بدی که برای ولورین افتاده است!

10 مبارزه برتر هالک با ثور (HULK VS. THOR) + ویدئو

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

mtm
+6 #1 mtm 1392-08-09 09:29
در هر حال این کمیک مدتها بود که ترجمه شده بود ولی چون اون موقع کیفیت دیجیتالی ازش موجود نبود تصمیم گرفتیم از نو ترجمه و ادیت بشه

ضمن اینکه من لازم میدونم از اقای وفایی صفت تشکر ویژه کنم بابت ادیت این کمیک که حتی بعضی جاها تو ترجمه هم دست داشتند
نقل قول کردن
سید حمید رضا فتو کیان
+5 #2 سید حمید رضا فتو کیان 1392-08-09 09:59
واقعا داستان دلنشینی داشت
نقل قول کردن
Ali spidey
+3 #3 Ali spidey 1392-08-09 17:39
ممنون اين داستان رو من خيلي دوست داشتم ترجمش رو بخونم
نقل قول کردن
محمد
+3 #4 محمد 1392-08-10 18:16
واقعا اسم بلدوزر برازنده این نره غوله :lol:
ولی شکست ناپذیر بودنش باعث این نمیشه که پیتر پارکر هر کاری که در توانشه انجام نده. در این قسمت میبینم پیتر تا جایی که میتونه به پرو پای این موجود بی شاخ و دم (!) میپیچه ولی کاری از پیش نمیبره چون واقعا هیچ چیزی نمیتونه جلوشو بگیره. هدف این قسمت هم همینه , که ثابت کنه که گاهی وقت ها نمیشه با زور بازو در مقابل مشکلات ایستاد , گاهی نیازه که خودمون رو باور داشته باشیم. و همونطور که در قسمت بعد میبینیم پیتر با باور قویتر و همچنین تلاش و تقلای زیاد میتونه بهش غلبه کنه. من هم توصیه میکنم حتما شماره بعد این کمیک رو بخونیدش , یکی از جذاب ترین نبرد های بین اسپایدرمن و دشمنانشه.
ممنون از ترجمه.
نقل قول کردن
THE MIX
+1 #5 THE MIX 1392-08-13 09:32
ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﻟﺪﻭﺯﺭ ﺭﻭ ﻣﻴﺸﻨﺎﺧﺘﻢ ﻛﻠﺎﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﺿﺎﻳﻊ ﺍﺳﺖ ﺍﺧﻪ ﻣﺮﺩ ﻋﻨﻜﺒﻮﺗﻲ ﺟﻪ ﻃﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻴﻮﻟﺎ ﺭﻭ ﺷﻜﺴﺖ ﺩﺍﺩ ? فكر كنم يه بار ﺑﺎ ﻭﻧﻮﻡ ( ﺍﺩﻱ ﺑﺮﺍﻙ ) ﺟﻨﻜﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
نقل قول کردن
alireza2099
+1 #6 alireza2099 1393-06-24 22:37
خیلی ممنونم از آقای ترابی بابت ترجمه عالی و روان!

از آقا ی وفایی صفت هم بابت ادیت فوق العاده تشکر میکنم!

خیلی کمیک جذابی بود !! :-)
نقل قول کردن
superfrank
#7 superfrank 1393-06-24 22:52
ممنونم بخاطر ترجمه و ادیت
نقل قول کردن
New Goblin
+1 #8 New Goblin 1393-06-24 23:04
ممنون آقای ترابی و همچنین شما آقای وفایی صفت!خیلی زحمت کشیدین خسته نباشید و دستتون هم درد نکنه!!

خیلی منتظر بودیم تا این داستان ترجمه شه!خوشحالم که 2 اش رو ترجمه کردید!
نقل قول کردن
R-SPIDEY
+1 #9 R-SPIDEY 1393-06-24 23:33
ممنون اقای ترابی و وفایی صفت بابت ترجمه و ادیت ;-)
نقل قول کردن
Ardy
+2 #10 Ardy 1393-06-24 23:40
بسیار زیبا.با تشکر
نقل قول کردن
New Goblin
+1 #11 New Goblin 1393-06-25 10:50
من کمیکو خوندم،دو نکته بود که واقعا نظرمو جلب کرد:

1-اونجایی که اسپایدرمن اول داستان داره دنبال جاگرنات میگرده و میگه :
"مادام وب رو نتونستم نجات بدم!شاید از اول هم امیدی به نجاتش نبود چون میگن هیچی نمی تونه جلوی جاگرنات رو بگیره!"
ولی بعدش گفت:"من این حرفا تو کتم نمیره!نمی ذارم اون تانک از شهر من بیرون بره!"
این یعنی چی؟این یعنی اوج دیالوگ،اوج مسئولیت پذیری و اوج فداکاری!

نکته دوم اونجایی که اسپایدی رو پشت جاگرنات هست و جلوی چشماشو گرفته اونجا هم صحنه زیبایی اتفاق افتاد،همونطور که رو کول جاگرنات سواره و داره مشت های سنگینی رو تحمل میکنه،با خودش میگه:

"با تمام توان داره به من مشت میزنه ولی من تسلیم نمی شم!باید موفق بشم!به خاطر مادام وب و همه کسانی که روی من حساب میکنند!این مسئولیت منه!
واقعا اونجایی که میگه ولی به خدا خیلی درد داره جگرم کباب شد!

اینو میگن یه داستان خوب!



ادیت گذشته از این خطاهای کوچیک عالی بود!مخصوصا اون بارکد رو جلد واقعا کیف کردم!سایت ما سطحش روز به روز بالاتر میره!
شماره صفحات نمی دونم کسی دقت کرد یا نه؟گوشه پایین سمت راست هر صفحه !

در یک کلام:عالی بود،هم ترجمه هم ادیت هم کمیک!
نقل قول کردن
mtm
+2 #12 mtm 1393-06-25 13:20
اين داستان نمونه كامل يك كميك بي عيب و نقص اسپايدرمنه

اكثر چيزايي كه تو ذات اسايدرمن هست و باعث ميشه يه شخصيت معركه بشه تو داستان يافت ميشه:

1- حس مسئوليت پذيري(اسپايدرمن خيلي راحت ميتونست بزاره جاگرنات بره. چون جاگرنات ديگه با مادام وب كاري نداشت و داشت به سمت اسكله ميرفت ولي به خاطر حس مسئوليت پذيري و به خاطر اينكه به يه پيرزن بي دفاع حمله كرده بود اينهمه به خودش سختي داد)

2- بد بياري (تو اوج نبرد و جنگ با جاگرنات كارتريج هاي تارانداز اسپايدرمن خالي شده بودن!)

3- حس تنفر مردم عادي از مرد عنكبوتي (اون راننده تريلي و نظرات اشتباهي كه درباره مرد عنكبوتي داشت كاملا نشون ميداد كه مرد عنكبوتي براي تشويق شدن يا نظر ديگران قهرمان بازي نميكنه چون اگه اينطور بود خيلي وقت پيش بايد ول ميكرد و ميرفت پي كارش ...)

4- بي پولي (ديديد كه در پايان نبرد چقدر نگران عكسا بود چون واقعا به پولي كه ديلي بيوگل بهش ميده نياز داره. به اين ميگن يه لقمه نون حلال...)

5- تسليم ناپذيري (واقعا به بهترين نحو ممكن تو اين داستان ديديم كه مرد عنكبوتي هرگز تسليم نميشه حتي اگه جلوي كسي مثل جاگرنات قرار بگيره؛ كسي كه با حريفاني مثل هالك و ... جنگيده و كم نياورده)

6- طراحي هاي عالي (جان روميتا جونيور تو اين داستان يكي از بهترين اثار خودش رو خلق ميكنه. سكانس هاي نبرد با جاگرنات و تصاوير پرجزئيات از شهر نيويورك به همراه پانل هايي كه به زيبايي درد و رنج مرد عنكبوتي را نشان ميدهند، از اين كميك يك شاهكار ساخته اند)
نقل قول کردن
Amir.h
+1 #13 Amir.h 1393-06-25 15:08
وقتی این داستانو خوندم فقط یه احساس داشتم...
خیلی چسبید
البته ترجمه و ادیت هم بدون اغراق عالی بودن
نقل قول کردن
اهورا7
+1 #14 اهورا7 1393-06-25 16:50
اره منم موافقم :roll:
نقل قول کردن
sobhani
+1 #15 sobhani 1393-06-30 13:57
خیلی کمیک قشنگی بود مخصوصاً با ترجمه ی آقای ترابی واقعاً ممنونم بابت ترجمه و ادیت این کمیک عالی.
نقل قول کردن
Abolfazl1380
-1 #16 Abolfazl1380 1393-06-31 14:32
ممنون بابت ترجمه
نقل قول کردن
karia mokhtari garakani
#17 karia mokhtari garakani 1394-04-14 12:06
به نقل از Abolfazl1380:
ممنون بابت ترجمه

باید بگی محشر بود چون خیلی روش کارکردن
نقل قول کردن
slade wilson
+1 #18 slade wilson 1399-06-03 10:45
یادش بخیر فک کنم نزدیک 12 سال بودم که عموی مرحومم این کمیک و به صورت فیزیکی برام خرید چون ما قبلاً در آمریکا و خیلی جاها بودیم من خیلی از کمیک های مرد عنکبوتی و دیگر شخصیت هارا دارم نزدیک 422 کمیک فیزیکی هر وقت دلم تنگ میشه میخونمش الان هم نسخه دیجیتالی لیشو ترجمه کردین دستتون درد نکنه من تا زندم به این جامعه کمیک بوکی خدمت میکنم نظرات خوب میدم و سعی میکنم برای سایت شما مفید باشم یاعلی
نقل قول کردن
ali spidey 99
+1 #19 ali spidey 99 1399-06-03 17:56
خب.من دیروز این کمیک رو دانلود کردم و خوندم.
و الان هم وقت نقده!
اول از همه یک تشکر ویژه بکنم بابت این ترجمه و ادیت فوق العاده دست همه ی شما درد نکنه.
حتی افکت های صوتی هم ترجمه و ادیت شده بود. واقعا فوق العاده بود.
حالا درباره ی نقد:
من چندتا فاکتور برای بررسی دارم:
داستان
شخصیت پردازی
اکشن(البته این تو همه ی کمیک ها نیست.چون تو کمیکی مثل گفتگو،نمیشه که اکشن اون رو مورد بررسی قرار داد!)
خبیث یا شرور داستان
لحظات ماندگار(البته حتما قرار نیست که یک صحنه ی نمادین داشته باشه،منظور از لحظات ماندگار، اینه که لحظه ای که تو ذهن آدم ثبت بشه،و آدم کمیک رو با اون صحنه بشناسه)
طراحی

خب.
شروع کنیم!



داستان:
داستان این کمیک،خیلی خوب بود.یعنی خیلی چیزی برای سوال باقی نذاشت.البته آخرش یکم جالب بود.(نمیگم تا اسپویل نشه)روند داستان هم خوب بود.یعنی آدم تو این داستان کسل نمیشه.و از همه مهمتر اینکه این داستان به آدم هیجان منتقل می کنه.یعنی من خودم وقتی داستان رو می خوندم با هیجان داستان رو دنبال می کردم.و میخواستم بدونم که چه بلایی قراره سر مادام وب بیاد و اینکه آیا جاگرنات بلاخره شکست می خوره یا نه.و این یعنی یه داستان موفق.داستانی که تونسته موفق باشه.بخش های مربوط به دیلی بیوگل هم خوب بودن.و البته بازگشت بتی برانت به بیوگل بعد از اون لحظه ی ماندگار هم خودش بر اهمیت داستان اضافه می کنه.
نمره به داستان:۱۰ از ۱۰


شخصیت پردازی:
واقعا شخصیت پردازی از این بهتر؟
تمام دلایلی که ما پیتر پارکر رو دوست داریم رو این کمیک به ما گوشزد کرد.
پیتر پارکر به اطرافیانش اهمیت میده و هرگز تسلیم نمیشه.حتی اگر طرف مقابلش شکست ناپذیر باشه.
بله!این درسی هست که این کمیک به ما داد:
هیچوقت تسلیم نشو!
هر کسی که این کمیک رو بخونه قطعا عاشق خصوصیات اخلاقی و شخصیت پردازی بی نقص پیتر خواهد شد.
نمره به شخصیت پردازی:۱۰ از ۱۰

اکشن:
در واقع میشه گفت این کمیک بر پایه ی اکشن ساخته شده.واقعا مبارزه ی بین جاگرنات و مرد عنکبوتی خیلی خوب و هیجان انگیز بود و حالا می فهمم که استاد ترابی چرا این مبارزه رو در رتبه ی دوم 《ده مبارزه ی برتر کمیک بوکی》قرار داده.
درسته که اسپایدی خیلی با جاگرنات درگیری مستقیم نداشت،اما سرسختی و مقاومت اسپایدی این مبارزه رو خاص می کنه.
نمره به اکشن:۱۰ از ۱۰


خبیث یا شرور داستان:
بیاید صادق باشیم(به قول استاد ترابی)اینکه یه غول بیابونی شکست ناپذیر بیاد و با قهرمان بجنگه یکم تکراری شده.و در واقع این داستان بخاطر خبیثش نیست که معروف شده.بلکه به خاطر شخصیت پردازی دقیق و داستان خوبش معروف شده.البته خبیث نکات مثبتی هم داره.مثلا اینکه اولین باره که با مردعنکبوتی روبرو میشه.و مبارزه اش تو دو قسمت تموم میشه.ولی خب دیگه خبیثی با انگیزه های خوب و شخصیتی عمیق نیست(البته منظورم تو کل نیست.منظور من فقط تو این داستانه)
نمره به خبیث:۷ از ۱۰


لحظات ماندگار:
همونطور که بالاتر هم گفتم،منظور از لحظه ی ماندگار،لحظه ی خیلی نمادین و مشهوری نیست.بلکه منظور لحظه ای هست که تو ذهن آدم ثبت بشه و داستان رو با اون صحنه بشناسه.
و این داستان برای من اون لحظه رو داره.منظورم صفحه ی آخر قسمت اول هست.اونجایی که پیتر پارکر میگه:
.
.
.
.
.
.
.
.
اسپویل
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
میگه که من مادام وب رو ناامید کردم.همونطور که عموم و سروان استیسی و گوئن رو نا امید کردم.من باید جلوی جاگرنات رو بگیرم.حتی اگر در این راه جونم رو از دست بدم.
این لحظه ای هست که قطعا در یاد من باقی خواهد ماند
نمره به لحظات ماندگار:۱۰ از ۱۰


طراحی:
طراحی این کمیک خیلی خوب بود.البته در بعضی جاها به ندرت نمی فهمیدم چه اتفاقی داره میفته.ولی همونطور که گفتم خیلی به ندرت.و من کلا از طراحی خیلی راضی بودم.
نمره به طراحی:۹.۵ از ۱۰


جمع بندی:کمیک 《هیچ چیز نمی تواند جلوی جاگرنات را بگیرد》،یک داستان خوب با شخصیت پردازی فوق العاده،طراحی خوب،اکشن نفسگیر و داستان هیجان انگیز است.داستانی که هر فرد علاقه مند به مرد عنکبوتی باید آنرا بخواند.شاید تنها ایرادی که بشود از داستان گرفت،نبود یک خبیث چند لایه است.اما مطمئن باشید که نبود چنین خبیثی،مانع لذت بردن شما از داستان نمی شود.
نمره به کمیک:۹ از ۱۰


باز هم یک تشکر ویژه می کنم از این ترجمه و ادیت.


در پایان هم خیلی خوشحال میشم که اگر استاد ترابی نظرشون درباره ی نقدم رو بهم بگن.



ارادتمند شما
نقل قول کردن
mat mordak/DareDevil
#20 mat mordak/DareDevil 1399-06-05 11:17
به به چه داستانی ممنون از ترجمه
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
+1 #21 Scarlet Speedster 1399-06-05 21:29
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد و بررسی شمارهٔ ۲۲۹ از کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز ( The Amazing Spider-Man )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : شخصیت بسیار محبوب پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی برای اولین بار در شمارهٔ ۱۵ از کمیک فانتزی شگفت انگیز ( Amazing Fantasy ) و به دستان خلاق و توانمند استن لی و استیو دیتکو خلق شد . محبوبیت این شخصیت بسیار زیاد است و سری های اختصاصی بسیار زیاد و موفقی را پشت سر گذاشته است . در سری کمیک های اصلی این شخصیت با عنوان مرد عنکبوتی شگفت انگیز ( The Amazing Spider-Man ) ، داستانی در شماره های ۲۲۹ و ۲۳۰ روایت شد که « هیچ چیز نمیتواند جلوی جاگرنات را بگیرد ! » نام داشت . این داستان که توسط راجر استرن نوشته و توسط جان رومیتا جونیور طراحی شد ، به عنوان یکی از برترین داستان های تاریخ مرد عنکبوتی شناخته میشود و به خوبی توانست جوهره و ذات پیتر پارکر را نشان دهد . با بنده یعنی « Scarlet Speedster » در نقد قسمت اول این داستان همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : راجر استرن داستانی رو در این شماره روایت میکنه که واقعاً لیاقت لقب شاهکار رو داره و قطعاً هر فردی از خوندن اون لذت میبره . در ابتدا ، ما رویایی رو میبینیم که در اون ، موجودی تاریک سعی داره که به مادام وب حمله کنه و مرد عنکبوتی هم سعی میکنه که جلوش رو بگیره ؛ اما موفق نمیشه و در حالی که اون موجود تاریک به مادام وب نزدیک میشه ، مادام وب از رویا بیرون میاد . اون میدونه که این رویا در آینده ای نزدیک اتفاق میفته و فقط یک نفر میتونه جونش رو نجات بده ؛ مرد عنکبوتی ! پس به پیتر زنگ میزنه و ماجرا رو براش توضیح میده . در جایی دیگه ، شخصی به نام بلک تام کسدی در کشتی خودش به فکر گیر انداختن مادام وب و دعوت کردنش به جمع خودشون ئه که جاگرنات از راه میرسه و میگه که داره دیوونه میشه و باید یه کاری کنه . تام هم اون رو به آرامش دعوت میکنه و میگه که با قدرت های مادام وب ، دیگه هیچکس نمیتونه شکست شون بده و باید اون رو گیر بندازه . جاگرنات هم قبول میکنه و بعد از پرسیدن محل پهلو گرفتن کشتی ، تو دریا میپره و شروع به راه رفتن به سمت خونهٔ مادام وب میکنه . مادام وب هم با قدرت های خودش متوجه اومدن جاگرنات میشه و سعی میکنه که به پیتر خبر بده . در واقع پیتر به دیلی بیوگل رفته تا چند تا از عکس هاش رو بفروشه و هنگامی که مشغول گفت و گو با دوستانش ئه ، تلفن زنگ میخوره و مادام وب با پیتر صحبت میکنه و میگه که جاگرنات تو پارک باتری از آب بیرون میاد . پیتر با عجله دوستانش رو ترک میکنه و در پشت بوم ساختمون ، لباس عنکبوتی رو میپوشه و میره تا جلوی جاگرنات رو بگیره . در حالی که جاگرنات از آب بیرون میاد و هر چیزی رو از سد راهش بر می داره ، پیتر میرسه و میخواد که با یه غافلگیری ساده جاگرنات رو متوقف کنه ؛ اما موفق نمیشه و میفهمه که حریفش به این آسونیا شکست نمیخوره . پس سعی میکنه که با تارمالی کردن خیابون ، راه جاگرنات رو سد کنه . جاگرنات هم به راه خودش ادامه میده و تار اسپایدی رو کش میده ؛ اما چون تار های اسپایدی خیلی مقاوم هستن ، به این راحتیا پاره نمیشن ، ولی دیوار هایی که تار ها بهش چسبیدن ، فرو میریزن و جاگرنات موفق میشه که به راه خودش ادامه بده . اسپایدی از قدرت زیاد جاگرنات خیلی تعجب میکنه ؛ ولی چاله ای رو در مسیر جاگرنات پیدا میکنه و با بزرگتر کردنش ، تله ای برای جاگرنات درست میکنه . جاگرنات هم میفته توی چاله ؛ ولی شکست ناپذیر تر از این حرف هاست و کمی جلوتر ، از زمین بیرون میاد و دوباره به راهش ادامه میده . اسپایدی سعی میکنه که با مبارزهٔ تن به تن جلوی جاگرنات رو بگیره ؛ اما در کمال شگفتی ، جاگرنات اسپایدی رو از داخل ساختمون رد و نقش بر زمین اش میکنه . در همون محل ، تلفنی زنگ میخوره و مادام وب دوباره با پیتر صحبت میکنه و میگه که کلمه ای به نام سیتوراک کشف کرده که به جاگرنات مربوط ئه . پیتر هم یادش میاد که یه بار دکتر استرنج دربارهٔ همچین چیزی صحبت کرده بود و سعی میکنه که به محل زندگی دکتر استرنج بره و ازش سوال کنه . به مادام وب هم میگه که از قهرمانان دیگه درخواست کمک کنه . در خونهٔ دکتر استرنج ، اسپایدی با وانگ رو به رو میشه و وانگ هم میگه که ارباب خونه نیست . بعد از گفت و گویی ، وانگ پیشنهاد میکنه که از مردان ایکس کمک بگیرن و در همین لحظه ، تلفن زنگ میخوره و اسپایدی یه بار دیگه با مادام وب صحبت میکنه . مادام وب میگه که مردان ایکس یا قهرمانان دیگه در دسترس نیستن و اسپایدی هم تصمیم میگیره که به خونهٔ مادام وب بره . بعد از مدت کوتاهی ، جاگرنات به خونهٔ مادام وب وارد و با در های تارمالی شده رو به رو میشه ؛ در نتیجه همهٔ در ها رو نابود میکنه . وقتی که به در اصلی میرسه ، سعی میکنه که اون رو هم نابود کنه و در اون طرف ، اسپایدی سعی میکنه که با یه ژنراتور ، جریان برق رو وارد در کنه تا جاگرنات متوقف بشه ، ولی جاگرنات خیلی راحت جریان برق رو تحمل میکنه و وارد خونه میشه . بعد از نبرد با مرد عنکبوتی ، جاگرنات مادام وب رو از صندلی مخصوص اش بلند میکنه و با اینکار ، مادام وب شروع به تشنج میکنه ؛ چون مادام وب برای زندگی به اون صندلی نیاز داره . جاگرنات کاملاً ناامید میشه و مادام وب رو همون جا ول میکنه و میره . اسپایدی هم به مادام وب تنفس دهان به دهان میده تا آمبولانس برسه . بعد از اینکه پلیس و آمبولانس به اونجا رسیدن ، اسپایدی از پلیس ، محلی که جاگرنات در حال رفتن به اونجاست رو میشنوه و به سمت جاگرنات حرکت میکنه . اون میخواد هر جوری که شده جلوی جاگرنات رو بگیره ، حتی اگه جونش رو از دست بده ! راجر استرن به بهترین شکل ممکن داستان این شماره رو روایت میکنه و کاری میکنه که مخاطب به عمق مهرات و تبحر نویسندگی اش پی ببره . ایشون با روایت این داستان ، به خوبی شخصیت پیتر رو نشون داده و بهمون یادآوری کرده که چرا انقدر پیتر پارکر رو دوست داریم .
پروتاگونیست : یکی از بزرگترین دلایلی که این کمیک به عنوان یکی از برترین کمیک های تاریخ مرد عنکبوتی شناخته میشه ، شخصیت پردازی محشر و بی عیب و نقص پیتر پارکر ئه که در اون به بهترین شکل ممکن نشون داده میشه . پیتر پارکر در این کمیک مثل همیشه ست ؛ درس میخونه ، چرت میزنه ، از بی پولی برای دیلی بیوگل عکس میبره و ... ولی از زمانی که مادام وب دربارهٔ تهدیدی به نام جاگرنات باهاش صحبت میکنه و اون رو در جریان خطری که تهدیدش کرده میذاره ، پیتر تمام زندگی خودش را فراموش میکنه تا به مادام وب کمک کنه . در ابتدا پیتر فکر میکرد که باید با حریف ساده ای مبارزه کنه و با یه غافلگیری از طریق لگد سعی میکنه که جاگرنات رو شکست بده ؛ اما به سمت دیگری پرت میشه و میفهمه که حریف قدری داره . در انتها ، جاگرنات پس از اینکه مادام وب رو دچار تشنج میکنه ، از اون محل دور میشه و بعد از اینکه پلیس و آمبولانس به اونجا میرسن ، پیتر عزم خودش رو جزم میکنه تا جاگرنات رو متوقف کنه ، حتی اگه در این راه ، جون خودش رو از دست بده . راجر استرن با این نویسندگی بینظیرش ، نشون داد که چه درک کاملی از شخصیت پردازی مرد عنکبوتی داره و همیشه به ذات این شخصیت وفاداره و بهش احترام میذاره .
آنتاگونیست : آنتاگونیست اصلی این داستان که جاگرنات نام داره ، نمونهٔ بسیار خوبیه برای اون دسته از خبیث هایی که زور بازو و قدرت فیزیکی بسیار زیادی دارند و فقط به دنبال خرابی و درب و داغون کردن هستند . این خبیث ها تهدیدات فیزیکی بسیار جدی ای برای قهرمانا به حساب میان و ممکنه حتی ازشون شکست بخورن . متأسفانه بزرگترین ایراد این شروران ، اینه که از انگیزه های کافی برای خباثت برخوردار نیستند و شخصیتی تک بعدی دارند . جاگرنات هم یکی از این شرور هاست . این شخصیت فقط برای اینکه بیکار نباشه و از قدرت و زور و بازوی خودش استفاده کنه ، حاضر شد تا به مادام وب حمله کنه و وقتی هم که فهمید مادام وب چیزی جز پیرزنی ضعیف که بدون صندلی مخصوص اش زنده نمی مونه نیست ، دست از حمله بر داشت . او فقط به دنبال خرابی و مبارزه بود و چیزی جز این نمیخواست . بنابراین ، شاید بشه جاگرنات و انگیزه های کلیشه ای اون برای خباثت رو تنها نکتهٔ منفی این کمیک به حساب آورد ؛ ولی داستان هیجان انگیز و محشری که این کمیک روایت میکنه و استفاده ای که از جاگرنات میبره ، لیاقت این رو داره که نمرهٔ کاملی بگیره و انصافاً ضعف های جاگرنات ، چیزی از ارزش های داستان این کمیک کم نمیکنه و داستان به خودی خود لیاقت لقب شاهکار رو داره .
طراحی : درسته که طراحی های این شماره به طور مشترک توسط آقایان جان رومیتا جونیور و جیم مونی انجام شده ؛ ولی اینطور که به نظر میاد ، بیشتر طراحی ها اثر رومیتا جونیور بوده و بنده در این بخش میخوام از ایشون به عنوان طراح این شماره یاد کنم . طراحی های این شماره واقعاً محشر هستند و اون حس و حال خطر و تهدیدی که جاگرنات به وجود آورده رو به خوبی به مخاطب القا میکنند . رومیتا جونیور با مهارت و تبحر اش ، طراحی هایی رو خلق میکنه که به خوبی داستان رو روایت میکنند و هیجان و جذابیت بسیار زیادی ر‌و در خودشون جا دادند . چهره هایی که از شخصیت های داستان میبینیم ، دقیقاً همان چهره های همیشگی اونهاست و حالت های مختلفی که در این چهره‌ ها نشون داده میشه ، به خوبی نشون دهندهٔ احساسات اون کاراکتر ئه ؛ به طوری که در برخی پانل ها ، اصلاً به دیالوگ نیازی نیست و چهرهٔ اون شخصیت ، جمله ای رو که میخواد بگه رو نشون میده و این یکی از نقاط قوت طراحی های این شماره ست . تعاملات خوبی رو هم در این کمیک شاهد هستیم و طراحی های قدرتمند رومیتا جونیور به زیبا تر شدن این تعاملات کمک میکنه . اما یقیناً برترین نقطهٔ این کمیک ، محافظت مرد عنکبوتی از مادام وب و مبارزهٔ او با جاگرنات ئه که رومیتا جونیور به طور حیرت انگیزی اون رو طراحی میکنه و به خوبی شکست ناپذیری و قدرت زیاد جاگرنات رو در این مبارزات نشون میده . در مجموع جان رومیتا جونیور در این شماره غوغا کرده و به جرئت میشه گفت که طراحی های خلق شده توسط ایشون در این شماره ، یکی از بزرگترین نقاط قوت و یکی از دلایل برتری این داستان ئه .
ترجمه : ترجمه های استاد ترابی عزیز به معنی واقعی کلمه محشر و بی نقص بودند و در عین روون بودن ، حس و حال کمیک های اون دوره رو به خواننده انتقال میدن . از شما بابت این ترجمهٔ دقیق و شگفت انگیز ، مچکرم !
ادیت : ادیت های آقای وفایی صفت هم خیلی زیبا و معرکه بودن و فونت زیبایی که ایشون در ادیت دیالوگ ها به کار بردن ، موجب لذت بنده از خوندن کمیک شد . خسته نباشید ! از آقای آرشام باهنر هم بابت طراحی کاور ، سپاسگزارم !

نکات مخفی و ایستر اگ ها :

_ در صفحهٔ ۵ ، نوشته ای بر روی تلفن پیتر دیده میشه که به دو نفر از اعضای مهم سایت یعنی عمو مختار عزیز و آقای رجبی کاربلد ، اشاره داره .

_ « علی بلبل » ، کلمه ایه که توسط عوامل ترجمه در بخش های مختلفی از کمیک به عنوان ایستر اگ قرار داده شده ، برای مثال در صفحهٔ ۵ ، ۹ ، و ...

جمع بندی :
قطعاً این کمیک در لیست برترین کمیک های تاریخ مرد عنکبوتی جا دارد . کمیکی که داستانی عالی را روایت میکند و با طراحی هایی جذاب و دیدنی همراه شده است . داستانی که به طور کامل شخصیت پردازی و ذات پیتر پارکر را نشان میدهد . با اینکه این کمیک خبیثی تک بعدی و کلیشه ای دارد ؛ ولی این موضوع چیزی از ارزش هایش کم نمیکند و انصافاً لیاقت لقب شاهکار را دارد .

نمرات :

داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰

در پایان ، سپاس بی کران از تیم اسپایدی که این کمیک زیبا ، شاهکار و ماندگار را در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند .
روز خوش !
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
+1 #22 Scarlet Speedster 1399-06-13 22:40
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد و بررسی شمارهٔ ۲۳۰ از کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز ( The Amazing Spider-Man )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : شخصیت بسیار محبوب پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی برای اولین بار در شمارهٔ ۱۵ از کمیک فانتزی شگفت انگیز ( Amazing Fantasy ) و به دستان خلاق و توانمند استن لی و استیو دیتکو خلق شد . محبوبیت این شخصیت بسیار زیاد است و سری های اختصاصی بسیار زیاد و موفقی را پشت سر گذاشته است . در سری کمیک های اصلی این شخصیت با عنوان مرد عنکبوتی شگفت انگیز ( The Amazing Spider-Man ) ، داستانی در شماره های ۲۲۹ و ۲۳۰ روایت شد که « هیچ چیز نمیتواند جلوی جاگرنات را بگیرد ! » نام داشت . این داستان که توسط راجر استرن نوشته و توسط جان رومیتا جونیور طراحی شد ، به عنوان یکی از برترین داستان های تاریخ مرد عنکبوتی شناخته میشود و به خوبی توانست جوهره و ذات پیتر پارکر را نشان دهد . با بنده یعنی « Scarlet Speedster » در نقد قسمت دوم این داستان همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : راجر استرن در این شماره به خوبی ادامهٔ داستان رو روایت میکنه و داستان این شماره دقیقاً از ادامهٔ داستان شمارهٔ قبلی آغاز میشه . در ابتدا ، ما پیتر رو در لباس اسپایدرمنی میبینیم که دنبال جاگرنات میگرده و میخواد که اون رو پیدا و متوقف کنه . با توجه به اینکه جاگرنات در مسیر خودش خرابی های زیادی رو به جا میذاره ، اسپایدی خیلی راحت اون رو پیدا میکنه . در حالی که پیتر تو فکر ئه که چطور باید جلوی جاگرنات رو بگیره ، هتل قدیمی و متروکه ای رو میبینه و سعی میکنه با چیز هایی که توش پیدا میشه ، به جاگرنات حمله کنه . در نتیجه تیر آهنی رو بر می داره و با قلابی که با تار هاش درست میکنه ، تیر آهن رو به سمت جاگرنات پرتاب میکنه . ولی جاگرنات قدرتمند تر از این حرف هاست و بعد از گرفتن تیر آهن ، اون رو گره میزنه ! بعد هم به سمت اسپایدی حرکت میکنه و با توجه به اینکه اسپایدی به دیوار چسبیده ، جاگرنات دیوار رو از جا میکنه و اسپایدی رو مجبور به دور شدن میکنه . این بار اسپایدی سعی میکنه که با یه گوی فلزی بزرگ جاگرنات رو متوقف کنه و بنابراین گوی رو به سمت جاگرنات پرت میکنه ؛ ولی جاگرنات با یه مشت ساده ، مسیر گوی رو عوض میکنه و گوی به شدت به دیوارهٔ ساختمون هتل برخورد میکنه و ساختمون فرو میریزه . اسپایدی سعی میکنه که قبل از ریخته شدن آوار رو سرش ، وارد یکی از لوله های فاضلاب اون اطراف بشه و جون خودش رو نجات بده ؛ ولی جاگرنات از جاش تکون نمیخوره و در نتیجه زیر آوار گیر میکنه . کمی بعد ، اسپایدی سعی میکنه که از میون آوار بیرون بیاد و موفق هم میشه ؛ اما میفهمه که جاگرنات خیلی وقت پیش از میون آوار بیرون اومده و بنابراین دوباره میره تا جاگرنات رو پیدا کنه . در جایی دیگه یعنی ساختمون دیلی بیوگل ، اتفاقاتی رخ میده و در آخر جیمسون ، لنس بانون رو برای عکاسی از نبرد مرد عنکبوتی و جاگرنات به رودخانهٔ هادسون میفرسته . در رودخانهٔ هادسون ، بلک تام منتظر جاگرنات ئه و با دوربین اش متوجه اومدن جاگرنات میشه ؛ ولی مرد عنکبوتی رو هم در حال تار اندازی و تعقیب جاگرنات میبینه . ناگهان تار هر دو تار انداز اسپایدی تموم میشه و به لطف چالاکی عنکبوتی خودش ، موفق میشه که آروم روی یه تریلی فرود بیاد . بعد هم سعی میکنه که کارتریج تار انداز هاش رو پر کنه ؛ ولی متوجه خالی بودن اونها میشه و یادش میاد که همشون رو صرف تار مالی کردن جاگرنات کرده . در عین حال ، رانندهٔ تریلی با یه میله به اسپایدی حمله میکنه و میگه که تو روزنامهٔ دیلی بیوگل دربارهٔ تهدید بودن اش خونده ! ولی اسپایدی که حال و حوصله نداره ، میله رو به شکل یه پاپیون گره میزنه و باعث میشه که اون راننده پا به فرار بذاره . اسپایدی هم به این فکر میفته که تریلی و بنزین اش رو بکوبونه به جاگرنات و اینجوری شکست اش بده . همین کارو هم میکنه و در حالی که برخورد تریلی با جاگرنات نزدیک ئه ، اسپایدی از تریلی میپره بیرون و از اونجا دور میشه . در نتیجه تریلی به جاگرنات برخورد میکنه و منفجر میشه . در حالی که اسپایدی داره از کار خودش پشیمون میشه ، جاگرنات از میون آتیش بیرون میاد و بعد از اینکه با آب خودش رو خنک میکنه ، میره تا حساب اسپایدی رو برسه . اسپایدی هم سعی میکنه که کلاهخود جاگرنات رو برداره تا شاید اینجوری بتونه شکست اش بده ؛ ولی جاگرنات میگه که چند روز پیش با یه اشعهٔ لیزر جوشکاری اش کرده و نمیتونه کلاهخود اش رو برداره . اسپایدی هم سعی میکنه که جلوی چشمانش رو بگیره و جاگرنات هم مشت های دردناکی رو نثار اسپایدی میکنه ؛ ولی اسپایدی تسلیم نمیشه و به مقاومت ادامه میده . لحظاتی بعد ، جاگرنات حس میکنه که پاهاش گیر کردن و اسپایدی هم از روی جاگرنات میپره و از اونجا دور میشه . جاگرنات هم متوجه میشه که داره تو سیمان خیس فرو میره . کمی بعد ، جاگرنات کاملاً در سیمان غرق میشه و پیتر هم متوجه میشه که وقتی داشته کارتریج ها شو چک میکرده ، اتفاقی سوئیچ شاتر خودکار دوربین اش رو زده و در حین نبرد با جاگرنات عکس میگرفته . بنابراین میره به دیلی بیوگل تا این عکس ها رو بفروشه . در حالی که لنس بانون نتونسته هیچ عکسی از نبرد مرد عنکبوتی و جاگرنات بگیره ، سعی میکنه که پیش رابی از عکس های پیتر انتقاد کنه ؛ ولی در آخر از اینکه خودش هیچ عکسی نگرفته ، خجالت زده میشه . بعد هم پیتر به بیمارستان و ملاقات مادام وب میره و بهش میگه که جلوی جاگرنات رو گرفته . در جایی دیگه ، بلک تام همچنان منتظر جاگرنات ئه و هنوز باور داره که هیچی نمیتونه جلوی جاگرنات رو بگیره ؛ ولی با گذشت چند ساعت ، کم کم امید خودش رو از دست میده . راجر استرن داستانی بسیار جذاب و پر هیجان رو خلق و روایت کرده و در اون به شخصیت پردازی و ذات کاراکتر ها ( به خصوص ذات پیتر پارکر ) به شدت وفادار بوده ؛ این دقیقاً همون چیزی ئه که این داستان رو در لیست برترین داستان های تاریخ مرد عنکبوتی قرار میده .
پروتاگونیست : پیتر پارکری که در این شماره میبینیم ، دقیقاً همون پیتر پارکر همیشگی ئه . این یعنی اینکه راجر استرن به خوبی به ذات و شخصیت پردازی پیتر وفادار بوده . زمانی که جاگرنات میفهمه مادام وب پیرزنی ضعیف ئه که بدون اون صندلی مخصوص میمیره و ولش میکنه و میذاره تا بمیره ، پیتر عزم خودش رو جزم میکنه تا جلوی جاگرنات رو بگیره . پیتر مسئولیت کار خودش رو قبول کرده بود و میدونست که مادام وب روش حساب میکنه و برای مادام وب هم که شده ، باید جلوی جاگرنات رو بگیره . پیتر تمام تلاشش رو کرد تا جاگرنات رو شکست بده . درسته که جاگرنات شکست ناپذیر بود ولی در عوض ، پیتر هم تسلیم ناپذیر بود و در نتیجه سراغ جاگرنات رفت و جلوی چشمانش رو گرفت و از جاگرنات هم کتک بدی خورد ؛ ولی تسلیم نشد و تمام اوت مشت و کتک ها رو تحمل کرد و در آخر تونست جاگرنات رو متوقف کنه . راجر استرن در این داستان به خوبی نشون داد که پیتر با روحیهٔ تسلیم ناپذیر اش ، میتونه جلوی تهدیدات بزرگ و شکست ناپذیر رو هم بگیره و برای جلوگیری از شرارت ، حاضره هر کاری بکنه و اصلاً تسلیم نمیشه . و چقدر هم راجر استرن این رو به خوبی توی داستان اش نشون داد .
آنتاگونیست : همون طور که بنده در نقد و بررسی شمارهٔ قبلی گفتم ، جاگرنات در این داستان یک شخصیت تک بعدی و بدون عمق لازم ئه . اون فقط به دنبال نابودی و خرابکاری ئه و این انگیزه ها برای شرارت کاملاً کلیشه ایه . از نظر بنده ، این شخصیت فقط به دلیل شکست ناپذیر بودن و قدرت زیادش و البته اینکه مرد عنکبوتی قطعاً نمیتونه به سادگی شکست اش بده ، به عنوان آنتاگونیست اصلی استفاده شده . با همهٔ اینها ، میشه از داستان لذت برد و ضعف های شخصیتی جاگرنات رو فراموش کرد . به جرئت میشه گفت که این داستان به دلیل شخصیت پردازی بی نظیر پیتر پارکر و نشون دادن رحیهٔ تسلیم ناپذیر اش به عنوان یکی از برترین داستان های تاریخ مرد عنکبوتی شناخته میشه . چون اگه قرار باشه از نظر شخصیت خبیث یا به اصطلاح آنتاگونیست ، این داستان رو با دیگر داستان های برتر مرد عنکبوتی مقایسه کنیم ، داستان های زیادی هستند که نسبت به این داستان برتری داشته باشند . ولی با این حال ، این داستان هنوز هم جذابیت خودش رو داره و قطعاً هر فردی از خوندن اون لذت میبره و ضعف هایی که جاگرنات داره ، دلیل نمیشه که این داستان « شاهکار » خطاب نشه و به عنوان یکی از برترین داستان های تاریخ مرد عنکبوتی به حساب نیاد .
طراحی : طراحی های جان رومیتا جونیور در این شماره ، دقیقاً مثل طراحی های شمارهٔ قبل ئه ؛ زیبا ، جذاب و دیدنی ! حجم زیادی از شور و هیجان در طراحی های رومیتا جونیور به چشم میخوره که اون رو از هر طراح دیگه ای متمایز میکنه . مبارزهٔ مرد عنکبوتی با جاگرنات ( که قطعاً بزرگترین و پر هیجان ترین بخش این شماره ست ) به بهترین شکل ممکن طراحی شده و میشه گفت که طراحی هر پانل از اون ، بسیار حساب شده و دقیق انجام شده . تمامی چهره های موجود در کمیک با استادی تمام طراحی شدن و درست مثل طراحی های شمارهٔ قبلی ، از احساسات خوبی برخوردار هستند ؛ به طوری که چهره و احساسات هر شخصیت ، بیانگر جمله و دیالوگی ئه که که اون شخصیت میخواد به زبون بیاره . تعاملات ای که در کمیک دیده میشه هم جالب هستند و به زیبایی طراحی شده ‌اند . طراحی ها از نظر داستانی هم کامل هستند و به بهترین شکل ممکن داستان رو روایت میکنند . کاور هم زیباست و به خوبی عظمت و شکست ناپذیری جاگرنات رو نشون میده . در مجموع ، طراحی های جان رومیتا جونیور در این شماره هم عالی ئه و به جرئت میشه گفت که طراحی های ایشون ، یکی از بزرگترین نقاط قوت این کمیک ئه .
ترجمه : ترجمه های استاد ترابی عزیز مثل همیشه محشر بودند و کوچکترین نقصی در اونها قابل مشاهده نبود . شوخ طبعی مرد عنکبوتی هم به خوبی در ترجمه ها دیده میشد . از شما بابت این ترجمهٔ بسیار دقیق و حرفه ای ، سپاسگزارم !
ادیت : آقای وفایی صفت هم ادیت های بسیار زیبا و بی نقصی رو از خودشون ارائه دادند . فونت زیبایی که ایشون در ادیت دیالوگ ها به کار بردند ، ادیت افکت های صوتی و ... خیلی به لذت خوندن این کمیک کمک کردن . خسته نباشید !

نکات مخفی و ایستر اگ ها :

_ در این شماره هم شاهد استفادهٔ زیادی از کلمهٔ علی بلبل هستیم ؛ مثل صفحهٔ ۹ ، کاور و ... فکر کنم این کلمه به ادیتور این کمیک یعنی آقای وفایی صفت اشاره داره .

_ بر روی کلاه رانندهٔ اون تریلی ، کلمهٔ مختار نوشته شده که به یکی از اعظای مهم سایت یعنی عمو مختار عزیز اشاره داره .

_ بر روی اتاقی در صفحهٔ ۲۰ ، جملهٔ اتاق تاریک دیده میشه . در واقع اتاق تاریک ، فیلمی ایرانی ئه که در سال ۹۶ تولید شده و عوامل ترجمهٔ کمیک از این اسم برای نوشتهٔ بر روی اتاق استفاده کردن .

جمع بندی :
قطعاً این کمیک در لیست برترین کمیک های تاریخ مرد عنکبوتی جا دارد . کمیکی که داستانی عالی را روایت میکند و با طراحی هایی جذاب و دیدنی همراه شده است . داستانی که به طور کامل شخصیت پردازی و ذات پیتر پارکر را نشان میدهد . با اینکه این کمیک خبیثی تک بعدی و کلیشه ای دارد ، ولی این موضوع چیزی از ارزش هایش کم نمیکند و انصافاً لیاقت لقب شاهکار را دارد .

نمرات :

داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰

در پایان ، سپاس بی کران از تیم اسپایدی که این کمیک زیبا ، شاهکار و ماندگار را در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند .

( با توجه به آغاز سال تحصیلی جدید ، احتمالاً کمتر بتونم در جمع شما اساتید و دوستان باشم ؛ ولی قول میدم که فعالیت ام رو در سایت متوقف نکنم و تا جای ممکن برای نقد و بررسی کمیک بوک ها حاضر باشم ) .

روز خوش !
نقل قول کردن
a.v.s
#23 a.v.s 1399-07-05 12:48
#21 #22
آقای طاها قوامی پور سلام بر شما
امیدوارم حالتون خوب باشه
ممنون بابت نقد زیباتون

همچنین یه سری نکات هم بگم

یکیش درباره ترجمه جلد 230
اونم اینه که توی ترجمه چون درواقع قصد داشتیم ترجمه رو مدرنیزه کنیم (چون چندین سال بود که از اولین ترجمه گذشته بود)، در سطح خودم که انگلیسی بلد بودم در ترجمه کمک کردم (مثلا صفحه 8 و 9 که مکالمه بتی برانت و گلوری گرانت هست) و در هر صفحه حداقل یک جمله هست که در ترجمه توسط بنده دست برده شده (خوشبختانه یا متاسفانه یه جورایی از روی جسارت و همینطور پررویی هم بوده :lol:) که چون درواقع ترجمه اصلی برای آقای ترابی مهربانی بود (کلا اسکلت ترجمه مال ایشون بود)، اسم ایشون به عنوان مترجم قرار گرفت و بنده از ایشون قدردانی میکنم که این لطف را در حق بنده کردند و جملاتی که ترجمه کردم رو به عنوان متن ترجمه و دیالوگ پذیرفتند.

درباره ایستراگ های ادیت اینم بگم که اسم "علی بلبل" لقب خودمه که فعلا موقتیه ولی به نظرم لقب باحالیه برای همین فعلا عوضش نمیکنم :lol:

دراصل به این دلایل علی بلبل رو قرار دادم

1- علی بلبل امضای کارمه :lol:
2- لقب علی بلبل ادای احترامیه به ادیتور زبردست و همینطور اگر مجازه بگم، دوست عزیزم "امیرحسین رجبی" که لقب رجب قرقی رو داره


درضمن اتاق تاریک هم متاسفانه ربطی به فیلم نداره :lol: . چون روی درب نوشته بود dark room، برای همین خودم "اتاق تاریک" ترجمه کردم.
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
#24 Scarlet Speedster 1399-11-20 18:19
#23:
سلام آقای وفایی صفت .
بعد از گذشت چهار ماه از ارسال کامنت شما ، نمیدونم چرا الان متوجه کامنت‌تون شدم .

راجع به نکاتی که در رابطه با ترجمه گفتید :
راستش چون اسم استاد ترابی عزیز به عنوان مترجم ذکر شده بود ، بنده از ایشون به عنوان مترجم این شماره یاد کردم و در جریان نکته ای که گفتید نبودم و بعد از گذشت چندین ماه ، الان ازتون برای زحماتی که هم برای ادیت و هم برای ترجمه کشیدید تشکر می کنم !

اطلاعی هم دربارهٔ عبارت "اتاق تاریک" نداشتم و با جست و جوی این عبارت در اینترنت ، فقط این فیلم رو پیدا کردم و فکر کردم شاید منظورتون ایستر اگ‌ـی در این رابطه باشه . جالب ـه حتی از وجود این فیلم هم خبر نداشتم . :lol: :-*

لقب‌تون هم جالب ـه . امیدوارم روزی مثل لقب بزرگ آقای رجبی یعنی "رجب قرقی" مشهور بشه و بدرخشه .

وقت بخیر !
نقل قول کردن
a.v.s
#25 a.v.s 1400-02-16 14:32
به نام خداوند جان و خرد

نقد و تحلیل داستانیِ کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" شماره 229

مقدمه: راستش نمیدونم چه زمانی بود. یه بار خیلی وقت پیش تصمیم گرفتم یه نقد برای این کمیک بنویسم چون اون موقع نظرم بهش جلب شده بود. درواقع منو مبهوت خودش کرده بود چون از یه طرف دست به ادیتش و ترجمه ریزش زدم. با خودم گفتم صبر کنم بیام برای شماره 230 هم نقد بنویسم که هیچ وقت محقق نشد. ولی پس از مدت ها دوباره چشمم به اون فایلی که توش این نقد رو نوشتم خورد. پس الان تصمیم گرفتم براتون بزارمش اونم تو دو قسمت (یعنی دو کامنت)

پس شما الان دارید نقد بنده رو با لحنی قدیمی میخونید چون همونطور که گفتم خیلی وقت پیش نوشته بودمش و یه مقداری اطلاعاتم درباره کمیک کمتر بود.

و حالا این شما و این هم نقد جلد شماره 229
---------------------------------------------------

قسمت اول آرک داستانی "هیچ کس نمیتواند جلوی جاگرنات را بگیرد" (بخش اول)

نویسنده: راجر استرن
طراح: جان رومیتا جونیور
مترجم: امیر حسین زاده
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور: علی وفایی صفت
طراح کاور: امیرحسین رجبی

خلاصه داستان: مادام وب (متحد مرد عنکبوتی که قدرت های ذهنی و آینده بینی داره) متوجه میشه هیولایی قراره بهش حمله کنه و در رویا میبینه که کاری از دست هیچکس ساخته نیست. ولی بازهم در عین حال با استفاده از قدرت های ذهنیش با پیتر پارکر - مرد عنکبوتی شگفت انگیز – زنگ میزنه و میگه که قراره اتفاقی بیافته. در همین حال "بلک تام کسدی" با "جاگرنات" قرار میزاره و به جاگرنات مأموریت میده که مادام وب رو برای اهداف شخصیش پیش خودش بیاره. در همین حال هم پیتر میره دیلی بیوگل سر و گوشی آب بده که دوباره مادام وب زنگ میزنه و بهش خطر رو اطلاع میده. پس پیتر پارکر دوباره به صورت هویت مخفی خودش، یعنی مرد عنکبوتی، درمیاد و میخواد جاگرنات رو متوقف کنه. اولاش دست کمش میگیره ولی میبینه که هیچ جوره نمیتونه شکستش بده. حتی همراه با مادام وب سعی میکنه که به قهرمانان دیگر زنگ بزنند و از اونا کمک بخوان. ولی هیچ کس وقت آزادی نداره و همه در حال سر و کله زدن با مشکلات خودشون هستند. آخر سر جاگرنات سر میرسه و مرد عنکبوتی – درحالی که در خانه مادام وب حضور داره – میخواد دوباره سعی کنه و جلوی جاگرنات رو بگیره ولی نمیتونه. آخر سر هم جاگرنات میخواد مادام وب رو با خودش ببره که مرد عنکبوتی بهش میگه اگر مادام وب به صندلی خودش وصل نباشه میمیره. به همین علت جاگرنات همونجا مادام وب رو به امون خدا ول میکنه و میره. پلیسا و آمبولانس هم سر میرسند و مادام وب رو با خودشون میبرند. در همین حال پیتر پارکر دیگه میخواد بزنه به سیم آخر و حتی اگرهم جونش رو از دست بده، تا آخرین نفس با جاگرنات مبارزه کنه!


تحلیل داستان:


بخش اول: کابوس

ما میبینیم که مادام وب کابوسی مبنی بر اینکه مرد عنکبوتی با هیولایی سیاه رنگی که مانند یک شیطان شاخ داره، مبارزه میکنه و شکست میخوره. در همین حال که مادام وب بسیار ترسیده، دعا میکنه که این حقیقت نداشته باشه. و داستان عمدا جوری طراحی شده که مادام وب داره در تاریکی فریاد میزنه. بعد مادام وب بیدار میشه و به خودش میاد، پس به مرد عنکبوتی زنگ میزنه که درواقع از اینجای داستان، یه بسم الله میخوره و شروع میشه.

این بخش از داستان، طراحی های خلاقانه ای داره، که یه بخشیش به خاطر نویسندگی هوشمندانه شه. برای مثال:

الف - لباس اسپایدرمن چند نکته داره

1- جدا بودن بخش عنکبوت لباس اسپایدرمن، که دوتا معنی میتونه داشته باشه.
یک اینکه ما هیچوقت نمیتونیم چیزهارو همونجوری که در واقعیت هست، در رویا ببینیم، و نوعی بی نظمی در رویا میبینیم. پس طبیعیه که عنکبوتش از لباسش جدا باشه
و دو اینکه میتونه نماد این باشه که ایندفعه قدرت های مرد عنکبوتی به کارش نمیان و به طور حتم شکست میخوره

2- عوض شدن رنگ لباس
اونم میتونه به خاطر متغیر بودن رویا با حقیقت باشه. ولی درحقیقت رنگ لباس مرد عنکبوتی که به شکل صورتی و ارغوانی یا همون سرخ آبی در اومده. میتونه این معنی رو بده که این حوادث مثل حوادث دیگه نیست و ایندفعه "رنگ" و بوی دیگری داره. البته اینکه رنگ لباس مرد عنکبوتی حالتی صورتی پیدا کرده، جدا از اینکه میتونیم در یابیم که چیزی که میبینیم یک کابوسه، این حس هم بهمون القا میشه که این کابوس، رمز آلوده. البته یه حس ترسناک تری هم به کابوس میده.


ب – به تصویر کشیدن هیولای کابوس
این هیولا به شکلی سیاه رنگ و با دو شاخ به تصویر کشیده شده، وجوش و خروشی وصف ناپذیر داره، که این حس رو القا میکنه که مرد عنکبوتی قراره با شیطانی توقف ناپذیر مبارزه کنه.


ج- کابوس در جایی لجن زار و غارمانند اتفاق میافته
این منظور رو میرسونه که مادام وب بنده خدا در منجلابی از بدبختی و بیچارگی گیر افتاده و هیچ امیدی نیست.


د- همراه با مرد عنکبوتی، چند آدمک می افتند
این منظور رو میرسونه که هیچ کس ممکنه در امان نباشه، پس فقط مشکل مرد عنکبوتی یا مادام وب میتونه نباشه. درضمن هم میخواد وسعت قدرت جاگرنات رو هم نشون بده.
درضمن یه پیام دیگه شم اینه که اگر مرد عنکبوتی از نبرد جا بزنه، پس یک امید از دست رفته، و مردم هم همراه با مرد عنکبوتی به زمین می افتند.

ه- تخریب و فرو ریختن سنگ ها
نشون میده که برای این نبرد، باید هزینه هایی رو هم پرداخت و باید برای شکست شخصیت منفی باید فداکاری کنیم. فداکاری هایی که ممکنه حتی جونمون رو هم بگیره. برای همینه که سنگ ها روی مرد عنکبوتی فرو میریزند. چون ممکنه فداکاری های زیادی کار دستش بدن و جونش گرفته بشه.

و- مادام وب دهان ندارد.
یعنی اینکه مادام وب اگرهم خودش کمک بخواد، نمیتونه درخواست کمک کنه. ولی درواقع فقط مرد عنکبوتیه که میتونه نجاتش بده. ما در داستان هم این قضیه رو میبینیم، که هیچ ابرقهرمانی نیست که بتونه مادام وب رو نجات بده، ولی مرد عنکبوتی میتونه.

ز- کابوس در جایی تموم میشه که مادام وب ترس از شکست داره.
این نکته حائز اهمیتیه چون میبینیم که اون موجود شیطانی هنوز به طور کامل نزدیک مادام وب نشده. میتونه این منظور رو برسونه که درواقع مادام وب بدون اینکه آخر قضیه رو ببینه، از این قضیه ناامید شده بود، و از یه طرف دیگه هم دید که مرد عنکبوتی زمین گیر شده. ولی آخر داستان رو ندیده بود که مرد عنکبوتی از جاش بلند میشه و اون موجود رو شکست میده.

نکته "ز" به طرز هوشمندانه ای اینو نشون میده که مادام وب وقتی که مرد عنکبوتی تقریبا شکست خورده بود و جاگرنات به خونه اش آمده بود، ناامید شده، وقتی توسط جاگرنات از صندلیش بیرون کشیده شد، بیهوش شد و بقیه نبرد رو ندید. پس مادام وب هم در خواب، و هم در بیداری، فقط شاهد بخشی از جریان بوده!

حالا نکته های خواب مادام وب تموم شد. میریم سر بیداری که مادام وب رو نشون میده در بین دستگاه های بزرگ. تک و تنها. از این نظر نشون میده که بگه مادام وب چقدر تنهاست و واقعا دلمون براش میسوزه و میخواهیم که قهرمان داستانمون بتونه خبیث رو شکست بده چون حیفه که مادام وب اینجوری بمیره. البته ما همیشه مادام وب رو همینجوری دیدیم که تک و تنهاست ولی چون میدونیم قراره اتفاقی ناگوار بیافته، این دفعه فرق میکنه.

بعد یهو ما پیتر پارکر رو میبینیم که مادام وب بهش زنگ زده، از اونجا ما بهمون یه حس شادی و اطمینان ناخودآگاهانه ای بهمون دست میده که قهرمان داستان ما قراره حسابی بترکونه، حتی با وجود اینکه ممکنه شکست بخوره. ولی ما حس میکنیم که همه چیز امن و امانه، و این خصلت پیتر پارکره.



بخش دوم: بلک تام کسدی و جاگرنات

خب اولش ما بلک تام کسدی رو میبینیم که با خودش حرف میزنه و میگه که مادام وب اهمیت داره و اینا. که ناگهان جاگرنات میاد جلو که شخصیت منفی اصلی داستانه. جاگرنات رو طوری در این صحنه به تصویر کشیدند که در عین حال که دستیار بلک تام محسوب میشه، حتی بلک تام هم ممکنه ازش بترسه، چون جاگرنات مثل یه بمب ساعتی میمونه؛ یه بمب ساعتی که هرلحظه ممکنه منفجر بشه، و طغیان به وجود بیاره.
درضمن ما پشت سر جاگرنات رو میبینیم که پله ها تخریب شدند، که اینو نشون میده که جاگرنات پشت سرش خرابکاری به جای میزاره.
سپس بلک تام کسدی بهش میگه که "همیشه یه جورایی ایکس من تونستند تورو شکست بدهند". وقتی اینو میگه یعنی درواقع باید احساس خطر کنیم! چون حتما ایندفعه قضیه متفاوته و حریف تقریبا ضعیف تری – از لحاظ جسمانی – به پست جاگرنات میخوره.
و سپس میبینیم که جاگرنات به درون آب می پره و در عمق آب قدم میزنه! که یعنی حتی دریای پرعمق هم جلودار او نیست.
در همین حال هم مادام وب اونو میبینه. و جالبه ما در ذهن مادام وب یک هیولای عجیب الخلقه میبینیم، که تاکید داره بر خواب مادام وب مبنی بر اینکه موجودی شیطانی رو شاهد بوده.


پایان قسمت اول نقد

این نقد ادامه دارد . . .
نقل قول کردن
a.v.s
#26 a.v.s 1400-02-16 14:35
به نام خداوند جان و خرد

نقد و تحلیل داستانیِ کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" شماره 229

قسمت اول آرک داستانی "هیچ کس نمیتواند جلوی جاگرنات را بگیرد" (بخش دوم)



بخش سوم: دیلی بیوگل

ما در همین حال پیتر رو میبینیم که رفته به دیلی بیوگل. این بخش از این نظر مهمه که ابعاد دیگری از زندگی پیتر پارکر رو نشون میده و این یک کمیک داستان محور نیست و برای شخصیت هاش ارزش قائله و شخصیت رو فدای داستان نمیکنه. از یه طرف دیگه هم نشون میده که پیتر با بتی حرف میزنه که از همدیگه معذرت خواهی میکنند. این بخش باارزشه چون میخواد نشون بده که این کمیک هم مثل کمیک های قبلی مرد عنکبوتی، به قسمت های قبلیش هم مربوطه. پس داستان های قبلی رو رها نمیکنه.
درضمن ما طرز تفکر های شخصیت های دیگر هم میبینیم و این داستان به شخصیت های مکمل هم بها میده. برای مثال ما یه ذره گلوری گرانت رو میبینیم که چجوری در ذهنش برای پیتر دل میسوزونه. یا بتی که مشغله های خودشو در ازدواج داره و وقتی دوباره پیتر به خاطر مادام وب مجبوره بره، بتی برانت در ذهنش، رابطه عاشقانه شون رو مرور میکنه. مربوط به اون بخشش که یه وقتایی یهو پیتر غیبش میزد! (همگی هم میدونیم کسایی که هویت مخفیش رو نمیدونند، با این خصلت پیتر آشنا هستند!)


بخش چهارم: آماده سازی برای نبرد اول

اولش پیتر چون مادام وب بهش گفته از دریا اومده بیرون، فکر کرده که طرف حسابش، نیموره. خب پیتر شاید یه ذره نگران شده باشه، چون ناسلامتی نیمور حریفی قدر هستش. ولی پیتر بازهم فکر میکنه میتونه جلوش رو بگیره.
درضمن ما جاگرنات رو میبینیم که مقداری مارو را اریجینش آشنا میکنه، که جاگرنات نمیخواد معمولی باشه و میخواد قدرت داشته باشه. خب این بازهم باعث میشه که مقداری با شخصیت خبیث داستان همزاد پنداری کنیم، و مارول استاد برقراری همزاد پندازی مخاطب با کاراکتر هستش.
جاگرنات هرچقدر جلوتر میره، از خودش خرابی به جا میزاره. بعد ما مرد عنکبوتی رو میبینیم که خرابی هارو میبینه و با خودش میگه که بعیده کار نیمور باشه. پس مرد عنکبوتی نگرانیش بیشتر میشه که نکنه هالک دست به طغیان زده باشه.


بخش پنجم: نخستین نبرد

مرد عنکبوتی جاگرنات رو میبینه که میفهمه هدف اصلیش اونه، ولی چون جاگرنات گنده است، مرد عنکبوتی فکر میکنه با یه لگد میخوره زمین. ولی اسپایدی میفهمه که دور سرش یک میدان محافظتی قوی هست. پس کلی تار به دور و بر خیابون میزنه که زمین گیرش کنه، ولی جاگرنات از این مرحله هم عبور میکنه. بعد هم یه چاله میکَنه که جاگرنات میفهمه که این مرد عنکبوتیه که جلوش رو گرفته. پس جاگرنات هر کاری میکنه که اسپایدی رو از سر راهش بزنه کنار. ولی اون نمیدونه که اسپایدی که حریف سیریشیه.
به هر حال که چال و چوله هم برای جاگی جواب نمیده. بعد اسپایدی بهش میپسبه که جاگرنات رو اذیت کنه. ولی جاگرنات هم بسیار پررو از توی ساختمان رد میشه و مرد عنکبوتی رو بالاخره کنار میزنه. گفتم بالاخره؟؟!! شوخی کردم!!!
ولی درهرحال ما میبینیم که جاگرنات به این راحتی ها تسلیم نمیشه، به خاطر حفظ غرورش و اینکه اون واقعا قویه. پس دست به هرکاری میزنه. پس مرد عنکبوتی باید کمک بگیره.


بخش ششم: مرد عنکبوتی دیگه میخواد کمک بگیره.

چون هم مرد عنکبوتی مقداری ناامید شده، و هم اینکه ماهم مقداری ناامید شدیم و ترسیدیم، مرد عنکبوتی که میبینه جاگرنات میتونه لقمه ای بزرگتر از دهنش باشه. پس وقتی مادام وب باهاش تماس میگیره، از مادام وب میخواد که از چهار شگفت انگیز یا انتقام جویان کمک بگیره. با اینحال مادام وب متوجه میشه اونا درگیر کارهای دیگری هستند. البته اسپایدی میره پیش دکتر استرنج. چون مادام وب به اسپایدی گفته بود که اون از سنگی به نام سیتوراک نیرو میگیره، و از اونجایی که دکتر استرنج با این جور چیزها آشناست، پس حتما میتونه کمک کنه. میره دم پنجره سانکتوم سانکتوروم و وانگ پنجره رو باز میکنه و مرد عنکبوتی از وانگ سوال میپرسه و اونم میگه چیز خاصی نمیدونم و ارباب استرنج رفته جایی. اسپایدی به سرش میزنه از مردان ایکس کمک بگیره، ولی مادام وب بهش میگه هیچ کس در دسترس نیست و میترسه که دیگه امیدی باقی نمونده باشه.
با اینحال مرد عنکبوتی تسلیم و ناامید نمیشه و از مادام وب میخواد که زنگ بزنه به پلیس. ما میدونیم شاید پلیس یا ارتش کاره ای نباشه ولی هرجور که هست باید جلوی این هیولای تسلیم ناپذیر رو گرفت. پلیس های عادی که نمیتونن جلوی جاگرنات رو بگیرند. ولی یکی از بهترین نیرو های ویژه نیویورک به جنگ جاگرنات میره که حتی قبلا با هالک هم جنگیدند و این طور که توصیف میشه، "این افراد واقعا شیردل هستند". ولی بازهم نمیتونند جلوی جاگرنات رو بگیرند. تا اینکه جاگی میرسه به آپارتمانی که مادام وب درآن زندگی میکنه درحالی که مرد عنکبوتی پیش مادام وب درحال ریختن نقشه برای توقف جاگرناته.


بخش هفتم: آخرین مقاومت

مادام وب به مرد عنکبوتی میگه که میتونه با ژنراتور جلوی جاگرنات رو بگیره. مرد عنکبوتی ایندفعه مطمئنه که میتونه جلوی جاگرنات رو بگیره. بعد ما میبینیم که جاگرنات هنوزه که هنوزه استواره، و اینجاهاست که دیگه ما به جاگرنات فحش میدیم که چرا این غول بیابونی شکست نمیخوره؟ درهرحال جاگرنات وارد اتاق مادام وب میشه و حسابی از دست مرد عنکبوتی کفریه. مادام وب بسیار ترسیده. مرد عنکبوتی با جاگرنات مبارزه میکنه. مرد عنکبوتی از ضربات جاگرنات جاخالی میده که آوار میفته روش (که تداعی کننده کابوس مادام وب هستش). حالا جاگرنات غافل از اینکه بداند مادام وب چه پیرزن نحیفی است و جان او به صندلی حفاظت از جان بسته است. البته شانس میاره که مرد عنکبوتی به جاگرنات هشدار میده که مادام وب رو اونجور که بلند کردی میمیره، و لحظه ای رخ میده که دیگه تصویرمون از جاگرنات میشه یه عوضی لعنتی: جاگرنات همونجا مادام وب رو رها میکنه و میره. اونجا دیگه مرد عنکبوتی داغ میکنه و میخواد دمار از روزگار جاگرنات در بیاره. در این حین هم در تلاشه که مادام وب زنده بمونه. آمبولانس و نیروی نجات هم سر میرسند، ولی مرد عنکبوتی اونقدری ذهنش مشغول است که نیاد با به بقیه سوال های اون کاراگاه جواب بده.
مرد عنکبوتی در لحظه ای که داره تار میزنه، در ذهنش مرگ عمو بن، سوران استیسی، و گوئن رو مرور میکنه و با خودش میگه: "من نتونستم مادام وب رو نجات بدم، و ناامیدش کردم. همونطور که اونارو ناامید کردم". از اینجا به بعد دیگه داستان مخصوص اسپایدرمن میشه و ما قراره در قسمت بعدی، شاهد این باشیم که آیا قهرمان داستان ما قراره که جون سالم به در ببره یا خیر؟


کلیت داستان و مهم ترین پیام آن:

در داستان به شدت و بارها و بارها تاکید میشه که جاگرنات کاملا شکست ناپذیره و هیچ کس نمیتونه جلوش رو بگیره. پس مرد عنکبوتی در برابرش مثل یک عنکبوت ضعیف و نحیف میمونه. مرد عنکبوتی با این حال که میدونه زور بدنی نداره، ولی تمام تلاشش رو میکنه تا اونو شکست بده، چون کاملا میدونه که در انسان هیچ محدودیتی وجود نداره. محدودیت ها توسط آدم ها تعیین میشوند و همین تبدیل میشود به زندانی ذهنی برای آنها. هرچقدر برای خود محدودیت تعیین کنیم، ضعیف تر میشویم. هیچ وقت نمیتونیم بفهمیم که پتانسیل درونیمون چقدر بالاست. ما باید بسیار دقت کنیم و بنگریم که تا چه حد خودمون رو میشناسیم و باید بشناسیم، تا چه حد سعی کردیم خودمون رو بر طبق زندگی جلو ببریم، نه اینکه زندگی رو بر طبق خودمون جلو ببریم. بسیاری چیزهای دیگر هم هست که میتونم ساعت ها راجع به آن بنویسم. درکل تمام اینها برای اینه که بدونیم چقدر خودمون رو میشناسیم و تا چه حد به خودمون نزدیک هستیم (یعنی اینکه به خاطر حرف های اطرافیان خود واقعیمون رو گم نکرده باشیم و فکر نکنیم که کس دیگری جز کسی که هستیم، هستیم).

حالا شاید پیام نویسنده این نبوده باشه، ولی این پیام خالقین اصلی آن است. ما شکست ناپذیر بودن مرد عنکبوتی را در جایی بیشترین لمس رو کردیم که خودش رو از آوار خلاص کرد، به دلیل خانوادش. چون خانوادش (زن عمو می و عمو بن) انسان های بزرگی بودند و میدونستند انسان محدودیت ناپذیر است، و آن ها دقیقا همین را به پیتر پارکر آموختند، پس پیتر میدونه که در خودش چه قدرت بزرگی نهفته است، و باید ازش به نحو احسنت استفاده کنه.

به نظرم این دقیقا بهترین معنی برای این جمله است: "قدرت زیاد مسئولیت زیاد به همراه دارد"

طراحی داستان و نحوه به تصویر کشیدن داستان:

طراحی ها بسیار شبیه به پدر طراح، جان رومیتا سینیور است (البته بعدها هرچی جلوتر که میره، سبک خودش رو در نقاشی پیدا میکنه). درضمن جاهایی هم در کمیک بوده که مقداری طراحی ها همانند طراحی های استیو دیکتو شدند.

همچنین ما میتوانستیم از داستان سر در بیاریم. یعنی با توجه به اینکه مقداری از جاها خلاصه شده بودند، ولی مخاطب رو اصلا گیج نمیکند. صحنه هایی که مخصوصا به صورت چندین پانل طراحی شدند تا هیجان را بالا بیاورند، خوب به وظیفه خودشون عمل میکنند.

به عقیده خودم، خلاقانه ترین قسمت طراحی، در بخش "کابوس" هست که شاید حتی خود طراح و نویسنده هم نمیدونه که چه دو و نیم صفحهء شاهکاری خلق کردند!


ترجمه داستان:
از آقای امیر حسین زاده بابت ترجمه شون تشکر میکنم. با اینکه در نسخه اصلی ترجمه (که تماما توسط خودشون ترجمه شده بود و در نسخه قدیمی کمیک استفاده شده بود) جاهایی بوده که به غلط ترجمه شده بوده یا دقیقا یک دیالوگ در دو پانل بوده، ولی درهرحال از ایشون قدردانی میکنم. ولی این رو وظیفه خودم میدونم که بیشتر از همه از آقای ترابی عزیز تشکر کنم، کسی که بسیار سرشون شلوغ بوده و مارو شرمنده کردند و به بهتر شدن کیفیت ترجمه کمک کردند.


ادیت داستان:

نمیدونم چیز معمولیه یا نه، ولی اگر نسخه انگلیسی رو مطالعه کنید و با نسخه ادیت شده به فارسی مقایسه کنید، میبینید که بیشتر از نصف حباب های دیالوگ ویرایش شده! بیشتر از 90 درصد حباب هایی که ادیت شده اند بزرگتر و سایر کوچک تر شده اند!
درضمن اگر میبینید که افکت ها ادیت شده اند، به احتمال زیاد به خاطر قدرت نمایی و جاه طلبی ادیتور بوده (!). ولی علی بلبل وعده داده که بعد از جلد 230 مرد عنکبوتی شگفت انگیز که از قضا قسمت دوم این داستان هم هست، قرار نیست بیاد افکت هارو ادیت کنه (استاد قرقی بخاطر ادیت افکت ها، علی بلبل رو با چوب دستی مورد تنبیه و ضرب و شتم قرار داده!!!)


نکته آخر (البته بیشترش جهت شوخی و مزه پرونی نوشته شده):
به نظرم اینکه قسمت دوم این داستان، دقیقا جلد 230 هست، عمدیه. چون 230 یک عدد رونده، و معمولا در جلدهایی که عددهای روند هستند، شماره آخر اون کمیکه! این مقداری هیجان رو بالا میبره و مخاطب میترسه که نکنه این شماره آخر این کمیک باشه! ولی مایی که تقریبا 30 سال بعد از انتشار این کمیک زندگی میکنیم، قراره شاهد باشیم که شماره 850 این کمیک قراره بیاد! پس ما که از این بابت که مشکلی نداریم! امیدواریم انتشار کمیک های مارول تا سال 2099 هم ادامه پیدا کنه (مگر اینکه یه شهاب سنگی جنگی جهانی ای یه ویروسی زامبی ای چیزی بخواد این آرزوی بلندپروازانه رو ازمون بگیره که درهرحال ما در پل صراط خفت باعث و بانیش رو میگیریم. ولی خدارو چه دیدید؟ شاید ادامه کمیک های مرد عنکبوتی در بهشت و جهنم ادامه پیدا کنه!)


نمره:

نویسنده: 10
طراح: 10
ترجمه: 10
ادیت: 10

با تشکر از همگی عزیزان (من جمله خودم!)


پایان نقد
امیدوارم لذت برده باشید

نقد شده توسط: علی وفایی صفت (a.v.s)
نقل قول کردن
a.v.s
#27 a.v.s 1400-02-17 02:04
امیدوارم از نقد بنده در کامنت های #25 و #26 لذت برده باشید ;-)
نقل قول کردن
Reed Richards
#28 Reed Richards 1401-05-26 11:41
داستان خوبی داره ما تو قسمت اول دقبقا عبارت «هیچ چیز نمیتونه جلوی جاگرنات رو بگیره» رو حس میکنیم.
قسمت دیلی بیوگل خوب بود
شخصیت پیتر به خوبی نشون داده میشه مخصوصا اونجایی که جاگرنات تو آتیش هست.
در کل کامیک خوبیه پیشنهاد میکنم بخونید
مرسی از ترجمه و ادیت.
نقل قول کردن
Reed Richards
#29 Reed Richards 1401-05-27 11:29
به نقل از Reed Richards:
داستان خوبی داره ما تو قسمت اول دقبقا عبارت «هیچ چیز نمیتونه جلوی جاگرنات رو بگیره» رو حس میکنیم.
قسمت دیلی بیوگل خوب بود
شخصیت پیتر به خوبی نشون داده میشه مخصوصا اونجایی که جاگرنات تو آتیش هست.
در کل کامیک خوبیه پیشنهاد میکنم بخونید
مرسی از ترجمه و ادیت.


این هم یادم رفت بگم که قسمت اول مقدار خوبی شوخی داره
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید