چند روز پیش شوهر زن عمو می به نام «جی جیمسون» بیمار شد. در بیمارستان به پیتر و دیگران گفته شد که شرکتی به نام "نیو تکنولوژی" میتواند درمانی معجزه آسا به جی ارائه دهد. اما پیتر سعی کرد ابتدا درباره این شرکت تحقیق کند. او نمیداند که نیو تکنولوژی در واقع پوششی است برای نقشه بزرگ و جدید شغال! و اینک ادامه داستان!
The Amazing Spider-Man (2016) #17
مترجم: محمد شیرزاده (Banshee)
ادیتور و گرافیست: وحید رضا اویسی (New Goblin)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
نظر شما چیست؟ ایا این داستان توانست انتظارات شما را برآورده کند؟
برای خواندن قسمت های قبلی و همچنین دیگر كمیك هایی كه در سایت ترجمه كرده ایم اینجا را كلیك كنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
دیدگاهها
کاربر دوست داشتنی سایت شما kia spider نقد تقدیم می کند
جالب بود!با اینکه داستان کاملا فلش بک بود جالب بود!با اینکه داستان تقریبا درباره مرد عنکبوتی نبود جالب بود!حالا چرا جالب بود؟بخاطر اینکه....نقد رو بخونید خودتون می فهمید
خب کل داستان رو وقایع شماره قبل در حال چرخشه..ما تو داستان هابی براوان یا همون پلوار(اسمش این بود؟؟؟ )رو می بینیم که به دستور پیتر جاسوسی...ببخشید به بررسی شرکت نیو تکنولوژی می ره!خب تبق معمول تو اون شرکتم یه خبر هاییه یا بهتر بگم یه ازماشاتیه که مرده ها رو زنده(؟!؟)می کنه....
این شماره باعث شد یه چیزای از تصویر بالایی بفهمم!احتمالا در اینده کین هم مثل پلوار(اسمش این بود؟؟؟ )به سمت شغال می ره چون....(عکس خودش گویاست...)
خلاصه داستان چیز جدیدی زیاد نداشت و داشت نشون می داد وقتی پیت داره کارمنداشو از تو ساختمون نجات می ده بروان چی کار می کنه چه جوری سر از کار شغال در می اره...
در کل این شماره نقاط قوت زیاد نداشت...
بریم نقاط ضعف:
عنوان کمیک مرد عنکبوتیه ولی ما مرد عنکبوتی ندیدیم و بجز چند جا اصلا پیترم ندیدیم،تبدیل شدن فرانسیس به الکترو هم تا حدی کنگ یه کچولو غیر باور بود و ارزش داشت که بیشتر بهش پرداخته بشه(یعنی زیاد نپرداختن بهش..)
در کل این شماره سرگرم کنندست ولی از اون شماره های نیست که دلم بخواد دوباره بعد از تموم کردنش برم بخونمش؛با توجه به ایراداتی هم که اشاره کردم این شماره نمره 8 رو از من می گیره...
ممنون که اخرش خوندید
انتقاد و نظرتون؟
خب این شماره داستان خیلی معمولی داشت و زیاد نمیشد به شماره های بعدی زیاد ربطش داد که یعنی داستانش فقط مختص این شماره بود
از نکات مهم این داستان میشه به وجود اومدن الکترو مونث و همکاری پراولر با شغال اشاره کرد
طراحی هم بسیار با جزییات و دقیق مثل شماره های قبل بود
ادیت هم بی نظیر بود
ترجمه بسیار روان و سیال
داستان:8/5 از 10
طراحی:10 از 10
ادیت:10 از 10
ترجمه:10 از 10
واقعا تو این قسمت پیتر پارکر هیچ کاره بود و کار خاصی نکرد و الان که بیشتر درباره اش فکر می کنم. به این نتیجه میرسم که این شماره فقط قرار بود قربانی شماره های دیگه بشه تا بیشتر با وارن و سبک کار کردنش اشنا بشیم.
شاید تنها نکته جالبش این بود که یک الکترو مونث رو شاهد بودیم که در نوع خودش حرکت خیلی جالبی بود اما بقیه قسمت ها بسیار ضعیف به تصویر کشیده شده بود.
اما برای شماره بعد خیلی هیجان زده هستم چون قراره دکتر اخاپوس پس از مدت ها غیبت برگرده و خیلی خوشحال و هیجان زده هستم.
ترجمه و ادیت هم حرف نداشت و اگه به خاطر ترجمه و ادیت این عزیزان نبود حاضر نبودم که دان کنم.
درسته که زیاد خبری از پیتر نبود ولی این شماره در پیشبرد داستان نقشی اساسی داشت و داریم میبینیم که شغال داره تمام دشمنان مردعنکبوتی رو بصورت کلون ( حدس میزنم ) گردهم میاره و قراره شماره بعد دکتراختاپوس رو هم ببینیم.
داستان داره خیلی جالب میشه. من از شماره 16و17 خیلی خوشم اومد.
نقد شماره 17
راستش اصلا انتظار نداشتم که داستان این کمیک همزمان با شماره قبل اتفاق بیفته و همین موضوع باعث شد اون اول یکم گیج بشم.این قسمت چیز زیادی نداشت و بیشتر درمورد پراولر بود و البته میشه گفت مهمترین بهش داستان بوجود اومدن الکتروی مونث بود.به نظرم ایده های خلاقانه زیادی تو این آرک هست.واقعا با اون قرص های شغال حال کردم اینجوری براحتی دیگران رو مجبور به همکاری میکنه(مخصوصا پراولر). از شخصیت فرانسین هم خوشم اومد اون کسیه که همیشه دوست داشته ابرشرور و حالا که به خواسته ش رسیده داره با قدرتاش حال میکنه فقط اینکه به عنوان یه جایگزین داءمی برای الکترو اصلا مناسب نیست درسته که مکس خیلی داغون شده بود ولی فرانسین خباثت الکتروی اصلی رو نداره.یه مشکل اساسی هم که با این سری جدید دارم و اکثر دوستان هم اشاره کردن استفاده ی اسپایدی از ماشین و موتور عنکبوتیه که واقعا رو اعصابه صفحه سوم دیدم اسپایدی داره تار میزنه خوشحال شدم بعدش که فهمیدم پراولره خورد تو ذوقم تو شماره قبل اونجا که پیتر کارمندشو نجات میده انتظار داشتم تو صحنه تار بزنه و در یک صحنه نماد از کارخونه خارج شه ولی به جاش دیدم سوار موتور عنکبوتیه. و در آخر: بی صبرانه منتظر بازگشت دکتر اختاپوس هستم باید دید که این قضیه به نیو تکنولوژی و شغال ربطی داره یا نه.
داستان:7/10
ترجمه و ادیت:perfect
پیتر رو میخواهیم چی کار؟ مهم این بود که داستان پیشرفت
در ضمن نمیدونم چرا هیشکی نمیگه دو تا شخصیت مهم مارول تو این داستان مردن؟
مردن؟
ناسلامتی عنوان داستان دیگر مرده نیستند هستشا...
چه فایده اگه با کپسول زنده بمونن
پس مثل بقیه مرده به حساب میان
یه لحظه بهش فکر کن ...
اینم حرفیه...!
یه چیز خیلی بی مزه :
اسپانسر نقد : فروشگاه زنجیره ای مفت خوان ها
طراحی همیشگی با دقت ، بکارگیری هوشمندانه زمان ، ترجمه روان و مطلوب ، ادیت فوق العاده و حرفه ای
طراحی هم مثل همیشس . چهره ها با دقت و جزئیاتی مثل کامپیوتر و ... دقیق . اکشن این شماره متوسط ( البته اکشن آنچنانی نداشت ) و حرکت بدن انسان ها دقیق . طراحی لباس الکترو خانم هم ما رو به اون دوران دهه ۶۰ استن لی و استیو دیکتو برد . من دقت نکردم ولی انگار اون صحنه فلش بک رو انگاری طراحی نکرده بودش .
شخصیت پردازی پروالر یجوری بود . مثلا ایشون الان قهرمان هستش ولی .. مغرور بود ( نه به شیوه استارک ) .
داستان هم همینطور که روی کاور هستش ، داره میگه مقدمه . پس الان شغال با تمام توان داره سعی می کنه که به پیتر ضربه بزنه . از پروالر گرفته تا گوئن و عمو بن و بابا جیمسون .
من یه احتمال هم میدم :
امکان داره بعد از کلی درگیری پیتر و شغال ، زن عمو می رو به مرگ باشه ، بعدش شغال نخواد یا نتونه زن عمو می رو زنده کنه و زن عمو می بمیره . بعد از چند شماره هم پیتر به خاطر تنهایی دوباره با ام جی ازدواج می کنه .
ترجمه هم بسیار خوب . لازم نبود برگردیم و یه جمله رو دوباره بخونیم . دم محمد شیرزاده گرم
ادیت هم عالی ، یعنی عالی . اون جمله ها و کلماتی که بیرون حباب و داخل حباب ( بزرگتر از حباب ) هستند خیلی تمیز و حرفه ای کار شدند .
ممنون از مترجم و ادیتور عزیر
نمره به داستان : ۱۰ از ۱۰
نمره به طراحی : ۱۰ از ۱۰
نمره به ترجمه و ادیت : ۶۵ از ۱۰
مفت خوانی ممنوع
بعد تماس پیتر و هابی،هابی به شغال می گه چیزی که شغال بهش نشون داده رو نمی شه نادیده گرفت
بعد شغال هم می گه داشت قضیه قرص رو یادش می رفت،بعد قرص رو به هابی نشون می ده و هابی انگار متعجبه...
بعد شغال بهش می گه که باید این قرص هارو بخوره،پس یعنی قبلا بهش نگفته،قبل اون تلفن با پیتر،پس در نتیجه هابی با میل خودش طرف شغال رو می گیره...
حالا نظریه من اینکه شغال داره یه کارای می کنه،یه کاری که حتی ادم های خوبی مثل پراولر هم طرفشو می گیرن،تازه شغال چند جا می گه ما ادم های خوبی هستیم
نظر شما چیه؟
8pic.ir/.../...
منم با یانگی موافقم ...
مفت خوانی ممنوع!!
نقد قسمـــت 17 مردعنکبوتی شگفـــت انگیـــز
( هرچند من نقدم خوب نیست فقط برای اینکه زحمات ادیتوران و مترجمان سایت رو قدر بدونم تا جایی که بتونم سعی میکنم نقد کنم ... )
خوب، داستانمون با شخصیت فرانسین شروع میشه، از مرگش برامون فلش بک میشه و بعد زنده میشه ...
من مطمئنم قضیه نه کلون سازی هست نه زنده کردن به معنای واقعی ... هرچی هست به زودی متوجه میشیم ...
خب تا وقتی که پراولر به نیو تکنولوژی نفوذ میکنه که داستان جذاب پیش میره .. تکنیک هایی که پراولر برای ورود مخفی به نیو تکنولوژی به کار میبره واقعا معرکه هستن ... اشاره به بازی پوکمون گو هم به نوع خودش خنده دار بود ...
خب وقتشه به جایی برسیم که داستان افت میکنه ...
انتقال قدرت از طریق ... استغفرللّه!
با اینجای داستان واقعا حال نکردم مخصوصا مرگ الکترو ...
دلایل علمیش واقعا مسخره بودن!!
داستان با مرگ پراولر و زنده شدن اون هم پایان میابه ...
فقط میخوام بدونم آیا بازگشت اکتاویوس به شغال ربطی داره یا نه؟؟
طرّاحی هم واقعا معرکه بود از کار طرّاح راضیم ...
ترجمه هم حرفی براش نمیمونه ... ادیت وحیدم مثل هر شماره عالی بود
فقط تو یکی از بازسازیات بخشی از سبیل کراوان رو سوزونده بودی ... !!
داستان: 7 از 10
طرّاحی: 9.5 از 10
ترجمه: 9 از 10
ادیت: 9.5 از 10
اگه نبوده پس تکلیف چی میشه، استاد ؟!
شما خودت استاد تری! .اگرم نبوده شاهد نخواهیم بود!!
این داستان اصلا ربطی به مردعنکبوتی نداشت!و اتفاقات مهمشم مرگ پراولر و زنده شدنش و بوجود اومدن الکتروی مونث بود.
داستان از جایی شروع میشه که پیتر از هابی میخواد درباره ی کمپانیه نیو تکنولوزی تحقیق کنه که مبادا درمانش تقلبی باشه و باعث مرگ یکی از عزیزانش بشه.هابی هم قبول میکنه.
یکی از قسمت های خوب داستان دزدکی وارد شدن پراولر.که به شیوه خوبی ساخته شده بود.بعدش ما شاهد بوجود امدن الکتروی مونث میشیم به روشی مسخره (هرچند فکر نکنم مکس مرده باشه )
پراولرم از شانس بدش توسط الکتروی مونث جزغاله میشه )
و بعد شاهد زنده شدنش میشیم و پایان داستان!ادیت و ترجمه هم مثل همیشه محشر بود.حتی با اینکه از داستان خوشم نیومد اما باعث شد به خوندنش ادامه بدم.درباره کپسول هم بگم که قطعا برای کنترل کردن هابیه.چون شغال بعد از حرف های پیتر و هابی کپسول رو داد و تا اونجایی که دیدیم به بقیه نداده بود.
بعضی قسمت ها هم معلوم بود نویسنده سر سری نوشته تا زودتر تموم کنه!
داستان:10/8
طراحی:10/10
ترجمه و ادیت:10/10
کسی میدونه برنامه بهتر از comic cat هست یا نه؟
خب من برگشتم بابت غیبتم معذرت کار داشتم چند روزی خارج شهر بودم ولی خب دست خالی بر نگشتم یه نقد کوچکی دارم
خب این قسمت با اینکه پیتر پارکر نقش کم رنگی داشت اما خیلی قشنگ و جالب بود و دو مرگ ماندگار هم داشت البته زیاد بهش اشاره نمیکنم اها اینم بگم مرگ دومی ماندگار بودا اولیش اممم حالا ولش کن میریم سر اصل مطلب خب پدر جیمسون که حالش بد بود اینو میدونیم و اینکه پیتر هم دنبال تحقیق درباره ی نیوتکنولوژی بود ولی ظاهرا جیمسون هم بود اما تو این قسمت ندیدیمش این قسمت بیش تر روی پراولر تمرکز داشت و اینکه با دو هویت بودن سخت هستا از اون ور اسپایدرمن از این ورم پراولر در هر صورت ظاهرا پراولر به پیتر خیلی مدیونه یعنی خیلی ! پراولر پیشنهاد پیتر رو قبول کرد و راهی نیوتکنولوژی شد سنسور های نیوتکنولوژی هم که قوی بیچاره پراولر برای اینکه سنسور ها اونو شناسایی نکنن از سرما پکید از اون ورم که در حال تلاش بود مایلز (چی گفتم) برای برگردوندن قدرت الکترو ولی هر کاری کرد نشد بعد یه اتفاقی افتاد که قدرت های الکترو به اون خانومه رسید و این بود داستان خانم الکترو بعد که ظاهرا لیزارد متوجه حضور پراولر شد ولی خب مارمولک ها خونسردن بنا بر این به فنا رفت تا دوباره گرمشه ولی خب خانم الکترو هم از خجالت پراولر در اومد ولی اون کپسول ها قضیه اش چیه یعنی اگه اونارو بخورن پودر نمیشن ؟در هر صورت این قسمت قسمت خوبی بود و من که خیلی ازش خوشم اومد میریم سر قسمت بعدی نقد:
آقا این پوکمون گو مارو ول نمیکنه دیگه هر جا میریم هست
یه قسمت خنده دارم بود
میریم بخش بعدی :
آقا من خجالت میکشم اصلا نمره بدم در هر صورت منو ببخشین
داستان:۸از۱۰
طراحی:خیلی خوب بود اممم میدم ۹/۵از۱۰
ادیت و ترجمه :۱۰۰ از ۱۰
منتظر نظراتتون هستم
spidey.ir/.../...
برنامه کمیک اسکرین
هم در گوگل پلی هستش و هم لینک دانلودش هستش
www.mediafire.com/.../
#احترام به همه از همه چیز مهمتره و حواسمون به حرف زدن هامون باشه که خدای نکرده به کسی غیر مستقیم بی احترامی نکنیم،منظورم همین کمپین مفت خوان نیستیم بود.
اولا كه داستانه خوبي بود و اينكه بلاخره اون مرد مرموز معلوم شد كه شغاله ولي تا جايي كه من بادمه شغال سبز رنگ بود ولي با اين وجود هنوز شك دارم كه بروان مرده بود چون امكان داشت فقط زخمي شده باشه و شغال ميدان رو صحنه سازي بكنه تا بروان رو فريب بده نمبدونم شايد
و دوما كه تو پايان ديديم كه پس از مددت ها انگار قراره تو قسمت بعدي اكتاويوس يه خودي نشون بده و اينكه فكر كنم در قسمت هاي اينده خواهيم ديد كه يعني فكر كنم بلاخره يه جايي اين روبات اكتاويس و اين شغال با هم برخورد بكنن و اختاپوس تو جسم قبليش ديده بشه
از نظر بنده ترجمه از 10 همون 100
و خود كاميك از 10 به 9
اديت از 10 ميشه 9
اون يه دونه هم به خاطر اينكه اسپايدر من اصلي اصلا تو داستان نبود
ما مفت خوان نيستيم
اگه توجه کرده باشین اون کلن های قبلی که شغال درست کرده بود یه حالت خاصی داشتن انگار مثلا روح ندارن ولی تو این شماره کلن فرانسین و همین جور پراولر متفاوت بودن دقیقا انگار که روح دارن انگار که یه چیزی بیشتر از کلن هستن که این برام جالب بود
باید بگم که این که به این صورت الکترو مونث شد خیلی جالب بود منظورم اینه که شغال گفت دی ان ای مکس با فرانسین قاطی شده و میتونه قدرتش رو جذب کنه به نظرم هوشمندانه اومد
اسلات هم کارش رو خوب داره انجام میده انصافا الان کم کم داستان داره اوج میگیره و من واقعا منتظر خود داستان dead no more هستم چون هم ایده بسیار جالبی داره و هم این که دوست دارم بدونم آخرش این چی میشه
داستان تازه داره شروع میشه
اما بیشتر در مورد پراولر بود نه مرد عنکبوتی.
اول داستان فلش بک خوب و مناسبی زده شده بود؛که یکم به درک کمیک کمک میکرد.
البت جدا از این که یک جورایی کل کمیک یک فلش بک بود.
پراولر که خیلی تمیز و مجلسی وارد ساختمون شد اما جیگرش تو اون دما در اومد.(شوخی با پوکمون گو هم باحال بود)
تبدیل شدن الکترو ی جدید هم یکم چرت بود و چندش آور.
و مرگ مکس دیلان رو هم نمیشه فراموش کرد.
الکترو مونث هم که زد پراولر رو کشت!!
اما به هر حال زنده شد.
واسم جالبه که شغال چی به پراولر گفت که حتی بدون دونستن قضیه قرص ها هم به پیتر دروغ گفت!!
یعنی واقعا شغال موجود خوبی شده؟؟؟
ادیت و ترجمه هم مثل همیشه عالی بود.B-)
ببخشید من تازه کارم.:-)
با توجه به پایان این کمیک من منتظر شماره 18 میمونم.
و بازهم تشکر بابت ترجمه و ادیت این کمیک
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا