هشدار شدید! این مطلب اسپویلر دارد...
.
.
.
.
.
.
.
خب اگر هنوز اینجایید پس یعنی به اسپویل شدن اهمیتی نمیدید. و حالا که اینطوره بسم اله!
لینک دانلود صحنه های پس از تیتراژ فیلم پلنگ سیاه
اولین صحنه پس از تیتراژ:
این صحنه کاملا به خود فیلم ربط داره. یعنی نوعی موخره برای داستان فیلمه. تچالا (پلنگ سیاه) را میبینیم که به سازمان ملل رسیده و در آنجا اعلام میکنه که کشورش (واکاندا) سرانجام تصمیم گرفته از مخفی بودن دست برداره و فن آوری پیشرفته خودش رو با دنیا به اشتراک بگذاره. چرا؟ چون پادشاه میخواد دنیا را به مکان بهتری تبدیل کنه!
این میتونه نشانه ای باشه برای اینکه دنیای سینمایی مارول (MCU) دیگه قراره بیش از پیش حالت فانتزی و خارق العاده به خودش بگیره چون واکاندا انگار که یه سیاره بیگانه است! یعنی تا این حد عجیب و متفاوت تو فیلم به تصویر کشیده شده. ولی در کل این صحنه اول پس از تیتراژ خیلی شاید براتون مهیج نباشه . بنابراین میریم سراغ صحنه دوم که درباره جنگ بینهایته ...!
اولین صحنه پس از تیتراژ:
یک روستای کوچکی را در واکاندا میبینیم . دوربین میره سمت کلبه ای که در آن گروهی از بچه های کوچک دارند بازی میکنند . شوری (خواهر تچالا) از راه میرسه و ازشون میخواد مردی که داخل کلبه هستش رو تنها بگذارند . اونا هم میزارن و میرن و بعد میفهمیم که اون مردی که داخل کلبه است، «باکی بارنز» (سرباز زمستان) هستش که بیدار هم شده!
وقتی از کلبه میاد بیرون متوجه میشیم که فقط یک بازو داره . شوری ازش میپرسه که حالش چطوره اونم میگه الان خیلی بهتره (چون شوری بهش کمک کرده دستور العمل های هایدرا از ذهنش پاک بشه) . شوری هم میگه خیلی چیزها هست که باید بهش بگه (احتمالا منظورش اینه که ثانوس داره میاد!) بعدش دو تایی با هم راه میروند ...
نظرتون چیه؟
مطالب مرتبط:
کمیک "مقدمه جنگ بینهایت" (Infinity War) ترجمه شد + لینک دانلود
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
