سرانجام انتظارها به سر رسید و «پیتر پاركر» در شماره 30 از كمیك "مرد عنكبوتی برتر" (Supeior Spider-Man) بازگشت. اما آیا این بازگشت شایسته محبوب ترین ابرقهرمان انتشارات مارول است؟
مشخصات:
نویسندگان: دان اسلات، كریستوس گایج
طراح: جوزپه كامیونكولی
سیاه قلم: جان دل، تری پالوت
رنگآمیزی: انتونیو فابلا
سردبیر: نیك لوئه
تاریخ انتشار: 26 مارس سال 2014 (6 فروردین 1393) توسط انتشارات مارول كامیكس
لینك دانلود نسخه انگلیسی: Download Link
لینك دانلود نسخه ترجمه شده: Download Link
خلاصه داستان:
داستان "ملت گابلین" به اوج خودش رسیده. «گرین گابلین» پلید و افرادش شهر را به خاك و خون كشیده اند. به نظر میرسد تلاش های "مرد عنكبوتی برتر" هیچ نتیجه ای نداشته است. از همه بدتر اینكه گرین گابلین نزدیكان او را نیز گروگان گرفته است. اما ناگهان با بازگشت پیتر پاركر ورق برمیگردد. در این میان «اتو اكتاویس» كه متوجه بازگشت پیتر شده تصمیم میگیرد تا خود و خاطراتش را پاك كند تا راه برای نجات دختری كه دوستش دارد یعنی «آنا ماریا ماركونی» هموار شود ...
خوب پس دیگه «اتو اكتاویس» اسپایدرمن نیست و «پیتر پاركر»، آن مرد عنكبوتی برتر واقعی بلاخره و پس از فراز و نشیب های بسیار و آن مرگ غم انگیز در شماره 700 "مرد عنكبوتی شگفت انگیز" بازگشته است. خانم ها و آقایان، این یعنی اینكه وقتشه تا همه ما به عنوان هواداران مرد عنكبوتی جشن و سرور بر پا كنیم و بابت بازگشت قهرمان محبوب خود سر از پا نشناسیم.
ولی سئوال اینجاست كه چرا اصلا حس و حال جشن و پایكوبی ندارم؟ چرا این داستان و این شماره اینقدر كم رمق و مایوس كننده است؟
شاید به خاطر اینه كه از مدتها پیش انتظارش را داشتم كه پیتر پاركر دوباره زنده شود چون ناسلامتی در عالم كمیك ضرب المثلی هست كه میگوید: "به جز عمو بن و گوئن استیسی، هر كی مرده دوباره زنده میشه"! ضمن اینكه مثل روز روشن بود كه مارول در آستانه اكران فیلم "مرد عنكبوتی شگفت انگیز 2" قطعاً كاركتر شماره یك امپراتوری خودش رو برمیگردونه. ولی یقیناً دلیل اصلیش اینه كه نحوه بازگشت پیتر پاركر در این داستان بسیار ناشیانه، بد اجرا شده، غیر منطقی و احمقانه است و ریتم خوبی هم ندارد.
البته حدس میزنم كه الان بعضی از خوانندگان دارند با خودشون میگویند: "باز این آقای ترابی شروع كرده! اون از نقدی برای شماره 700 مرد عنكبوتی شگفت انگیز نوشت و كلی به نحوه مرگ پیتر پاركر انتقاد كرد و به «دان اسلات» بد وبیراه گفت و بعدشم مرتب برای پیتر دلتنگی میكرد ولی حالا هم كه پیتر برگشته بازهم داره آیه یاس میخونه و نق میزنه"! احتمالا بعضی ها هم میگویند: " بابا بیخیال اقای ترابی! خداییش این بازگشت صد برابر بهتر از زنده شدن مجدد پیتر تو كمیك مرتبط با Avengers: Dissembled هستش (همون كمیكی كه چند سال پیش منتشر شد و در آن اسپایدرمن به یك عنكبوت عظیم تبدیل و از نو متولد گشت!) یا از اونموقعی كه تو داستان The Other: Evolve or Die رفت داخل یه پیله و پوست انداخت و دوباره زنده شد (!)
ولی من میگم شیوه ای كه پیتر تو شماره 30 از "مرد عنكبوتی برتر" برمیگرده دست كمی از اون دو نمونه مذكور نداره. چرا؟ اجازه بدید بیشتر توضیح بدم...
خوب دقت كنید به اینكه خاطرات پیتر چطور برمیگرده. اگه یادتون باشه در شماره 700 "مرد عنكبوتی شگفت انگیز" دكتر اختاپوس به خاطرات پیتر پاركر دسترسی داشت و پیتر قبل از اینكه بمیره اونو مجبور كرد تا برخی از خاطرات حیاتی و خاص را تجربه كند (البته نه همه خاطراتش را).
به همین خاطر ما در شماره های 19، 26 و 27 از مرد عنكبوتی برتر دیدیم كه پس از آنكه اكتاویس سعی كرد در شماره 9 خاطرات پیتر را پاك كند، تنها خاطراتی كه برایش باقی ماند آنهایی بودند كه خودش خواسته بود تجربه شان كند یا آنهایی كه پیتر خودش با اكتاویس به اشتراك گذاشته بود (تعداد این خاطرات در مجموع 31 بود). با این حال در این شماره میبینیم كه پیتر خاطراتی رو بدست آورده كه اكتاویس هرگز تجربه شان نكرده بوده یا هرگز سعی نكرده بهشان دسترسی پیدا كنه! سئوال من اینه كه اكتاویس این همه خاطره را از كجا آورده؟ مگر بجز آن 31 خاطره، بقیه را در شماره 9 پاك نكرد؟ مگه ذهن او هم مثل كامپیوتر یك recycle bin دارد كه بشه خاطرات حذف شده رو دوباره برگردوند؟! البته معمولاً در داستان كمیك بوكی چندان اهمیتی به چنین نكاتی نمیدهم چون آدم در عالم كمیك نباید خیلی دنبال منطق بگرده. ولی اینجا قضیه فرق میكنه چون خیلی مهمه و كل داستان متكی به همین نكته است. به عبارتی دیگر، دان اسلات در این داستان قوانینی كه خودش در یكی دو سال اخیر درباره خاطرات پیتر پاركر وضع كرده بود را زیر پا میگذارد!
معضل بعدی مربوط میشه به نحوه ای كه پیتر جسم خودش رو از اكتاویس پس میگیره. در حقیقت ما شاهد هستیم كه اكتاویس كاملا تسلیم میشه و به نوعی خودكشی میكنه. اسلات و طراح داستان به ما نشون میدند كه اكتاویس داره اشك میریزه یا مدام تصاویر «انا ماریا» رو میبینیم كه محو میشه.
چرا؟ چون میخواهند به ما القا كنند كه اكتاویس به این نتیجه رسیده كه پیتر مرد عنكبوتی بهتریه پس خودش رو قربانی میكنه تا مرد عنكبوتی برتر حقیقی برگرده و شهر رو نجات بده . در حالیكه واقعیت اینه كه اكتاویس داره كاملاً غیر مسئولانه عمل میكنه و از مواجه شدن با عواقب كارهایی كه كرده طفره میره. از سوی دیگر، مشخصه كه هیچ كس منجمله گروه "اونجرز" یا حتی «مری جین» حرف های پیتر را باور نخواهند كرد و خیلی های دیگه (مثل «گربه سیاه») بیصبرانه منتظرند تا با اسپایدرمن تسویه حساب كنند! بنابراین اكتاویس نه تنها هیچ لطف خاصی به پیتر نكرده بلكه با رفتارش كاری كرده كه از این به بعد حتی نزدیكانش هم به او اعتماد نكنند! منظورم اینه كه اسلات داره نهایت سعی خودش رو انجام میده تا ما با اكتاویس همذات پنداری كنیم و عمل پایانی او را قهرمانانه و جانفشانانه (!) در نظر بگیریم در حالی كه اصلا اینطور نیست چون اكتاویس فقط مشكلاتی كه خودش ایجاد كرده را به پیتر بدبخت منتقل كرده و با كمال پررویی از ازش انتظار داره گندكاری هایش را درست كنه! این عمل اصلا قهرمانانه و شریف نیست. در نتیجه، در نظر من صحنه هایی كه در آنها اكتاویس خاطراتش را پاك میكند به جای آنكه تاثیرگذار باشند، فریبكارانه و جعلی هستند (تازه، همه میدانیم كه دكتر اختاپوس دوباره برمیگرده!)
یكی دیگر از دلایلی كه اجازه نمیده بازگشت پیتر برام جالب و ماندگار باشه اینه كه هنوز دقیقا مشخص نیست كه آیا این همان پیتر پاركر همیشگی هستش یا نه؟ یعنی هنوز مشخص نیست كه آن چیزی كه ما به عنوان روح پیتر پاركر دیده ایم واقعاً خود پیتر پاركر است یا بخشی از وجود و حافظه او؟ ضمناً، اظهارات قبلی اسلات مبنی بر اینكه پیچشی تازه درباره هویت پیتر در راه خواهد بود و همچنین خبر هایی كه داشتیم مبنی بر اینكه كمیك جدیدی چاپ خواهد شد كه در آن پیتر هنوز به طور كامل حافظه اش را بازنیافته همگی نشان میدهند كه بازهم كاسه ای زیر نیم كاسه است!
از نظر منطق داستانی بازهم شاهد ایرادات همیشگی هستیم كه تنها به 2 مورد اشاره میكنم:
- اعضای گروه "اونجرز" میگویند كه چون اسپایدرمن از انجام عمل های غیرقانونی در درمانگاه «كاردیاك» خبر و حتی در انها مشاركت داشته پس باید دستگیر شود. ولی یكی نیست از آنها بپرسد كه شما وقتی مرد عنكبوتی برتر مرتكب قتل شد، دیگران را مورد ضرب و شتم قرار داد، شكنجه كرد، مزدوران و جنایتكاران سابق را به استخدام خود درآورد، با سلاح های سنگین "شادولند" را با خاك یكسان كرد، نیویورك را به حالت جنگی درآورد، كامپیوترهای اونجرز را هك و فایل هایشان را حذف كرد، گروه "شش خبیث" را در كمیك های Superior Spider-Man Team-Up شستشوی مغزی داد تا برایش كار كنند و ... كجا بودید؟ اونوقت حالا سر یه همچین چیز كم اهمیتی میخواهید او را دستگیر كنید؟!!!
- واقعاً چرا اكتاویس لباس كلاسیك مرد عنكبوتی را در كمد خودش نگه داشته بوده؟ آیا آدم لباس دشمن قدیم اش را در كمد خودش نگه میدارد؟ نكند او منتظر بوده تا پیتر برگردد و بعد برود سمت او و دو دستی لباسش را تقدیم كند؟!!!
البته داستان نكات مثبتی هم داشت. به طور مثال ان بخشی كه منتهی به نجات «ایمی چن» توسط اكتاویس در تونل زیرزمینی میشود بسیار هیجان انگیز و تعلیق آمیز است. واقعا اسلات خیلی خوب بر تنش موجود در داستان می افزاید و در نهایت میبینیم كه پیتر یا فریادی كه بر سر اكتاویس میزند مجبورش میكند تا دخترك را نجات دهد.
جمله ای هم كه از زبان گرین گابلین به گوش میرسد ("یك بار یكی رو از پل پرت كردم حالا هم میخوام یكی رو تو تونل زیر بگیرم") از آن جملات كلاسیك و ماندگار گابلینی هستش. اون بخشی هم كه اكتاویس به غرور كاذب خودش اعتراف و خودش رو با پیتر مقایسه میكند بسیار قابل تامل است.
واكنشی هم كه پیتر نسبت به صنابع پاركر نشان داد نیز در نوع خودش بسیار جالب است. واقعاً جای تاسفه كه در طول داستان "ملت گابلین" كمتر صحنه ها و لحظات اینچنینی داشتیم. به نظر شما بهتر و جالب تر نبود اسلات به جای آنكه مدام خاطرات جورواجور از دوران مختلف زندگی اتو اكتاویس را نشانمان دهد (خاطراتی كه قبلاً هم در شماره 3 كمیك Spider-Man Unlimited به آنها اشاره شده بود) ، مثلاً نشان میداد كه چطور پیتر و اكتاویس با یكدیگر همكاری میكنند تا جلوی گرین گابلین و ارتش او را در شهر بگیرند و در این راه مثلاً چطور با هم جر و بحث میكنند یا همدیگر را تكمیل میكنند یا با هم به ابتكاری مشترك دست پیدا میكنند؟ اینجوری بازگشت پیتر به ذهن و جسم خودش میتوانست خیلی منطقی تر و توجیه پذیر تر جلوه كند نه اینكه اینقدر عجله ای انجام بشه و سر و ته اش فقط در 5 صفحه بهم بیاد!
درست مثل شماره های قبلی "ملت گابلین"، «كامیونكولی» باز هم میدرخشد. درسته كه با بخش هایی پیتر حافظه اش رو پس میگیره و اكتاویس هم خودش رو تسلیم میكنه مشكل دارم ولی شكی نیست كه از نظر بصری این صحنه ها بسیار زیبا و قدرتمندانه به تصویر كشیده شده اند. ان صفحه ای كه در آن پیتر در وسط قرار دارد و توسط تار عنكبوتی متشكل از خاطرات كمیك بوكی اش احاطه شده است را بسیار دوست دارم و به نظرم لیاقت اش را دارد مارول به یك پوستر یا والپییر تبدیل اش كند.
نكته جالب دیگر در این شماره سورپرایزی بود كه نشان میداد «لیز الن» با گرین گابلین در ارتباط است. یكی از تئوری هایی كه همیشه مطرح میشه اینه كه این گرین گابلین همان «نورمن ازبورن» است و او حتی تغییر قیافه داده و به عنوان دستیار لیز به نام «میسون بنكس» نیز در شركت الكمكس حضور دارد و به همین خاطر كه تونسته كنترل روبات های شكارچی عنكبوت را به دست بگیرد. جملاتی مثل "من دارم همه این كار ها رو برای تو انجام میدم" هم به نوعی نشون میدهند كه لیز الن بار دیگر سر و كارش با پدر بزرگ بچه اش ازبورن افتاده! به علاوه، اگه یادتون باشه چند وقت پیش دیده بودیم كه لیز به عنوان زنی مطلقه با مشكلات مالی فراوانی روبرو است. بنابراین منطقیه كه او به خاطر خود و آینده بچه اش حاضر شده باشه با نورمن ازبورن همكاری كنه تا بتونه به ریاست الكمكس برسه و سر و سامانی به وضعیت مالی اش بده.
البته شاید هم قضیه چیز دیگه ای باشه و لیز اصلا ارتباطی با گرین گابلین نداشته باشه. یعنی شاید او فقط سعی داشته ماسكی رو كه احتمالا نورمی داشته باهاش بازی میكرده پنهان كنه تا دوباره به یاد پدربزرگش نیافته. در هر حال این صحنه برایم جالب بود چون شركت پلیدی مثل الكمكس رو با گرین گابلین مرتبط میكنه و این چیز خوبیه!
در پایان و علیرغم تمام انتقادات باید بگویم كه این شماره بسیار خواندنی است و مثل همه شما از بازگشت پیتر پاركر خوشحالم و همچنین دوست دارم ببینم چطور او از پس گرین گابلین و افرادش برمی آید. در عین حال معتقدم كه باید عمیق تر به مسئله بازگشت پیتر نگاه كنیم و از خود بپرسیم: آیا این بازگشت قانع كننده بود؟ در مقایسه با بازگشت دیگر ابرقهرمانان چطور بود؟ مثلا در مقایسه با بازگشت «باكی بارنز» (دستیار «كاپیتان آمریكا» كه سالها در دنیای كمیك مرده پنداشته میشد)؟ یا بازگشت «استیو راجرز»؟ یا بازگشت «كلاسوس» (یكی از اعضای «مردان ایكس») یا بازگشت «هال جوردن»؟ یا بازگشت «سوپرمن»؟ یا بازگشت «بتمن»؟ متاسفانه فكر میكنم بازگشت و زنده شدن مجدد پیتر در این شماره به پای هیچ كدام از آنها نمیرسید....
امتیاز من به این داستان:
5 از 10
مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2014
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
جنجال بزرگ شماره 9 "اسپایدرمن برتر" و اظهارات "استیو وكر"
نقد شماره 700 كمیك "اسپایدرمن شگفت انگیز"
شماره 30 از "اسپایدرمن برتر" ترجمه شد + لینك دانلود
معرفی دشمنان اصلي مرد عنكبوتی: دكتر اختاپوس (Doctor Octopus)
بازم «دن اسلات»، بازم یك افتضاح دیگر!
بازگشت "مرد عنکبوتی شگفت انگیز"!
دیدگاهها
الآن که فکر میکنم تعجب کردم که چطور نمره ی 10 را به این کمیک دادم! احتمالا در شوق بازگشت پیتر بودم
خیلی نقد عالی بود. منم که عاشق این شماره بودم قانع شدم که بازگشت پیتر مزخرفی بود. فکر کنم اونقدر این طرّاحی های لعنتی منو تو حس برد که دیگه با اینکه میدونستم بازگشت اختاپوس خودخواهانه بود ولی اصلاً بهش توجّه نکردم.
بازگشت "پیتر پارکر" که مطمئنا برای همه خوشحال کنده هستش ، و همچنین با ایراد هایی که داشت تونست یه صحنه خیلی خوب ر توی تاریخ کمیک رقم بزنه همیچنین من خیلی مشتاقانه منتظرم ببینم پیتر پارکر چگونه از بس این همه مشکلات بر می اد. مطمئنا در شاره های بعد بیش تر مشکلات مانند عصبانیت اونجرز از دست مرد عنکبوتی ، مری جین،بلک کت حل میشه چون استواری و مقابله با مشکلات پیتر پارکر در شماره های قبل کمیک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز به خوبی ثابت شده.ولی این واضح است که کارهای دکتر اختاپوس کاملا ناجوان مردانه و لیاقتش اینه که بره و دیگه برنگرده!!! هر چی مشکل بود درست کرد و حالا داره میره.( )
در خیلی جا ها دن اسلات نتونست خواننده رو به همذات پردازی با داستان بکنه مثل همون قسمتی که اقای ترابی مثال زدند واقع نتونسته بود.از نظر تکنیکی این کمیک به ظر من هیچ ایرادی نداشت در قالبندی ها خوب زمان بندی شده بود ، طراحی عالیی داشت کاش این ایرادات نبودن تا یک کمیک تمام عیار شود ولی با این حال بزگشت شکوه مندانه ایی بود و به معنایی ماندگار تر از کمیک هایی دیگر باشه ولی باز هم پیتر پارکر لیاقت بیشتر از این ها را داشت.
در هر حال این کمیک یکی از بهترین های تاریخ اسپایدرمن است
وخیلی کوتاه انتظار داشتم مثلا یکم حماسی تر باشه نه اینکه اتو بیاد بگه: این اسپایدرمن بیا بگیر برو حال کن!!!! والا...
حداقل به نظرم اگه سر اسپایدرمن میخورد به یه جایی بعد بیهوش میشد و یه نبرد بین اسپایدرمن حقیقی و اسپایدرمن برتر توی ذهن مشترکشون در میگرفت بعد پیتر به هوش میومد ومیدید توی بدن خودشه( وبه صورت کلیشه ای دستش رو میچرخوند مثل تو فیلما بعد تکونش میداد و نگاش میکرد ) بهتر بود.
ولی خدایی طراحی های گیوسپه کامیونکولی عالی بود مخصصوصا اونجایی که پیتر سر اسپایدی داد میکشه نجاتش بده البته به نظر من به پای طراحی شماره 21 نمیرسه (کامیونکولی خداییش اینقدراسپایدرمن رو عالی کشید مخصوصا اونجایی که کامیون رو با تار نگه داشته بود وبعد اون زنه اومد بازو های مکانیکی شو از جا کند.)
ولی اصلا معلوم نیست این وسط اسپایدرمن 2099 چیکار میکنه !!! وقتی شماره قبل کاورشو دیدم گفتم حتما نقش مهمی داره ولی هیچی به هیچی وقتی دیدم تو این شماره هم نیست قاطی کردم.(ولی گمونم بعدا با اسپایدر تسویه کنه)
در هر صورت اتفاق زیاد خاصی تو این شماره به جز پیتر نیفتاد .
من به این شماره 4 و 3 نمره هم فقط به خاطر روی گل کامیونکولی طراحیاش میدم.
نمره نهایی:
7/10
امیدوارم شماره های آتی ، تا حدی از این کسالت داستانی ، بکاهه .
البته بازم میگم که این شماره چندان هم بد نبود ولی همونطور که تو مقاله هم عرض کردم ، بازگشت پیتر به هیچ وجه شایسته شخصیت اسپایدرمن نبودشاید دلیل اش این باشه که اسلات خیلی داستان ها رو شلوغ کرده بود
لیشون اونقدر شخصیت و داستان فرعی جورواجور تو داستان آورده بود که اخرش واقعا کم اورد و نتونست همه رو به سرانجامی رضایت بخش منتهی کنه
به نظرم اسلات اولویت اولش این بوده که یه کمیک پرفروش و هیجان انگیز بنویسه تا اینکه بخواد برای بازگشت پیتر زمینه سازی کنه
من که هنوز موندم اسلات چطور دلش اومد از شخصیتی مهم و دوست داشتنی مثل JJJ یه همچین هیولایی بسازه
هم بابت این نقد زیبا و هم بابت لینک دانلود شماره 3 spider-man unlimited
من مدتها دنبالش بودم
داستانش هم حرف نداشت . خیلی برام جالب بود
اونم اینه که شما تقریبا یک سال و نیم پیش تو نقد شماره 700 از امزینگ اسپایدرمن نوشته بودید که مطمئن هستید پیتر در استانه اکران فیلم amazing spider-man 2 برمیگرده و دیدیم که همین طور هم شد
اولش اول بودم نمیدونم چرا
ببخشيد ولى يك سؤال بى ربط داشتم
شما علاوه بر فيلم هاى كميك بوكى،فيلم هاى ديگرى هم نقد كرده ايد؟
بله علاوه بر فیلم های کمیک های کمیک بوکی، اثار انیمیشن، فانتزی ، علمی تخیلی و گاهی هم فیلم های ترسناک رو هم نقد کرده ام (چندین سال پیش یه نقد درباره freedy vs jason نوشتم که خیلی باهاش حال کردم . عنوانش هم بود: "متاسفم ولی دیگر مرا نمیترسانید" )
spidey.ir/.../...
والا لینکی ازش ندارم چون تو مجله چاپ شد
قضیه مال سالها پیشه
ولی پنج براش کمه.5 و نیم بهتر بود.
کمیکو خوندم به نظرم کمیک خیلی بدی نبود ولی به قول آقای ترابی همه چی خیلی سریع تموم شد.
بازگشت پیتر پارکر باید بهتر از اینا میبود.
ممنون از نقد بسیار زیبا و دقیقتان.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا