لحظات ماندگار کمیک های مرد عنکبوتی: کین جان پیتر پارکر را نجات میدهد!‎

آری درست دیدید؛طبق تیتر مقاله  طی داستان 4 قسمتی "شکار شوم"(grim hunt) كه در چهار کمیک پیاپی 634_637 مردعنکبوتی شگفت انگیز روایت شد، کین قهرمان بازی در می آورد و جان پیتر پارکر/مردعنکبوتی را نجات میدهد.

کمیک grim hunt

و بهترین  نکته ی آن این است که سورپرایز بزرگی پشت این نجات نهفته است!!راستی شما از قضیه ی زنده به گور شدن اسپایدرمن و مرگ کریون شکارچی مطلع هستید دیگه؟ اگر نه ، به اینجا بروید و قبل از خواندن این مقاله ، آن را با دقت مطالعه کنید.

 

بگذارید از کمی قبل تر شروع کنیم؛جایی که همسر کریون (ساشا کریوینوف) ، دخترش(آنا) و پسرش (الیوشا) با هم متحد میشوند تا دیگر فرزند کریون یعنی "ولادمیر " و همچنین خود شکارجی بزرگ را احیا کنند.  آن هم با خون موجودات عنکبوتی!!برای همین آنها بانوی تار(madame web) و زن عنکبوتی نو ظهور یعنی متی فرانکلین را دستگیر میکنند و همچنین کلون بی مسئولیت اسپایدرمن یعنی"کین"را مورد حمله خونین قرار میدهند.همین باعث میشود که پیتر نیز وارد  جریان این شکار عنکبوتی شود.کین که زخمی و به قول معروف درب و داغون شده به آپارتمان مشترک پیتر و میشل  پناه می آورد و هشدار اولیه را به قهرمان ما که کسالت دارد و اخیرا دوستش دکتر کورت کانرز را از دست داده ، میدهد؛علارقم اینکه پیتر میداند تنها گذاشتن کین زخمی در آپارتمانش کاری نادرست  و صد البته ناشایسته است ، با احساس خطر و به خاطر مسئولیت پذیری تن به خطر داده و در لباس بی نظیر ابر قهرمان خط خطی از ساختمان خود خارج میشود.

کریون شکارچی

پیتر سپس متوجه میشود که  جولیا  کارپنتر(دیگر زن عنکبوتی) نیز مورد حمله ی فرزندان شکارچی قرار گرفته و برای کمک به او میشتابد.ما اینجا متوجه شباهت جالب دختر کریون یعنی آنا کریوینوف به پدر مرحومش میشویم؛او برخلاف برادرش و طبق عقیده ی پدرش اسلحه حمل نمیکند و از تیزی برای شکار عنکبوت ها استفاده میکند.جالب است که او هم مثل پدرش جملات وزن دار میخواند!(به هرحال دخترها بابایین دیگه).برگردیم سر اصل مطلب؛این نبرد دو به دو در دو مرحله شکل گرفت که در مرحله اول فهرمانان حریفان خود را خاک کردند ولی در راند دوم با اصابت یک سوزن ذهر دار به جولیا و زمین گیر شدن وی غافلگیر شدند.ولی بازهم اسپایدرمن بعد اینکه آنا را به دیوار چسباند و در یک قدمی گرفتن الیوشا بود که صدای عجیب بوم بوم تعادل خود را از دست داده و بیهوش میشود.

ازیکیل

حالا میرسیم به زمانی که اسپایدرمن و زن عنکبوتی از اسرار قضیه ی "شکار شوم" آگاه میشوند. ما شاهد این هستیم که جولیا اسپایدرمن  را به آپارتمان خودش میبرد و در آنجاست که ازکیل(یا بهتره بگم شبه ازکیل!!) که برای مدتی مرده بود  و به گونه ای نمایش داده میشد که تازه زنده شده است، به طور غافلگیرانه وارد شده و شروع میکند به پرده برداری از رازهای این شکار ناخوش.ازکیل(ببخشید.شبه ازکیل!) ابتدا دلیل برگشتن خود و چگونگی آن را توضیح میدهد.او ساشا  همسر کریون را باعث برگشتن خود خطاب میکند و میگوید که درحال انجام نقش قاصد برای ساشاست.سپس اعتراف میکند که کریون قبل از جریان آخرین شکارش به دنیای ارواح متصل شده بود(!) و همین باعث شد که نتیجه گیری عجیبی بگیرد؛اینکه تنها راه شکست دادن اسپایدرمن تبدیل شدن به اوست(البته کریون قبلا هم برای به دا انداختن اسپایدی خود را در نقش اسپایدرمن جا زده بود و  با لباس مقدس وی مزاحم جیمسون هم شده بود)؛و هنوز علارقم اینکه کریون در قید حیات نیست ، اتصال مذکورهمچنان برقرار است.و از آنجا که ساشا کریوینوف از این قضیه باخبر هست ، علیه عنکبوتیها قیام کرده است.

 به یقین تلخ ترین بخش صحبت های شبه ازکیل را میتوان صحبت کردن وی راجع به قتله گاه نامید.او عنکبوتیها را به وجود جایگاهی به عنوان قتله گاه مطلع میکند.همچنین به آنها میگوید که زن عنکبوتی (متی فرانکلین) قربانی شده و در عوض ولادمیر کریوناف احیا شده(البته در حالت شیرگونه ؛همانند کارتون مردعنکبوتی خارق العاده)و بانوی تار نیز زندانی شده و تنها دلیل زنده بودنش قابلیت های خارق العاده ی ایشان است. این جناب شبه ازکیل همچنین و با نقل قول از ساشا،هدف بعدی آنها را آنیا کوروزون (دختر عنکبوتی) معرفی میکند و همه ی این حرفها باعث میشوند که خون اسپایدرمن به جوش بیاید و به دام شکارچیان بیفتد.

انیا کورازون

 شب شد و دوباره شاهد دیگر جانفشانی مردعنکبوتی برای نجات دادن موجود عنکبوتی دیگری هستیم؛بعنی همان آنیا کوروزون بی تجربه که در میان دو شکارچی و یک شیرنما گیر افتاده بود.و  متاسفانه اینبار هم صدای بوم بوم قهرمان مارو می آزرد .لینبار نبرد سه به سه شده بود و ما شاهد نوعی تساوی بودیم.البته ظهور کین ان هم در تیم حق (اون هم با یه اصلاح موی اساسی) باعث شد تا بانوان عنکبوتی دور شوند و ارتش شکارچیها آنها را تعقیب کنند.

کین

به شخصه از خواندن دیالوگهایی که در این مرحله بین پیتر پارکر و کین رد و بدل میشود،لذت بردم.زیرا به طرز زیبایی تفاوت کین و اسپایدرمن را به ما نمایش میدهد.کین به اسپایدرمن میگوید :"موجوداتی که به نجاتشان میشتابی خانواده ی تو نیستند و اینگونه خود را به کشتن میدهی."و پیتر در جواب او مشتی به صورت کین میزند(که سریعا باد رو صورتش عیان میشود!!)و جمله ی زیبا و تاثیر گذاری به او میگوید:"چطور ممکنه که تو و من هم خون باشیم اما تو تا این حد خود خواه باشی"او در ضمن میگوید:" که شاید تو نجات دادن بقیه رو خود کشی خطاب کنی اما آن برای من به معنای مسئولیت پذیریست."و قطعا این رد و بدل سخن روی کین تاثیر گذاشت و در شکل گیری ادامه داستان و بزرگترین سورپرایزش نقش به سزایی دارد.

میستریو - شش خبیث

بعد از اینکه پیتر از کین فاصله میگیرد ، برای دومین بار در این داستان به شبه ازکیل برمیخورد و او به اسپایدرمن پیشنهاد میدهد که به لشکریان بیشتری نیاز است و به عنوان یاران بعدی ونوم و آنتی ونوم رو معرفی میکند ؛ همچنین به دروغ به پیتر میگوید که حتی از محل آن دو نیز آگاه است و قهرمان ما را به دنبال خود میکشاند . و در انتهای مسیر هم اسپایدرمن و هم خواننده کمیک دچار سورپرایز جالبی میشوند؛همچون زمانی که به خانه می آیی و میبینی که دیگران برایت جشن تولد گرفته اند (که بسیار کلیشه ایست)،اسپایدرمن هم دچار عکس این قضیه میشود.یعنی متوجه میشود که فرزندان کریون با حضور میستریو در آنجا جمع شده اند و کسی که خود را ازکیل مینامید همان آفتاب پرست برادر ناتنی کریون شکارچی هست که باری دیگر از استعدادهایش بهره گرفته شده بود(جالب است بدانید که حتی پول هم گرفته بود و به خاطر حق برادری و هموطن دوستی و اهداف خوب دیگر این کار رو نکرده بود و نه یه قرون دو زار ، سه میلیون دلار؛ راستی فکر کنم روشن شده که چرا او را شبه ازکیل خطاب میکردم)به هرحال اسپایدرمن بیش تر به فکر عزیزانیست که گمگشته اند یعنی بانوان عنکبوتی . زیرا جدا از اینکه دوستان وی هستند ،خود را مقصر این اتفاق میداند؛چون فرزندان و همسر کریون بر این باورند که ولیشان به خاطر اسپایدرمن دست به خودکشی زد.به هرحال ، او دردود غلیظ و با همان  صدای بوم بوم تعادل خود را از دست میدهد و در چاله ای قبر مانند میفتد و این دقیقا همان لحظه ایست که شکارچیها انتظارش را میکشیدند.دلیل اینکه از بدو ورود به قبرستان با او شاخ به شاخ نشدند هم این بود که ساشا معتقد بود خون فرد وحشت زده آماده تر و نیرومند تر است.

کریون مرد عنکبوتی را میکشد

اما انگار هنوز کار تارتن شجاع تمام نشده بود.او فرزندان کریون رو سورپرایز میکند و دقیقا زمانی که به نظر میرسید موفق شده ، همسر کریون او را با تفنگ میزند(همان تفنگی که کریون با آن خود را کشت) اما او همچنان به

نجات بقیه فکر میکند و به نجات بانوی تار میرود.بانوی تار که میداند اسپایدرمن نمیتواند او یا خودش را نجات دهد به وی پیشنهاد فرار را میدهد اما او می ایستد. ولی ایستادنش نه تنها سودمند نبود بلکه ضرر هم داد؛فرزندان کریون به او حمله ور شدند و هرکدام با تیزی دستشان بند بند وجودش را پاره پاره میکردند.و در آخر او را در قتله گاه خواباندند و دوباره شروع به چاک چاک کردن جگرش کردند . سخنان بانوی تار نیز در این هنگام خیلی تاثیر گذار بود.و بهترین جمله اش این بود که میگفت:"من شنیده ام که مردان زیادی مرده اند اما نه به این شکل"

دختر کریون

اینگونه بود که شکارچی بزرگ ، کریون زنده شد و با زنده شدن او تار دنیا سوراخ شد. و همین باعث شد که حیوانات به ویژه عنکبوتها رم کنند و به شهر هجوم بیاورند( قطعا باحال ترین بخش این هجوم گزیده شذن جیمسون توسط عنکبوتها بود.)کریون که احیا گشته از دیدن دخترش بیش تر از همه خوشحال میشود(فکر کنم به همان دلیل که در بند سه گفتم) اما وقتی ولادمیر رو در ظاهر شر شکلش میبیند ابراز نارضایتی از خانواده اش میکند. راستی لابد دارید میپرسید نجات پیتر جی شد،اون که مرد.دیگه فکر کنم الآن موقعش شده باشه که سورپرایز بشید؛آری کریون با حس شکارشناسی اش متوجه میشود که فرد قربانی شده پیتر نبوده (دیگه فکر کنم بقیه ی جمله ام تابلو شده باشه)بلکه کلون وی ، کین بوده!!

هنگامی که پیتر همگام با ازکیل(آفتاب پرست) به دام میرود ،کین آنها را تعقیب کرده و زمانی که اسپایدرمن در چاله ی قبر مانند می افتد کین زودتر از شکارچیان به او میرسد و لباس قهرمان را  از تن پیتر در آورده و خود آن را بر تن میکند؛و وقتی پیتر ،که کسالت دارد، جسد کین را با نامه ی "من را شکار کن" کریون میبیند، لباس سیاهی که کریون در اختیارش گذاشته(که انگار همان لباس سیاهیست که کریون در داستان آخرین شکارش بر تن کرده)را سریعا برتن میکند و به شکار شکارچیان میرود.

همزمان کریون هم برای آمدن اسپایدی به خانواده اش، که چندان رضایتی از آنها ندارد،دستور آماده باش میدهد.اما اسپایدرمن اینبار از تکنیک مخفیکاری (stealth) برای شکست دادن آنها استفاده میکند.او کار خود را با خاموش کردن برق ها شروع میکند و از پشت شیشه آفتاب پرست را تحت عنوان اولین شکارش به سمت خود میکشد.سپس ولادمیر شیر شکل را به زمین می اندازد و با از بالا کشیدن و تارپیچ کردن الیوشا ، یار دیگری را زمین گیر میکند.او در مرحله بعد اسرای عنکبوتی یعنی دو بانوی عنکبوتی و بانوی تار در حال مرگ را از دست ساشا کریونوف نجات میدهد و ساشا کریونوف گرخیده را با مشتی به صورت ادب می کند.و سپس با همکاری آرانا وارد جنگ با پدر و دختر شکارچی میشود . این نبرد به نفع عنکبوتیها پیش میرود و حتی تا مرز کشتن کریون هم پیش میرود ولی زمانیکه جولیا کارپنتر که بانوی تار نیروهایش را قبل جان باختن به وی منتقل کرده،به پیتر میگوید که با کشتن کریون عاقبتی شوم برایش در نظر گرفته میشود و تار زندگی از بین میرود و همین باعث میشود که کریون علارقم میل باطنی زنده بماند و درست زمانیکه عنکبوتیها میخواستند آنها را به دست قانون بسپارند،همگی  به savage land(همانجایی که خود کریون تعلیم دیده بود)فرار میکنند با هدف اینکه خانواده خودش مثل خودش خوب تعلیم ببینند ؛ساشا هم بعد رسیدن به آنجا ابراز ناراحتی میکند و خیلی با کریون تند برخورد میکند و از آنجا  کریون هم که از قبل تر بخاطر نارضایتی از خانواده اش او را مقصر میدانست  ، با شکستن گردن ساشا او را میکشد و به سپس ولادمیر شیر نما که از این حرکت ناراحت شد را به قتل میرساند(جالبه بدونید ساشا هم یک اشراف زاده بود که کریون برخلاف میل مادرش با وی ازدواج کرد)

بعد از موفقیت و رفع خطر از عنکبوتیها ، حیوانات آرام گرفته و  به نقل از جولیا کارپنتر (بانوی تار نو ظهور)با قربانی شدن کین تار زندگی محکم تر شده و همه چی به خوبی و خوشی به نفع قهرمان ما تمام میشود.اما بزرگترین نکته تبدیل شدن کین از یک موجود پلید به قهرمان بزرگ بود و این همانطور که مشاهده میشود نتیجه حرفهاییست که پیتر به کین زد و کمکیست که او در اول داستان به وی کرد و او را در جای گرم و نرم خود نگه داشت.البته بعدها کین تحت عنوان scarlet spider بازگشت و در  کمیکهایش شاهد حضور کریون بودیم.

به امید روزی که هیچ شکارچی ای وجود خارجی نداشته باشه

...

نویسنده: محمد سینا سفیدگر(s.kraven)

     (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

All rights reserved © Spidey.ir 2015

 

مطالب مرتبط:

معرفی كلون های اسپایدرمن!

لحظات ماندگار در كمیكهای اسپایدرمن

عكس های زیبا از دشمنان مرد عنكبوتی : كریون شكارچی (Kraven the Hunter)

لینك دانلود شماره های 1 تا 700 كمیك "مرد عنكبوتی شگفت انگیز"!

لحظات ماندگار در كمیك‌های مرد عنکبوتی: اسپایدرمن زنده به گور میشود!

معرفی معروفترین دشمنان مرد عنکبوتی

معرفی گروه "شش خبیث" (Sinister Six)

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

werta
+1 #1 werta 1394-05-18 13:08
خیلی ممنون مقاله ی خوبی بود :-)
من یادمه حدودا یه سال پیش تو یه دونه از این فروشگاه های خیلی بزرگ (نام نمیبرم) یه قسمتی بود که کتاب داشت و من اونجا یه چند تا کمیک دیدم که من شماره 637 رو گرفتم و کامل خوندم و خیلی هم خوشم اومد ;-)
نقل قول کردن
s.kraven
+1 #2 s.kraven 1394-05-18 14:27
1#
نظر لطف شماست ;-)
نقل قول کردن
arsam
#3 arsam 1394-05-18 14:34
مقاله بسیار زیبایی بود.
این هم یکی دیگه از دلایلی که اسپایدی خودمون بهتر و مسئولیت پذیرتر از همه قهرمان هاست :lol:
نقل قول کردن
Agent spidey
#4 Agent spidey 1394-05-18 14:42
داداش کریون یعنی بدجور ترکووندی واقعآ مقاله عالی بود
نقل قول کردن
sobhani
#5 sobhani 1394-05-18 14:45
خیلی ممنون بابت مقاله.
راستش واقعا خیلی خوب داستان رو توضیح داده بودید ولی به نظر من میشد متن رو خلاصه تر هم بیان کرد.
من که از این مقاله خیلی خوشم اومد.واقعا غافل گیر شدم وقتی دیدم شما مقاله ای به این زیبایی نوشتید.
این داستان هم جالب بود ولی خیلی سورپرایز و اتفاق جالب داشت مثل دیدن آفتاب پرست جای ازکیل و یا مرگ کین به جای مردعنکبوتی.
نقل قول کردن
Artemis
#6 Artemis 1394-05-18 14:54
ممنون کریون جان واقعا مقاله ی عالی و فوق العاده ای بود

بازم بنویس ;-)
نقل قول کردن
Agent Marvel
#7 Agent Marvel 1394-05-18 15:01
واقعا مقاله فوق العاده ای بود.من که خیلی لذت بردم.

S.Kraven جان قلم خیلی خوبی داره منتظر مقاله های بعدی هم هستیم. ;-)
نقل قول کردن
s.kraven
#8 s.kraven 1394-05-18 15:11
5#
خیلی ممنون.آره میدونم.خودم اول خلاصه تر نوشتم ولی بعد گفتم بهتره طولانی تر بنویسم.شما به ما افتخار دادی تو این مقاله نظر دادی جناب سبحانی.اینو با بقیه عزیزان هم هستم ;-)
6و 7
ممنون نظر لطفتونه :-)

4و3
خیلی ممنون :-)
نقل قول کردن
SLH Hero
#9 SLH Hero 1394-05-18 16:19
مقاله بی نظیر بود!

به نظرم بهتر از این نمیشد نگارشش کرد ;-) .
نقل قول کردن
s.kraven
#10 s.kraven 1394-05-18 16:26
9#
نظر لطف شماست :-)
نقل قول کردن
Mg.sp
#11 Mg.sp 1394-05-18 23:10
يكي ديگر از لحظات ماندگار دنياي مردعنكبوتي آقا محمد دستت طلا!
و خودمونيم ها كسي متوجه نشد نويسنده(آقاي جو كلي) چه سوتي داده; وقتي يه كلون ميميره پودر ميشه ولي وقتي كين رو كشتن جنازه‌ـش رو ميذازن واسه پيتر!! :-*
بله دختره به باباش رفته مامان(ساشا) و داداشه(ولاديمير ) رو كريون كشت اليوشا رو هم آنا
نقل قول کردن
s.kraven
#12 s.kraven 1394-05-18 23:22
11#
من میگم به خاطر این بود که مرگش به طرز خاصی بود.یعنی عجیب قربانی شد.انرژیش هم رفت تا کریون رو زنده کنه.شاید به خاظر این بود :-| البته اگر ازش(جو کلی) هم سوال بشه برای رفع اتهامش باید همینو بگه :-* :lol:

در مورد جمله اولتون هم بگم که این نظر لطف شماست ;-)
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید