بهترین کمیک مرد عنکبوتی در سال 2001 ترجمه شد + لینک دانلود

بهترین کمیک مرد عنکبوتی در سال 2001 ترجمه شد + لینک دانلود

میدونید چیه؟ من برای خودم یه سری آداب و رسوم دارم. بهشون میگم ritual. یعنی در شرایط خاص کارهایی ثابت انجام میدم. یکی از ritual های من اینه که هر وقت دلم میگیره، یا هر وقت احساس میکنم  دچار خستگی روحی شدم میرم سراغ کمیک خوندن.

لابد فکر میکنید در چنین مواقعی کمیک های هیجان انگیز میخونم. ولی نه، اینطور نیست. یعنی در هیاهوی پر زرق و برق جنگ های "داخلی" و "پنهان" مارول و انواع و اقسام "بحران ها" و "ریبرث" های دی سی و ... ترجیح میدم یه سری کمیک مرد عنکبوتی بخونم که شاید اسمش رو هم نشنیده باشید و شاید هیچ چیز cool و مهبجی براتون نداشته باشه چون هیچ شخصیتی منفی ندارن ، حتی یک پانل اکشن هم ندارن و مرد عنکبوتی حتی یک مشت هم پرت نمیکنه. ولی به من آرامش عجیبی میدن. یعنی هر وقت که میخونمشون دیگه دلم نمیگیره یا دچار حس خستگی روحی نمیشم. امروز یکی از این کمیک ها ، رو براتون ترجمه کردم؛ کمیکی که سال 2001 چاپ شد و همانطور که اینجا گفتم بهترین داستان مرد عنکبوتی در این سال شناخته شد؛ کمیکی که شاید صد بار خوندمش ولی هربار وقتی به صفحه آخرش میرسم، چشمانم نمناک میشه. ...... بعد یه آه بلند میکشم و دلم دوباره قرص و محکم میشه چون بهم یادآوری شده که چرا "مرد عنکبوتی/پیتر پارکر" رو اینقدر دوستش دارم".

در هر حال ،دوست داشتم حسی که از خوندنش بهم دست میده رو باهاتون تقسیم کنم. ببخشید سرتون رو درد آوردم. اگه کمیک رو خوندید و حس خاصی ازش گرفتید، خوشحال میشم تو بخش نظرات درباره اش صحبت کنیم.

یا علی، شبتون بخیر

 

Peter Parker: Spider-Man #33

کمیک Peter Parker: Spider-Man

مترجم: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور و گرافیست: صادق مرادی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (مدیا فایر)

لینک دانلود غیر مستقیم (اپلودر)

 

برای خواندن دیگر كمیك هایی كه به زبان فارسی ترجمه شده اند اینجا را كلیك كنید.

 

مطالب مرتبط: 

چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟

لحظات ماندگار در كمیك‌های مرد عنکبوتی: مرگ عمو بن       

بهترین کمیک های مرد عنکبوتی به زبان فارسی 

معرفی شخصیت های مكمل (supporting characters) كمیك های مرد عنكبوتی: عمو بن

لحظات ماندگار در کمیک بوک های اسپایدرمن: بازگشت قاتل عمو بن!

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

parker
+1 #1 parker 1395-03-19 23:33
باریکلا!!!!!!
گمونم آقای ترابی با این حرکت میخوان بگن که سایت کم کم میخواد شماره های آلتمیت با اون 700 شماره شگفت انگیز رو ترجمه و ادیت کنه. والا چی بگم!!!!
این کمیک ها هم که نیازی به تحلیل نداره. فقط باید خوند و لذت برد.
نقل قول کردن
Root
+1 #2 Root 1395-03-20 00:06
خیلی ممنون بابت اینکار.نمیدونم چرا ولی برای من خیلی ارزش داشت :-) .چون بهرحال وقتی یه چیزی یه حس خاصی رو به یک نفر میده پس اون چیز خاصیه حتی اگه تو دید نباشه. :roll:
دیگه بهتر از این سایت کجا هست؟ :-* اون از ایستراگ های عمومختار اینم از این 8)
نقل قول کردن
RMB
+1 #3 RMB 1395-03-20 00:30
با تشکر از آقای ترابی و مرادی برای ترجمه و ادیت این کمیک . این کمیک واقعا آرامش خاصی داشت که اونو جذاب تر می کرد .
نقل قول کردن
mtm
#4 mtm 1395-03-20 00:41
به نقل از RMB:
با تشکر از آقای ترابی و مرادی برای ترجمه و ادیت این کمیک . این کمیک واقعا آرامش خاصی داشت که اونو جذاب تر می کرد .

بله ارامش خاصی داره ولی در عین حال خیلی هم عمیق و مفهوم داره. مثلا اینکه نویسنده چقدر قشنگ بیس بال رو تبدیل میکنه به یک درس زندگی برای پیتر پارکر و میبنیم که عمو بن چقدر خوب از مسابقات استفاده میکنه تا به پیتر یاد بده که انتظار نداشته باشه زندگی پستی و بلندی نداشته باشه. اون سخنرانی عمو بن برای پیتر پر از نکته و درسه. یا همون جمله معروفش "انشاله سال آینده " که به پیتر میخواد یاد بده همیشه امید داشته باشه و از شکست نترسه . همین چیزاست که باعث شده اسپایدرمن اینقدر روحیه تسلیم ناپذیر و آهنین داشته باشه
تیم متس هم کلا تو نیویورک معروفه. خیلی طرفدار داره ولی بدشانسه (مثل پرسپولیس خودمون). دیدید نویسنده چقدر قشنگ بدشانسی های پیتر و اینکه این تیم هم مثل خودش اکثر مواقع بازنده است، ایجاد میکنه ؟
فرمت داستان هم واقعا قشنگه . چقدر خوب نویسنده بین زمان حال و گذشته حرکت میکنه.
نقل قول کردن
mtm
#5 mtm 1395-03-20 00:47
من چند باری تو سایت گفتم که استاد و مرشدی دارم به نام اقای «فتینگر» که صاحب مفبد ترین و عمیق ترین سایت مرد عنکبوتیه به نام spideykicksbutt.com
(البته متاسفانه به خاطر مشکلات شخصی که داره سالهاست که مقاله جدید تو سایتش نزاشته). من تقریبا مقالات سایتش رو از حفظ هستم. کلا نگرشش به مرد عنکبوتی و نوع نگاهش خیلی روی من تاثیر گذاشته. یعنی ردپای تفکرات او را میشه در سیاست ها و اصول سایت spidey.ir هم دید. بارها هم بهشون ایمیل زدم و سئوالاتی هم ازش داشتم. در هر حال ایشون سابقا همیشه کمیک های سال به سال مرد عنکبوتی رو نقد میکرد و اخرش هم بهترین و بدترین داستان های سال رو انتخاب میکرد. این کمیکی که هم براتون ترجمه کردم ایشون به عنوان بهترین داستان مرد عنکبوتی در سال 2001 معرفی کردن:
spideykicksbutt.com/.../...
نقل قول کردن
Navid
+1 #6 Navid 1395-03-20 01:23
كميكش ى جورى بود!!!
شايد اگه صد صفحه هم بود ى بند ميخوندمش!
به مثال ى آهنگ آرامبخش ، دست مريزاد ...
نقل قول کردن
j.jonah jameson
+1 #7 j.jonah jameson 1395-03-20 01:25
.....
والا نمیدونم چی بگم ! بجز اینکه اصلا فکر نمیکردم یه روز سر یه کمیک از مرد عنکبوتی گریه کنم ! ( شما گفتید آه میکشید ولی باید چیزی بیشتر از اینا باشه )

یادمه یه بار استاد میرابلس سر کمیک مون نایت به من گفتند :
به نقل از mirabilis:
#22 :
کمیک رو متوجه نمیشی ، دوباره بخونش و دوباره بخونش و دوباره بخونش ، اینقدر بخون تا درکش کنی .


من این حرف رو آویزه گوشم کردم ولی برای این کمیک هر کاری میکنم نمی فهمم برای همین همینطوری شروع به نوشتن میکنم !

نصف بیشتر این داستان حالت روایتی داشت ، پر از جزئیات و دیالوگ های پر معنا ! من هیچوقت خودم رو یه طرفدار درجه 3 مردعنکبوتی هم نمیدونستم اما الان ............ اما الان حرقم رو پس میگیرم !
اصلا انتظار چنین چیزی رو نداشتم وقتی کمی سطحی به قضیه نگاه میکنم باز حدود 50-60 تا درس و نکته و اینطور چیزا که خودتون بیشتر آشنایید ازش پیدا میکنم !
الان ساعت دقیقا 1:03 است و من هنوز هم دارم بهش فکر میکنم ( از روی گوشی اونم توی تخت ) اصلا نمیتونم این رفتارمو بپذیرم ولی باز دارم راجب بهش فکر میکنم !
از ساعت 12:40 دقیقه شاید خنک شدم شایدم خوابم میاد شاید هم به خاطر داستانه
الان بار سومه یا چهارمه که دارم بهش نگاه میکنم ولی هر دفعه که به صفحه ی 18 میرسم دلم میگیره نمیدونم چرا ؟ ولی هر چی هست حس عالی ای هستش نمیدونم اگر چند سال کوچیکتر بودم مثلا 9-10 سالم بود بازم همین اندازه ناراحت میشدم یا نه ؟
این کمیک رو اصلا به بجه های کم سن و سالی حول و حوش 9-12 سال پیشنهاد نمیکنم ! برای اینکه برای درکش هنوز تجربه ندارند ( حتی خودم هم تا 4 سال دیگه فکر کنم بازم نتونم درکش کنم )
وقتی تیم متس ( باورم نمیشه اسمش رو هم یادم مونده ) بعد از باخت های پیاپی ، یه دفعه میبره و خودتون رو جای پیتر فرض میکنید حتما مشک اشکتون پاره میشه ( من بی دلیل از چیزی تعریف نمیکنم ، واقعا این اتفاق برای خودم افتاده )


طراجی معرکه است
وقتی عمو بن داره محو میشه پدر ذهنم در میاد
اون اخم کردن پیتر ، چهره ای که می رایلی به پیتر سوق میده مظلومیت عمو بن و..... واقعا به خوبی نشان داده شد .

چیزی که خیلی روی روانم تاثیر گذاشت .... ادیت و ترجمه معرکه این 2 عزیز بود !

آقای ترابی جملات رو کاملا هضم شده و به زبانی که دوست داشتند شنیده بشه ترجمه کردند ( من که اینطور فکر میکنم )
جملاتی که پیتر در سنین پایین میگه واقعا ری اکشن های یه جوون بی حوصله نسبت به چیزی کسالت آوره !
مثلا اون تیکه ی سر زد از افق ...... مهر خاروان واقعا عالی بود و معلوم بود روش کارشده ، یا کلمه ی باقلوا یا جمله ی « بر خیز و بدرخش چون وقت بیس باله » زیبایی بالایی داشت .
ادیت هم که کلا درجه یک بود ! همون چیزی که همیشه دنبالش بودم . Bold کردن کلماتی که نقش کیلیدی در جمله دارند و تاثیری که روی خواننده میزارند !

واقعا دمتون گرم با این کمیک کلی صفا کردم و در طول تابستون هم حتما باز هم میخونمش ! :lol: :lol:

هرچی سعی کردم ، چیزای بهتر و در خور اش بگم چیزی به ذهنم نرسید !

و یه چیز دیگه : هرگز امشب رو فراموش نمیکنم ! :cry:
نقل قول کردن
j.jonah jameson
+1 #8 j.jonah jameson 1395-03-20 01:27
خواهشا اساتید سایت ، اعضای گرامی نظرشون رو راجب به این کمیک بگند چون احساس نفهمی میکنم ، و درکش برام سخته چنین داستان زیبایی رو چطور بار ها و بارها در همین مدت کم دارشتم دارم مرور میکنم ؟؟؟؟؟

آقای ترابی چند سوال :
1) اصل جمله ی « انشالله سال بعد » چه بوده ؟
Maybe next year ؟

2) چرا انقدر همزاد پنداری با پیتر راحته ( هرچند که من کاملا از نظر خساست با جیمسون همزاد پنداری میکنم ) ولی پارکر یه چیز دیگه ایه !

3) بهترین پانل بجز پانل پایانی چه بود ؟ من خودم پانل صفحه 8 رو خیلی دوستداشتم !

وقتی اون شخص توی اون لباس توپ بیسبال میاد و پیتر میگه : وای خدا ! و ادامه ماجرای اون طرف رو میگه برای من اوج اوج اون حال خفن کمیک خوانی و زیبایی اش بود !
شما چطور ؟

میشه ترجمه نقد استادتون رو راجب این کمیک بنویسید ؟ ( البته هر وقت که بیکار بودید چون الان دیر وقته و 100% همه خسته هستند )

نه فهمیدم چطوری این کامنت رو نوشتم !! ( شایدم خوابم میاد غلط املایی داشته باشه آخه سریع نوشتم برم بخوابم شاید خواب این کمیک رو دیدم ، آره آقا جان من به این چیزا باور دارم )
یا علی
نقل قول کردن
arkham knight
+1 #9 arkham knight 1395-03-20 01:40
فکر کنم واقعا هم کمیک برتر سال ۲۰۰۱ اهه... بعضی وقتا میرم سراغ یه سری از جلدای خاص دی سی... از مرگ ها و تولد ها گرفته تا مابقی چیزها... خیلی کم پیش میاد که یه کمیک از مارول منو تحت تاثیر قرار بده با اینکه تمام کمیکای ترجمه شده سایتو خوندم ، هر دفعه میدیدم که خیلی ها واقعا ازش لذت میبرن اما من اینطوری نبودم...

اما این کمیک خاص بود ، نمیدونم چرا ولی دقیقا یاد خودم افتادم... هنوز سنم به سن پیتر در مسابقه آخر نرسیده ولی الانم همین رفتارو دارم... یعنی برای رفتن به یه سری جاها خیلی بدخلقی میکنم...

حس آشنایی بود ، الان خیلیا فیلمای راکی بالبوا رو دوست دارن چون توش شکست معنی پلی برای پیروزی های آینده رو داره... قضیه اینم همینه... همیشه اینجور درسا رو واقعا نیازه که یکی بهمون گوشزد کنه و چی بهتر از یک شخصیت پرمحتوا که بیشتر از ۵۰ سال سن داره؟

من بعد از خوندن کمیک فقط به یک نتیجه رسیدم :
"فاصله بین تخیل و واقعیت ، یک تار موئه" و واقعا هم همینه... برای همینه که وقتی این کمیکو میخونیم و اگه واقعا تو جلدش فرو بریم ، محیطش دقیقا شبیه به محیط زندگی خودمون میشه...
گاهی اوقات اینجور تراژدی ها به آدم یادآوری میکنه که ممکنه فردا یجور دیگه باشه ، پس چرا امروز خاطره بدی میسازیم ؟

من امروز حداقل بخشی از رفتار بدمو تغییر میدم ، بخاطر درسی که از این کمیک گرفتم... این کمیک صرفا جهت سرگرم کردن نبود ، هدفش این بود که مارو از این رو به این رو کنه...

شدیدا سپاسگزارم بخاطر هر زحمتی که برای این کمیک کشیده شده...
نقل قول کردن
mbn
+1 #10 mbn 1395-03-20 02:18
واقعا کمیک قشنگی بود و زیبا پر از نکات هایی که در زندگی روزانه می آموزیم هست خیلی از دوستان میگن که این کمیک اشکشون رو درآورده ولی نمیدونم برای من چرا در نیومده شاید زیادی بی احساس هستم ولی تنها چیزی که درباره این کمیک میخوام بگم اینه هست خیلی از درسهای زندگی رو میشه در قالب پیترپارکر یادگرفت از اونها استفاده کرد تا هیچوقت اتفاق بد و جبران ناپذیری در زندگی ما نیوفته درسهایی که این دوره زمونه کم میشه یاد گرفت.
نقل قول کردن
As Responsible As Spider-Man
+1 #11 As Responsible As Spider-Man 1395-03-20 02:34
سلام و امیدوارم که حال همگیتون خوب باشه.
خب راستشو بخواین مشکلات زیادی باعث شد تا من خیلی کمتر از معمول تو سایت نظر بدم ولی سعی خدمو کردم تا حداقل یه کاری تو این مدت برای سایت بکنم و با ترجمه ی مقالات سایت کمیک بوک کمی جبران مافات کنم.
با خوندن پاراگراف اولی که استاد در مورد ای کمیک نوشته بودن خیلی مجاب شدم تا این کمیک رو بخونم.این در حالیه که این روزا خیلی کمتر سر به کمیک و کمیک خوندن میزنم.راستش اون پاراگراف یه تاثیر خاصی رو من گذاشت و وادارم کردم تا دست به دانلود این کمیک بزنم و خب بعد از خوندنش اصلا پشیمون نشدم.
دلم طبق حرفی که استاد زدن و تو این وسطای آرک های ریبرث و جنگ داخلی 2 که در نوع خودشون خیلی هم عظیم هستن، با ترجمه ی این کمیک من هم اصول و استاندارد نقد نویسی رو رعایت نمیکنم و اون چیزی که دلم میگه رو براتون مینویسم.
نظر:
حالت و تم این کمیک کلا با کمیک هایی که تو این مدت خونده بودم خیلی فرق داشت و انگار یه جور دیگه بود.خیلی عمیق بود و اصلا سایه ای هم از اکشن های زرق و برق دار درش یافت نمیشد.
بیشتر از هر چیز دلش می خواست به رابطه ی بین پیتر و عمو بن بپردازه واین که پیتر بعد از اون همه سال باز هم خودش رو مقصر میدونه و هیچ وقت خودش رو نمیبخشه.
ما میبینیم که خطوط داستانی به صورت عالی به هم متصل شدن و اصلا آدم احساس سردرگمی نمیکنه.به عنوان مثال زمانی که پیتر به استادیو میرسه در کنار خودش عمو بن رو میبینه و از اون جاست که خاطرات گذشته شروع میشن و ....
یه جورایی حسی که پیتر در زمان کودکی و نوجوانی خودش به عمو بن داشت رو میتونم کاملا درک کنم چون این جور اتفاقات برای من هم تا به حال پیش اومده.به عنوان مثال زمانی که پیتر به عمو بن میگه:بسه دیگه و یه امروز میشه سخنرانی نکنی، واقعا برام قابل درک بود.چون خودمم هم همیشه یه همچین حسی رو تجربه کردم.
این کمیک به پایه اساس مردعنکبوتی اشاره میکنه و سعی داره بگه که اگر اوت اتفاق نمی افتاد هرگز با یک مردعنکبوتی طرف نبودیم و به گونه ای این عمو بنه که پایه زندگی مسئولیت پذیری پیتره.
طبق چیزی که گفتم واقعا میتونم حس پیتر رو درک کنم. یکی دیگر از اون مثالا میتونه وقتی باشه که پیتر خودشو جوری نشون میده که اصلا برای بار چندم با اومدن خودش به استادیون راضی نیست.من به این دلیل اینا رو میگم چون خودم عینا تجربشون کردم.
و همینطور واقعا به طور شگفت انگیزی داستان دچار پیچیدگی نمیشه و پیتر با تعریف کردن داستان و خاطرات غم انگیز خودش و فلش بک هایی که در حین رسیدنش به استادیوم در کمیک نشون داده میشه خیلی خوبن .
یه اشاره ای هم بکنم به اون تیم بیس بال که واقعا به قول آقای ترابی شباهت زیادی به پرسپولیس خودمون دارن.در عین میشه گفت که این تیم شباهت زیادی هم به خود پیتر داره و این خودش نکته ی عطف داستانه.البته دراین بین نباید اون سخنرانی های عمو بن رو هم فراموش کنیم که واقعا تاثیر گذارن و میگن: همیشه نباید پیروز شد و ...
باید اعتراف کنم که من هم در پانل های آخر یه قطره اشک ریختم و احساس میکنم و که میتونم بیشتر با شخصیت مردعنکبوتی آشنا بشم و در عین حال میتونم با اون حس پشیمونی و اینکه حودت رو مقصر بدونی ارتباط برقرار کنم.
ممنون...
واقعا ممنون استاد به خاطر این حسی که با این کمیک بهمون دادین... :cry: :cry: :cry:
نقل قول کردن
...ARTIN MORADYANS...
+1 #12 ...ARTIN MORADYANS... 1395-03-20 02:35
تشكر ويژه از استاد ترابي و آقاي مرادي ...
عالـــــــــــي بود... جـــــــــذاب بود... با مفـــــــهوم بود...
ترجمه و اديت معركه بود...
اسپايدرمن قابلت هرگونه داستان جذاب رو داره ، اكشن ، احساسي ، و داستاني مثل اين كه باعث تفكر ميشه ...
واي ... عالي بود ...
مـــــــــــمـــــــــــنـــــــــــونـــــــــــــم
نقل قول کردن
New Goblin
+1 #13 New Goblin 1395-03-20 05:00
آقای ترابی من خیلی اهل کمیک نیستم ولی این کمیکای کلاسیکی که شما مخصوصا از اسپایدرمن معرفی و ترجمه میکنید رو حتما سعی میکنم بخونم هیچوقتم پشیمون نشدم هیچ،به شدت خوشحال هم شدم!

این کمیک واقعا فوق العاده بود.هر جمله اش زیبا و تاثیر گذار بود و آدمو به فکر فرو میبرد.تا حالا هیچ کمیکی نبود که اینقدر با اشتیاق تا تهشو خط به خط دقیق دقیق بخونم.خیلی رابطه پیتر و عمو بن و بدخلقی های پیتر برای من نوجوان ملموسه منم بارها این رفتار هارو با پدر یا مادرم داشتم و بعدشم به شدت پشیمون شدم.

کاش یه انتشاراتی هم بود(حالا من نمیدونم شایدم هست)کل سبک کمیکاش اینطوری بود،درام و آروم بدون هیچ برخورد دنیایی یا تهدید جهانی.واقعا داستان مهمترین عنصره هرچقدرم طراحی و اکشن و این چیزا خوب باشن تا داستان جذاب و پرکششی نباشه هیچ فایده ای نداره...این عناصر باید در خدمت داستان باشن

ترجمه هم فوق العاده بود(دیگه مترجم رئیس جمهور کارش درجه 1 هست نیازی به گفتن نیست) ادیت هم خوب بود با تشکر از آقای مرادی

در پایان باز هم از آقای ترابی به خاطر ترجمه این کمیک تشکر میکنم چون متفاوت ترین کمیکی بود که در طول عمرم خوندم
نقل قول کردن
farhood7
+1 #14 farhood7 1395-03-20 11:37
واقعا ممنون از این کمیک زیبا که اشک ادم رو در میاره واقعا اگر همه به درون پیتر پارکر ( چه پولدار چه عادی ) دقیق کنن متوجه میشن پیتر پارکر واقعا پاک ترین فرد در کمیک هاست و خودم شخصا زمانی که به پیتر و اتفاقاتی که براش افتاده فکر می کنم گریم می گیره و اما باز هم تشکر می کن از اسپایدی به خاطر کمیک های زیبایی که ترجمه می کنه .
نقل قول کردن
parker
+1 #15 parker 1395-03-20 12:13
آقا میشه معادل انگلیسی " سر زد از افق مهر خاوران " رو هم بگین :lol:
نقل قول کردن
The Red Spider Skull
+1 #16 The Red Spider Skull 1395-03-20 12:48
خیلی زیبا بود. واقعا شما با این کمیک هاتون نقش بسزایی در علاقمند کردن نسل جوان و نوجوان به شخصیت ناب و جذاب پیتر پارکر دارید. در کنار کمیک گفتگو که چندی پیش ترجمه اش کردید و همچنین کمیک پسر بچه سرطانی واقعا این کمیک بهترین کمیکی بود که تا به حال خونده بودم . متشکرم spidey
نقل قول کردن
The Red Spider Skull
#17 The Red Spider Skull 1395-03-20 12:49
به نقل از parker:
آقا میشه معادل انگلیسی " سر زد از افق مهر خاوران " رو هم بگین :lol:

فکر کنم میشه :
from the horizon , there emerged the love of the Occident
نقل قول کردن
spider raya
+1 #18 spider raya 1395-03-20 13:00
بعضی وقت ها واقعا دوست دارمم برای کمیکی نقد بنویسم ولی ایندفعه نه . نه که بلف بزنم .واقعا اشکم دراومده .
هر کی هر چی میخادد درباره ی اسپایدی و بتمن و برتریشون بگه من کاری ندارم فقط بگم که این داستان از اون داستاناس که نه میشه نقدش کرد نه میشه ازش تعریف کرد ٬ فقط باید تک تک پانل های اونو تبدیل به نت کرد ٬ بعد دراز کشید و حال کرد ...
مرسی آقای ترابی ٬ مرسی اسپایدی
نقل قول کردن
Goblin King
+1 #19 Goblin King 1395-03-20 15:43
وای خدا چقدر قشنگ بود این کمیک. هم داستانش خوب بود، هم طراحی هاش عالی بود. هم معنا داشت، هم عمق داشت، هم اموزنده بود و هم دردناک :cry:
استاد از مقدمه ای که نوشته بودید خیلی خوشم اومد/ شما قلم زیبایی دارید. اونجایی که به هیاهوی جنگ داخلی و پنهان و ریبرث اشاره کردید و گفتید میرین سراغ چه کمیک هایی خیلی تاثیرگذار بود. درسته که منم event دوست دارم . event نمک دنیای کمیکه ولی واقعا ته اش دوست دارم از این جور کمیک های احساسی بخونم.
نقل قول کردن
mtm
#20 mtm 1395-03-20 19:41
#8:

ممنون بابت سئوالتت
حالا سعی میکنم جوابش رو بدم
1- اصل جمله اش بود maybe next year (درست حدس زده بودی). من تو نسخه ابتدایی ترجمه خودم نوشته بودم "شاید سال بعد". ولی بعد که ترجمه رو روخوانی میکردم احساس میکردم حق مطلب رو ادا نمیکنه. خیلی ترجمه قوی نبود. چون میخواستم چیزی باشه که هم کاملا مفهوم رو برسونه و هم به قدر کافی بیادماندنی باشه و در حد و اندازه جمله ای که شاه بیت داستان هم بود.
2- خوب این خصیصه اصلی شخصیت پیتر پارکره. این تیپی خلق شده. واسه همینه که اینقدر دوستش داریم
3- پانل خوب و برتر که زیاد داشت . من از تمام پانل های صفحه یکی مونده به اخر خوشم میاد . از اونجایی که پیتر میره به استادیوم و میگی "اماده ای رئیس؟" هم خیلی خوشم میاد

ترجمه نقد رو هم مینویسم.
الان دارم میرم بیرون ولی حتما ترجمه اش میکنم
نقل قول کردن
mokhtar
+1 #21 mokhtar 1395-03-20 20:13
نقد شماره 33 از سری دوم کمیک های peter parker : spiderman
ابتدا از کاور شروع میکنم. طراح سعی کرده تنها اتفاق جدید و واقعا "دارماتیک" این داستان رو روی کاور ببره. و اون چیزی نیست جز خوردن توپ به صورت پیتر بدبخت! این لحظه کاملا معمولی نشون میده که این داستان چقدر ساده است . یعنی نشون میده چقدر ساده است که مهم ترین و داراماتیک اتفاقش ، اینه. در واقع این کمیک اصلا اتفاقی توش نداره و همه چیز شرح حال گذشته است. درباره خود کاور باید بگم عاشق اینم که شخصیت های روی کاور که انگار همگی سیاه و سفیدن و اون وسط ما پیتر و عمو بن رو میبنیم که انگار رنگی هستن و نور افتاده روی اونا. این کاور همیشه نوعی حس تنهایی وسط شلوغی رو در من القا میکنه
درباره داستان اول یه چیزی رو میگم و بعد میرسم سراغ بخش های دیگه.
ما در عالم کمیک همچین داستان هایی به ندرت داریم. منظورم اون چیزهایی نیست که اقای ترابی هم اشاره کردن (نبودن شخصیت منفی یا حتی یک پانل اکشن و ...). منظورم اینه که این یک داستان خالصه. حالا داستان خالص یعنی چی؟ یعنی اون قصه هایی که وقتی به صورت شفاهی میشونیم در ما تاثیر میزاره. بزارید اینجوری بگم. خیلی از داستان های کمیک بوکی رو برای اینکه تحت تاثیرشون قرار بگیریم یا اینکه حتی اونا رو بفهمیم حتما لازمه که تصاویر و پانل هاش رو با چشم نگاه کنیم و بعد همزمان داستان رو تو ذهنمون بخونیم. ولی این از اون داستان هایی هستش که اگه کسی برامون بخونه و ما حتی اگه به تصاویرش هم نگاه نکنیم ازش لذت میبریم و کاملا اون رو میفهمیم.

درباره داستان مجبور از فرمت نقد کلاسیک خودم فاصله بگیرم برای اینکه نوشن بدم چقدر عالیه باید سعی کنم بخش های مختلف اون رو ربط بدم به شخصیت پردازی پیتر پارکر. یعنی نویسنده داستانی نوشته که نه تنها در عین اینکه ساده است اما به شدت جالب و سرگرم کننده است ، بلکه داستانش رو به طرز شگفت انگیزی ربط داده به ذات
یعنی میخوام بگم بعد از خوندن این داستان معلوماتمون درباره شخصیت پیتر پارکر/مرد عنکبوتی بیشتر میشه و این کار کمی نیست که نویسنده موفق شده انجامش بده. من سعی میکنم دونه دونه مثال بزنم براتون. یعنی خصیصه های پیتر رو براتون مثال بزنم و بعد نمونه هاش رو تو داستان بهتون بگم:
- حس گناه و مقصر دونستن خویشتن: این مشخصه پیتر پارکره. شما شاید قهرمان دیگه ای رو پیدا نکنی که منشا ، ریشه و اریجین اش مستقیما مرتبط باشه با یک تراژدی که "خودش مقصرش بوده". درسته که تراژدی معمولا تو اریجین خیلی از قهرمانان کمیک است (مثلا در اریجین بتمن) ولی اینکه خود قهرمان اون رو رقم زده باشه و همیشه خودش رو بابت اون سرزنش کنه، مختص اسپایدرمنه. شما این رو در صفحات ابتدایی داستان میبینید که پیتر میگه "من هنوز سر این قضیه با خودم صلح نکرده ام"
- بدشانسی: پیتر پارکر بدشانسه. اینو همه میدونن. خودش بهش میگه: parker’s luck. نویسنده با مطرح کردن قضیه تیم متس که به بدشانسی معروفه و این که پیتر میگه اون تیم هم مثل من بدشانسه، این مسئله رو نشون میده.
جایز الخطا بودن: پیتر پارکر رو دوست دارم چون جایز الخطاست. چون مثل خود ماست . شما این رو نحوه برخورد او با عموش در استادیوم میبینید. یه جیز دیگه که خیلی برام جالبه اینه که وقته دفعه اخر پیتر با عموش رفته استادیوم شیا، تو یه صحنه داره به یه دختر نگاه میکنه. تو صفحه دوم هم پیتر روایت میکنه که شب مرگ عمو بن داشته به دختر خوشگل های مدرسه فکر میکرده. اینا همش مال اون دوران خودخواهی پیتره. زمانی که مسئولیت پذیری بلد نبود. مغرور بود و تنها هم و غمش شاید دختر خوشگل ها بودن. اینا هم همون روحیه انسانی و جایز الخطا بودن پیتر رو نشون میدن.
- روحیه خوشبینی: سخنرانی عمو بن درباره اینکه باخت بد نیست و زندگی مثل یک فصل طولانی میمونه و ... دقیقا نشون میده پیتر خوشبینی و امید خودش رو از کی به ارث برده و یاد گرفته.

- روحیه تسلیم ناپذیری: پیتر میگه تیمش به سختکوشی معروفه. اینم باز شاهکار دیگری از نویسنده برای نشون دادن اینکه پیتر از کی ها و چی ها برای روحیه تسلیم نشدن خودش در مقابل مشکلات الهام گرفته
- خوش قبلی و وفاداری و اهمیت به خانواده: صفحات ابتدایی و پایانی کاملا نشون میدن که پیتر چقدر به خانواده اش، خاطراتش و ... اهمیت میده. او کسیه که هر سال سالگرد مرگ عموش میره استادیوم تا باهاش و ارمان هاش تجدید خاطره کنه. این چیز کمی نیست.
او یکی از ماست: اره پیتر یکی از ماست. به خاطر همینه اینقدر باهاش راحت ارتباط برقرار میکنیم. واقعا چندین بار شده که با پدر و مادر خودمون سر رفتن یا نرفتن به مهمانی بحث و جر و بحث کنیم یا پند و اندرز اونا رو گوش ندیم؟ خیلی!
در هر حال من میتونم از این مثال ها زیاد بزنم و این نقد رو نوشتم تا نشونتون بدم این داستان چقدر مهم و شگفت انگیزه چون از ایده جذاب و منحصر به فردش که بگذریم چس از خوندنش واقعا حس میکنیم که "پیتر پارکر؟مرد عنکبوتی" رو بیشتر ئ بهتر میشناسیم. واقعا چند کمیک رو میشناسید که اینجوری باشن؟
نمره ای به داستان و طراحی یا به ترجمه و ادیت نمیدم چون همه شون شاهکار هستن و دوست ندارم این شاهکار را در قید و بند نمره قرار بدم چون ارزشش بیش از این حرفاست
نقل قول کردن
Samwel Tarly
+1 #22 Samwel Tarly 1395-03-20 22:53
من حدود یک ساعت پیش این کمیک خوندم و واقعا حالم گرفته شد.حالم از این گرفته نشد که داستانش خوب نبود اتفاقا خیلی هم خوب بود یعنی بیشتر دلم به حال پیتر میسوزه که نمیتونه احساس عداب وجدان از درونش پاک کنه و تا ابد داره حسرت اون موقع رو میخوره.من خودم هیچی از بیس بال نمیدونم و قوانینش درک نمی کنم اما همیشه برای امریکاییها جدابیت خاصی داره.حرف هایی که عمو بن به پیتر میزنه همه ی پدر های خوب دنیا به پسراشون میگن در رابطه به اینکه زندگی برد و باخت داره و ...
ترجمه تون خیلی خوب بود اقای ترابی یعنی جمله ایشا الله سال بعد خیلی گیرا تر بود تا این که بگید حالا شاید سال بعد و درباره ادیت هم باید بگم که شاهکار بود.اون قسمتی که سنگ قبر عمو بن ادیت کرده بودید و فارسی شده بود نقطه عطف ادیت شما بود.
نقل قول کردن
j.jonah jameson
+1 #23 j.jonah jameson 1395-03-21 00:18
#13
واقعا ممنونم ، نظری که گفته بودید رو خیلی دوست داشتم . خوشحالم که خواندمش !

#15
از تحلیلتون کمال تشکر را دارم ، لذت بردیم .

#22
خیلی ممنون جناب ترابی ، با خودم گفتم چنین جمله ی ساده ای همچین تاثیری نمیذاره ولی این جمله واقعا بهتره ، به شدت منتظر نقد استاد محترمتون هستیم !
دست شما هم درد نکنه !
#23
به به عمو مختار ( خیزش شوالیه ی نقد ها )
استفاده کردیم واقعا توی 3-4 قسمت ترتیب اش رو دادید . منم الان یکم اوضاع ام در این کمیک بهتر شد ( فهمیدم هنوز امیدی بهم هست )

#24
مختصر ، مفید و زیبا دست شما هم درد نکنه !
نقل قول کردن
Agent of Darknes
+1 #24 Agent of Darknes 1395-03-21 01:25
واقعا کمیک محشری بود. من یه کوچولو نظر خودمو راجع به کمیک بگم
مثل اینکه عنصره ی اصلی پیتر پارکر یعنی مقصر دونستن خودش برای مرگ عزیزانش رو میتونیم توی بیشتر کمیک هاش پیدا کنیم. یکی از اون کمیک ها هم صد در صد همینه.
من عاشق فضا سازی ام، مثلا هر وقت که به درس "گیله مرد" از بزرگ علوی توی سال دوم دبیرستان میرسم کلی با خوندن اول این درس، حال میکنم. و به نظرم فضاسازی بیشتر از هر چیزی میتونه خواننده رو توی داستان غرق کنه. نویسنده این کمیک هم دقیقا همین کار رو کرده، مثلا وقتی پیتر میخواست بره به ورزشگاه همه اتفاقاتی که داره میوفته رو توصیف میکنه، روحیه ی تماشاچی ها، سر و صداهای وسط راه و کلی جیز دیگه، انقدر هم خوب این کار رو انجام میده که ادم خودشو وسط جمعیت احساس میکنه
شخصیت خام و ساده ی پیتر توی دوران کودکیش برام خیلی حذاب بود، و نویسنده انقد خوب احساسات درونی پیتر رو بیان کرده بود که یاد بچگی های خودم افتادم، حالا طراحی چهره ی پیتر بماند.
توی صفحه 12 اولین دیالوگ ماندگار کمیک رقم میخوره:
"نمیشه که همیشه برنده بود. این قانون زندگیه. گاهی وقتها هرچقدر هم سخت تلاش کنی بازم میبازی."
این یعنی تربیت عالی، یعنی اینکه به بچه یاد بدیم که از شکست نترسه، شکست خوردن یه امر طبیعی توی زندگیه و تا وقتی شکست نباشه پیروزی هیچ لذتی نداره. واقعا که جقدر عالی بود این دیالوگی که عمو بن به پیتر گفت.
باز هم بدشانسی. خوردن توپ به سر پیتر چیزی بود که دقیقا توی اون لحظه نیاز داشتیم. جو کمیک داشت خیلی جدی میشد و هر لحظه منتظر یه دیالوگ ماندگار تر و یه موعظه از طرف عمو بن بودیم که یهو، وسط خلق شدن یک صحنه ی حماسی، دست و پا چلفتی بودن پیتر خودنمایی میکنه. بعدش هم منتشر شدن سوتی پیتر توی روزنامه. چقدر خوب بدبختی و بدشانسی های پیتر از همون دوران بچگیش توصیف شد.
ولی به نظر من بهترین صفحه های این کمیک صفحه ی 20 و 21 بود. سه تا پانل اخر صفحه 20 طراح شاهکار خلق کرد، یعنی وقتی که پیتر روح عمو بن رو کنار خودش تجسم میکنه. یه لبخند پر معنی که توی همین لبخند معصوم عمو بن جمله ی "دیدی؟ مگه بهت نگفته بودم؟" داد میزنه. این 3 تا پانل شاهکار بودن. جذابیت صفحه ی 20 فقط به 3 تا پانل اخرش ختم نمیشه، تیم متس در حال شکست خوردن بود و وقتی همه نا امید شده بودن یا بهتره بگم از دفعات قبل هم نا امیدتر شده بودن، متس به بازی برگشت و بازی رو برد. واقعا که امید به پیروزی چکارا که نمیتونه بکنه
چرا صفحه 21 هم شاهکاره؟ بخاطر فضاسازی، مونولوگ های فوق العاده پیتر که با وجود اینکه متس دوباره باخته ولی اصلا براش مهم نیست چرا؟ چون زندگی ادامه داره
چون مهم نیست که چقدر شکست خوردی، هنوزم فرصت برای جبران داری
هنوزم میتونی زندگی رو به نفع خودت برگردونی
طراحی چهره ی پیتر که امید توش موج میزنه رو کاری ندارم
نمره ی من به داستان و طراحی صد در صد: 10
راجع به ترجمه چی بگم؟ کسایی که کمیک رو بخونن متوجه میشن که انگار این کمیک رو یه ایرانی تالیف کرده، نه ترجمه
"خدا بگم چیکارت نکنه بیلی"
"باقلوا!"
و سرود ملی کشورمون
ترجمه هم 10
برای ادیت چیزی کم نذاشتین، حتی ادیت قبر عمو بن هم عالی بود، واقعا مرسی
فقط یه سوال:توی صفحه 3 میبینم که داره اشکای پیتر از روی ماسکش میاد بیرون، این یخورده یجوری نبود؟
----------------
اینا همش تعریف از کمیک بود ولی باید از اقای ترابی هم تشکر کنم.
من پیش دانشگاهی ام و رشته ی تجربی، اقای ترابی این کمیکی که شما معرفی و ترجمه کردید از هزارتا حرف مزخرف و به ظاهر روحیه بخش مشاور های مزخرف کنکور بهتر بود. بعد از خوندن این کمیک به این جمله رسیدم که "همیشه امیدی هست و شکست خوردن فقط یه بخش ضروری برای زندگیه"
نمیدونم چحوری تشکر کنم، نمیدونم حتی تونستم منظورمو برسونم یا نه ولی بعد از خوندن این کمیک به شدت روحیه گرفتم و نشستم پای درس هام.
شاید خودتون ندونید که این کمیک با من چکار کرد ولی من مطمینم که مسیر زندگیم رو با این کمیک عوض کردید.
خیلی خیلی ممنون
نقل قول کردن
Cap-Spider Potter
+1 #25 Cap-Spider Potter 1395-03-21 03:02
عالی بود

عالی






واقعا من این کمیک و دوست داذم



این کمیک بسیار غم انکیز و احساسی است



تنکس بابت کمیک
نقل قول کردن
Cap-Spider Potter
+1 #26 Cap-Spider Potter 1395-03-21 03:13
نقد این کمیک :






این کمیک یک شاهکار احساسی است !!


به خوبی میتونیم مهربانی عمو بن رو ببینیم و حتما بعد از خوندن این کمیک بغضی گلومونو میگیره که در حال شکسته شدنه




داستان کمیک واقعا عالیه و ما میتونیم از اون جملات فوق العاده عموبن درس هم بگیریم




پیتر بعد از نا امیدی بیش از حد و اطمینان به باختشون در هر سال دیگه حتی دوست نداره مسابقرو ببینه





این رفتار اشتباهیه اما به بهتر شدن کمیک کمک کردن و این کمیک ثابت کرد که نباید هرگز نا امید شد


ضمنا گاهیی وقتا شکست لازمه چون اینجوری پیروزی شیرین تر میشه



یکی از جالب ترین صحنه های کمیک بعد از برنده شدن تیمشون است جایی که عموبن فقط به پیتر نکاه میکنه و این نگاهش همه حرفاشو میرسونه




خلاصه این کمیکی بود که واقعا تحت تاثیرش قرار گرفتم و چند بار خوندمش

ما تونستیم در این کمیک خیلی بهترعموبن رو بشناسیم و بخش دیگری از دریای بیکران مهربانی اش را دیدیم و بار دیگر میفهمیم که شخصیت اسپایدرمن به چه دلیل انقد مهربان است




چون سرپرستش اینجوری بوده :cry:











پایان .
نقل قول کردن
mtm
#27 mtm 1395-03-21 03:21
به نقل از Agent of Darkness:

اینا همش تعریف از کمیک بود ولی باید از اقای ترابی هم تشکر کنم.
من پیش دانشگاهی ام و رشته ی تجربی، اقای ترابی این کمیکی که شما معرفی و ترجمه کردید از هزارتا حرف مزخرف و به ظاهر روحیه بخش مشاور های مزخرف کنکور بهتر بود. بعد از خوندن این کمیک به این جمله رسیدم که "همیشه امیدی هست و شکست خوردن فقط یه بخش ضروری برای زندگیه"
نمیدونم چحوری تشکر کنم، نمیدونم حتی تونستم منظورمو برسونم یا نه ولی بعد از خوندن این کمیک به شدت روحیه گرفتم و نشستم پای درس هام.
شاید خودتون ندونید که این کمیک با من چکار کرد ولی من مطمینم که مسیر زندگیم رو با این کمیک عوض کردید.
خیلی خیلی ممنون

این نظر شما خیلی برام ارزشمند بود. جدی میگم... همچین نظراتی واقعا خستگی منو از تن بدر میکنه. وقتی همچین نظراتی رو میخونم به خودم میگم این همه وقت و زحمت و پولی که بابت این سایت گزاشتم ، ارزششو رو داشت.
ممنون به خاطر این نظر
کلا استقبال خوبی که از این کمیک شد منو تشویق کرد بیشتر و بیشتر کمیک های برتر و کلاسیک مرد عنکبوتی رو براتون ترجمه کنم
نقل قول کردن
Armin
#28 Armin 1395-03-21 03:30
بسیار عالی بود نکته های بسیار اموزنده ای داشت یکیشون اینه که قدر بزرگترا رو بدونیم
نقل قول کردن
kingerfan
+1 #29 kingerfan 1396-01-26 20:12
پرسپولیس قهرمان شد بعد از سالها و استاد هم این کمیک شاهکار رو دوباره اپدیت کرد. دمتون گرم
تبریک میگم به شما و عمو مختار و همه پرسپولیسی ها ;-)
نقل قول کردن
mysterio
#30 mysterio 1396-01-26 21:25
فقط سرود ملی :D :lol: :lol:
ممنون استاد
نقل قول کردن
S. Mahdi
+1 #31 S. Mahdi 1396-01-26 22:17
نقد شماره ۳۳ کمیک "پیتر پارکر مرد عنکبوتی" :
اول از همه یه تشکر ویژه بابت ترجمه و ادیت این کمیک عالی. و اما بریم سراغ نقد :
نمیدونم چجوری میتونم حسم رو نسبت به این کمیک بگم. در طول تمام داستان فکرم درگیر این بود که چجوری میتونم این کمیک رو توصیف کنم. بعد از خواندن کمیک "پسرکی که عکس های مرد عنکبوتی را جمع میکرد" این اولین باری بود که این حس بهم دست یافته. میشه گفت این اولین کمیکیه که تونسته از ته دل اشک منو در بیاره. روایت داستان واقعاً عالی بود طوری که در طی کل داستان همچنان با اینکه داستان خاص یا هیچ اکشنی نداره هنوز هم میتونید ازش لذت ببرید. همچنین اون حس گناهی که پیتر بعد از این همه سال داره باز هم روحیه انسانی و حیای پیتر رو نشون میده که فوق العاده است. اما دلیل اصلی ای که باعث میشه این کمیک یکی از داستان های تاپ مرد عنکبوتی باشه، ایه که یک درس مهم به همه ما میده " حتی در عمق نا امیدی، هنوز امید هست ". به هر حال من واقعاً با خوندن این کمیک تحت تأثیر قرار گرفتم جوری که نمیدونم تونستم توی نقدم منظورم رو خوب رسانده باشم یا نه ولی تنها کلمه ای میشه برای توصیف این کمیک استفاده کرد "بی نقصه".
طراحی های داستان هم بسیار خوبه مخصوصا در صفحه ۱۹ که واقعا اشک منو در آورد. دقت به جزئیات هم در این کمیک خیلی خوب بود. پانل بندی هم خوب بود ولی ظاهر کاراکتر ها در بعضی جاها خیلی فانتزی میشد که یکی از ایراد طراحی بود.
نمره به داستان : ۱۰ از ۱۰
نمره به طراحی : ۹ از ۱۰
______
ترجمه آقای ترابی واقعاً فوق العاده وبی نقص بود. واقعاً هیچ ایرادی نمیشه ازش گرفت.
ادیت هم عالی بود و از هر صورت آقای مرادی استاندارد هارو رعایت کرده ;-)
نمره به ترجمه : ۱۰ از ۱۰
نمره به ادیت : ۱۰ از ۱۰

بازم ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک فوق‌العاده. واقعاً ممنون :-)
نقل قول کردن
Cap-Spider Potter
+1 #32 Cap-Spider Potter 1396-01-26 22:31
چرا دروغ بگم...؟ این داستان تقریبا برترین کمیکی هست که به عمرم خوندم... تنها داستانیه که در تمام طول روایتش یه بغض عجیبی داشتم...همون پارسال که این کمیک رو قرار دادین به شدت تحت تاثیر و خلاقیتش قرار گرفتم و یک شاهکار به تمام عیار بیانش کردم...انشالله بعد ها هم مقاله ای مربوط به این داستان می نویسم... و در کمال تعجب این روزا دوباره رفتم سراغش و از اول نگاهی بهش انداختم که یهو الآن دیدم سر صفحه اصلی سایته !...هیچ وقت فکر نمیکردم داستانی که حتی یک مشت هم توش نباشه...هیچ جنگی درش صورت نگیره...دریغ از یک ویلین...اختصاصی پیتر و عمو بن... بتونه منو تا این حد جذب کنه و جادوی درونش وصله به ذهنم شه...هیچ وقت فکر نمیکردم فضای یک داستان باعث بشه عمو بن رو تا این حد درک کنم و ارزشش تو ذهنم به بالاترین درجه ها صعود کنه...
انشالله سال بعد... انقد مبهوت این جمله شدم که تا مدت ها با با تفکرم تلفیق شده بود...هر چقد از این کمیک بگم بازم رسوندن مرتبه حقیقی ءش ناممکنه...میتون م اندازه یه کتابی نقد دربارش بنویسم...تصور سطح ارزیابیش خارج از توانه...فقط بگم از آقای ترابی و کسانی که این کمیک رو قرار دادن به شدت سپاسگزارم و هرگز این لطف اونا رو فراموش نمیکنم...لحظه درج کمیک برای بار اول رو هرگز از یاد نمی برم...
نقل قول کردن
shayanspideylover
+1 #33 shayanspideylover 1396-01-26 22:44
نقد کمیک

واقعا نمیخوام راجع به ترجمه و ادیت حرف بزنم چون همه میدونن چقد خوبه و بابتش واقعا ممنون .

امروز بعد از ظهر طبق معمول اومدم با گوشی قديميم به سایت سر زدم و دیدم یه کمیک اومده و استاد آنقدر ازش تعریف کرده به خودم گفتم باید این کميکو بخونم.

بعد اینکه بابام اومد خونه اول با دعوا و درنهایت با التماس لپ تابش و قرض گرفتم و کميکو خوندم! و آخرش با چشایی خیس و بغض کرده از پای لپ تاب پا شدم چند تا تیکه هم از داداش کوچيکم شنیدم که مرد گنده داره گریه میکنه.

اما تو اون لحظه به هیچی فک نمی کردم به جز تاثیری که کمیک روم گذاشته بود دیدم چطور نباید نا امید شد و واقعا برای چندمين بار هزار تا دلیل از این کمیک برای عاشق پیتر بودن پیدا کردم .

منی که چند روز داشتم با خودم کلنجار میرفتم که من دیگه تمومه کارم واسه کنکور دیر شروع کردم و ..... يهويي احساس کردم باور های پیتر باور های منن باور به اینکه باید کاره درست رو به موقع بکنی تا بعدا افسوسشو نخوری باور به اینکه نباید نا امید شد.

تو این همه سال که کميکا اسپايدي تو پیشخوان بودن خیلی کميکا بودن بعضيا فقط برای جذب مشتری بعضيا هم فقط اکشن خالی ولی من تو این کمیک شخصیت مورد علاقم و دیدم شخصیتی که از توی یه دنیای تخیلی به من درس میده.

هزار بار ممنون ازتون استاد بابت ترجمه این کمیک فوق العاده از دور دستتونو میبوسم!
نقل قول کردن
Nightwatcher
+1 #34 Nightwatcher 1396-01-26 23:00
ممنون از آقای ترابی
دستتون درد نکنه

واقعا زیبا بود!
قصه دردها...
قصه دغدغه ها...
قصه دلتنگی ها...
و البته امید به آینده.

این قصه به عمق شخصیت پیتر پارکر سفر میکنه...
طوری که واقعا میشه درکش کرد و باهاش همدردی کرد...
احساسات درونی یک جوان رو میشه در این کمیک پیدا کرد و حس کرد...
یه جورایی میشه گفت که این کمیک درد دل پیتر پارکر بود...
تک تک لحظاتی که در این داستان و دیالوگهاش دیده میشه رو خودمون هم تجربه کردیم...
احساسات کودکانه وقتی که اولین بار یه چیز جدید رو تجربه میکنیم...
دلتنگی هایی که توی روزهای خاصی به سراغمون میان...
عذاب وجدانی که یقه مون رو میگیره و ول کن نیست...
حسی که بعد از باخت تیم مورد علاقمون داریم...
یاد عزیزان از دست رفته و ترس از دست دادن عزیزانی که در کنارمون هستن...
واقعا آدمو احساساتی میکنه!

طراحی: طراحی این کمیک خیلی دلنشین و زیباست. سبک طراحیش کاملا با داستان همخوانی داره. واقعا به دلم نشست.

ترجمه: واقعا چیزی ندارم راجع به ترجمه بگم. اگه این ترجمه س پس من باید ترجمه رو ببوسم بذارم کنار... جدی میگم. این ترجمه بینظیره! روانتر از آب چشمه بود! دست مریزاد!

ادیت: ادیت خیلی خوب بود و اشکال خاصی نداشت و همه چی مرتب بود. به آقای مرادی خسته نباشید میگم.

نمره
داستان: ۱۰
طراحی: ۱۰
ترجمه: ۱۰
ادیت: ۱۰
(البته نمیشه کیفیت داستان یا ترجمه این کمیک رو با عدد خاصی ارزیابی کرد.)

خیلی ممنون بابت این کمیک زیبا
نقل قول کردن
NOVA
+1 #35 NOVA 1396-01-26 23:03
"ان شاءالله سال بعد"
جدا از بعد احساسی کمیک ، بعد معنایی کمیک هم خوب نمود میکرد که توی کمیک ها کم پیدا میشه چنین چیزی.
کمیک فوق العاده ای بود ، ادمو یاد اشتباهات خودش هم میندازه.





یک چیز دیگه : ببخشید بابت بی ربط بودن حرفم ولی یه خواهشی دارم اینکه یه بخشی راه بندازید خودتون با اعضای سایت کمیک منتشر کنید .
مثلا کسایی که طراحی بلدن دعوت کنین
از کسایی که ایده دارن
از کسایی که میتونن بنویسن
و.....
نقل قول کردن
bodyguard
+1 #36 bodyguard 1396-01-26 23:13
با خوندن این کمیک واقعااشکم در اومد به معنی واقعی کلمه تک تک حرف ها پر معنی و.... راستش زبونم بند اومد حالا معنی جمله"شکست پل پیروزیست" رو میفهمم لحظه هایی که نویسنده زندگی پیتر رو شبیه به بیس بال و خود پیتر رو به تیم متس.....پیتر مرگ عمو بن رو شکست خودش میدونست اما مرگ عمو بن باعث شد اون به معنی کلمه"قدرت زیاد مسعولیت زیاد به همراه داره"رو درک کرد قدرت فقط تو کمیک ها و فیلم های علمی_تخیلی نیست شخصی که بتونه حتی یک جمله اموزنده به یه شخص بگه قهرمانه به نظرمن مرد عنکبوتی قهرمان نیست عمو بن قهرمانه.....سخن رانی های عمو بن که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه پیتر هیچوقت توجه نمیکرد روزی فهمید که شکست پل پیروزیه.....چند تا حرف پرمعنا عمو بن:
گاهی وقتا خوبه که ادم ببازه چون اینجوری پیرو زی شیرین تر میشه.....
زندگی مثل یه فصل طولانی میمونه...
اممم زبونم بند اومد فقط یک جمله:
مرد عنکبوتی قهرمان این داستان نبود عمو بن بود.....
از شما اقای ترابی تشکر میکنم بابت معرفی این کمیک من یک چیز دیگه هم اموختم خوبه ه ادم به حرف بزرگ تر ها گوش کنه چون.....خودتون میدونید چی میگم
بازم تشکر
نقل قول کردن
shayanspideylover
#37 shayanspideylover 1396-01-27 00:37
نمیدونم تو این جمع چند نفر فیلم 8mile رو دیدن و آهنگ lose your self رو گوش دادن.

این آهنگ آهنگ مورد علاقه منه.

و قشنگترین نکته این بود که این آهنگ و تمام فیلم 8mile تو یه لحظه واسه من تداعی شد اونم موقع برد تیم متس بود درست مثل اون لحظه ای بود که امينم ميره خونه و می بینه بعد اون همه بدبختی مادرش تو lottery برنده شده.

واقعا احساس میکردم پیام این کمیک واسه من درست هم معنی اون تیکه از chor آهنگه که امینم میگه only the one shot do not miss the chance below its opportunity comes once in the lifetime .

واقعا این کمیک تاثیری رو من گذاشت که نمیتونم تو جملات و با کلمات توصيفش کنم بازم یه دنیا ممنون
نقل قول کردن
ultron
+1 #38 ultron 1396-01-27 14:21
این کمیک شاید حتی یک جنگ یا صحنه اکشن نداشته باشد اما جنگ احساسی عجیبی درون من راه انداخت و واقعا من را جذب خودش کرد تا حدی که هر وقت به آخرش میرسم دلم میخواد دوباره از اول بخونم واقعا از بهترین کمیک های مردعنکبوتی بود که خوندم از آقای ترابی واقعا ممنونم که هچین کمیک عالیی را برای ما قرار دادند این کمیک واقعا کمیک معنا دار و عمیقیه پر ازلحظه های ماندگار واقعا آقای ترابی لطف کردید که قرارش دادین ممنون
نقل قول کردن
The Rock
+1 #39 The Rock 1396-01-27 23:54
من کمیک رو تازه الان تونستم بخونم و باید بگم این یکی از زیباترین کمیک هایی بود که تا حال خونده بودم و منو کلی تحت تاثیر قرار داد
اگه این کمیک یه چند صفحه اضافه تر بود احتمالا بغض میکردم
حرف های عمو بن همیشه دلگرم کنندس راستش خود من رو هم به فکر فرو برد
استاد من امسال باید کنکور بدم(برای بار دوم)و چیزی حدود 80 روز کم تر مونده و من باید تو این مدت دیگه همه تلاشم رو بکنم راستش یکمی این مدت حال مناسبی نداشتم ولی این کمیک بهم روحیه داد یه جورایی انگار میخوام آماده تر از قبل بشم
واقعا برام ارزش داشت آدم هیچ وقت نباید ناامید بشه حتی تو آخرین لحظه مثل تیم متس که بعد اون همه باخت تو لحظه آخر برد و البته این که آدم همیشه باید تلاشش رو بکنه و چقدر خوبه که سعی کنیم تو این فصل طولانی برنده باشیم

استاد شرمنده که دیر کامنت دادم ولی الان تونستم کمیک رو بخونم و خیلی ممنونم به خاطر ترجمه این کمیک عالی بود
و همچنین ممنون از ادیتورمون آقای مرادی دمتون گرم
فکر کنم حرفای عمو بن هیچ وقت از یادم نره
نقل قول کردن
Cap-Spider Potter
#40 Cap-Spider Potter 1396-01-30 18:09
آقای ترابی یا دوستان
اگر کسی لینک دانلود داستان های
Peter Parker , Spectacular Spider Man رو داره یا میتونه جور کنه، لطف کنه و قرار بده
لازم دارم... (فقط شماره های 19 و 20)
نقل قول کردن
North-wolf
+1 #41 North-wolf 1397-04-12 07:36
اوه اوه
وقتی داشتم جمله هاتونو میخوندم و به اون جمله رسیدم که گفتین هروقت به صفحه آخر میرسم چشام نمناک میشه به خودم گفتم حتما یکمم پیازداغشو زیاد میکنه. مگه میشه اصن.
اما الان به صفحه آخر رسیدم و دقیقا همون احساس رو دارم.
ممنونم بابت این کمیک فوق العاده. نه تنها برا ترجمه و رایگان قرار دادن در سایت. که به خاطر آشنا کردنمون با یه همچین کمیک معرکه ای.
شاید خیلی ها وقتی توضیحات رو بخونن بگن مگه میشه تو کل کمیک یه ویلن هم نباشه و یه مشت هم نداشته باشه اما کمیک خوبی باشه؟؟! الان من میگم میشه آقا میشه، چجورم میشه.
نقل قول کردن
mtm
#42 mtm 1397-04-12 09:09
به نقل از North-wolf:
اوه اوه
وقتی داشتم جمله هاتونو میخوندم و به اون جمله رسیدم که گفتین هروقت به صفحه آخر میرسم چشام نمناک میشه به خودم گفتم حتما یکمم پیازداغشو زیاد میکنه. مگه میشه اصن.
اما الان به صفحه آخر رسیدم و دقیقا همون احساس رو دارم.
ممنونم بابت این کمیک فوق العاده. نه تنها برا ترجمه و رایگان قرار دادن در سایت. که به خاطر آشنا کردنمون با یه همچین کمیک معرکه ای.
شاید خیلی ها وقتی توضیحات رو بخونن بگن مگه میشه تو کل کمیک یه ویلن هم نباشه و یه مشت هم نداشته باشه اما کمیک خوبی باشه؟؟! الان من میگم میشه آقا میشه، چجورم میشه.

ممنون از نظر شما. حالم رو خوب کرد
نقل قول کردن
saniel
#43 saniel 1397-04-12 14:39
کمیکش عالی بود
استاد بازیopen worldکمیک بوکی برایpcچی سراغ دارید
ببخشید بابت اسپم
نقل قول کردن
D.PARKER
+1 #44 D.PARKER 1397-04-12 21:49
واسه این کمیک نه میشه نقد نوشت نه توصیف کرد. فقط شاهکاره. این کمیک از کمیک های مورد علاقه منه. مشت زدن که سهله... پیتر تو این کمیک یک کلمه حرف هم نزد. با این حال از بهترین کمیک های اسپایدی بود. من صفحه اول بغضم گرفت.

نقل قول:
همیشه میدونم که داره میاد،
ولی هیچوقت نیست که غافلگیرم نکنه.
امروز روزیه که عمو بن کشته شد.
پشت این جمله به ظاهر ساده ، سالها فداکاری و مسئولیت پذیری یک شخصه. 《روزی که عمو بن کشته شد》
نویسنده عالی تفکرات پیترو به نمایش گذاشت. هر دفعه که میخونمش دلم میگیره و بغض میکنم. یادم میاد چرا انقدر عاشق مردعنکبوتیم. یادم میاد استاد ترابی و عمو مختار چرا انقدر از وقتشون رو برای یک کاراکتر پر میکنن. چون اسپایدی( در اصل پیتر ) یک توهم کودکانه یا یک ابزار سرگرمی نیست. پیتر نماد یک الگو و یک همدرده .نماد فداکاری و مسئولیت پذیریه. نماد تراژدیه. نماد امیده. نماد انگیزست. نماد پای یه چیزی موندنه. نماد عشقه. نماد فراموش نکردنه. نماد ارزش قائل شدن و نماد ادامه داشتن زندگیه.
ببخشید اگه پرحرفی کردم اما تو دلم بود که بگم. خیلی وقته خیلیا مارو بچه صدا زدن بخاطر دوست داشتن چیزی که خودشون هیچی ازش نمیدونن. هر کسی گفت اینا بیخود و الکی و فلانه... این کمیک رو بهش نشون بدید. مطمئن باشید عقیده اون شخص کاملا تغییر میکنه. دیدم که میگم...

و ممنون از تمام کسایی که واسه این کمیک زحمت کشیدن بخصوص استاد ترابی. ممنون که این همه واسه آشنا کردن ما با پیتر پارکر/مردعنکبوت ی زحمت کشیدید و میکشید. عذر میخوام.
نقل قول کردن
wolvenom
#45 wolvenom 1397-04-13 00:33
توی صفحه های اول لحظه هایی بود که واقعا دوست داشتم جای پیتر پارکر باشم, ممنون از ترجمه و ادیت
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
+1 #46 Scarlet Speedster 1399-05-19 21:48
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد و بررسی شمارهٔ ۳۳ از کمیک پیتر پارکر : مرد عنکبوتی ( Peter Parker : Spider-Man )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : شخصیت بسیار محبوب پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی برای اولین بار در شمارهٔ ۱۵ از کمیک فانتزی شگفت انگیز ( Amazing Fantasy ) و به دستان خلاق و توانمند استن لی و استیو دیتکو خلق شد . محبوبیت این شخصیت بسیار زیاد است و سری های اختصاصی بسیار زیاد و موفقی را پشت سر گذاشته است . در یکی از سری های اختصاصی این شخصیت با عنوان پیتر پارکر : مرد عنکبوتی ( Peter Parker : Spider-Man ) ، داستانی در شمارهٔ ۳۳ روایت شد که لقب یکی از بهترین داستان های مرد عنکبوتی را از آن خودش کرد . داستانی که فارغ از هر گونه اکشن یا نبرد های بزرگ و مهیج ، به یکی از خاطرات بین پیتر و عمو بن پرداخت و احساسات خوانندگان را برانگیخت . پس با بنده یعنی « Scarlet Speedster » در نقد این شاهکار همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : داستان این کمیک بی اغراق یکی از بهترین داستان های مرد عنکبوتی ئه و با اینکه مثل کمیک های عادی ( که معمولاً در اونها ، پروتاگونیست و آنتاگونیست با هم درگیر میشن و در آخر ، پروتاگونیست پیروز میدان میشه ) نیست ، از اونها پیشی میگیره و میتونیم بگیم که یه هدیه به تمام طرفداران مرد عنکبوتی ئه . در این کمیک ، ما میبینیم که سالروز مرگ عمو بن فرا رسیده و علاوه بر غم و اندوهی که پیتر پیدا میکنه ، تصمیم میگیره به روش خودش با سالروز مرگ عموش کنار بیاد و یه بار دیگه سنت قدیمی خانوادهٔ پارکر یعنی رفتن به استادیوم شیا و تماشای بازی بیسبال تیم متس رو انجام بده ؛ همون کاری که پیتر و عمو بن هر سال انجام میدادن ... نویسندهٔ این شماره یعنی جناب آقای پل جنکینز ، به زیبایی خاطراتی رو از پیتر و عمو بن روایت میکنه که در اونها ، این عمو و برادرزاده که طرفدار تیم بیسبال متس هستند ، سالانه به استادیوم شیا میرن و بازی بیسبال این تیم رو تماشا میکنن ؛ اما متأسفانه متس هر سال شکست میخوره و عمو بن هم برای پیتر از زندگی و برد و باخت سخنرانی میکنه و میگه : « انشالله سال بعد » . با گذشت سال ها ، پیتر هم بزرگ میشه و کم کم از باخت های پیاپی متس خسته میشه و ناچار به همراه عمو بن به استادیوم میره . وقتی که عمو بن میخواد سخنرانی کنه ، پیتر حرف عموش رو قطع میکنه و ازش میخواد که این سخنرانی رو تموم کنه . در کمال ناباوری ، متس در اون سال پیروز میشه ؛ اما عمو بن حتی یک کلمه هم حرف نمیزنه . پیتر هم به جای عمو بن اون سخنرانی رو انجام میده و این لحظه ، به یکی از لحظات ماندگار بین پیتر و عمو بن تبدیل میشه ؛ لحظه ای که بعد از گذشت سه روز ، مصادف میشه با مرگ مظلومانهٔ عمو بن ! در حالی که پیتر به خودش میاد ، ورزشگاه رو خالی میبینه و با اینکه متس باز هم بازنده شده ؛ اما پیتر میدونه که این اصلا مهم نیست و صدای عمو بن رو میشنوه که نجوا کنان داره میگه : « انشالله سال بعد ». آقای جنکینز در داستانی که شاید ساده و سرگرم کننده به نظر بیاد ، به خوبی به شخصیت پردازی پیتر وفاداره و رشد شخصیت پیتر رو در طول سال ها نشون میده . اینکه پیتر در ابتدا شاید خیلی از متس و باخت هاش لذت نمیبرد و به سخنرانی های عمو بن گوش نمیکرد ؛ ولی هنگامی که متس پیروز شد ، خودش سخنرانی رو انجام داد و معنی اون رو درک کرد و وقتی هم که عمو بن کشته شد ، مسئولیت پذیری رو یاد گرفت . آقای جنکینز به خوبی تیم متس رو به پیتر تشبیه میکنه و نشون میده که متس هم مثل پیتر بدشناسه و گاهی وقت ها شانس میاره و پیروز میشه . درس هایی که پیتر از عمو بن یاد میگیره هم به خوبی توسط جنکینز نشون داده شده . در مجموع ، یکی از بهترین داستان های تاریخ مرد عنکبوتی توسط جنکینز خلق شده و بنده این داستان شاهکار را هرگز از یاد نخواهم برد .
پروتاگونیست : در این شماره ، ما با پیتر پارکری سر و کار داشتیم که در سالروز مرگ عمو بن عزیزش ، بار دیگه به یاد اون افتاده بود و دلش خیلی برای عموش تنگ شده بود . زن عمو می هم به سر قبر عمو بن رفته بود و پیتر که تو خونه تنها بود ، تصمیم گرفت که با رفتن به استادیوم شیا و تماشای بازی بیسبال تیم متس ، هم با سالگرد مرگ عموش کنار بیاد و هم یاد و خاطرهٔ عموش رو زنده کنه و به یاد خاطرات شیرین اش با اون بیفته . در طول این خاطرات ، ما درس هایی که عمو بن به پیتر میده رو دیدیم و فهمیدیم که با همین درس ها بود که پیتر تبدیل به این پیتری که میشناسیم ، شد . در واقع ما تحول شخصیتی و نصیحت های عمو بن که باعث این تحول شد رو دیدیم و حتی خودمون هم از این نصیحت ها درس گرفتیم . در صفحهٔ پایانی ، ما میبیینیم که استادیوم خالی شده و متس دوباره باخته ؛ اما پیتر به خودش میاد و میگه اصلا براش مهم نیست که متس باخته ؛ چون که یه درس بزرگ رو از عموی عزیزش یاد گرفته : « زندگی مثل یه فصل ئه و آدم گاهی پیروز میشه و گاهی میبازه . گاهی بهتره که ببازیم ، چون اینطوری پیروزی شیرین تر میشه ! ». واقعاً این عمو بن بود که از پیتر یک مرد ساخت . در کل ، شخصیت پردازی پیتر پارکر در این شماره هم موجب لذت بردن ما طرفداران شد .
آنتاگونیست : همون طور که گفتم ، این کمیک اصلا آنتاگونیست یا صحنات اکشنی نداره که بخواد مورد بررسی قرار بگیره . در عوض ، این شماره خاطراتی رو از پیتر پارکر و عمو بن روایت میکنه و یکی از بهترین داستان های مرد عنکبوتی رو خلق میکنه . البته بهتره بگیم که یکی از بهترین داستان های « پیتر پارکر » ؛ چرا که این داستان ، داستان پیتر پارکر بود نه مرد عنکبوتی و به خاطرات و درس هایی که پیتر از عمو بن یاد گرفت ، اختصاص داشت . بنابراین ، دلیلی وجود نداشت که این کمیک آنتاگونیست ای داشته باشه یا نبردی در اون رخ بده . به این دلیل ، میخوام به جای بخش آنتاگونیست ، به دیگر بخش ها بپردازم .
طراحی : این شماره طراح بسیار مجرب ای داشت که طراحی های بسیار عالی و دیدنی ای رو از خودش ارائه داد . منظورم از طراح مجرب ، جناب آقای مارک باکینگهام ئه که طراحی های بسیار محشری رو از خودش ارائه داده . طراحی های ایشون یک فضای خاصی رو در کمیک به وجود آورده که به خواننده نشون میده داستان دربارهٔ یک فرد کشته شده ست و استفاده زیاد از رنگ های روشن و سفید ، به خوبی نشون دهندهٔ این موضوع ئه . چهره هایی که در این شماره نشون داده میشه ، به خوبی حس و لحن اون شخصیت یا کاراکتر رو نشون میده و در برخی پانل ها ، حتی دیالوگی از طرف اون شخصیت نوشته نمیشه و چهرهٔ اون ، نشون دهندهٔ همه چیز ئه . تعاملات بین کاراکتر ها به خصوص پیتر پارکر و عمو بن به بهترین شکل ممکن طراحی شده ‌و تماشا کردن و خیره شدن به طراحی های تعاملات بین این دو شخصیت ، بسیار جالب و لذت بخش ئه . از سه پانل آخر صفحهٔ ۲۰ هم بسیار لذت بردم و این پانل ها به خوبی تونستند که مرگ غم انگیز عمو بن رو به صورت غیر مستقیم نمایش بدن . در مجموع ، طراحی های بسیار عالی و بی نقصی نصیب این شماره شده و قطعاً یکی از دلایل برتر شدن این داستان ، طراحی های بسیار زیبای اون ئه که توسط آقای مارک باکینگهام انجام شده و به خوبی تونسته خاطراتی از عمو بن رو به تصویر بکشه و بار دیگه قلب طرفدارا رو به خاطر مرگ این شخصیت به درد بیاره .
ترجمه : ترجمه های استاد ترابی که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارند و ایشون ترجمه های بسیار روون و بی نقصی رو از خودشون ارائه دادند . از شما بینهایت ممنونم و بابت ترجمهٔ این کمیک از شما تشکر میکنم .
ادیت : ادیت های جناب آقای صادق مرادی هم بسیار عالی و زیبا بودند و نقصی در ادیت های ایشون قابل مشاهده نبود . تمامی فونت ها هم به درستی انتخاب شده بودند . خسته نباشید و مچکرم !

نکات مخفی و ایستر اگ ها :

_ در کاور این شماره ، پسر بچه ای در پشت عمو بن دیده میشه که مشغول خوردن هات داگ و نوشابه ست . نوشابه ای که در دست این پسر بچه دیده میشه ، یکی از نوشابه های پپسی کولا ست و لوگوی این برند بر روی نوشابه دیده میشه .

جمع بندی :
این کمیک ، یکی از برترین و بی نقص ترین کمیک هایی بود که در زندگی ام خواندم و تجربهٔ خواندن آن را هرگز فراموش نخواهم کرد . کمیکی که بر خلاف اینکه خبیث یا صحنات اکشنی ندارد ، حس لذت بخش و حاصل از رضایتی را به مخاطب میدهد و داستانی بسیار عالی و دلنشین دارد که با همراهی طراحی های بسیار زیبا و مبتکرانه ، یکی از بهترین داستان های پیتر پارکر / مرد عنکبوتی را خلق میکند .

نمرات :

داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰

در پایان ، سپاس از تیم اسپایدی که این کمیک زیبا و شاهکار رو در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند .
لطفاً کمیک های کلاسیک و قدیمی بیشتری رو از مرد عنکبوتی ترجمه کنید . در این صورت دست بوس شما خواهم شد .
از استاد ترابی هم بابت به اشتراک گذاشتن لذت خوندن این کمیک که از Ritual هاشون محسوب میشه ، تشکر میکنم و جسارتا ، خیلی خوشحال میشم که کمیکی دیگه از این Ritual هاتون رو ترجمه کنید و در اختیار ما قرار بدید .
روز شما خوش !
نقل قول کردن
hmdh
#47 hmdh 1399-10-07 13:36
به نقل از saniel:
کمیکش عالی بود
استاد بازیopen worldکمیک بوکی برایpcچی سراغ دارید
ببخشید بابت اسپم

ببخشید که من جواب میدم ولی کل بازی های اوپن ورلد مرد عنکبوتی اینا هستن برای pc
مارول اسپایدرمن که توضیح نمی خواد و اینکه برای کامپیوتر هم هست ولی ۴۱ گیگ هست و سخت افزار بالایی میخواد
مرد عنکبوتی شگفت انگیز ۱ هم خوبه و می تونید از نقدش توی سایت که اقای ترابی هم نوشته استفاده کنید و توی نظر های همون نقد می تونید جای اسکین ها رو ببینید ولی باید ساعت تون روی سال ۲۰۱۲ باشه که اگه نظرات رو بخونید دقیق تر میفهمید
مرد عنکبوتی شگفت انگیز ۲ هم خوبه و اقای ترابی هم نقد براش نوشته
مرد عنکبوتی سایه ای از تار هم یه نقد داره ولی اقای ترابی اون رو ننوشته
مرد عنکبوتی ۱ و ۲ و ۳ هم قدیمی هستن ولی بخاطر حجم کمشون می تونید دانلود کنید و اینکه از روی سه گانه سم ریمی ساخته شده
مرد عنکبوتی التیمیت هم بازی جالبیه و مثل کمیک ها ساختنش که اگه یه گیم پلی ازش ببینید می تونید بفهمید منظورم چیه ولی این بازی اسکین کم داره ولی نگران نباشید چون با این کار ها میتونید روش اسکین بریزید :
۱- توی گوگل سرچ کنید دانلود مود برای بازی التیمیت اسپایدر من و برید توی اولین سایتی که اومد
۲- اونجا یه لینک train bit هست برید توش و فایل save را دانلود کنید ( اونجا هم اسکین هست ولی توی مرحله بعد اسکین های بیشتری می بینید )
۳- توی گوگل بزنید mod ultimate spider man و اولین سایتی که اومد برید توش ( این مرحله مثل مرحله اوله ولی فرق میکنه و هر اسکینی خواستید دانلود کنید
۴- بازم تو گوگل سرچ کنید ریختن مود روی بازی مرد عنکبوتی التیمت یه ویدیو توی اپارات میاد اونو ببینید تا بفهمید چجوری مود روی این بازی بریزید.
توی همون کانال ریختن بازی التیمت اسپایدر من هست که از سایت گیمینگ مستر دانلود میکنه که می تونید از همین سایت بازی هایی که معرفی کردم ( بغیر از مارول اسپایدرمن ) رو برای pc و نسخه فشرده دانلود کنید و یه ویدیو دیگه هم توی این کانال هست که اموزش میده چطوری اسکین روی بازی های دیگه بریزید
امید وارم به دردتون بخوره و ببخشید سرتون رو به درد اوردم
یا علی
نقل قول کردن
Sarah
#48 Sarah 1400-05-08 23:41
به نقل از kingerfan:
پرسپولیس قهرمان شد بعد از سالها و استاد هم این کمیک شاهکار رو دوباره اپدیت کرد. دمتون گرم
تبریک میگم به شما و عمو مختار و همه پرسپولیسی ها ;-)

استاد تبریک میگم قهرمانی پرسپولیس رو . قهرمان شدید و بازم این کمیک رو آوردید رو صفحه اول سایت :-)
نقل قول کردن
Sarah
#49 Sarah 1400-05-08 23:42
به نقل از mtm:
به نقل از RMB:
با تشکر از آقای ترابی و مرادی برای ترجمه و ادیت این کمیک . این کمیک واقعا آرامش خاصی داشت که اونو جذاب تر می کرد .

بله ارامش خاصی داره ولی در عین حال خیلی هم عمیق و مفهوم داره. مثلا اینکه نویسنده چقدر قشنگ بیس بال رو تبدیل میکنه به یک درس زندگی برای پیتر پارکر و میبنیم که عمو بن چقدر خوب از مسابقات استفاده میکنه تا به پیتر یاد بده که انتظار نداشته باشه زندگی پستی و بلندی نداشته باشه. اون سخنرانی عمو بن برای پیتر پر از نکته و درسه. یا همون جمله معروفش "انشاله سال آینده " که به پیتر میخواد یاد بده همیشه امید داشته باشه و از شکست نترسه . همین چیزاست که باعث شده اسپایدرمن اینقدر روحیه تسلیم ناپذیر و آهنین داشته باشه
تیم متس هم کلا تو نیویورک معروفه. خیلی طرفدار داره ولی بدشانسه (مثل پرسپولیس خودمون). دیدید نویسنده چقدر قشنگ بدشانسی های پیتر و اینکه این تیم هم مثل خودش اکثر مواقع بازنده است، ایجاد میکنه ؟
فرمت داستان هم واقعا قشنگه . چقدر خوب نویسنده بین زمان حال و گذشته حرکت میکنه.

استاد بازم تبریک. ولی از اون موقعی که شما این پیام رو گزاشتید خیلی گذشته و پرسپولیس هم از اون بدشانسی فاصله گرفته
نقل قول کردن
Ehsan Spider
#50 Ehsan Spider 1400-05-08 23:47
به نقل از Sarah:
به نقل از mtm:
به نقل از RMB:
با تشکر از آقای ترابی و مرادی برای ترجمه و ادیت این کمیک . این کمیک واقعا آرامش خاصی داشت که اونو جذاب تر می کرد .

بله ارامش خاصی داره ولی در عین حال خیلی هم عمیق و مفهوم داره. مثلا اینکه نویسنده چقدر قشنگ بیس بال رو تبدیل میکنه به یک درس زندگی برای پیتر پارکر و میبنیم که عمو بن چقدر خوب از مسابقات استفاده میکنه تا به پیتر یاد بده که انتظار نداشته باشه زندگی پستی و بلندی نداشته باشه. اون سخنرانی عمو بن برای پیتر پر از نکته و درسه. یا همون جمله معروفش "انشاله سال آینده " که به پیتر میخواد یاد بده همیشه امید داشته باشه و از شکست نترسه . همین چیزاست که باعث شده اسپایدرمن اینقدر روحیه تسلیم ناپذیر و آهنین داشته باشه
تیم متس هم کلا تو نیویورک معروفه. خیلی طرفدار داره ولی بدشانسه (مثل پرسپولیس خودمون). دیدید نویسنده چقدر قشنگ بدشانسی های پیتر و اینکه این تیم هم مثل خودش اکثر مواقع بازنده است، ایجاد میکنه ؟
فرمت داستان هم واقعا قشنگه . چقدر خوب نویسنده بین زمان حال و گذشته حرکت میکنه.

استاد بازم تبریک. ولی از اون موقعی که شما این پیام رو گزاشتید خیلی گذشته و پرسپولیس هم از اون بدشانسی فاصله گرفته


منم به استاد و همه پرسپولیسی ها تبریک میگم
نقل قول کردن
spider-mah
#51 spider-mah 1400-05-09 00:20
اول از همه تبریک به همه پرسپولیسی ها, همین الانشم بزن بکوبیه تو کوچمون! و راستش خیلی کم کامنت میذارم آخه درگیر درسام هستم, برای همین ببخشید اگه کامنت های بنده در سایت کمه, معمولا هم تو اوقات استراحتم کمیک میخونم, و این کمیک ازون کمیکاییه که جادویی عجیبی درونش نهفته است, اصلا خبری از اکشن و زد و خورد توش نیستا ولی حرفای عادی که بین عمو بن و پیتر زده میشه یه حس عجیبی میده که انگار از تو زندگی واقعی برداشتن گذاشتن تو داستان. و به قول آقای ترابی یه حس آرامش بخشی میده به آدم که یه انرژی مثبتی میگیری بعد از خوندنش.... دست آقای ترابی و آقای مرادی هم درد نکنه واسه ترجمه و ادیت این کمیک زیبا, با اینکه میدونم خیلی دیره که اینو میگم ولی دیگه دیدم امشب بیکارم بیام یه نظری بذارم تو سایت که دیدم این کمیک اومده صفحه اول سایت و گفتم چه زمانی بهتر از الان که نظرمو بذارم! خلاصه ببخشید اگه سرتون درد اوردم, شخصا این کمیکو خیلی دوست دارم.
نقل قول کردن
Kia Iron Man
#52 Kia Iron Man 1400-05-09 01:22
واقعا چه میشه درباره این کمیک گفت؟ داستانی که در اوج آرامش فریاد میزند. چطور میشه این داستان رو تا صفحه آخر خوند و بغض نکرد؟ داستانی ساده و در عین حال بسیار جذاب و شگفت انگیز. این کمیک از اون کمیک های کمیابیه که نه ویلینی در اون حضور داره و نه اتفاق بزرگ و خاصی میفته ولی اونقدر آرامش بخشه که خواننده رو وادار میکنه تا صفحه آخر همراه پیتر باشه. سخنان ساده پیتر اونقدر احساسی و خاص هستند که این کمیک رو از هر صحنه اکشنی بی نیاز میکنند. همونطور که از اسم کمیک پیداست، این داستان پیتر پارکر بود نه اسپایدرمن و فقط در پانل های محدودی پیتر رو در لباس اسپایدرمن میبینیم. به شخصه عاشق پانل های محو شدن عمو بن بعد از اون نگاه معنا دارش هستم. هرچقدر از بار احساسی و دراماتیک این کمیک بگم تا خودتون نخونیدش به جذابیتش پی نمیبرید.
در ضمن تبریک میگم به همه هواداران پرسپولیس برای پنجمین سال متوالی قهرمانی.
نقل قول کردن
Pooyan mirzahosseini
#53 Pooyan mirzahosseini 1400-05-09 01:23
سلام خسته نباشید ممنون برای ترجمه و ادیت
راستش بنظرم این یکی از مهمترین و متفاوت ترین کمیک های مردعنکبوتی هست همه ما میدونیم که دلیل اصلی تبدیل شدن پیتر به اسپایدی پند های عمو بن و خب کلا دلیل اصلی عمو بن بوده حالا اینجا اومدیم بیشتر از رابطه عمو بن و پیت بدونیم اینجا دیدیم که عمو بن برای پیتر مثل یک پدر بود و همیشه هوای اون رو داشت و هرچقدر بیشتر به اینکه عمو بن برای پیتر مثل پدر بود اشاره میشد داستان احساسی تر میشد و راحت می‌تونستیم اون احساس گناه رو در پیتر ببینیم که چرا جلوی اون دزد رو نگرفته و داستان خیلی خوب احساس پیتر رو به بیننده انتقال میداد باید بگم در این داستان دلیل اینکه چرا پیتر هیچوقت از تلاش دست نمی‌کشه رو میده و با داستانی خیلی قشنگ و جذاب هم جواب این سوال رو میده
و در آخر هم میرسیم به اینکه یاد و خاطره عمو به همیشه در قلب پیتر میمونه این خیلی قشنگ بود این کمیک هم فوق‌العاده بود
( و البته تبریک به خودم و تمام پرسپولیسی ها
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
#54 Scarlet Speedster 1400-05-09 02:27
#46:
واقعاً یاد جوونی و جاهلی بخیر! (با اینکه از زمان انتشار این کامنت چیزی در حدود تنها یک سال گذشته! :-| )
یاد زمانی که فکر میکردم گذاشتن ایستر اِگ هایی که هنگام خوندن کمیک پیدا کردی توی نقد هایی که مینویسی جزو مهم‌ترین بخش های یه نقد به حساب میاد و توی جذابیتش خیلی تأثیر داره. واسه همین هم نهایت تلاشمو میکردم تا حتی اگه ایستر اِگی هم دیدا نکردم، هر چیز چرتی که تو ذهنم اومد رو به عنوان ایستر اِگ قرار بدم.
الان که ایستر اِگ مربوط به این نقد رو دیدم واقعاً خندم گرفت... آخه خدایی تو کجای دنیا نوشابه پپسی یه ایستر اِگ به حساب میاد؟ :D :-* :-|
اما الان دیگه مثل اون موقع تو کف ایستر اِگ نیستم. پیدا کردم مینویسم، پیدا هم نکردم نمینویسم. بیشتر سعی میکنم که روی خودِ نقد تمرکز کنم.
ممنون از استاد که خاطره های ما رو یه بار دیگه آورد جلوی چشممون. دستتون درد نکنه.

پ.ن: راستی، قهرمانی پرسپولیس هم مبارک باشه! :lol:
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#55 AM SM BM SM 1400-05-09 12:27
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و اما درباره شماره ۳۳ از سری کمیک های "پیتر پارکر: اسپایدرمن".
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
یه سری کمیک هایی هستند که انگار مثل قرص میمونند. آرامش بخش و لذت بخش! نه نبرد بزرگی دارند، گه اتفاقات بین کهکشانی! کس تازه ای هم توش نمیمیره و دل روده کسی هم نمیفته بیرون هیچ خبیث خاصی هم نداره اما اونی هستند که ما میخوایم. اول این رو بگم بهترین کمیک های هر شخص اونایی هستند که بیشتر خودش توش موفقه و مخصوص اون شخصیته و داستان "شخصیت محوری" هست. برای اسپایدی مثل داستان پسر بچه سرطانی که فوق‌العاده زیباست، برای بتمن داستان گوتیک، برای آیرون من مثل داستان شیطان درون بطری و... الان میخوام ازتون بپرسم واقعا چند تا قهرمان میشناسید که میتونند این داستان رو با این قدرت و تاثیر گذاری داشته باشند؟ بتمن؟ سوپرمن؟ کاپیتان آمریکا؟ ولورین؟ فلش؟ ثور؟.... کی؟ من بگم؟! هیچ کس! برای همین این داستان به ما یادآوری میکنه که چرا پیتر پارکر رو اینقدر دوست داریم. این داستان مختص خودش هست و بسیار زیباست. مثل تجدید عهدی که او با عمو بن کرد این کمیک هم تجدید عهد ما با اون بود. این کمیک روی اولین و بزرگترین تراژدی مهم زندگی پیتر پارکر دست میذاره: عمو بن! ما توی شماره ۱۵ کمیک فانتزی شگفت انگیز چیز زیادی از عمو بن ندیدیم و بعضی از داستان ها سعی کردند چیز های بیشتری رو از اون نشون ما بدن. اولش این کمیک با حرف هایی که پیتر با خودش میزنه شروع شد. باز هم خودش رو سرزنش میکنه که روزی هست که عمو بن کشته شد. آدم واقعا جیگرش کباب میشه وقتی میبینه برای یک اتفاق کوچیک یه انسان این همه مدت خودش رو سرزنش کنه. بخشی که از زن عمو می نشون داده میشه کوتاه، مختصر و مفید هست و اون نامه ای هم که از طرف پیتر میذاره نشون میده که اون رفت سراغ تجدید عهد و شاید هم روش نشد تو این روز بیاد پیش عمو بن. چقدر زیبا این داستان تاثیر عمو بن بر روی پیتر پارکر رو نشون میده. اون سخنرانی که عمو بن میکنه انگار آینه ای هست از خود پیتر پارکر/ اسپایدرمن. کسی که هیچ وقت تسلیم نمیشه و میدونه که بالاخره برنده میشه، مهم نیست چی پیش بیاد اون دست از تلاش بر نمیداره. اینجا میفهمیم که رابطه پیتر و عمو بن اگر بیشتر از یک پدر و فرزند نبود کمتر نیست! (بابا بِنی هست برای خودش!) داستان به خوبی و بدون عجله آروم آرام شکست های این تیم رو نشون میده جوری که پیتر هم خسته میشه اما باز هم میره تا مسابقه رو ببینه و این تیم بالاخره میبره! این تیم متس خیلی شبیه خود پیتر هست، بد شانس اما پر از حامی، تلاشگر و تیمی که بالاخره پیروز میشه! آره این خود پیتر هست! انگار پیتر از اینکه تیم متس هی میباخت و دفعه قبلی توپ هم خورد به سرش و شد تیتر روزنامه ها خسته شده بود و دیگه نمیخواست بره، اما به خاطر عمو بن رفت و دید که بالاخره بعد از شکست، قطعا پیروزی هست. به اونجایی رسید که پیتر گفت وقتی تیم متس برد عمو بن هیچی نگفت بغض کردم. آره دیگه نیاز به سخنرانی نبود! و به اونجایی هم رسید که پیتر گفت "و سه روز بعد عمو بن کشته شد" دیگه نتونستم جلوی گریه خودم رو بگیرم! انگار عمو بن دیگه وظیفه اش رو توی این دنیا بعد از نشون دادن برد تیم متس به پیتر انجام داده بود و دیگه کاری نداشت. اونجایی هم که پیتر گفت:"ولی هر چی بود خیلی شبیه صدای پیرمردی که انگار در تمام این سال ها نجوا کنان میگه..." بعدش قبل از اینکه من بزنم صفحه بعد با خودم گفتم:"انشاءالله سال بعد!" برای خوندن این کمیک نمیخواد قیافه منتقد ها رو به خودتون بگیرید! کاری هم به مسائل پیچیده و مهم در نویسندگی و این چیز ها نداشته باشید! این کمیک رو فقط باید خوند و لذت برد. نه قبلش میخواید کمیکی بخونید نه بعدش! شاید هم فقط ۱۰ دقیقه وقتتون رو بگیره! اما عوضش نشونتون میده چرا پیتر پارکر بهترین قهرمان کمیک بوک هست!
طراحی:
طراحی های این کمیک بسیار عالی بودند. اون بخشی که پیتر تار زنان میرفت و اون رو به خاطرات اسپایدرمنی در اول کمیک نشون میداد عالی بود! یا اون پانلی که عمو بن کم کم ناپدید شد. چهره ها بسیار خوب بودند و احساسات رو انتقال میدادند. شاید اولش سبک طراحی یه خورده براتون نا آشنا باشه اما خیلی زود باش عادت میکنید و دوستش خواهید داشت. طراحی ها به شیوه بسیار خوبی داستان رو دنبال میکردند و اون رو بهمون نشون میدادند. از طراحی های این کمیک اشکال زیادی نمیشه گرفت چون واقعا زیبا و فوق‌العاده بودند.
ترجمه و ادیت:
ترجمه و ادیت عالی بود. من که مشکلی توش ندیدم و داستان رو خیلی راحت خوندم. اصلا ترجمه آقای ترابی برای اونایی که میخوان مترجم بشن مثل یه کلاس درس میمونه!
با تشکر.
(پی نوشت: قهرمانی لیگ برتر رو به پرسپولیسی ها تبریک میگم انشاءالله چرخش براتون بچ... اه نه همون تبریک و اینا! من که خونَم آبیه! ولی در کل به نظرم هم پرسپولیس و هم سپاهان لیاقت قهرمانی رو داشتند که به پرسپولیس رسید.)
نقل قول کردن
Sarah
#56 Sarah 1402-02-28 21:03
به نقل از Sarah:
به نقل از kingerfan:
پرسپولیس قهرمان شد بعد از سالها و استاد هم این کمیک شاهکار رو دوباره اپدیت کرد. دمتون گرم
تبریک میگم به شما و عمو مختار و همه پرسپولیسی ها ;-)

استاد تبریک میگم قهرمانی پرسپولیس رو . قهرمان شدید و بازم این کمیک رو آوردید رو صفحه اول سایت :-)

آخ آخ دوباره مرسپولیس قهرمان شد. جووونننن :lol:
نقل قول کردن
omid23
+1 #57 omid23 1402-02-29 13:56
سلام
خسته نباشید بابت ترجمه این کمیک فوق العاده و احساسی
واقعا کمیک معرکه ای بود. جز داستان هاییه که درباره "اسپایدرمن" نیست،بلکه درباره "پیتر پارکره".واقعا کدوم قهرمانی رو میشناسید که داستانی بدون حتی یه ویلن و اکشن داشته باشه و این داستانش جز بهترین هاش باشه؟ برای همین مرد عنکبوتی بهترینه چون بدون حتی داشتن یه مشت تو داستان باعث میشه اشک خواننده در بیاد. این کمیک به ما یادآوری میکنه که چرا عاشق مرد عنکبوتی هستیم...
چیز دیگه ای نمیتونم بگم. گفتنی ها رو بقیه دوستان گفتن و حس و حالی که بعد از خوندن این کمیک به آدم دست میده گفتنی نیست.
یه تشکر ویژه هم از استاد ترابی داشته باشم که ما رو با این کمیک آشنا کرد. واقعا اگر تلاش های شما نبود من حتی نمیدونستم کمیک چیه! اما واقعا تلاش و کوشش شما برای آشنا کردن مخاطبین سایت با کمیک،واقعا ستودنیه. شما نهایت سعی تون رو کردید که ما رو با ذات کمیک ها و البته مرد عنکبوتی آشنا کنید. مقالاتی مثل "چیز های جالبی که درباره مرد عنکبوتی نمی دانستید"،"بزرگا ن تاریخ کمیک بوک های اسپایدرمن"و "لحظات ماندگار در کمیک های اسپایدرمن" این حرف من رو به خوبی ثابت میکنه.ترجمه این کمیک هم نشون میده که شما چه علاقه خاصی به این داستان داشتید و واقعا روی ترجمه اش وقت گذاشتید. این داستان رو به قول خودتون ایرانیزه(!) کردید.
نمره من به این کمیک:
داستان:۱۰ از ۱۰
طراحی:۱۰ از ۱۰
ترجمه و ادیت:۱۰۰ از ۱۰(!)
پ.ن: قهرمانی پرسپولیس رو به استاد و تمام طرفداران این تیم(از جمله خودم) تبریک میگم :lol:
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

42

کمیک هویت آزبورن

کمیک های پادشاه سیاه پوش - فارسی - کامل

تولد مجدد قهرمانان

پاسخ به سئوالات مردعنکبوتی

مقالات اسپایدرمن راهی به خانه نیست

حقایق کمیک بوکی

50

 

27

کمیک امپراتوری مخفی

توطئه کلونی

دنیای ونومی

41

کمیک بوک های superman

Telegram     Facebook    Youtube red

Aparat     Instagram     Discord                                                                                   

       

 

کمیک بوک های امازینگ اسپایدرمن

14

18

بزرگان تاریخ اسپایدرمن

مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی

006

 

38

0010

اسپایدرمن در تلویزیون

21

30

29

 لحظات ماندگار اسپایدرمن

008

009

39

24

بهترین داستان های اسپایدرمن

لباس های مختلف اسپایدرمن

دشمنان معروف مرد عنکبوتی

بررسی فیلم های مرد عنکبوتی

48

37