دنیای عنكبوتی تمام شد و میگل اهارا بلاخره به زمان خودش برگشته. ولی انگار بلایی سر دنیای آینده آمده چون همه چیز بهم ریخته و موجودی به نام «مایسترو» (Maestro) همه چیز را در كنترل دارد.
ولی مگر مایسترو همان هالك هوشمند و خبیث دنیای شماره 9200 نبود؟ او در سال 2099 چه میكند؟
Spider-Man 2099 #9
مترجم: محمد شیرزاده (Banshee)
ادیتور و گرافیست: محمد اسدپور (M. Goblin)
طراح کاور: R-SPIDEY
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
برای خواندن شماره های قبلی این کمیک و همچنین دیگر کمیک های ترجمه شده سایت ما اینجا را کلیک کنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
دیدگاهها
اين چند وقته به شدت امار بازديد كنندگان بالا رفته !
اقاي ترابي سلام
من خودم هر روز سايت شما رو به دوستام معرفي ميكنم
داستان هاي پيتر ديويد رو كه ميخوني اصلا دوست نداري تموم بشه
ولي به نظر شما اين مايسترو ادم رو ياد داعش نميندازه؟
خیلی کمیک جالبی بود،واقعاً کمیک های پیتر دیوید آدم رو وادار می کنه تا ادامه داستان رو بخونه.
به نظرم داستان جالبی رو شروع کرده معلومه یه دشمن خیلی قوی هستش این هالک آینده و حسابی حال میگل رو گرفت.
طراحی ها هم خیلی خوب بود من که از این مدل طراحی خوشم میاد.
ولی یه سوال اون شخصیت که آخر داستان بود کی بود؟با دکتر استرنج نسبتی داره؟
ايشون اسمش استرنج هستش
خود پيتر ديويد تو شماره 32 از سري اول كميك هاي spiderman 2099 خلقش كرد
فكر نكنم با دكتر استرنج دنياي اصلي نسبتي داشته باشه. نكته مهم درباره اش اينه كه به صورت مخفيانه يك ديو هيولا مانند در وجود او زندگي ميكنه! استرنج در استفاده از قدرت هاي خودش كمي بي تجربه و عجولانه عمل ميكنه. به همين خاطر به صورت تصادفي باعث مرگ برادرش شد . دشمن اصليش شخصيه به نام Garokk
Garokk يه ملوان انگليسي بود كه قرن 15 به جزيره اي دورافتاده افتاد و اونجا به طور مرموزي به يك ديو تبديل شد. ايشون در ضمن ناميرا هستن !
در هر حال Garokk هميشه ميخواسته استرنج رو شكست بده و عنوان جادوگر اعظم سال 2099 رو از چنگ استرنج دربياره !
کمیک جالبی بود و داستانش قشنگ بود
طراحی همه چیز خوب بود به جز ماسک اسپایدی 2099
یه چیزی (فقط کنجکاوم بدونم قصد ناراحتی طرفدارانه birdman ندارم) : یعنی "در میان ستارگان" کمتر از "Birdman" بود(اشاره به اسکار) ؟!
اخه بردمن سخت قابل فهم بود (حداقل برای من . خودمونی تر بگم اصلا نفهمیدم چی شد هر چند کامل هم نگاهش نکردم) و میشه گفت برا قشر خاصی از جامعه بوده .
-بابا فتو کجایی خبری ازت نبود!
از اقای ترابی و عمومختار و کلا هر کاربری ک سریال میبینه ی سوال داشتم نظرتون درمورد سریال دکستر و انیمه ناروتوشیپودن چیه؟{ناروتو ک برا من حکم اسپایدی مانگا رو داره }
فک کنم اولین باره با قالب جدید وارد اکانتم میشم.
مبارک باشه.
شرمنده کم پیدام.
با اینکه عیده و تعطیلات ولی درسای من هنوز تمومی نداره.
اگه کم پیداییم به بزرگی خودتون ببخشید.
خبرهای جدید و دیگر چیزها . . .
کمیکها که خیلی خوب داره پیش میره و از داستان نسبتا قویای برخورداره و من لذّت میبرم و سپاس از همهی اعضای سایت که دست به دست هم دادن تا یک جمع دوستانه و خوب پدیدار بشه
ادامه بدید
اين چند وقته به شدت امار بازديد كنندگان بالا رفته !
من ترجیح میدهم چیزی نگم آخه چشمم شوره
تقریباً یک ماه پیش من دیدم بالای 380 نفر آنلاین بود
در ابتدا بايد بگم كه اين شماره من دلم براي ليدي اسپايدر تنگ شد. واقعا چه بر سرش اومد؟ تو اميزينگ شمار 14 و 15 كه اشاره اي بهش نشد. اين شماره هم كه اشاره اي بهش نشد. البته مشخصه كه ليدي اسپايدر زندست و برگشته به زمان خودش ولي حقش بود اسلات يا ديويد يه توضيحي درباره سرنوشت اش ميدادن.
در ضمن او دارو يا فرمولي كه ميگل داشت تو لابراتوار الكمكس تو سال 2099 ميساخت براي چي بود؟ اون موقع خيلي از كاربرا تو سايت ميگفتن كه ميگل ميخواد چيزي بسازه تا منبع تغذيه جايگزيني براي وارثان باشه ولي من فكر ميكنم با توجه به ديالوگ هاي رد و بدل شده ، ميگل راه حلي براي سرطان خون همسايه اش تو سال 2014 يعني همون «تمپست» پيدا كرد. پس شايد با بازگشت به زمان گذشته دوباره تمپست رو ببينه و اونو بهش بده
ديدن مايسترو خيلي جالب و نوستالژيك بود. اگه درست يادم باشه اين شخصيت رو خود پيتر ديويد تو كميك future imperfect در دهه 90 ميلادي خلق كرد (future imperfect بهترين داستان سال انتخاب شد).
واقعا موجود خبيثي كه هوش بنر و فيزيك هالك رو داره خيلي جالبه. ولي سئوال اينجاست كه مايسترو اينجا يعني تو سال 2099 چيكار ميكنه. احتمالا دليلش همون پاره كردن هاي ديوانه وار تار و پود هستي توسط اسپاك در شماره 15 مرد عنكبوتي شگفت انگيز باشه. ولي در هر حال خبرش اومده بود كه مايسترو و قلمرو او در داستان اتي مارول يعني secret wars نقش داره. همين كميك مرد عنكبوتي 2099 هم قراره اسمش بشه secret wars 2099. بنابراين ديويد داره براي secret wars زمينه سازي ميكنه.
ولي به قول اقاي ترابي بياره پيتر ديويد! هيچ وقت فرصت بهش نميدن تا سر فرصت داستانهاي دلخواهش رو روايت كنه! اون از spider verse كه به خاطرش مجبور شد چند شماره رو با اسلات هماهنگ كنه. اينم از الان كه تازه برگشته زمان خودش و بايد براي secret wars زمينه چيني كنه! ولي ديويد اونقدر نويسنده بزرگ و خلاقيه كه حتي set up (زمينه چيني) اش هم سرگرم كننده است ديويد با استادي فضايي مرموز بريا داستان خلق ميكنه كه با ديدن استرنج در پانل نهايي به اوج خودش ميرسه.
نبرد ميگل با مايسترو هم جالب بود. ديالوگ هاي ميگل هم (كه ممد شيرزاده خودمون عالي ترجمه كرده) جالب بود.
توضيح دادن منم چيزي نميگم. ولي حتما توضيحات اقاي ترابي رو بخونيد چون شماره بعد اين كميك سورپرايز بزرگي داره!!! من در ضمن دوست دارم بدونم ايا الكمكس نقشي در امدن مايسترو به سال 2099 داشته يا نه؟
در هر حال اين كميك با وجود تمام محدوديت هايي كه داشت بازم موفق شده يه داستان سرشار از هجان، جذابيت و رمز و راز بنويسه.
شماره هاي بعدي قطعا بهتر هم خواهند بود.
نمره من به اديت و ترجمه: 20 از 10
نمره من به داستان: 9 از 10
عالي بود مختار!
واقعا اون نكته بيماري سرطان تمپست رو فكر كنم زدي تو خال!
يه عكس هم از future imperfect گزاشتم تو نقدت. يادتش بخير عجب كميكي بود
نمره داستان:10/9
نمره ادیت و ترجمه:10/10
فیلم در میان ستارگان واقعاً قشنگ بود ، بیرد منو کامل دیدم ولی نفهمیدم آخرش چی شد کلاً زیاد ازش خوشم نیومد اسکارو هم معمولاً فیلم های معنایی مثل بیرد من میبرن...فیلم شلاق( whiplash) با بازی جی.کی.سیمونز (جوناه جیمسون) رو بیبن لامصب خیلی خوب بازی کرد حتی اسکارم برد
مطمئن باشید تو بقیه دنیا ها هم اوضاع قیریشماشه!!
چشم!:
اوّلین نکته ای که دیده میشه فضا سازی پیتر دیوید برای داستانه. می تونست از همون اوّل نشون بده که Maestro میگل رو پیدا می کنه و می گیرتش (که مطمئنم اگه اسلات بود همین کار رو می کرد ) ولی در عوض نشون داد که با بازماندگان ملاقات می کنه، یکم خرابی وضعیت رو می بینه و... این روش فضا سازی منو یاد داستانای فوق العاده Walking Dead میندازه.
همچنین می بینید که پیتر دیوید از هر لحظه ای استفاده می کنه تا نکات ریزی رو توی داستان نشون بده؛ مثلاً توافقات رها کردن صلاح های اتمی تو این شماره. شاید خیلی بی اهمّیّت به نظر بیاد ولی همین دیالوگ های کوچیکه که کاری می کنه داستان عمیق تر و طولانی تر حس بشه.
یکی دیگه از نکات مثبت این داستان که هر چند بار هم بهش اشاره کنم کمه جدا سازی شخصیت پیتر و میگل بود. این سری همیشه این نقطه قوّت رو داشته و خوشحالم که پیتر دیوید هنوز داره ازش استفاده می کنه. به این دلیل خحیلی نکته خوبیه که تا الآن تمام نویسنده ها سعی کردن شخصیت تمام اسپایدرمن ها شبیه پیتر پارکر باشه ولی پیتر دیوید برعکسش رو انجام داده و به همین دلیل شخصیت میگل اوهارا کاملاً تازه به نظر میاد.
وارد کردن استرنج به داستان هم خوب بود. کلاً پیتر دیوید تا جایی که می تونه از منابعی که در دست داره استفاده می کنه مثل شخصیت های جالب سال 2099.
راستش بیشتر از این نمیشه چیزی گفت... این شماره یک جورایی با شماره بعد یکیه.
در نهایت دوباره میتونید بینید که مهم نیست که از اوّل تمام Epicness و شگفتی های داستان رو نشون داد تا جذّاب بشه (اِهِم اِهِم، جهان عنکبوتی، اِهِم اِهِم ). بزرگ ترین نکته مثبت داستان فضا سازی اون بود و پیتر دیوید نشون داد که فقط استاد شخصیت پردازی نیست.
نمره: 10 از 10
ترجمه هم مثل همیشه روان و عالی بود. ادیت هم که دیگه کپی برابر با اصل بود!
ترجمه و ادیت: 10 از 10
اون همون ژنرال Ross هستش که همیشه دنبال هالک بوده. اون کاری کرده که خودش تبدیل به هالک بشه. از نظر فیزیکی از هالک قوی تره و حتّی ثور رو شکست داده (دو بار!) ولی یک نقطه ضعف داره اونم اینکه هرچقدر عصبانی تر میشه، داغ تر میشه و هالک از همین نقطه ضعف برای شکست دادنش استفاده کرد.
البتّه الآن شخصیت مثبتیه و عضو اونجرز هستش. همچنین تو داستان اوّل مردعنکبوتی انتقام جو با مرد عنکبوتی همکاری کرده.
نقد منو خوندی؟
به نظر حقش نبود اسلات یا دیوید یه توضیحی درباره لیدی اسپایدر میدادن؟
اون چیزی که میگل تو ازمایشگاه الکمکس درست کرد چی؟ به نظر تو هم برای شفای اون دختره تمپسته؟
نمره من به داستان ۹از ۱۰
و به ترجمه ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ۰از۱۰
ولي خبري نيست…
1) بله خوندم مثل همیشه کامل و جامع و فوق العاده بود. عمراً اگه نقدای من به پای نقدای شما برسه...
2) آره باید یه اشاره ای بهش میشد ولی وظیفه پیتر دیوید نبود که وقت داستانیش رو برای این مسأله تلف کنه. وظیفه اسلات بود که به نوعی مثل دختر عنکبوتی براش Epilogue بنویسه.
یکی از بزرگ ترین ایرادات اسلات هم همینه. یک کاری رو می کنه کامل و درست حسابی اون کار رو انجام نمیده. مثل New ways to die که توش نورمن آزبورن از هویت مخفی مردعنکبوتی خبر نداشت یا مثل همین Spider-Verse که پر از موقعیت های از دست رفته بود.
3) تنها توضیح منطقی همینه. گرچه من کلاً فراموشش کرده بودم...
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا